🌿| #تلنگرانہ
🥀| #حقالناس
•{حقالناس}•
#منبر_مجازی🌼🤲🏻
حقالناس💔
دࢪدنیاتسویھ ڪنید
کھ تسویہاش
دࢪآخࢪت
مشڪلاست ...!!
#آیتالله_بهجت(ره)
💕🧡💕
#تلنگر
زبان خود را کنترل کنیم 🚫
⚠ مراقب باشیم!!
شیطان دنبال اینه که از طریقِ حرفهای نامربوط، بین ما اختلاف و دشمنی ایجاد کنه
🌸باهم ببینیم:
آیه 53 سوره اسراء
قُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِیناً
🔆ترجمه:
به بندگانم بگو: "سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که شیطان بوسیله سخنان ناموزون، میان آنها فتنه و فساد ایجاد میکند. همیشه شیطان دشمنِ آشکاری برای انسان بوده است"
یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ یعنی:
🔅هم خوب حرف بزنید...
🔅هم حرفهای خوب بزنید...
ﺑﺎ "ﺯباﻥ"...
❌ میشه ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ،
✅ میشه ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ...
❌ میشه ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ،
✅ میشه ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ...
❌ میشه ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ،
✅ میشه ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ...
❌ میشه جدایی انداخت،
✅ میشه آشتی داد...
❌ میشه آتیش زد،
✅ میشه آتیش رو خاموش کرد...
❌ میشه ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ،
✅ میشه ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ...
یادمون باشه که
#حقالناس همیشه پول نیست!
👈 گاهی دله
دلی که باید بدست میآوردیم و نیاوردیم...
دلی که شکستیم و رها کردیم...
دلهای غمگینی که بی تفاوت از کنارشون گذشتیم...
⚠️ حواسمون باشه...
خدا از هر چی بگذره، از #حقالناس نمیگذره...
🍂🍁🍂🍁
✨﷽✨
✅گرفتاری #حقالناس
✍️استاد رفیعی: مرحوم آیت الله العظمی مرعشی فرمودند: چهارده سال پدرم فوت کرده بود، ایشان را خواب نمیدیدم. خیلی دلم میخواست پدرم را خواب ببینم. آقا سید محمود، پدر ایشان، آقا سید محمود مرعشی معروف به سید محمود حکیم فرمودند: بعد از چهارده سال من متوسل به سیدالشهدا، أباعبدالله (ع) شدم که داستانش معروف است کربلا ایشان رفتند و پایین پای امام حسین، توسل به علی اکبر، بالاخره پدر را خواب دیدم. گفتم: بابا چهارده سال است من دلم تنگ شده، یکی از علما از دنیا رفت، همان شب اول بستگانش او را خواب دیدند و پرسیدند: بابا به این زودی، هنوز خودت گرفتار هستی.
گفت: کسی حقالناس به گردنش نباشد، آزاد است و میتواند راحت در دنیا بیاید. من حقالناس بر گردنم نبود. بالاخره گفتم: بابا چهارده سال است که من انتظار میکشم. گفت: بابا گرفتار هستم. گفتم: گرفتار چه هستی؟ فرمودند: مبلغی به مشهدی محمد یزدی در نجف که نزدیک حرم حضرت امیر مغازه دارد و نخود و لوبیا میفروشد، من یک مبلغی به ایشان بدهکار هستم. ظاهراً هفتصد دینار بوده است. آقای مرعشی میفرمایند: گذرنامه سخت میشد برای عراق گرفت. با یک سختی زیادی برای عتبات گذرنامه گرفتم و به نجف آمدم و سؤال کردم: مشهدی محمد یزدی؟ گفتند: چند تا داریم. گفتم: کنار حرم یک دکان یا مغازه به من نشان دادند و میگوید: رفتم دیدم یک پیرمرد بداخلاقی نشسته، جنسهایش هم همه جنسهای خاک خورده است.
سلام کردم و گفتم: مشهدی محمد یزدی شما هستی؟ گفت: چه کار داری؟ گفتم: از او چیزی نمیخواهم، پدرم سید محمود مرعشی به من گفته که به شما بدهکار هستم. گفت: یادم نمیآید! گفتم: دفتری نداری؟ گفت: این مغازه چقدر فروش دارد که دفتر داشته باشم؟ تمام کاغذها را نگاه کردم و یک به یک بررسی کردم، دو سه ساعت طول کشید. یک مرتبه دیدم نوشته: سید محمود مرعشی هفتصد دینار، ایشان فرمودند: یک مقداری هم بیشتر به او دادم و از او طلب رضایت کردم، بعد خودم یا دیگری در خواب دیدیم که پدر راحت شدند. حالا من نمیدانم این بحثهای اختلاس و بردنها که میلیاردی هم هست، واقعاً کسانی که این کارها را میکنند، البته آدم خوب و ملاحظهکار خیلی داریم. ولی واقعاً اینها یک خرده به معاد معتقد نیستند.
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@eeshg1