وقتی گریبانِ عدم؛ با دستِ خلقت می درید…
وقتی ابد؛ چشمِ تو را، #پیش از ازل می آفرید…
وقتی زمین؛ نازِ تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش؛ طعمِ تو را با اشک هایم می چشید
من؛ عاشقِ چشمت شدم…
نه عقل بود وُ نه دلی!
چیزی نمی دانم؛ از این دیوانگی وُ عاقلی
یک آن شد؛ این عاشق شدن… دنیا؛ همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانش مرا؛ از عمقِ چشمانم، ربود
وقتی که من عاشق شدم؛ شیطان، به نامم سجده کرد!
آدم؛ زمینی تر شد وُ عالم، به آدم سجده کرد…
من بودم وُ چشمانِ تو… نه #آتشی وُ نه #گلی…
چیزی نمی دانم؛ از این دیوانگی وُ عاقلی
من؛ عاشقِ چشمت شدم… شاید کمی هم، بیشتر
چیزی در آن سویِ یقین… شاید کمی هم #کیش تر
آغاز وُ ختمِ ماجرا؛ لمسِ تماشایِ تو بود
دیگر فقط تصویرِ من؛ در مردمک های تو بود
من؛ عاشقِ چشمت شدم
#عیدتان_مبارک
┄┄┅┅•🍃🌸🍃•┅┅┄┄
#واحد_آموزش_متوسطه_دوم_و_فنی_حرفه_ای
🌐https://eitaa.com/edu_tvu