eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
468 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
323 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
مازندرانی ها تنها قومی ایرانی هستند که برای هویت قومی خودشونو ارزشی قائل نیستند. کردها متحد هستند لرها متحد هستند ترک و فارس و گیل و تالش متحد هستند ولی طبری های مازندران متحد نیستند که هیچ علیه خودشونم هستند. بخاطر همینه هر کی از راه میرسه به طبری و مازندرانی توهین میکند‌. علی پاسخ به این دیدگاه618 شنبه 12 شهريور 1401-15:6 این نظر شماست و به نظر من واقعی نیست تپوری ها پاسخ به این دیدگاه330 يکشنبه 5 دی 1400-2:54 تپوری ها قومی غیر آریایی بودند که به گفته بطلمیوس از دیلم تا رودخانه چرینداس یعنی بابلرود سکونت داشتند. تپورئی ها هم تیره ای دیگر از تپوری ها بودند که در مارگانیا یعنی مر در خاک اسکیتیا سکونت داشتند. تپورها ماد و پارس و سکایی نبودند و غیر آریایی محسوب میشدند. استرابون تپورها را سکنه کوه های ماد در غرب مازندران و هیرکانی در شرق مازندران و منطقه گرمسار و ری و خراسان و اذربایجان و ارمنستان میداند. سایر مورخین تپورها را سکنه شمال ایران و سرزمین ماد دانستند. ساروی پاسخ به این دیدگاه1615 سه شنبه 30 آبان 1396-4:45 درود یک تپه به نام دین تپه در کنار شهرک فرهنگیان قرار دارد. پاسخ به این دیدگاه624 چهارشنبه 1 آذر 1396-13:6 درود به شما ، از توجه تان متشکرم . کولاییان تپور پاسخ به این دیدگاه4218 دوشنبه 29 آبان 1396-2:47 متاسفانه این مقاله بیشتر حالت افسانه وار داره و با منابع موجود درباره تپور ها همخوانی نداره . چونکه اگر جناب آقای کولائیان یک بررسی ساده میکردند و تنها کافی بود که منابع ایرانیکا درباره تپوران رو نگاه کنند تا ببینند که نام تپور ها در جغرافیای بطلمیوس و نقشه بطلمیوس از سرزمین های سکایی و جغرافیای استرابو و در کتاب آناباسیس اسکندر نوشته آریان و در کتاب تاریخ اسکندر نوشته کورتیوس رفوس کويینتوس مشهور به کوینت کورس آمده . پس تناقض های این مقاله با واقعیت های تاریخی این هست که اولا بطلمیوس صراحتا تپور ها رو سکایی گفته و سکنه سرزمین های سکایی در آسیای میانه و نقشه بطلمیوس بخوبی نشون میده این مطلب رو و استرابو تپور ها رو سکنه جایی میان هیرکانی و هرات عنوان کرده و ایرانیکا اونجا رو همون مرو باستان قلمداد میکنه که اشکانی نشین بوده و ایرانیکا این رو نشونه کوچ این قوم از شرق و به غرب میدونه یعنی از ۀسیای میانه ایرانی نشین به فلات فعلی ایران. تناقض بعدی هم این هست که تپور ها بنابر کتاب تاریخ ایران کمبریج ول 3 از پرثوه یا همون سرزمین پهلو به منطقه کوچ کردند که این اتفاق طبق تاریخ و اشاره راولسون در دوران فرهاد یکم اشکانی و بعد از شکست آماردها بدست فرهاد بود و نقشه دولت یونانی بلخ نام تپور رو نشون میده و حتی در گزارش آریان هست که اسکندر ساتراپ تپور ها رو جدا از آمارد ها تاسیس کرده پس تپورستان پیش از ساسانیان وجود داشته و تناقض بعدی این هست که تپور ها بنابر کتاب تاریخ اسکندر نوشته کویینتوس رومی در قالب یک لشگر هزار نفره کماندار در ارتش داریوش سوم و در جنگ گوگمل حضور داشتند و درست شبیه همین روایت در کتاب آناباسیس اسکندر آریان مورخ هست . پس این قضیه هند و سانسکریت و دوره ساسانیان کاملا مردود هست چونکه قبایل سکایی در دوران هخامنشیان جزیی از ارتش هخامنشی بودند و مسکن شون آسیای میانه بوده . واقعا جای سوال هست که چرا آقای کولاییان تا این حد به هند علاقه دارند و دوست دارند همه چیز مازندران رو به هند و سانسکریت بچسبونند. این مقاله واقعا متناقض و بی منبع هست . احمدپاسخ به این دیدگاه219 پنجشنبه 2 آذر 1396-0:15 مازندنومه شما هم سانسور میکنید؟مگه ناسزا گفتم که چاپ نکردید.دوست عزیز همه ی جوامع برای پیشرفت نیاز به متحد دارن و چه متحدی بهتر از هند با سلمان خان و آمیتا چاخان،چی ببخشید باچان درویش علی کولاییان پاسخ به این دیدگاه732 چهارشنبه 1 آذر 1396-11:7 دوست عزیزم همه نقل قول هاتان درست جز آنجا که ساسانیان را بی دلیل به موضوع وارد نموده اید . در نوشتار نام ساسانیان فقط در ارتباط با کاربرد واژه "تپورستان " آمده است . قرن ها بعد از ماجرای مهاجرت شالیکاران یا تپوران به شمال ایران ساسانیان بر ایران حاکمیت پیدا می کنند . چند نکته را به شما یادآور می شوم : اصطلاح آسیای میانه یا وجه دقیق تر آن آسیای مرکزی ، جغرافیایی است که شمال پاکستان و کشمیر را نیز شامل است . به عبارت دیگر مناطقی از هند باستان را در بر می گیرد . زمانی (قرون اولیه قبل از میلاد ) بخشی مهم از افغانستان امروز نیز متعلق به هند باستان بوده است . نکته دیگر این که سکایی بودن لزوماً اشاره نیست به قومی که فقط در بیرون از مرز های هند باستانی سکونت داشتند . نکته دیگر این که سکایی بودن به معنای بری بودن از آیین بودا نیست سکایی بودن اشاره به آیین نیست . تیره و نژاد های گوناگونی از مردم جهان به آیین بودا بوده و هنوز هم هستند . 🌿 ادامه👇👇
