eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
393 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
233 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی وفرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان: #آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قرارگاه باکر در ایران
🗓۱۳۶۳/۱۱/۲۵ 💌سالروز شهادت را گرامی می داریم. ✍بعدازظهر ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ ارتش عراق پس از ورود به حربیه، در دشت مقابل گلوگاه کیسه‌ای پیش آمد و پس از تصرف خاکریز اول خودی، نیروهای لشکر عاشورا را محاصره کرد. جمشید نظمی فرمانده گردان سیدالشهدا (ع)، چند بار با اصرار از مهدی باکری فرمانده لشکر، خواست تا هر چه سریع‌تر عقب‌نشینی کنند و از حلقه محاصره دشمن نجات یابند، ولی هر بار پاسخ او چنین بود: «ما می‌خواهیم با دشمن بجنگیم چگونه برگردیم. مسئله اسلام در میان است… خدا بالای سر ماست… همین‌جا خواهیم جنگید و به عقب نخواهیم رفت.» اندکی بعد که محاصره کامل‌تر و نبرد تن‌به‌تن شد، برادر کاملی بی‌سیمچی فرمانده، پیغام رمزی را که از قرارگاه رده بالاتر لشکر دریافت کرده بود، به اطلاع رساند: «می‌گویند شما به عقب برگردید.»، 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ܐܡܝܕ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @bakershenasi 📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
هدایت شده از قرارگاه باکر در ایران
اما باز هم راضی نشد و از بی‌سیمچی و دیگر نیروها خواست روی سیل‌بند را با آتش پوشش دهند. سپس خود با پرتاب چند نارنجک پشت سیل‌بند بازگشت و مانند یک تکاور ماهر به نبرد ادامه داد. در گرماگرم نبرد، تکبیرگویان و در حال ذکر و دعا برای حضرت صاحب الزمان (عج) و طلب استعانت از آن حضرت، در حالی که نیروهای همراهش را به مقاومت تشویق می‌کرد، ناگهان تیری به پیشانی اصابت کرد. سپس او به قایقی که دیگر مجروحان در آن قرار داشتند منتقل شد و قایق به عقبه نیروهای خودی در شرق دجله حرکت کرد. در این میان، در حالی‌که تیربار دشمن قایق را زیر رگبار گرفته بود، یک گلوله آر. پی. جی به موتور قایق اصابت کرد. در پی این اقدام؛ قایق به سرعت آتش گرفت و پیکر نازنین فرمانده و همرزمان مجروحش سوخت. مدتی بعد جریان آب قایق را در نقطه‌ای کنار خشکی متوقف کرد. در تمام ساعات باقی‌مانده روز، آتش شدید دشمن مانع از تخلیه قایق شد و با فرارسیدن شب، اثری از قایق، شهید باکری و دیگران یافت نشد. 🗓۱۳۶۳/۱۱/۲۵ 💌سالروز شهادت را گرامی می داریم. 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ܐܡܝܕ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @bakershenasi 📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
هدایت شده از قرارگاه باکر در ایران
✍بدین ترتیب و ۱۲ تن از فرماندهان و مسئولان لشکر در عملیات بدر، حسین‌وار جنگیدند و حسین‌وار به شهادت رسیدند. چنان که در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌فرماید: «ای عاشقان اباعبدالله (ع)، بایستی شهادت را در آغوش گرفت و گونه‌ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری به جا آورده باشیم.» 🗓۱۳۶۳/۱۱/۲۵ 💌سالروز شهادت را گرامی می داریم. 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ܐܡܝܕ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @bakershenasi 📡𖣔❅ ⃟ ⃟ 🇮🇷 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
✳️ بگو ورشکست شدم دیگه! 🔻 آقا بعد از اینکه خوب به حرف‌هایم گوش کرد، گفت: «تو چقدر قرآن می‌خونی؟» گفتم: «اگه وقتی بشه می‌خونم؛ ولی وقت نمی‌شه. بیست و چهار ساعته دارم می‌دوم.» گفت: «نهج البلاغه چی؟ نهج البلاغه چقدر می‌خونی؟» باز همان جواب را دادم. چند تا کتاب دیگر را اسم برد و وقتی جوابم برای همه منفی بود، با عصبانیت دستش را بالا برد و گفت: «بدبخت! بگو ورشکست شدم دیگه!» گفتم: «چطور آقا مهدی؟» گفت: «تو با همون ایمان سنتی‌ای که داشتی اومدی جبهه. اونو خرج کردی، حالا دیگه اندوخته‌ای نداری؛ نه مطالعه‌ای داری، نه قرآن می‌خونی، نه نهج البلاغه. اون سرمایه‌ای که داشتی رو خرج کردی، اما چیزی بهش اضافه نکردی؛ این یعنی ورشکستگی! من می‌گم روزی یک ساعت درِ اتاقت رو ببند و مطالعه کن؛ ولو این که دشمن بیاد.» 🎙 راوی: میرمصطفی الموسوی، مسئول واحد مخابرات لشکر ۳۱ عاشورا 👇👇 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 ص ۲۱۴ ✍ علی اکبری مزدآبادی ❤️ ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavandܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
💚 💝 🌿 🌷 📖خاطراتی از شهید👇👇 ✍همسر شهید باکری در مورد اخلاق او در خانه می‌گوید: {{ باوجود همه خستگی‌ها، بی‌خوابی‌ها و دویدن‌ها، همیشه با حالتی شاد بدون ابراز خستگی به خانه وارد می‌شد و اگر مقدور بود در کارهای خانه به من کمک می‌کرد، لباس می‌شست، ظرف می‌شست و خودش کارهای خودش را انجام می‌داد. 📌اگر از مسئله‌ای عصبانی و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعی می‌کرد با خونسردی و با دلایل مکتبی مرا قانع کند. 📌دوستان و هم سنگرانش نقل می‌کنند: به همان میزان که به انجام فرایض دینی مقید بود نسبت به مستحبات هم تقید داشت، نیمه‌های شب از خواب بیدار می‌شد، با خدای خود خلوت می‌کرد و نماز شب را با سوز و گداز و گریه می‌خواند، خواندن از کارهای واجب روزمره‌اش بود و دیگران را نیز به این کار سفارش می‌کرد. 📌هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب‌های هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. 💠 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3724 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─