دزدی کیسه زر ملّانصرالدین را ربود، وی شکایت نزد قاضی برد...
تا خواست ماجرا را شرح دهد! مردی وارد شد و نزد قاضی نشست...
ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد.!
روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام، کیسه ام را یافتم..!
از او سوال کردند که چطور بدون حکم قاضی کیسه را یافتی ؟!
ملّا خنده ای کرد و گفت :
«در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد » بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم..!
منزل رفته و نماز خواندم و از خدا کمک خواستم..
امروز در بیابان دیدم که داروغه از اسب افتاده گردنش شکسته و کیسه زر من به کمر بسته... ! پس کیسه ام را برداشتم...
🔹حواسمان باشد…
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ!
با "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "جدایی" انداخت!
ﺑﺎ "ﺯباﻥ" ﻣﯿﺸود "آشتی" داد!
با "زبان" میشود آتش زد!
با "زبان" میشود آتش فتنه را خاموش کرد!...
☘️پس حواسمان به زبانمان باشد...
https://eitaa.com/eeshg1
🔹 ضامن آهو
❓پرسش : ماجرای ضمانت امام رضا(ع) از آهو چیست؟
🔸پاسخ :
شیخ صدوق (م ۳۸۱ق) در آخرین باب کتاب «عیون اخبار الرضا(ع) » که به کرامت ها و معجزاتی که پس از شهادت امام از ناحیه قبر مطهر ایشان صادر شده اختصاص دارد، سیزده جریان را بیان داشته است.
یکی از این داستان های حقیقی چنین است:
🔺حاکم رازی از شیعیانی بود که برای زیارت به طرف حرم رضوی عازم بود. میزبان او ابو منصور بن عبد الرّزّاق ـ از بزرگان طوس ـ بود. ابو منصور برای حاکم رازی چنین نقل می کند: خوب گوش کن! کرامتی را از این زیارتگاه مقدّس برایت بگویم. من در ایام جوانى نادان بودم و زوار و اهل این مشهد را آزار می دادم و بارها راه را بر زوّار بسته، اموال آنان را می ربودم. گاهی نیز شکار می رفتم.
روزی در حوالی مشهد به آهویی برخورد کردم. سگ شكارى خود را به دنبال آهو فرستادم. سگ او را تعقیب کرد تا اینکه آهو وارد حیاط حرم شد. آهو ایستاد و سگ هم در مقابل او ایستاد و دیگر حرکت نکرد. هر کاری کردم، سگ پیش نرفت. آهو به یکی از بخش های داخلی صحن رفت. ولی سگ ایستاد و وارد صحن نشد.
▫️به دنبال آهو وارد صحن شدم. خبری از آهو نبود. ابو نصر قارى را که همواره آنجا می نشست دیدم. پرسیدم: آهویى كه الان داخل صحن شد، كجا رفت؟ گفت: آهو! نه من آن را ندیدم. آثار آهو بود، ولی خود آهو نبود. به خود آمدم و از گذشته خویش توبه کردم و در همان حرم با خدا عهد كردم كه از آن پس زوّار را اذیت نكنم و همواره به آنان نیکی کنم. پس از آن هر گاه براى من مشكلى پیش می آمد، به زیارت آن حضرت می رفتم و در آنجا دعا و ناله و زارى می كردم و حاجت خود را از خداوند می خواستم و خداوند حاجت مرا مرحمت می فرمود. .... تاكنون در آنجا حاجتى از خدا نخواسته ام مگر آنكه خداوند به من عطا فرموده است. https://eitaa.com/eeshg1
📚 عيون اخبار الرضا(ع) ج ۲ ص۲۸۵
🔹ماه هشتم ص ۱۳۳ ـ ۱۳۴
📝حکم شرعی در مورد گوشت و ادرار و مدفوع و موی خرگوش چیست؟
خرگوش حرام گوشت است(1).
فضله و ادرار آن هم نجس می باشد .
مو و پوست آن تا زمانی که زنده است، پاک است.
هنگام نماز نباید موی آن بر بدن و لباس نمازگزار باشد. (2)
اگر بمیرد یا بدون ذبح شرعی کشته شود، پوست آن نجس می باشد، ولی موی آن پاک است.
📚پی نوشت ها:
1. آیت الله بهجت، استفتاآت، ج4، س 5882 .
2 . توضیح المسایل، م 694.
-----------------------------
#احکام_شرعی
👇لینک عضویت 👇
https://eitaa.com/eeshg1
💌 اگر #زن در #خانواده امنیت روانی و اخلاقی داشته باشد، آسایش و سَکَن داشته باشد،
حقیقتاً #شوهر برای او لباس محسوب شود - همچنان که او لباس شوهر است - و همچنان که قرآن خواسته، مودّت و رحمت بین اینها باشد، و اگر «و لهنّ مثل الّذی علیهن» در خانواده رعایت شود،
آنگاه مشکلات بیرون خانواده برای زن قابل تحمل خواهد شد و بر آنها فائق میآید.
اگر زن در آسایشگاه خود، در سنگر اصلی خود، بتواند مشکلات خودش را کاهش بدهد، بلاشک در عرصهی اجتماع هم خواهد توانست.
♦️رهبر انقلاب؛ ۹۰/۱۰/۱۴
https://eitaa.com/eeshg1
┏━•🔹•━
┗━•🔸•━┛
#امام_رضا علیه السلام :
هرگاه می خواهی دعایت به عرش برسد و مستجاب گردد ، اول در حق #پدر و #مادرت دعا کن .
بحار الانوار ج ۶۱ ص ۳۸۱
https://eitaa.com/eeshg1
#خط_فاصله
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید:
تاريخ تولد _ تاريخ مرگ
آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند،
همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتي است كه ما
روي كره زمين زندگي كرده ايم،
ما فقط به اندازه يك " خط فاصله" زندگي مي كنيم!
و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند.
آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است.
بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم
بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم،
دير تر عصباني شويم،
بيشتر قدرداني كنيم،
كمتر كينه توزي كنيم،
بيشتر احترام بگذاريم،
بيشتر لبخند بزنيم،
و به ياد داشته باشيم كه
اين "خط فاصله"خيلی كوتاه است!
https://eitaa.com/eeshg1
🍃✨🌸✨🍃✨🌺✨🍃✨🌼🍃✨🌷
﷽
🌺رﻭﺯﯼ ﻋﻤﺮبه حضرت علے(؏) گفت:
ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ بگو من امروز ﻧﻬﺎﺭ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ؟
ﺍﻣﺎﻡ فرمودند:ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ
ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ.
🌸سپس ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ. ﺩﯾﺪ ﻧﻬﺎﺭ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ!
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺪ ﻧﻬﺎﺭ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺮﻭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ.
ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻧﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻣﻄﺒﺦ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ.
ﻋﻤﺮ ﻭﻗﺖ ﻧﻬﺎﺭ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﺬﺍ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ،ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﺩ،ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﮏ ﺑﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺳﻢ ﻧﺮﯾﺨﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ!
🌼ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﺘﮏ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺧﻮﺭﺩ،ﻭ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ....
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ...
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻭﯼ ﮔﻔﺖ: بلاخره برای ناهارﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩی؟
ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ....
🌷ﺍﻣﺎﻡ فرمود:ﭼﺮﺍ هم ﻧﻬﺎﺭ را ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﻫﻢ ﮐﺘﮏ؛ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ. ﮐﺘﮏ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻧﻬﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩی!
📚مستدرک الوسائل ج1ص159
https://eitaa.com/eeshg1
🍃✨🌸✨🍃✨🌺✨🍃✨🌼🍃✨🌷