سر انجام این که مرز های سیاسی و جغرافیایی امپراطوری هخامنشی پیش از شکل گرفتن امپراطوری بزرگ شمال هند البته به شبه قاره هند می رسید و در امپراطوری بزرگ هخامنشی همه اقوام به یک آیین نبوده اند . پس حضور تپوران در قشون سلاطین هخامنشی نباید برایتان عجیب جلوه کند . از توجه شما به مطلب تشکر می کنم . پاسخ به این دیدگاه2210 يکشنبه 28 آبان 1396-15:4 صاحب مقاله! کلهم اجمعین اشتباه از وجود این برداشت کردن از یک باستان‌شناس بپرسید تا درباره تپه‌ها بهتون یاد بدن. جامخانه پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: ۱-سخن به دروغ بگوید. ۲-از وعده تخلف کند. ۳ -در امانت خیانت نماید. کد خبر : 1834 تاریخ انتشار : 2024/02/18 نسخه چاپی : اندازه فونت : 📜پیشینه قوم تپوری با قوم تپولی یا قوم تپورئی اشتباه نشود. تپوری(tapuri) یا تپیری (tapyri) (به یونانی: Τάπυροι) قومی باستانی و از اقوام ایرانی‌تبار ساکن در سرزمین ماد و سرزمین طبرستان در جنوب دریای مازندران بودند و تیره‌هایی از این قوم در نواحی همچون هیرکانیا، ماد کوچک، پارت و البرز سکونت داشتند. نام این قوم در کتیبه‌های ایلامی به‌صورت تپیر (tepir) ذکر شده است. به گفته برخی محققان، تپوری‌ها قومی گسترده پیش از آریایی‌ها بوده‌اند که به وسیله‌ی اقوام مهاجر ایرانی به نواحی کوهستانی البرز عقب رانده شدند. برخی از محققان دیگر مدعی‌اند، تپوری ها را از بومی‌های استان مازندران و نواحی آن از زمان قبل از آمدن آریان‌ها به ایران می‌دانند. ویلیام اسمیت در فرهنگ لغت جغرافیای یونان و روم می‌نویسد : تپورها قومی بودند که محل سکونت آنها در دوره‌های مختلف تاریخ به نظر می‌رسد در امتداد فضای وسیعی از کشور از ارمنستان به سمت شرق تا آمودریا گسترش یافته بود. استرابون آنها را در کنار دروازه‌های کاسپین و ری، در پارت و بین دربیک و هیرکانی و همراه با آماردی‌ها و سایر مردم در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران قرار می‌دهد که آخرین دیدگاه یعنی سکونت در امتداد سواحل جنوبی دریای مازندران مطابق نظر کوینت کورس و دیونیسوس و پلینی هم می‌باشد. بطلمیوس در جایی آنها را در زمره اقوام سرزمین ماد به حساب می‌آورد و در جایی دیگر آنها را به مارگیانا نسبت می‌‌دهد. تپوری‌هایی که در پلینی و کوینت کورس به آنها اشاره می‌کند شکی در آن نیست که ناحیه کنونی طبرستان نام خود را از آنها گرفته است. آلیان توصیف عجیبی از تپوری‌هایی که در ماد زندگی می‌کردند ارائه می‌دهد. بطلمیوس به دو قوم متفاوت با نام های شبیه به یکدیگر در دو منطقه متفاوت اشاره کرده است. بطلمیوس قوم اول را تپوری نامیده‌است که در سرزمین ماد و در جنوب دریای مازندران سکونت داشتند و قوم دوم را تپورئی نامیده‌است که در سرزمین سکستان سکونت داشتند. طبق نظر دانشنامه ایرانیکا منشا تپورئی‌ها به کوه‌های سرزمین هیرکانی می‌رسید و تپوری‌های جنوب دریای مازندران اجداد تپورئی‌ها بودند و مهاجرت تپورئی‌ها از کوه‌های هیرکانی به سمت سرزمین سکستان بود. به گفته کتزیاس قوم تپوری مطیع نینوس حاکم آشور بودند. به گفته آریان گروهی از قوم تپوری در عصر هخامنشی و اسکندر در میان هیرکانیا و آمارد سکونت داشتند و اسکندر سرزمین آمارد را به قلمرو فرادات حاکم تپوری ضمیمه کرد.دانشنامه ایرانیکا نیز در مقاله مردمان باستانی ایران، در ارتباط با قوم تپور به گزارش‌های بطلمیوس و استرابون و آریان (مورخ) یونانی و کوینت کورس مورخ رومی استناد کرده‌است. استرابون اقوام کادوسی، آماردی، تپوری و کرتی را به عنوان اقوام کوچنده و غارتگر نام برده است که در شمال سرزمین ماد زندگی می‌کردند. کتزیاس اشاره می‌کند که سرزمین های تپوری، کادوسی و دربیک توسط آشوریان فتح شد. اخیراً نام قوم تپوری توسط «وتر هنکلمن» (Wouter Henkelman) به همراه دپوراپ قومی ایلامی در دو متن از متون و الواح بایگانی‌های اداری تخت جمشید مربوط به دوره هخامنشی ذکر شده بود شناسایی شده اند. در یک مورد (pf0856) در هفت ماه اول سال ۲۴ حکومت داریوش (۴۹۸ قبل از میلاد) به جیره‌هایی به کارگران نوجوان تپوری داده شد اشاره شده است در حالی که در مورد دیگر (fn-nn-2458) مربوط به سال ۲۷ حکومت داریوش (۴۹۵ قبل از میلاد) نام قوم تپوری ثبت شد. نقشه دولت یونانی بلخ همزمان با شاهنشاهی اشکانیان و پس از اخراج قوم آمارد از حاشیه جنوبی کاسپین. نام سرزمین Tapuria در جنوب دریای تپورستان دیده می‌شود. 📜تاریخ موقعیت تپوری‌ها (Tapuri) در قرن دوم قبل از میلاد، از شرق سپیدرود تا هیرکانیا نقشه سرزمین سکاستان منتسب به بطلمیوس اثر ژاکوپ آنجلو مترجم قرن پانزدهم. سرزمین قوم تپورئی (Tapurei) یکی از تیره های قوم تپوری در این نقشه دیده میشود. 🌿 ادامه👇👇
📜قلمروی تپوری ها (Tapuri) در سرزمین ماد جنوب دریای مازندران در پیوند با تاریخ مردم طبری، باید به این نکته توجه داشت که پیشینه اطلاق نام منطقه کوهستانی طبرستان به منطقه جلگه‌ای مازندران پس از سرایش شاهنامه بوده‌است و در نگاشته‌های پیش از شاهنامه فردوسی، نامی از مازندران در دست نیست و تاریخ نگاران یونانی و رومی، در گزارش‌های تاریخی در عصر آشوریان، هخامنشیان، اسکندر و اشکانیان، نام آن سامان را تپوریا قید کرده‌اند. چنانچه در دوران ساسانیان آن را تپورستان خوانده‌اند و پس از یورش عرب‌ها در منابع ایرانی و عربی، به طبرستان معرب شده‌است. همچنین بسیاری از استادان شاهنامه‌شناس در اینباره کتاب و مقالاتی ارائه کرده‌اند. مانند کتاب «پژوهشی در شاهنامه» نوشته دکتر حسین کریمان، ادیب و لغت‌شناس و مورخ معاصر و استاد دانشگاه شهید بهشتی که در باب تفاوت مازندران شاهنامه فردوسی با مازندران امروزی نوشته شده‌است. مردم مازندرانی یکی از اندک شمار اقوام ایرانی‌تبار هستند که امروزه از هویت و نام باستانی قومیت ایشان، در جغرافیای یونانی و رومی چون جغرافیای بطلمیوس و استرابون و همچنین گزارش مورخان یونانی و رومی چون آریان و کوینت کورس، نامی بر جای مانده‌است. نظریه استپ؛ مهاجرت اقوام آریایی (هندواروپایی) از ۴۰۰۰ هزارسال تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد انجامید. ایران به طور کلی تحت تأثیر مهاجران هندواروپایی قرار گرفت. طبق نظریه مدل استپ مردمی که امروزه مازندرانی یاد می‌شوند یک گروه زبانی-فرهنگی می‌باشند که حاصل امتزاج و اختلاط موج بزرگی از مهاجرت نژاد قفقازی (آریایی‌ها) با بومی‌های طبرستان مانند تپوری‌ها و آماردها می‌باشد. نظریه استپ (کورگان) معتبرترین نظریه است که درباره مهاجرت اقوام هندواروپایی مطرح شد. نام طبرستان معرب نام تپورستان بوده و به پیشینه یکی از اقوام ایرانی‌تبار با نام تپور (تیبارین)، که در حاشیه جنوبی دریای مازندران ساکن بودند بازمی‌گردد. قومی ایرانی‌تبار که در جغرافیای بطلمیوس و جغرافیای استرابون و همچنین در کتاب آناباسیس اسکندر نوشته آریان مورخ یونانی و گزارش کوینت کورس و در هیستوریای هرودوت و همچنین در آثار پولیبیوس و پلینی از این قوم یاد شده‌است. 