سلام بر شهدایی
که بینشان رفتند
برایِ عاشـق زهـۜـرا
مزار بی معناست ...
#شلمچه
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
صبح علی الطلوع سلامٌ علے الحسین
بالدمِ والدُموع سلامٌ علے الحسین
این عین عاشقے ست که هر روز میشود
با نامتان شروع سلامٌ علے الحسین
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
عاشق اگر باشی شهید میشوی
عاشقتر اگر؛ گمنام♥️
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
برایهزارمینبارتکرارمیکنمکه؛
دوستتدارم...🌱
#عزیزمحسین♥️
#صبحتون_حسینی
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
*مناجات🌼*
خدایا مولایمان را برسان...
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
هادےدلھٰا 🕊
اے ڪه شدۍ دار و ندارم
و غیرازتو ڪسی، یار ندارم ...
رفیقشھیدمابراهیمهادے
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
محبوبمن!
صُبحڪہفرامیرسد
لبریزازدلتنگیمیشوم
وتنهادوستداشتنِشماست
ڪہآرامممیڪند
#السلامعلیكیاصاحبالزمان♥️
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
🌸امید به رحمت خدا
💛یکی از بزرگان دین، همیشه راه های امیدواری به خدا را برای مردم ذکر می کرد.
🍃چون وی از دنیا رفت، او را در خواب دیدند، گفت:
💫مرا بردند در موقف. خطاب پروردگار رسید که:
«چه چیز تو را بر این داشت که پیوسته، مردم را به طمع و امیدواری دعوت می کردی؟»
🌱من عرض کردم:
«می خواستم دوستی تو را در دل ایشان جای دهم.»
🌟خداوند تعالی فرمود: من تو را آمرزیدم !
📚معراج السعاده، صفحه ۱۵۸
#امیدبهرحمتخدا
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
بر پنجره چشم تو بسته است نگاهم
کی باز کنی پنجره را سوی گدایت
#سلام_آقا
#امام_رضاجانم
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ بالاخره،
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
سرِ شب، گریهکنان پیش پدر آمدند.(۱۶)
و بهدروغ گفتند: «پدرجان، ما از محل اُتراق دور شدیم و سرگرم مسابقه بودیم. یوسف را در کنار وسایلمان گذاشته بودیم که گرگ او را درید و خورد! البته هر چقدر راست بگوییم باز هم حرفمان را باور نمیکنی!» (۱۷)
پیراهن یوسف را که خونمالی کرده بودند، رو کردند! یعقوب گفت: «نه! دروغ میبافید. هواوهوستان زشت را برایتان رنگولعاب داد. حال که کار از کار گذشته، صبر باید کرد و چنین صبری ارزشش را دارد. در برابرِ حرفهای یکسر دروغتان هم، از خدا باید یاری خواست.» (۱۸)
کاروانی از راه رسید. سقّا را سراغ آب فرستادند. بهمحض اینکه دلوش را بالا کشید، فریاد زد: «بهبه! اینجا را ببین: پسربچهای زیبا!» بهقصد فروش، مانند کالا مخفیاش کردند. خدا نیت و کارشان را میدانست. (۱۹)
در کشور مصر، او را به مبلغ ناچیزی، یعنی چند سکۀ نقره، فروختند و در فروشش بهقیمت بیشتر، پافشاری نکردند.(۲۰)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
#همت_عالى_پرهيزکاران
🌸امیرالمومنین علیه السلام:
☀️لاَ يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ، وَ لاَ يَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِيرَ. فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُون
🌎 «از اعمال اندک، خشنود نمى شوند، و اعمال فراوان خود را زياد نمى شمارند، بلکه پيوسته خود را (به کوتاهى و قصور) متّهم مى سازند (هر چند عبادات و طاعات و کارهاى مهم اجتماعى فراوانى کرده باشند و به همين دليل) از اعمال خود نگرانند (مبادا حق خدا و خلق را ادا نکرده باشند)
📘#خطبه_193
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
تنـهایی بـا گمنـامها را
بیشتـر از شلوغی مشهورها
دوستـــ دارم ...♥️
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
نگاهت انــگار همــان
راه مستــقیم است...
نمی دانم معجــزه نگاهت چیــست...
که تا چشمانم به چشمانــتان میخـورد
راه حرام برایم بســته می شود...
#سلام_بر_هادی_دلها
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی
درد قشنگیست
که جریان دارد..
#شب_جمعه_کربلا
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سرِ شب، گ
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
صدراعظم مصر که او را خریده بود، به همسرش زلیخا سفارش کرد: «حسابی تحویلش بگیر؛ بهامید آنکه بهدردمان بخورد یا فرزندخواندۀ ما شود.» یوسف را بهاینصورت در کشور مصر جا دادیم و از امکانات مادی و معنوی بهرهمندش کردیم تا تعبیرخواب و پیشبینیِ حوادث آینده را به او یاد بدهیم و... . خدا به کار خود مسلط است؛ ولی بیشترِ مردم این حقیقت را نمیدانند. (۲۱)
وقتی یوسف به رشد کافی رسید، یعنی حدود هجدهسالگی، به او حکمت و دانش بخشیدیم. به درستکاران، اینطور پاداش میدهیم. (۲۲)
یوسف در کاخ زلیخا زندگی میکرد و زلیخا دنبال رابطۀ نامشروع با او بود! پس در فرصتی مناسب، درهای کاخ را محکم بست و گفت: «بیا که دربست در اختیار توام!» یوسف گفت: «پناه بر خدا! خدا اختیاردار من است و من سر سفرۀ او بزرگ شدهام. آخر، بدکارها خوشبخت نمیشوند.» (۲۳)
زلیخا بهسمت یوسف آمد تا تصمیمش را عملی کند. یوسف هم اگر چشم دلش به نور الهی بینا نشده بود، بهسمت او میرفت تا تسلیم خواستهاش شود. البته چون یوسف بندۀ ناب ما بود، نگذاشتیم حتی میل به زِنا سراغش برود، چه رسد به خودِ زِنا! (۲۴)
یوسف برای فرار بهطرف درِ خروجی دوید و زلیخا بهدنبالش. او برای گرفتن یوسف، پیراهنش را از پشت کشید و از بالا تا پایین پاره کرد. ناگهان دمِ در با شوهرش روبهرو شدند! زلیخا پیشدستی کرد و گفت: «جزای کسی که به همسرت قصد بدی داشته، چیست؟! جز زندانیشدن یا شکنجه؟» (۲۵)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(سوره الرحمن)
کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟
خداجان پیچیده ای به روزهای من،به روزگارِ من!
