🌹شهید حسین معز غلامی🌹
✍شب پنجم محرم بود حسین گفت: میای بریم هیات؟ دعوتم کردن باید برم بخونم، گفتم بریم، با خودم فکر کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا، وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده، حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه، نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد.
وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه، بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه، چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت؛ برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته؟ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم، گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@eeshg1🍁
@zendegi18 🍁
🌹شهیدعیسیحیدری🌹
(شهیدغواص)
با چهار پنج نفر #غواص جزیره ام الرصاص را حفظ کرد
شب #عملیاتکربلای چهار بعد از شکسته شدن خط که وارد #جزیره ی_ام الرصاص شدیم ، مجروح شدم. #جزیره به شدت زیرآتش بود و عراقی ها از هر طرف حمله می کردند .
تعدادافرادی که همراه عیسی مقاومت می کردند ، انگشت شمار بودند . وقتی #عراقی ها از جناح راست حمله می کردند ، بچه ها خودشان را به آن جا می رساندند و جلویشان را می گرفتند ؛ و وقتی از چپ #حمله می شد ، آن جا حاضر می شدند ؛ لذا #عراقی ها فکر می کردند جزیره پر از نیرو است و با مختصر مقاومت بچه ها عقب می نشستند . عیسی علاوه بر این که با چهار پنج نفر #غواص ، جزیره را حفظ می کرد .
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@eeshg1🌀
@zendegi18🌀