📜از قوم طبری با نام‌های تپوری، تپیری، تیپار، تیبارین، تیبرانی، تبری و طبریان یاد شده‌است. هرودوت(۴۸۴–۴۲۵ ق. م)، در کتاب «هیستوریای»، در زمینهٔ پرداخت‌های ساتراپ‌های امپراتوری هخامنشی به داریوش، از مردمان موشی (moschie)، تیبارین (تپور)(tibarenie)، ماکرون(macrones)، موزیکان (mossynoekie)، و مار (آمارد)(mares) در ساتراپ نوزدهم نام برده‌است. به گفته آرنولد جی. توینبی تیپار و تیبارین در عصر هخامنشی صورت دیگر از نام قوم تپوری هستند و تمامی این اقوام همچون قوم تپوری در تپورستان اقوام کوه‌نشین (به یونانی: tapouroi) بودند. تیپارها و موسخی‌ها (موشی‌ها) دارای فرمانده واحد بودند و ماکرون‌ها با موزیکان‌ها فرمانده واحد داشتند و مارها با کلخی‌ها فرمانده واحد داشتند. تیپارها و ماکرون‌ها و موسخی‌ها (موشی‌ها) با ساز و برگ موسخی رژه میروند. به گفته کتزیاس (۴۴۱–۳۹۲ق. م) نینوس پادشاه آشور تپوریان را مطیع خویش کرد. کتزیاس از قوم تپوری در کنار هیرکانی و کادوسی به عنوان یکی از نواحی نام می‌‌برد که توسط نینوس پادشاه آشور فتح شدند. به گزارش کتزیاس: از سرزمین‌های واقع در دریا و دیگر سرزمین‌های هم مرز با آن‌ها، نینوس مصر و فنیقیه را تحت سلطه خود درآورد، سپس سیلسیرا، کیلیکیه، پامفیلیه و لیکیه، و همچنین کاریا، فریگیه و لیدیه. به‌علاوه، او ترود، فریگیه را در هلسپونت، پروپونتیس، بیتینی، کاپادوکیه و همه ملل بربر که در سواحل پنتوس تا تنائیس ساکن هستند تحت کنترل خود قرار داد. او همچنین خود را حاکم سرزمین‌های کادوسی، تپوری، هیرکانی، درانگی، دربیکی، کارمانی، کورمنایی و بورکانی و پارت کرد. او هم به پارس و هم به سوزيانا و كاسپين حمله كرد، همانطور كه ​​می گويند، گذرگاه‌های بسيار تنگی وارد آن می‌شوند، به همين دليل به عنوان دروازه‌های کاسپین شناخته می‌شوند. بسیاری از ملل کوچکتر دیگر را نیز تحت سلطه خود درآورد، که صحبت درباره آنها کار طولانی خواهد بود. اما از آنجا که حمله به باکتریا دشوار بود و شامل بسیاری از مردان جنگجو بود، پس از زحمت و تلاش بیهوده، او جنگ با باکتریا را به زمان دیگری موکول کرد و نیروهای خود را به آشور بازگرداند و مکانی را برای تأسیس یک شهر بسیار بزرگ انتخاب کرد. پولیبیوس (۲۰۵–۱۲۵ ق. م) در کتاب خود، آنجا که از دشت هیرکانیه صحبت می‌کند، اشاره دارد که خارج از مرزهای شرقی (سرزمین ماد)، دشتی بیابانی وجود دارد که تا کوه‌های تپوریه می‌رسد که از دریای هیرکانیه خیلی دور نیست. 🌿 ادامه👇👇
پولیبیوس می نویسد: ماد در آسیای مرکزی قرار دارند و به عنوان یک کل به آن نگاه می شود، از نظر وسعت و ارتفاع رشته کوه‌های خود نسبت به سایر مناطق آسیا برتری دارد. باز این مشرف بر کشور برخی از شجاع ترین و بزرگترین اقوام است. زیرا در خارج از مرز شرقی خود دارای دشت بیابانی است که پارس را از پارت جدا می کند. این مشرف به دروازه های کاسپین (caspian gate) است و تحت فرمان آن است و تا کوه‌های تپوری (mountains of the Tapyri) که فاصله زیادی با دریای هیرکانی ندارند، ادامه دارد. به گفته آریان (۸۶ میلادی) مورخ یونانی گروهی از تپور‌ها بین هیرکانیا و آمارد ساکن بودند که اسکندر مقدونی پس از دست یابی به سرزمین آمارد ولایت آمارد را به ساتراپ تپورستان که والی آن فرادات فرمانده قوم تپور بود ضمیمه کرد. به گفته پلینی ملت‌هایی که در اطراف دریای هیرکانی قرار گرفته اند: در شرق کاسپی منطقه ای واقع شده است که با نام آپاورتن (Apavortene) شناخته می‌شود. جایی که به دلیل حاصلخیزی منحصر به فرد خود، داریوم (Dareium) نامیده می‌شود. سپس به سراغ ملتهای تپوری (Tapyri)، آناریاکه(Anariaci)، استائورس (Staures) و هیرکانی (Hyrcani) می آییم. در کتاب ۶، فصل ۱۴، بخش ۱۲ از جغرافیای بطلمیوس(۹۰–۱۶۸ میلادی) که دربارهٔ سرزمین‌های سکاها در آسیای میانه هست، از تیره‌ای از این قوم به عنوان قومی ساکن در سرزمین‌های سکایی یاد شده‌است. بطلمیوس این دسته از تپورها را در سرزمین سکایی دانست. در شمال شرق نقشه بطلمیوسی که ارائه شده، نام قوم تپور (tapurei) دیده می‌شود. بطوریکه در همین نقشه به روشنی می‌توان دید، فاصله این تیره از تپورها (tapurei) که در سزمین سکاها ساکن هستند با سرزمین گروه دیگری از تپورها (tapuri) که در جنوب دریای مازندران سکونت دارند زیاد است. به گفته بطلمیوس به سمت شرق کوه‌های تپوری (tapuris mountains) و سرزمین سکستان (scymbi scythae) مردم تپوری (tapurei) ساکن هستند. دو نقشه از کتاب جغرافیای ششم بطلمیوس بخش سرزمین‌های سکایی و دیگری نقشه‌ای از تپورستان در دوران اشکانیان که ضمیمه شده‌است. نام و محل اسکان قوم تپور در این نقشه‌ها مشخص شده‌است.​ بطلمیوس(۹۰–۱۶۸ میلادی) در کتاب ۶، فصل ۲، بخش ۶ از جغرافیای خود که دربارهٔ سرزمین ماد هست، از تیره دیگری از قوم تپور یاد کرده که در شمال قومس (choromithrena) و منطقه الیماس (elymais) تا سرچشمه رود چرینداس (charindas river) (رودخانه چرینداس در شرق مازندران واقع شده است) در سرزمین ماد ساکن بودند. بطلمیوس می نویسد سرزمین قومس (choromithrena) تا پارت ادامه می‌یابد و در شمال آن الیمایس (helymais) هست، از آنجا تا سرچشمه‌های رودخانه چرینداس (charindas) مناطقی هستند که تپوری‌ها (tapuri) ساکن هستند. استرابون(۶۳ ق. م) اقوام تپوری را در کنار اقوام آمارد به عنوان اقوام کوهستان نشین در شمال کشور یاد می‌کند. استرابو می‌نویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است. استرابون(۶۳ ق. م) اعتقاد دارد نواحی تپور و ری و دروازه کاسپین بخشی از سرزمین ماد بود که اشکانیان بر آن سلطه یافتند و می‌نویسد: مناطقی از کشور پارت، قومس (Comisene) و خوار (Chorene) است و می‌توان گفت کل منطقه ای است که تا دروازه کاسپین (Caspian Gates) و ری (Rhagae) و تپوری (Tapyri) گسترش می‌یابد، که قبلاً متعلق به ماد بود. استرابون(۶۳ ق. م) در قسمتی دیگر جایگاه تپورها را بین هیرکانی‌ها و دربیک‌ها معرفی می‌کند و مینویسد: گفته می‌شود که تپوری‌ها (Tapyri) بین دربیک‌ها (Derbices) و هیرکانی‌ها (Hyrcanians) زندگی میکنند. 