eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
1.59M
یا حسین به جز حسین حواس کسی به نوکر نیست.. کسی میان سران از حسین ما سر نیست حسین بوده اگر آبرو به ما دادند علی نباشد اگر ،صحبتی ز قنبر نیست غریبه ای که حسینی شده برادر ماست برادری که حسینی نشد برادر نیست نماز و روزه و حج و زکات جای خودش بدان رفیق که چیزی ز روضه بهتر نیست! کسی که آمده در محشر حسین امروز زمان صور،هراسان میان محشر نیست تمام خیر همینجاست،زیر پرچم او نگرد جای دگر را،که جای دیگر نیست عراق خاک حسین است خاک ایران هم حسینیه ست زمین،حرف چند کشور نیست حسین مقصد ما شد خدا به ما دادند هزار عمره به یک کربلا برابر نیست غریب کرب و بلا از بقیع یادی کن همه کنار تو اند کسی در آنور نیست گلوی تو بخدا بوسه گاه زهرا بود به شان حنجره ات زخم های خنجر نیست با نوای جانسوز مداح اهل بیت ع⬇️ 🎤 ❤️ التماس دعای فرج و عاقبت بخیری
487K
زبانحال زینب کبری سلام الله علیها😭😭 حسین جان ! حلالم کن ای نور چشمان زهرا😭 حسین جاان! روم تا ب شاام من ب همراه اعداء😭 حسین جان! تن بی سرت مانده بر خاک صحرااا😭 مداح اهل بیت ع⬇️ 🎤 🥀🥀🥀🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
5.57M
🏴🏴🥀🥀💔💔 آب و گل سینه زنان را از گل ارباب سرشتند عشق حسین بن علی را بر دل عشاق نوشتند سر در این خیمه علم می زنم تا ابد از عشق تو دم می زنم یا وجیها" عندالله سیدی یا ثارالله[۲] 🎤 🏴🏴 https://eitaa.com/eetazeinab
1.21M
حجه الاسلام محمدی مسجد حاج رجبعلی شب۲۳محرم۱۴۴۵قمری ارسالی از طرف جناب جاودان👆
یادم نمیره.mp3
4.14M
علیه السلام بند1⃣ یادم نمیره کربلا غوغا بود محشر کبری بود دور سر بابام دعوا بود به زحمت اومدم دم خیمه اما چشای من سیاهی رفت فقط میدیدم وسط گودال نیزه هایی روکه بالا میرفت پیچید میون صحرا آه زهرا آتیش وقتی که رفت از خیمه بالا موندن بچه ها زیر پای اسبا میگفتم با حال زار علیکن باالفرار بند2⃣ یادم نمیره انگار سر آوردن همه چی رو بردن دلم رو از این غم آزردن به عمه گفتم زیر لب آروم من دیگه دارم میمیرم کم کم نامحرا دارن میان از دور گره بزن معجرارو محکم انگار روی سرم دنیا خراب شد وقتی که زیر پا گلها گلاب شد سوختم دل من از غصه کباب شد میگفتم بی اختیار علیکن بالفرار بند3⃣ یادم نمیره گلامونو چیدن بچه ها ترسیدن به اشک چشمامون خندیدن صدای پای مرکبا اومد دنیا برام مثل جهنم شد خیلی به فکر بوریا بودم برای پیکری که درهم شد دیدم پیکری زیر دست و پا بود گودال تازه شروع ماجرابود سرها مقابلم رو نیزه ها بود میخوندم با اضطرار علیکن بالفرار شعر و سبک:حسین نوری http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
1.44M
📝 💔 "یا مولانا یا صاحب الزمان " 💔 🔶جمعه را سرمه کشیدم که مگر برگردی 🔸با همان سیصد و ... دلتنگ نفر برگردی 🔷زندگی نیست ممات است، تو را کم دارد 🔹دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد 🔶خیر از جمعه ندیدیم به والعصر قسم 🔸بی تو ما طعنه شنیدیم به والعصر قسم 🔷از دل تنگ ما آیا خبر هم داری؟ 🔹آشنا، پشت سرت مختصری هم داری؟ 🔶هیچکس تاب و تب چشم تو را درک نکرد 🔸هیچکس اشک شب چشم تو را درک نکرد 🔷منتی بر سر ما هم بگذاری بد نیست 🔹آه کم چشم به راهم بگذاری، بد نیست 🔶به نظر می‌رسد این فاصله ها کم شدنی ست 🔸غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست 😭😭 🔷دارد از جاده صدای جرسی می آید 🔹مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید 🔶چون قرار همه با حضرت آقا جمعه است 🔸همه دلخوشی هفته ما با جمعه است 🔷منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست 🔹یوسف گم شده، ای اهل حرم آمدنی ست 🤲 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🎤 🤲 کانال اشعار مناجات امام زمان عج
