eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 طنز تلخ روزگار اونجایی است که: یک ملت و دولتش قبل از امضای برجام میگفتند: همه مشکلات ناشی از ها هست و اگر باکدخدا توافق کنیم ( البته شما بخوانید: اگر باج بدهیم و ‌ عقب نشینی کنیم و برگ های برنده را از دست خود خارج کنیم...) کلی از مسائل کشور حل میشود... اما حالا که همان آمریکا بعد از کلی ، باج گرفتن، تحقیر و...، از برجام خارج شود، حالا دولتی ها دورافتادند که باخروج آمریکا تغییری در زندگی مردم ایجاد نمیشود❗ ✅اگر بود و نبود آمریکا در برجام فرقی نمیکرد پس چرا این همه سال این همه را بر ملت ایران تحمیل کردید⁉❗❗❗❗ 🔴 در حالیکه نزدیک به ۴ سال پیش این روزهای سیاه را پیش بینی نمود و فرمودند : " بنده به این خوشبین نیستم، نه از باب توهم، بلکه از باب ؛ چون دشمن ما مکار و بدعهد است؛ ولی تجربه ای افزوده خواهد شد بر تجربیات ملت ..." 🔺ولی آقای روحانی که خود را عقل کل می دانست و ادعا میکرد زبان دنیا را خوب می فهمد، در پاسخ به نصیحت پدرانه ولی زمانه گفت: " اصولا خوشبینی و بدبینی در عالم سیاست معنا ندارد، ولی بنده با شناختی که از مسائل دنیا دارم، به این مذاکرات خوشبینم ..." 🔴 حال، به یاد داشته باش: ♦️رهبر و امام همیشه باید داشته باشند و آن هم به وفور مالک بودن خیلی خوب است ولی هرجا امام یا پیامبری نداشته کارش به سرانجام نرسیده ! 👈به همین خاطر فرمود "" 🔻زبیر ها به گذشته خود ننازند. ما برای ادامه انقلاب به نیاز داریم چراکه قطعا دچار میشویم.. https://eitaa.com/eeshg1 •┈••✾🔹📍📚📍🔹✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدر ابوسعید ابوالخیر عطار ثروتمندی بود. خانه‌ای داشت که در تمام دیوارهای آن، اسم سلطان محمود را نوشته بود. سلطان محمود به خانه او رفت و آمد داشت. ابوسعید در نوجوانی به پدر گفت: برای من اتاقی درست کن می‌خواهم در آن زندگی کنم. پدرش ساخت. ابوسعید در تمام دیوارهای آن کلمه الله را نوشت. پدرش گفت: پسرم چرا الله نوشتی اگر سلطان محمود خانه من بیاید ترسم بر من خشم گیرد. ابوسعید گفت: پدر هر کس اسم سلطان خویش بنویسد من هم اسم سلطان خویش نوشتم. اگر سلطان من (الله) مرا دوست داشته باشد، سلطان تو را توان خشم گرفتن بر من نیست واگر سلطان من تو را دوست نداشته باشد سلطان تو را قدرت نگه داشتن از خشم سلطان من نیست. پدر را این حرف فرزند شگفت آمد و راه خود عوض کرد و شاگرد پسر در راه معرفت شد. https://eitaa.com/eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيامبر اكرم(ص): من آیه اى را در قرآن مى شناسم كه اگر تمام انسانها دست به دامن آن شوند براى حل مشكلات آنها كافى است و آن آیات سوره طلاق است https://eitaa.com/eeshg1 🌸🍃
تشنه اب نبود تشنهای بیعت بود افسوس که به جای زخم دلش زخم تنش را نشان دادن و تمام درد او را بی ابی نشان دادند https://eitaa.com/eeshg1
مردى مجوز مهاجرت از آلمان به روسیه را کسب کرد. هنگام خروج از آلمان در فرودگاه مامور وسایل او را چک کرد یک مجسمه دید از او پرسید: این چیه؟ مرد گفت: شکل سوالت اشتباهه آقا؟ بپرس این کیه، این مجسمه هیتلر مرد بزرگ آلمان است که توی تمام کشور عدالت و دموکراسی برقرار کرد. من هم برای بزرگداشت این شخص مجسمه اش همیشه همراهمه... مامور گمرک گفت درسته آقا، بفرمایید. در فرودگاه روسیه مامور گمرک هنگام تفتیش مجسمه را دید و از مرد پرسید: این چیه؟ مرد گفت: بگو این کیه؟ گفت این مجسمه مرد منفور و دیوانه ای است که مرا مجبور کرد از آلمان برم بیرون. مجسمه اش همیشه همرامه که تف و لعنتش کنم. مامور گمرک گفت: بله درسته آقا، بفرمایید...... چند روز بعد که آن مرد توی خونه اش همه فامیل را دعوت کرد؛ پسر برادرش مجسمه را روی طاقچه دید وپرسید: این کیه؟ مرد گفت پسرم سوالت اشتباهه ،بپرس این چیه؟ این ده کیلوگرم طلای ۲۴ عیاره که بدون عوارض گمرکی از آلمان به اینجا آوردم! https://eitaa.com/eeshg1 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" لشگر حضرت عشق"
#شهید_رسول_خلیلی #شهید_عقیل_خلیل_زاده #عکس #خاطرات_شهدا https://eitaa.com/eeshg1
📞آخرین مكالمه‌ 🔹هميشه عقيل براي خانواده احترام خاصي قائل بود. قبل از اينكه به مأموريت برود، دست من و مادرش را مي‌بوسيد. ادب خداحافظي او زبانزد دوستان و آشنايان بود. اگر پدرش ايستاده بود ايشان نمي‌نشست يا برعكس. اگر فراغتي پيدا مي‌كرد حتماً در كار زراعت به ما كمك مي‌كرد. 🔹 آخرين اعزام عقيل با سختي كار زراعت در زمين كشاورزي‌مان مصادف شد. يك روز وقتي به خانه برگشتم ديدم مادر عقيل خيلي نگران و مضطرب است. گفتم چه شده؟ گفت: عقيل زنگ زده بود. خيلي بي‌سابقه بود كه عقيل اين‌قدر پشت تلفن منقلب باشد و اشك ما را درآورد. پسرم در تماس گفته بود: «مادر من مي‌دانم كه شما چه سختي‌هايي متحمل شده‌ايد، ولي اهميت كاري مأموريت‌هايم به من اجازه نداد كه بيايم و شريك سختي كار‌هاي شما در امور كشاورزي باشم.» 📚به نقل از پدر شهید عقیل خلیلی زاده https://eitaa.com/eeshg1 ☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