📜در جغرافیای استرابون گروهی از قوم تپور به عنوان قومی ساکن میان سرزمین هیرکانی و سرزمین آریا یاد شده‌ است. استرابون(۶۳ ق. م) گروهی دیگر از تپورها را ساکن کنارهٔ دریا هیرکانی معرفی می‌کند و از تپورها به عنوان قومی در کنار آناریاکه‌ها (شرق گیلان) نام می‌برد. استرابون مینویسد: موقعیت اقوام در حوالی دریای هیرکانی در شرق کاسپی … به اقوام تپوری (Tapyri)، آناریاکه (Anariaci)، استاورس (Staures) و هیرکانی (Hyrcani) میرسیم. استرابون(۶۳ ق. م) اقوام ساکن در حاشیه جنوبی دریای مازندران و غرب هیرکانی را بدین گونه نام می‌برد: تپوری‌ها (Tapyri) بین هیرکانی‌ها و آریایی‌ها زندگی می‌کنند و در یک مدار در اطراف دریا پس از هیرکانیها (Hyrcanins)، آماردی‌ها (Amardi) و آناریاکه (Anariacae) و کادوسیها (cadusi) و آلبانی‌ها (albani) و کاسپیها (Caspii) و ویتی‌ها(viti) و شماری دیگر از مردمان، تا جایی که به سکاها (scythians) میرسیم و از سوی دیگر به سرزمین هیرکانی و دربیک‌ها (Derbices) هستند، کادوسیان در مرز ماد و 🌿 ادامه👇👇
ماتیانی و پایین پرخوآتراس هستند. استرابون(۶۳ ق. م) تپورها را ساکن پنج مکان متفاوت می‌داند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشین‌های شمال کشور در کنار آمارد نام می‌برد.وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانی‌ها و دربیک‌ها نام می‌برد.وی دسته دیگر تپورها را میان هیرکانی‌ها و آریا نام می‌برد. وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام می‌برد و مکان دسته دیگر از تپورها را در کنار آناریاکه‌ها می‌داند. 📜کیپر در کتاب جغرافیای قدیم خود تپورها را شعبه‌ای از اقوام آمارد می‌داند. به گفته احمد کسروی طبرک نام دو دژ معروف در ری و اصفهان می‌باشد، یکی دژ طبرک در نزدیکی اصفهان و دیگری کوه طبرک در نزدیکی ری است شکل درست آن تپورک است و شکی نیست که هنگامی این دو مکان، نشیمن دسته‌هایی از قوم تپور بوده است. به گفته یحیی ذکا در «کاروند کسروی» آورده‌است: آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن می‌داشتند و آن هنگام هنوز قبایل تپوران به آنجا نیامده بودند ولی سپس چنان‌که از گفته‌های استرابون پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند. تپورها تا عصر هخامنشی از بابل تا گرگان می‌زیستند و به گفته تئودور نلدکه و یوزف مارکوارت، خاک تپورها در بخش جنوبی تپورستان خاوری بوده که آن را پاتشوارش (پتشخوارگر) نام نهاده بودند. فرادات حاکم تپورهای بخش شمالی تپورستان (دشت و هامون) بوده که با اسکندر مصالحه نمود و تپورهای بخش جنوبی تپورستان (کوهپایه و کوهستان) فرمانروای دیگری داشتند که حاضر به مصالحه با اسکندر نبودند و در نهایت فرادات بر سرزمین تپورهای کوهستان و آماردها دست یافت. 📜به اعتقاد یوزف مارکوارت تپوری‌ها در زمان اسکندر در آمارد ساکن شدند. در نقشه‌ای که پومپونیوس میلا در سال ۴۵ میلادی ترسیم نمود طبرستان با نام تیبرانی در کرانه جنوبی دریای مازندران ذکر شده‌است. دراین نقشه به ترتیب از شرق به غرب اسامی آماردی، کادوسی، هیرکانی و تبیرانی در ساحل جنوب دریای خزر آمده‌است که تیبرانی همان قوم تپور یا تبر می‌باشد. لاتیشف به نقل از دیونیس اسکندرانی مورخ قرن دوم میلادی اقوام اطراف دریای مازندران را بدین ترتیب نام می‌برد: سکاها، اون‌ها، کاسپ‌ها، کادوس‌ها، آلبان‌ها، ماردها، تپورها و هیرکانی. به گفته ویلفرد مادلونگ، تپورها که در ابتدا در قسمت جنوب شرقی منطقه زندگی می‌کردند، در اوایل تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند، آماردها توسط اسکندر بزرگ و بعداً توسط پارتیان شکست خوردند و در قرن دوم پیش از میلاد آنها را در اطراف ری اسکان دادند. قلمرو سابق آماردها توسط تپورها اشغال شده بود. بطلمیوس در ناحیه شرق دیلم در ساحل دریای مازندران تنها از تپورها یاد می‌کند. دیلم بخش کوهستانی گیلان بود. به گفته واسیلی بارتلد تپوری‌ها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق.م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوری‌ها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوری‌ها نام می‌برد. دانشنامه ایرانیکا نواحی یاد شده در گزارش استرابون را در امتداد دروازه کاسپین (شهر بندری دربند یا Caspian Gates) و شهر باستانی ری (در جغرافیای یونای Rhaga) می‌داند که در سرزمین ماد واقع بوده‌است و چنین نتیجه‌گیری کرده که بنابر این گزارش، دسته دیگری از قوم تپور در آن نواحی گسترده شده بودند. طبق نظر دانشنامه ایرانیکا کوه‌های داخلی ساحل هیرکانی «کوه‌های تپوری» (Tapurian mountains) نامیده می‌شد، سپس مردم آنجا، در کوه‌های بین دربیک و هیرکانی ساکن شدند و تپورها به سمت دروازه کاسپین (دربند قفقاز) و راگا (ری) در ماد گسترش یافتند. این تپورهای غربی (قفقاز) می تواند نتیجه یک تقسیم قومی در شمال رود اترک (مرز هیرکانیا و داهه) دانست. و شاید تپورهای سرزمین هیرکانی نیای گروه دیگر از تپورئی‌ها باشند که ساکن سرزمین سکاها بودند و باقی مانده تپورها به شرق و جنوب به سوی مارگانیا (محدوده بین هیرکانیا و آریا) حرکت کردند و گروه دیگر به سمت رودخانه تجن به سمت آریا حرکت کردند. به اعتقاد دانشنامه ایرانیکا تپوری‌های کاسپین (قفقاز) می‌تواند نشان دهنده مهاجرت بعدی به سمت غرب در امتداد بزرگراه اصلی شرق به غرب از مارگانیا باشد. این گروه از تپورها هزار سرباز برای جنگ گوگمل تهیه کرده بودند. ظاهرا تپورها با هیرکانی‌ها در یک صف قرار گرفتند. اسکندر بعدها تپورها را مطیع خود ساخت و وقتی اسکندر وارد شد و تپورها توسط یک ساتراپ جدا (ساتراپ تپور) اداره می‌شدند و آماردها نیز به آنها واگذار شدند. 🌿 ادامه👇👇