435.9K
عمّه ی سادات و محنت دروازه داغ دل مهدی دوباره شد‌ تازه نائبة الزّهراست در وسط انظار جواب آهش شد تمسخر اغیار اونو بین جمعی بی حیا بردند امون از شام..... گلای حیدر خیلی کتک خوردند امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... اشک عزادار و طعنه ی رقّاصه نگاه زینب باز به رأس عبّاسه میگه أخا رفتم میون نامحرم هی منو زد دشمن با کعب نی، محکم جلو چشم تو زد دشمن نامرد امون از شام... همیشه آه من رو بهونه کرد امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... جسارت وآزار نداره پایانی میدن سر بازار شراب مجّانی رفته به روی بام منتقم ِ خیبر عُقدشو خالی کرد با سنگ وخاکستر سر هر گُل بشکستو عدو شد شاد امون از شام... سر ارباب از رو نیزه ها افتاد امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... رقیه سادات و یه معجر پاره برای راه رفتن محتاج دیواره تو گوش یک کودک گوشواره هاشو دید یاد جسارات ِ عصر دهم نالید کشیده از بس غُصّه سپیده موش امون از شام.... مث زهرا داره دستی بر پهلوش امون از شام... آه.آجرک الله بقیة الله.... از وقتی که بردند سکینه رو بازار غمای عالم شد روی سرش آوار این همه ی درد ِ حضرت سجّاده بردن ِ ناموسش تو مجلس باده عدو زد با چوبش به لب قاری امون از شام.... شده خون از دندون حسین جاری امون از شام.... آه.آجرک الله بقیة الله.... ️عبدالمحسن✍ اجرای سبک: مداح اهل بیت ع 🎤 🍏🍎🥀🥀🍂🍁 https://eitaa.com/eetazeinab
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. ▪️دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حرکت دادند. مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارک از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر می‌کردند. ▪️نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10] واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شهر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. ▪️سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است. وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[11] ▪️ در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت می‌کند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند.[12] گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌کند. ▪️دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد😭 و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب روبرو می‌شود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره می‌کند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار می‌کند. ❇️ منابع: [9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372. [10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374. [11] . ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385. [12] . ابومخنف، پیشین، ص 387.
