✍【 #فکر_نوشت💤 】
هوا بارونی بود...☔️
راننده با سرعت زیاد می روند...🚗
کوه های پوشیده از مه نظر من رو جلب کرده بودند و من خیره کنان به آن سوی جاده نگاه میکردم...🗻🌬
هر چقدر که ما سریع میرفتیم ولی کوه ها سرجای خودشون بودند🦋💙
واقعا قشنگ بود و البته باشکوه😇✨
این همه زیبایی من رو به وجد آورد...🤩🪁
و باعث شد از خودم و دنیای اطرافم کمی فاصله بگیرم🙂🎈
داشتم خدا رو به خاطر این همه زیبایی تحسین میکردم😍👐🏻
یک دفعه این آیه از دریچه ذهنم عبور کرد:
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ (مومنون۱۱۵)
آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوی ما باز نمیگردید؟
یاد دنیای پر از گناه خودم افتادم...😓☄
واقعا هدف من چیه؟
چند روزی لذَت و ذِلت گناه
و بعدش هییییچ؟؟؟🌚🥀
چی رو فراموش کردم که به اینجا رسیدم؟😫🖤
صدایی انگار توی دلم گفت:
خودمونیم چن وقته تک و تنها با خدا حرف نزدی؟؟؟🥺💔
مثل همون وقتایی که گوشیت رو زیر پتو قایم میکنی که کسی نبینه؟
نکنه کسی دیگه رو بهش ترجیح بدی
مگه نه اینکه خودش گفته:
من تو رو برای خودم آفریدیم🥰❣
شاید هدف ما تو این دنیا اینه که ماااال خودِ خدا بشیم🤍
@eeshg1
🍂🍁❄️🍂🍁