احسان یارشاطر در کتاب تاریخ ایران کمبریج در صفحه ۷۶۶ چاپ ۱۹۸۳، تپوری‌ها قومی خوانده است که در دوران فرهاد یکم اشکانی، از پرثوه (Parthyene) به مناطق مرکزی جنوب دریای خزر (مازندران کنونی و حوالی آن) کوچانده شدند و تپورها با قوم آمارد، در همسایگی غربی‌شان، درآمیخته شد و با هضم در جوامع آریایی، قومیت کنونی مازندرانی را تشکیل دادند. اسدالله عمادی ادعای کوچ قوم تپور از پرثوه به مازندران را رد می‌نماید و می‌گوید پیش از آنکه اشکانیان به قدرت برسند تپورها در مازندران ساکن بودند و کراتر فرمانده یونانی از سرزمین آنها گذشت. نظر مورخان یونانی نیز موافق با نظر اسدالله عمادی می‌باشد و کتزیاس مورخ یونانی عصر هخامنشی سرزمین تپوری را همان مازندران می‌داند و سرزمین تپوری را سرزمینی ما بین هیرکانی و کادوسی معرفی می‌کند و پولیبیوس نیز کوه‌های تپوری را همان کوه‌های مازندران میداند و به این کوه بین دروازه کاسپین (گرمسار) و دریای هیرکانی اشاره می‌کند و استرابون به سرزمین تپوری در نزدیکی ری و دروازه کاسپین (گرمسار) اشاره می‌کند و آریان و کوینت کورس در شرح جنگ های اسکندر مقدونی و هخامنشیان به یک ساتراپ به نام ساتراپ تپوری در حاشیه دریای مازندران اشاره می‌کنند که سرزمین آمارد نیز به آن ضمیمه شده بود. 📜به گفته گای لسترنج شمس‌الدین مقدسی مورخ قرن چهارم از رودی با نام طیفوری (تیپوری) در ولایت گرگان یاد کرده‌است. همچنین هاپلوگروپ R1a که مشخصه تبار پدری آریایی های وارده به ایران است،تنها حدود ۹٪ در مازندران وجود دارد. 🔎تپورها در عصر آشوریان به گفته کتزیاس (۴۴۱–۳۹۲ق. م) نینوس پادشاه آشور تپوریان را مطیع خویش کرد.کتزیاس از قوم تپور در کنار هیرکانی و کادوسی به عنوان یکی از نواحی نام می‌‌برد که توسط نینوس پادشاه آشور فتح شدند. به گزارش کتزیاس: از سرزمین‌های واقع در دریا و دیگر سرزمین‌های هم مرز با آن‌ها، نینوس مصر و فنیقیه را تحت سلطه خود درآورد، سپس سیلسیرا، کیلیکیه، پامفیلیه و لیکیه، و همچنین کاریا، فریگیه و لیدیه. به‌علاوه، او ترود، فریگیه را در هلسپونت، پروپونتیس، بیتینی، کاپادوکیه و همه ملل بربر که در سواحل پنتوس تا تنائیس ساکن هستند تحت کنترل خود قرار داد. او همچنین خود را حاکم سرزمین‌های کادوسی، تپوری، هیرکانی، درانگی، دربیکی، کارمانی، کورمنایی و بورکانی و پارت کرد. او هم به پارس و هم به سوزيانا و كاسپين حمله كرد، همانطور كه ​​می گويند، گذرگاه‌های بسيار تنگی وارد آن می‌شوند، به همين دليل به عنوان دروازه‌های کاسپین شناخته می‌شوند. بسیاری از ملل کوچکتر دیگر را نیز تحت سلطه خود درآورد، که صحبت درباره آنها کار طولانی خواهد بود. اما از آنجا که حمله به باکتریا دشوار بود و شامل بسیاری از مردان جنگجو بود، پس از زحمت و تلاش بیهوده، او جنگ با باکتریا را به زمان دیگری موکول کرد و نیروهای خود را به آشور بازگرداند و مکانی را برای تأسیس یک شهر بسیار بزرگ انتخاب کرد. 🔎تپورها در عصر هخامنشیان آریان مورخ یونانی ترکیب سپاه هخامنشی در جنگ گوگمل را چنین آورده است: باختری‌ها، سغدی‌ها و هندی‌های مجاور باختر به فرماندی بسوس والی باختر بودند. ساک‌ها که از سکاهای آسیایی و مستقلند ولی متحد داریوش می‌باشند و تحت فرماندهی ماباسس هستند. هندی‌های کوهستان تحت فرماندهی برسائت والی رخج بودند. سوارهای پارتی، هیرکانی و تپوری تحت فرماندهی فراتافرن بودند. مادی‌ها، کادوسی‌ها و سکاها تحت فرماندهی آتروپات بودند. سکنه دریای سرخ را اُرُن‌توبات و آریوبرزن و اکسی‌نِس اداره می‌کردند. بر شوشی‌ها و اوکسیان اُگزاتر پسر آبولیتاس ریاست داشت و بر بابلی‌ها، سی‌تاکیان و بر کاریان، بوپار ریاست داشت. ارمنی‌ها به سرداری اُرونت و میثروس‌تِس بودند و کاپادوکی‌ها به سرداری آری‌آرسِس بودند و سل سوریان و بین النهرینی ها به فرماندهی مازه والی بابل بودند. آریان در مورد آرایش جنگی چنین آورده است: در جناح چپ سواره نظام غربی و دهایی و رخجی صف بسته بودند و نزدیک آن سواره نظام و پیاده‌نظام پارسی که با هم مخلوط بودند. در جناح راست سل سوریان، اهالی میانرودان، مادی‌ها، پارتی‌ها، سکاها و پس از آن تپوری‌ها و هیرکانی‌ها ایستاده بودند. در قلب، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایران قرار گرفته بود و هندی‌ها و کاریان و آناپاست‌ها و تیراندازان آمارد در اطراف او بودند. بنابر گزارش کوینت کورس مورخ رومی، ۱۰۰۰ سواره نظام تپوری در جنگ گوگمل و در ارتش داریوش سوم هخامنشی حضور داشتند. 🔎نبرد تپورها با اسکندر کوینت کورس می‌نویسد: در همسایگی هیرکانیا مردمی می‌زیستند که موسوم به ماردها بودند. اینها حاضر نشدند رسولانی نزد اسکندر فرستاده و تمکین کنند. این قضیه بسیار به اسکندر گران آمد و گفت: خیلی غریب است که یک مشت مارد نمی‌خواهند مرا فاتح بدانند. 🌿 ادامه👇👇