شب نعمت بودنت را شکر میکنم
و صبح شادابتر از دیروز در من جوانه میزنی
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
امام على عليه السلام:
با خشم، ادبى نمى مانَد
لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ
غررالحكم حدیث 10529
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ صدراعظم م
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
یوسف با آرامش گفت: «او بود که دنبال رابطۀ نامشروع با من بود.»
شخصی از خانوادۀ زلیخا هم اینطور نظر داد: «اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، زلیخا راست میگوید و یوسف دروغگوست.(۲۶)
و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، زلیخا دروغ میگوید و یوسف راستگوست.» (۲۷)
همینکه شوهر زلیخا دید که پیراهن یوسف از پشت پاره شده، گفت: «تمام ماجرا از حیلۀ شما زنها آب میخورَد و حیلۀ شما حیرتآور است! (۲۸)
یوسف، از این ماجرا بگذر. شتر دیدی ندیدی! و تو زلیخا، در برابر بتها برای گناهت آمرزش بخواه که واقعاً خلاف کردی.» (۲۹)
عدهای از زنهای دربار، در پایتخت، زبان به سرزنش زلیخا گشودند: «همسر صدراعظم مصر دنبال رابطۀ نامشروع با بردهاش بوده است. عشق آن بَرده دلش را بُرده! بهنظر ما، واقعاً که بدسلیقگی کرده!» (۳۰)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
🌿خداے من..!
هنگامی که اندوهناک شوم
تو دلخوشیه منی....
#صحیفه_سجادیه
دعای ۲۰
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ شَهَادَةً فِي سَبِيلِك:
🌷ای شهید🌷
خودم آگاهم به حال خودم...
آگاهم به دلم...
و به گناهانم ...
که هی مرا دور میکنند از تو...
اما میشود آیا
تو برای دلم کاری کنی ؟؟؟
ای شهید برایم دعا کن که محتاج دعایت هستم .😔
#شهیدابراهیم_هادی
#سلام_صبحتون_شهدایی
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
شهید ابراهیم هادی
بسم رب الحسین (ع) #ختم_ترجمه_فارسی_قرآن #سوره_یوسف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ یوسف با آ
بسم رب الحسین (ع)
#ختم_ترجمه_فارسی_قرآن
#سوره_یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
همینکه زلیخا زخمزبانشان را شنید، به مراسمی دعوتشان کرد. برای پذیرایی از آنها میوهای آماده کرد و به دست هریک از آنها کاردی داد. بعد، به یوسف دستور داد: «وارد مجلس شو.» همینکه چشم مهمانان به یوسف افتاد، همه محو جمال دلآرای او شدند و بیاختیار بهجای میوه دستهایشان را بریدند و گفتند: «جلالخالق! این که بشر نیست! فرشتهای باوقار است!» (۳۱)
زلیخا گفت: «این است همان کسی که بهخاطرش سرزنشم میکردید! اعتراف میکنم که دنبال رابطۀ نامشروع با او بودم؛ ولی او خودداری کرد. بله، اگر از این دستورم سرپیچی کند، حتماً زندانی و ذلیل میشود!» (۳۲)
یوسف به خدا گفت: «خدایا، زندان برایم خوشتر است از کار زشتی که این زنها به آن دعوتم میکنند. اگر شرّ نقشههایشان را از سرم کم نکنی، به آنها رغبت پیدا میکنم و به ندانمکاری دچار میشوم.» (۳۳)
خدا هم دعایش را اجابت کرد و شرّشان را از سرش کوتاه کرد؛ زیرا فقط اوست شنوای دعاها و دانای نیازها. (۳۴)
سرانجام، صدراعظم و اطرافیانش با وجود مشاهدۀ اینهمه شواهد بر پاکدامنی یوسف، بهنظرشان رسید که برای مدتی زندانیاش کنند! (۳۵)
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
•••••••••••••••••••••••••••
هرگلی بویی اگر دارد ز بوی "فاطمه" ست
ای به قربان چنین ریحانه ای ریحانه ها ...
"میلادِ ♡جانِ امیرالمؤمنین♡ مبارک"
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket
🌷سلام امید ناامیدان!
مهر شما همان
ڪیمیایے است ڪہ
روزگار مرا قیمتے مےڪند...
من بہ اعتبار محبت شما
نفس مےڪشم
اے قرار دل بے قرارم...
@Ebrahimhadi
@EbrahimhadiMarket