Z0000008.MP3
3.88M
دشتی جدید و جانسوز دختر جوان 🖤😭 📝 🎤 گُلی خوش رنگ و بو داشتُم به خونه اجل مهلت نداد زَنَد جوونه گُلُم را چید اجل از مو جدا کِرد که دستش را زِ دست مو رها کِرد گُلُم پرپر شد و خوابیده در گِل شرر زد داغِ او بر خِرمنِ دل نشست تیرِ غمش بر قلبِ زارُم زِ داغِش همچو ابرِ نو بهارُم تو که وقتت نبود ای نو جوونُم رَوی در خاک و مو تنها بمونُم در و دیوار میگریَد به حالُم عجب تیری زمونه زد به بالُم بخواب آروم گُلِ آلاله ی من بسوزد عالمی از ناله ی من زِ داغِ دخترم میسوزم ای وای به راهش دیده من میدوزم ای وای قَدِ من خم شد وُ تو قد کشیدی ولی خیری از این دنیا ندیدی خدایا دخترُم گردید جوون مرگ چوگُل از دست دوران گشت صد برگ تو(هستی)دانی اندوهِ درونُم بخوان(پرویزی)بهرِ نو جوونُم مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی
|⇦•ای یادگار عاشورا... 👆روضه و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفس مرحوم حاج‌ علی خورشیدی •✾ امام سجاد رو چهل منزل رو شتر برهنه، غل و زنجير به گردنش بستن، اومدن مردم دور و برشون هلهله ميكردن، ميگفتن: اينا خارجي هستن، زخم و زبانشون ميزدند... بميرم برات آقا زين العابدين، بخدا قبرت غريبه، چقدر شما مصيبت ديدي، چقدر زجر كشيدي، ولي صبر كردي به خاطر خدا، همه رو به جان خريدي...*   من نگویم ظلم برمن کم کنید             بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید هر چه می خواهید ظلم افزون کنید   هرچه می خواهید دلم را خون کنید گاه از خون به رُخ رنگم زنید          دسته دسته بر بدن سنگم زنید   اين من و اين كعب ني، اين پيكرم اين من و فرقِ پر از خاكسترم ظلم از اينها بيشتر بر من كنيد      لیک دستِ عمّه ام را واکنید عمّه ام چون مادرم زهرا شده          پشتش از بار مصیبت تا شده   *اونايي كه رفتيد مدينه، حتما ديديد قبر امام سجاد تو بقيع با خاك يكسانه... امام باقر ميگه: وقتي بابام رو غسل ميدادم، وقتي پيرهنش رو از تنش در آوُردم ديدم هنوز جايِ زنجير بر بدنِ بابام مونده، دلها بسوزه براي امام سجاد هر وقت بچه كوچيك ميديد گريه مي كرد، هر وقت نگاهش به آب مي افتاد گريه مي كرد....*   اي يادگار عاشورا پيغمبرِ خونِ خدا گشتي تو مسمومِ زهرِ كين سيدي يا زين العابدين   اي جانشينِ ثارالله عُمرت سراسر اشك و آه گريه ات حماسه آفرين سيدي يا زين العابدين   اي ديده باغِ در آتش بشنيده بانگِ العطش شهيدِ زنده ي شاهِ دين سيدي يا زين العابدين   اي يوسفِ بازارِ عشق اي لاله ي تب دارِ عشق ميراثِ پرپر گلهايي پورِ حسينِ زهرايي وارثِ خاتمُ المرسلين سيدي يا زين العابدين   اي ديده خون در درياها داغِ غمت سوخت صد دل را فاطمه بر تو شد دل غمين سيدي يا زين العابدين   هر کجا روی نهادم غم عظمای تو بود           کربلای دگري شام غم افزای تو بود   اي كه باشد دهنت چشمه ي آبِ بقاء از چه خشكيده لبِ لعل شكر خواي تو بود   داغ قتل پسر فاطمه مي كُشتُ تو را كي دگر زهر جفا بر تو و اعضاي تو بود   مظلومم وا اِماما شهيدم وا اِماما   *سهل ساعدي ميگه: به امام سجاد گفتم: آقاجان! من يكي از دوستان شما هستم، آيا امري داريد؟ فرمود: سهل! خدا رحمت كنه بابا ي تو رو، يه قدري پول داري به اين نيزه دارا بدي، اين نيزهارو از جلوي زنها دور كنن، كمتر نامحرم ها به اين زنها نگاه كنن... ميگه: پول دادم به نيزه دارها، سرها رو دور كردن، گفتم: آقاجان! اَمرِ ديگه اي داريد؟ فرمود: قدري پارچه برام تهيه كن، سهل ميگه: يه قدري از عمامه ي خودم پارچه اي بريدم به آقا دادم، آقا گردنشون رو كج كردن، فرمود: اين زنجير رو بلند كن پارچه رو زير زنجير بگذار، اين زنجير رو بلند كردم همچين كه نگاه كردم ديدم خونِ تازه از زيرِ زنجير جاري شد... همه بگيد: حسين!..