پس از آن از قشون خود عده ای از سپاهیان زبده برداشته و قصد ماردها حرکت کرد و در طلیعه صبح مقابل آنها پدید آمد. ماردها بلندی‌ها را اشغال کرده بودند و اسکندر پس از جنگ آنها را از مواقعشان براند. بر اثر این احوال آنها به داخل مملکت خود عقب نشستند و دهات همجوار به دست مقدونی‌ها افتاد. ولی پس از آن حرکت قشون مقدونی به درون ولایت آنها دچار مشکل گردید، توضیح آنکه جنگل‌های وسیع و کوه‌های بلند در اینجا زیاد بود و بومی‌ها جلگه‌ها را هم با استحکاماتی سد کرده بودند. کوینت کورس این استحکامات را چنین شرح میدهد: تپوری‌ها مخصوصا (به عمد) درختان را خیلی نزدیک به هم کاشته اند. پس از آنکه این درختها قدری نشو و نما کرد، ماردها جوانه‌های درختان را با دست در خاک فرو میبرند و هر یک از جوانه‌ها جوانه‌های دیگری را بیرون می‌دهد ولی تپوری‌ها نمی‌گذارند جوانه‌ها به‌طور طبیعی برویند بلکه آنها را بهم نزدیک کرده گره میزنند و بعد این ترکه ها دارای برگهای ضخیم میگردد تمام این زمین را فرو می‌گیرد. بدین ترتیب از جوانه‌ها و شاخ و برگ‌های آنها دامی مانند تور ایجاد شده تمام راه را مسدود می‌دارد. برای حرکت قشون اسکندر چاره ای جز استعمال تبر نبود ولی آنهم در مقابل سختی درختان که از گره‌های زیاد و از شاخه های درهم دویده حاصل شده بود به کار نمی‌آمد. از طرف دیگر تپوری‌ها در پناه استحکامات خود به مقدونی ها باران تیر می‌باریدند. بالاخره اسکندر امر کرد که این جنگل ها را از هر طرف احاطه کنند و اگر روزنه‌ای یافتند حمله برند. مقدونی‌ها چنین کردند و چون محل را نمی‌شناختند اغلب مقدونی‌ها راه را گم کردند. در این احوال تپوری‌ها اسب اسکندر که بوسیفال نام داشت را ربودند. اسکندر چون این اسب را خیلی دوست می‌داشت در خشم فرو رفت جارچی فرستاده، تهدید کرد که اگر اسب او را پس ندهند به احدی امان نخواهد داد. پس از این تپوری ها اسب را به او رد کردند با وجود این اسکندر امر کرد درختان را بیندازند از کوه خاک آورده روی جوانه‌ها و شاخ و برگ‌ها بریزند. مقدونی‌ها به اجرایی امر اسکندر پرداختند و تپوری‌ها چون دیدند استحکامات آنها بدین ترتیب خراب خواهد شد فرستاده‌ای فرستادند و تمکین کردند. پس از آن اسکندر فرادات را حاکم آنها قرار داده و به اردوی خود برگشت. فرادات حاکم تپورهای بخش شمالی تپورستان (دشت و هامون) بوده که با اسکندر مصالحه نمود و تپورهای بخش جنوبی تپورستان (کوهپایه و کوهستان) فرمانروای دیگری داشتند که حاضر به مصالحه با اسکندر نبودند و در نهایت فرادات بر سرزمین تپورهای کوهستان و آماردها دست یافت. نبرد آماردها با اسکندر آریان مینویسد: اسکندر با هیپاسپیست‌ها و تیراندازان آگریانی و دسته های سنوس و آمین‌تاس و کمانداران سواره و نیمی از سواره نظام به ولایت ماردها رفته و اسرای زیاد گرفت و اکثر اشخاصی را که جنگ کرده بودند کشت. چون محل‌های این مردم سخت و به علاوه این ولایت فقیر است هیچ مرد جنگی قبل از اسکندر به اینجا نیامده بود. فاتح ناگهان از ولایت آنها گذشت و قبل از اینکه متوجه شوند بر آنها تاخت. این مردم به جاهای سخت کوه‌ها پناه بردند و اسکندر در آنجا هم بر ماردها فایق آمد و پیروز شد. ماردها فرستاده‌ای فرستادند و مطیع اسکندر گشتند. اسکندر ولایت ماردها را به به تپورستان که والی آن فرادات بود ضمیمه کرد. 🔎فرادات حاکم تپورها در عصر اسکندر فرادات فرمانده قوم تپور در نبرد هخامنشیان و یونانیان و همچنین والی تپورستان در عهد خشیارشاه و اسکندر مقدونی می‌باشد. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی زمانی که اسکندر به ولایت هیرکانیا رفت قشون خود را سه قسمت کرد؛ قسمتی که از همه زیاد تر بود با خود به زادراکرات برد و قسمت دیگر را با کراتر به مملکت تپوری‌ها (تپوری‌های ساکن در هیرکانیا) برد و قسمت سوم را به سرداری اری گیوس مأمور بود که با بار و بنه و خارجی‌ها حرکت کند. پس از اینکه اسکندر از معابر هیرکانیا گذشت وارد زادراکرات (ساری یا استراباد) شد در اینجا کراتر به او رسید. در این هنگام ارته باذ با سه پسر خود که نامشان سوفن و آریو برزن و ارسام بود نزد اسکندر آمد. فرادات فرمانده تپوری‌ها و نمایندگان یونانی‌های اجیر هم با اینها آمدند. اسکندر ارته باذ را به احترام پذیرفت و فرادات را فرمانده تپورها و والی تپورستان ابقا کرد. پس از آنکه اسکندر وارد شهر آروس گردید و کراتر و اریگسوس را در اینجا یافت. آنها فرادات حاکم تپوری‌ها را همراه آورده بودند. اسکندر این اسیر را خوب پذیرفت. پس از آن آن مناپیس را که در زمان اُخُس فرار کرده و به دربار فلیپ پناهنده شده بود والی هیرکانیا کرد و فرادات را به حکومت تپورستان ابقا داشت. 🔎شکل‌گیری ساتراپ تپوری در دوران اسکندر اسکندر پس از دست یابی به سرزمین آمارد ولایت آمارد را به تپورستان که والی آن فرادات بود ضمیمه کرد. 🌿 ادامه👇👇
نواحی شرقی کشور که شامل ایران و بخش‌هایی از آسیای میانه و هندوستان بودند و از چهارده ساتراپ نشین تشکیل می‌شدند: پارس پارتاکن کرمان ماد تپوری (به ضمیمه آمارد) پارت هیرکانیا باختر هریوه (به ضمیمه درانگیانا) گدروسیا (به ضمیمه کشور اوریتان) آراخسیا پاروپانیسادان هندوستان این سوی سند هندوستان آن سوی سند 🔎تپورها در عصر سلوکیان و اشکانیان در دوران اسکندر مقدونی سرزمین آمارد به سرزمین تپور ضمیمه گشت. تیرداد اشکانی دومین پادشاه اشکانی هیرکانیا و کومس و کناره های جنوبی دریای مازندران که مملکت اقوام تپوری بود را به تصرف خود در آورد و پایتخت خود را به شهر سلوکی صد دروازه در ناحیه کومس انتقال داد. تیرداد اشکانی در سال ۲۲۱ پیش از میلاد در گذشت و ارشک دوم به پادشاهی رسید و قلمروی پارتیان تا سال ۲۰۹ پیش از میلاد تا همدان در ماد می‌رسید. سرزمین تپوریه در زمان ارشک دوم مورد حمله آنتیوخوس سوم قرار گرفت. آنتیوخوس سوم در عین اینکه با پایداری سختی مواجه بود به سرزمین تپوریه در البرز تاخت و هیرکانیا را نیز به تصرف خود درآورد و با ارشک دوم پیمان یگانگی بست. در این دوره پادشاهی اشکانی با وجود اینکه با فتوحات سلوکیان محدود و کوچک شده بود ولی بر پا ماند. پس از آن نیز با تاخت و تاز های دولت یونانی بلخ بار دیگر قلمرو شاهنشاهی اشکانی کوچکتر شد. پس از مرگ ارشک دوم در سال ۱۹۱ پیش از میلاد فریاپت شاه شد و دو پسر به نام های فرهاد و مهرداد داشت که فرزند بزرگتر فرهاد شاه شد. در این دوره آنتیوخوس سوم در جنگ با روم شکست خورده بود و در دفاع از قلمروی خود ناتوان شده بود. فرهاد اول بر آماردیان و دیگر اقوام ساکن رشته کوه های البرز تاخت و سرزمین تپوریه و هیرکانیا و سایر نواحی را به تصرف خود در آورد و مرز پارت را تا مغرب دربند خزر گشود و آماردیان را به شهر خاراکس (خوار) کوچ داد. پس از فرهاد قدرت به برادرش مهرداد یکم رسید. در این دوره سرزمین تپوریه مدتی تحت تسلط اوکراتید حاکم دولت یونانی بلخ در آمد ولی مهرداد یکم در سال ۱۶۰ پیش از میلاد سرزمین تپوریه را بار دیگر به تصرف خود در آورد. سرزمین تپوریه تا زمان بلاش یکم تحت سیطره اشکانیان باقی ماند ولی در زمان بلاش اول سرزمین تپوریه و دیگر نواحی جنوبی دریای مازندران مورد حمله و تاخت و تاز آلان‌ها قرار گرفت و حتی آلان ها از جنوب دریای مازندران و سرزمین تپوریه گذشته و به این طرف و آن طرف ارس در حال تاخت و تاز بودند ولی به نظر می‌رسد بلاش توانست کنترل سرزمین تپوریه را در دست بگیرد و بطوریکه در اواخر عهد اشکانیان خاندان گشنسب شاهان گرشاهی بر ولایت تپوریه حکم می‌راندند و حتی در دوران شاهنشاهی ساسانی قلمروی خود را تا گیلان توسعه دادند. 