eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
797 ویدیو
66 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ تمام شهر را گشته‌ام! هیچ کجا نشانه ای از تو نبود 😔 به قاصدک های باغ گفتم؛ به آسمان بروند؛ آرزو کنند تو را ❥ و برای این شهر؛ بیاورندت...! ‌ ☘ 《 کانال @Ebrahimhadi
💫«مَّـا‌جَعَلَ‌اللَّهُ‌لِرَجُلٍ‌مِّن‌قَلْبَیْنِ‌فۍجَوفِه...» "من‌ که دو قلب درون سینه‌تان نگذاشته‌ام که جز من دلبری داشتی بـاشید...♥️" 《 کانال @Ebrahimhadi
شک ندارم که زنده ای!🌱 وقتی از تو معجزه ای میبینم، یا وقتی به تو متوسل میشوم، و تو کمکم میکنی؛ یعنی . آری!شهدا زنده اند..💛 ؛ ❤️ 《 کانال @Ebrahimhadi
💠آدم حيفه عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه💠 ‍ ● سالهاي آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود.تقريبا کسی از آن خبر نداشت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملا رفتار واخلاقش عوض شده بود. خيلي معنويتر شده بود. ● صبحها يک پلاستيک مشكی دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت.چند کتاب داخل آن بود.يكروز با موتور از سـر خيابان رد ميشدم.ابراهيم را ديديم.پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت:ميرم بازار.سوارش کردم،بين راه گفتم: چند وقته اين پلاستيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت:هيچي کتابه! ● بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد.خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود.پس کجا رفت!؟ با كنجكاوي به دنبالش آمدم.تا اينکه رفت داخل يك مسجد،من هم دنبالش رفتم.بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد.فهميدم دروس حوزوي ميخونه،از مسجد آمدم بيرون.از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد:حوزه حاج آقا مجتهدی. ● با تعجب به اطراف نگاه کردم.فکر نميکردم ابراهيم طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از پيامبر(ص) نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء،کسانيکه به دنبال علم هستند و انسانهاي با سخاوت» ● شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم:داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟يکدفعه باتعجب برگشت و نگاهم کرد.فهميد دنبالش بودم.خيلي آهسته گفت: «آدم حيفه عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه.» من طلبه رسمي نيستم. همينطوري براي استفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلا به کسي حرفي نزن. @Ebrahimhadi
حـٰاج ‌قـٰاسم‌ میگفتن:🕊 حتی ‌اگه‌ یه‌ درصد احتمـال بدی‌ که ‌یه‌ نفر یه‌ روزی ‌برگرده و توبه‌ کنه حق ‌نداری‌ راجبش‌ قضـاوت‌ کنی. قضـٰاوت ‌فقط ‌کار خداست.... 🕊🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🕊🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
♦️خانواده شهدا 🔷این، تصویر یکی از خانواده‌هایی هست که دیشب زیر بمبارون شهید شدند. همشون با هم. ♦️می‌دونید چرا همه با هم شهید شدند؟ 🔷پاسخ رو از متن زیر بخوانید، که حرفای یکی از بچه‌های غزه است: ♦️"ما توی غزه نه جای امن داریم نه پناهگاه! هیچی! این ایام، روزی یک وعده غذا می‌خوریم. وقتی می‌خوان بمبارون کنن؛ همه اعضای خونواده کنار هم توی یه اتاق جمع میشیم. کسی بیرون نمی‌ره که اگه خونه‌مون بمبارون شد؛ همه باهم شهید شیم. یا همه با هم بریم، یا همه با هم زنده بمونیم. یکی قرآن می‌خونه یکی بچه‌هارو آروم می‌کنه یکی ذکر میگه خب شب‌های بمبارون خیلی ترسناکه؛ همه‌جا تاریکه، هیچ نوری نیست ولی با این وجود بازم نمیشه خوابید. صدای بمبارون حتی به خسته‌ترین چشم‌ها هم اجازه‌ی خواب نمی‌ده. این شب‌ها، زن‌هامون، همیشه چادر می‌‌پوشن. مبادا وقتی از زیر آوار درشون میارن، حجاب نداشته باشن. هیچ‌کس از چند دقیقه بعد خودش خبر نداره. هیچ‌کس نمی‌دونه چند دقیقه دیگه کدوم عزیزش زیر آواره. خواهش میکنم برامون دعا کنید!" 《 کانال @Ebrahimhadi
وقتی برای خدا باشی،❤️ تو را آنقدر مشهور می کند که عالم تو را بشناسد... ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است.☘ 《 کانال @Ebrahimhadi
🔆اگر از دست کسی ناراحت هستید "دو رکـعت نماز" بخـونید و بگویـید: خدایا! این بنده تو حواسش نبود من ازش گذشتم، تو هم بگذر... 🌷 یادش با صلوات 《 کانال @Ebrahimhadi
🟡همه میدانند که ابراهیم انسان به تمام معنا کامل بود. اما برایم سوال ایجاد شد؟! چرا ابراهیم یکباره اینقدر تغییر کرد؟ چرا در مسایل اخلاقی و دینی از تمام دوستان جلو افتاد؟ 🟢به جز پدر و مادرش که در تربیت او بسیار تاثیر داشتند، یکی از اهالی محل بود که در شخصیت او موثر بود. شخصی بود که در حوالی منزل آن ها و در نزدیکی میدان خراسان ساکن بود. پهلوانی به نام . 🔵او یک انسان ورزشکار و فرهیخته بود. خیلی ابراهیم را دوست داشت. هرجا میرفت ابراهیم را با خودش میبرد. میگفت: من عاشق حیا و ادب این پسر هستم. 🟣سید عباس برای ما حرف میزد. او غیر مستقیم نصیحت میکرد. سیدعباس آدم دنیا دیده و بـا سوادی بود نگاهش به دنیا و زندگی یک نگاه الهی بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔴یکی از مهم ترین مسائلی که سید عباس به ابراهیم تاکید میکرد بحث حیا بود. میگفت اگه کسی بـا حیا بود امید بـه سعادتش هست اما انسان بی حیا ندارد. 🟠ابراهیم تحت ثاثیر او همیشه لباس های گشاد میپوشید. هیچ گاه در حضور دیگران لخت نمی شد. ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. ⚪️ما وقتی به منزل ابراهیم می رفتیم اصلا با مادر و خواهر او برخورد نداشتیم. کسی را بـرای رفاقت انتخاب می کرد که حیا داشته باشد. اگر می دید شخصی دریده و بی حیاست تلاش میکرد که رفتارش را تغییر دهد. 🟤بخاطر همین حیا بود که آرزو داشت پیکرش برنگردد. در مراسم یکی از شهدا بـه بهشت زهرا رفتیم آنجا پیکر شهید را می شستند و مردم نگاه می کردند.ابراهیم گفت: "خدا کنه ما این طوری نشیم... 🌹بعد ادامه داد من از خدا خواستم مثل و کارم به غسال خانه نرسه. @Ebrahimhadi