🔎اخراج آمارد‌ها و ورود قوم تپور به به نواحی آماردنشین نقشه دولت یونانی بلخ. نام سرزمین Tapuria در جنوب دریای خزر دیده می‌شود. تپورها و آماردها در همسایگی یکدیگر بودند و پس از کوچ اجباری آماردها، تپورها در نواحی آماردنشین جایگزین آماردها گشتند. به گفته ویلفرد مادلونگ، آماردها توسط اسکندر بزرگ و بعداً توسط پارتیان شکست خوردند و در قرن دوم پیش از میلاد آنها را در اطراف ری اسکان دادند. قلمرو سابق آماردها توسط تپورها اشغال شده بود. بطلمیوس در ناحیه شرق دیلم در ساحل دریای مازندران تنها از تپورها یاد می‌کند. پس از قدرت‌گیری اشکانیان، در دوران فرهاد یکم اشکانی، فرهاد به آماردها حمله کرد و پس از شکست آنان، قوم آمارد وادار به کوچ اجباری به بیرون از حاشیه جنوبی دریای مازندران شدند. تپوری‌ها در عصر آشوریان، هخامنشی و اسکندر در ارتفاعات البرز و در منطقه ای بین هیرکانیا و آمارد سکونت داشتند. کوچ گسترده برخی تیره‌های قوم تپور و جایگزین شدن این بخش از تپوری‌ها به جای آماردها در نواحی غربی در دوران فرهاد اشکانی به شکل‌گیری سرزمین تپورستان منجر شد. چنانچه بعدها از سرزمین تپورستان در نقشه‌های جغرافیایی یونانی و رومی و گزارش مورخان یونانی و رومی، چه در دوران اشکانیان و چه در دوران ساسانیان می‌توانیم ببینیم. مانند تصویر نقشه‌ای از قلمرو دولت یونانی بلخ که ارائه شده‌است؛ که در پی شکست اشکانیان از دولت یونانی بلخ، تپورستان باستان (TAPURIA) و خراسان باستان (TRAXIANE) برای مدتی در تصرف دولت یونانی بلخ مانده بود. پس از حمله عرب‌ها و اشغال ایران به‌دست عرب‌ها، تپورستان در نوشته‌ها و منابع ایرانی و عربی به طبرستان معرب گشت و پسوند نام بسیاری از بزرگانش، طبری بود، چون محمد بن جریر طبری و ابن ربن طبری و مازیار بن قارن طبری و فضل بن قارن طبری و … طبرستان تا سیصد سال در برابر حملات عرب‌ها پایداری کرد و مستقل ماند و هرگز به تصرف ترکان و مغولان در نیامد. 🌿 ادامه👇👇
🔎گشنسب شاهان تپورستان گشنسب شاهان یا گشنسپداد گرشاهی سلسلهٔ پادشاهی در طبرستان بوده که در عصر اشکانیان در منطقه کوهستانی شرق مازندران شکل گرفت. این سلسله در اوایل عصر ساسانی قلمروی خود را تا گیلان گسترش دادند. در دوران اردشیر ساسانی قلمروی گشنسب شاهان علاوه بر رویان و طبرستان شامل گیلان، دیلمان و دماوند می‌شده‌است. 📜ریشه ریشه خاندان گشنسپداد گرشاهی به مناطق کوهستانی شرق طبرستان منطقه هزارگری و شهر تمیشه می‌رسد و واژه گر به مردمان طبری کوهستان شرقی طبرستان اطلاق می‌گشت. از آنجا که این خاندان ساکن در منطقه کوهستانی مازندران بودند گرشاه لقب گرفتند. لقب پتشخوارگرشاه به پادشاه‌هان کوهستان طبرستان داده می‌شد. شکل‌گیری به اعتقاد برخی مورخان این سلسله در سال ۳۳۰ قبل از میلاد مسیح در ناحیه تپوری نشین دریای ورکانه واقع در کوهستان شرق مازندران شکل گرفت. اردشیر برزگر در کتاب خود آغاز پادشاهی خاندان گشنسپ شاهان را پس از مرگ اسکندر مقدونی در قرن سوم پیش از میلاد می‌داند ولی مشخص نیست که آیا گشنسب شاهان از نسل فرادات، حاکم طبرستان در زمان هخامنشیان و اسکندر، است یا خیر. به اعتقاد برخی مورخان دیگر این سلسله در سال ۱۷۰ قبل از میلاد مسیح پس از کوچ برخی از اقوام تپور از شرق مازندران به منطقه آمارد در غرب مازندران (رویان) به مرکزیت آمل شکل گرفت. 📜سقوط گشنسب شاهان تا سال ۵۳۱ میلادی در طبرستان سلطنت می‌کردند. دوام حکومت و فرماندهی خاندان گشنسب در طبرستان تا روزگار فیروز ساسانی ادامه داشته‌است که در این زمان ترکان صحرانورد ماوراء جیحون به خراسان و مرزهای تپورستان (طبرستان) تاخته‌اند. کاری از گشنسب شاهان برنیامد ولی کیوس فرزند ارشد قباد شاه ساسانی، به امر پدر به کمک مردم طبرستان شتافت و کیوس به فرمان برادر با سپاهی انبوه از تبرستانی‌ها به سمت خراسان رفت و خاقان ترک را شکست داد. از این زمان حکومت خاندان گشنسب پایان یافت و حکومت به ساسانیان منتقل شد. در این سال کیوس، پسر مهتر قباد و برادر خسرو انوشیروان، خود از طرف پدرش قباد به فرمانروایی در طبرستان پرداخت. کیوس آیین مزدکی داشت و مزدکیان می‌خواستند او را به پادشاهی بنشانند از این جهت خسرو انوشیروان او را از طبرستان برداشته، قارن پسر سوخرا را به جای او گماشت. از این تاریخ سلسله کارنوندیان در طبرستان روی کار می‌آیند که ایشان را آل قارن می‌خوانند. 📜زبان تپیری‌ها زبان تپیری یا زبان طبری یک زبان ایرانی است و دارای قرابت با زبان مادها می‌باشد. این زبان در زیرخانواده ایرانی شمال غربی طبقه‌ بندی می‌شود.] زبان طبری تنها زبان زنده از این خانواده است که آثاری با قدمت هزار ساله دارد و به جز طبری، هیچ زبان دیگری از زبان‌های ایرانی شمال غربی دارای ادبیات مکتوب هزار ساله نیست. 🌿 ادامه👇👇 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4419 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📖بیشتر بدانید مازندران و اقوام در آنها را بشناسید. 📜 👉 🌿 👉 🔎در همین رسانه جستجو کنید 👆👆
📩نظرات 📩دکتر جلیل قیصری ١٦:٠٩ - ١٤٠٠/١٠/٣٠ سلام قوم تپوری ارتباطی با قوم سکایی ندارد و جز اقوام بومی شمال ایران است. ویکی پدیا چون توسط مردم عادی ویرایش میشود دارای مطالب غلط هست هم ترجمه ها و مطالب دارای اشتباهات فاحش هستند. ضمنا نام این قوم در تمام منابع یونانی و رومی و ایرانی و انگلیسی بصورت تپوری و تپیری هست و ما قومی به نام قوم تپور نداریم بلکه قوم تپوری داریم. با تشکر 📩تپوری تبری طبری مازنی مازرونی ٠٥:٠٩ - ١٤٠١/١٢/٢٩ قوم تپوری قومی که امروزه تبری یا مازرونی نامیده میشوند و بیش از چهار هزار سال قدمت دارند. 📩محمود سپایانی ١٥:٤٩ - ١٤٠٢/٠٢/١٦ امروز متوجه شدم ایرانی ترین ایرانیم ریشه در قوم تپور دارم و به تپوری بودن می بالم. 📩نوشین ١٤:٣٠ - ١٤٠٠/١٠/١٤ طبق گفته مورخین تپورها قومی غیر آریایی بودند و هیچ مورخی به پارسی بودن یا ماد بودن یا سکایی بودند یا آریایی بودن تپورها اشاره ای نکرده است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4420 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📩محمد شمس ناتری ٠٨:٠٨ - ١٤٠٠/٠٧/١٥ تپور ها قومی ایرانی تبار در شمال ایران بودند. کتزیاس در مورد فتوحات آشوریان در مرز های فلات ایران به سه قوم هیرکانی و تپور و کادوسیان اشاره میکند که در شامل میزیستند و آشوریان سرزمین این سه قوم را فتح نمودند. هرودوت از قوم تیبار ( تپور ) در کنار قوم مار ( مارد ) در ساتراپ نوزدهم نام می برد. هرودوت مارد ها را به عنوان یکی از طوایف پارس معرفی میکند. پولیبیوس مارد ها را ساکن مارگانیا در مرو معرفی میکند و کوه های تپوری را در نزدیکی دریای هیرکانیا شناسایی میکند. پلینی از قوم تپور به عنوان قومی ساکن کنار دریای هیرکانی نام میبرد. آریان نیز به چهار قوم هیرکانی و تپور و آمارد و کادوسیان نام میبرد و می نویسد فرادات حاکم تپورها با اسکندر صلح می کند و اسکندر آمارد ها را شکست میدهد و سرزمین آمارد به سرزمین تپور ها الحاق میشود. به گفته استرابون تپور ها در کنار آمارد و کادوسیان نامشان به عنوان کوهنشین های شمال البرز یاد شده است وی گروه دیگری از تپورها را بین دربیک ها و هیرکانی ها و دسته دیگر را بین هیرکانیا و آریا و گروه دیگر کنار آناریاکه ها سکونت داشتند و به اعتقاد استرابون سرزمین تپوری ها و ری و دروازه های کاسپین بخشی از سرزمین ماد بود که به سرزمین پارت الحاق شدند. بطلمیوس نیز تپور ها را در دو منطقه شناسایی می کند گروهی را ساکن سرزمین اسکیت ها میداند و گروه دیگر از تپور ها را در شمال قومس از منطقه الیماس تا رودخانه چرینداس شناسایی میکند که رودخانه چرینداس در شرق مازندران واقع شده بود. خاراکسی نیز اشاره میکند که فرهاد اشکانی در البرز سرزمین های تپوریه و امارد و هیرکانی را فتح میکند و امارد ها به خاراکس تبعید میکند و گروه دیگری از تپور ها را در سرزمین امارد جایگزین آمارد های پارسی تبار میکند. نام طبرستان از قوم تپور گرفته شده است. موسی خورنی مورخ ارمنی عصر ساسانی نیز به سرزمین طبرستان تپرستان می گوید و سبئوس نیز در کتاب تاریخ ارمنستان از سرزمین تپرستان نام میبرد و در سکه های اسپهبدان طبرستان نام تپورستان روی سکه ها حک شده است. پس از اسلام قوم تپوری به قوم تبری و قوم طبری تغییر شکل داد و جریر طبری از سکنه طبرستان با عنوان طبریان یاد می کند و نامی اصفهانی نیز در عصر زندیه از مردم مازندران با عنوان طبرسان یاد میکند. یعقوبی قوم تبر را از نسل یافث بن نوح معرفی میکند و یاقوت حموی نیز مردم جبال یعنی ری و قزوین و مردم موقان یعنی سکنه شمال اردبیل را از نژاد طبرستان یاد می کند که منظور همان نژاد طبری و تپوری هست. امروزه نیز مردم طبرستان و قوم طبری به دو دسته مازرونی و کوهی تقسیم می شوند. سکنه جلگه را مازرونی و سکنه کوه را کوهی می گویند. امروزه اقوام طبری که ریشه در قوم تپور دارند در استان های شمالی مانند گلستان و مازندران و گیلان و استان های ریشته کوه البرز همچون سمنان و تهران و البرز و قزوین سکونت دارند و بخشی نیز به علت تبعید در استان های زنجان و همدان و کرمانشاه و اصفهان و فارس و کرمان و یزد و خوزستان سکونت دارند و گروهی دیگر نیز به علت کار در استان های خراسان و هرمزگان و بوشهر و قم و اردبیل و اذربایجان شرقی و سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی حضور دارند. مردم طبرستان دارای حکومت هایی همچون فرادات تپوری در عصر هخامنشی و اسکندر بودند و در دوران اشکانیان تا اواسط عصر ساسانیان طبرستان توسط خاندان تپوری گشناسپ اداره میشد و این خاندان تا زمان بهرام شاه بر گیلان و دیلم نیز سلطه داشتند و از دوران قباد ساسانی حکومت گشنسپ شاهان تپورستان برچیده شد و قدرت به کاووس ساسانی رسیده و سپی خاندان های زرمهریان و کارنوندیان و باوندیان به قدرت رسیدند که در باوندیان و استنداران طبرستان در قرن پنج تا هفتم بر دیلم و گیلان و گرگان و ری سلطه یافتند و این نواحی تحت اداره طبرستان بود و بعدها قدرت طبرستان به چلاویان آمل و مرعشیان رسید که تا عصر شاه عباس صفوی بر طبرستان حکومت نمودند. در غار هوتو بهشهر که بخشی از خاک قوم تپور بوده آثار 12 هزار سال مربوط به انسان های مدرن یافت شده است که نشان از قدمت قوم تپور دارد البته برخی آثار 75 هزار ساله نیز در غار هوتو بهشهر یافت شده ولیکن مربوط به انسان مدرن نیست زیرا انسان مدرن 50 هزار سال پیش از افریقا وارد آسیا شده است و این آثار مربوط به انسان های نئاندرتال و انسان راست قامت هست که منقرض شده اند. کاسی ها قومی زاگرس نشین در غرب ایران بودند که کاسایی ها و کوسایی ها و کوسی ها بازماندگان این قوم در زمان هخامنشیان و اسکندر بودند که سکنه لرستان و خوزستان و چهارمحال و بختیاری از نسل این قوم هستند. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4420 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─