فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دسته عزاداری نابینایان در کربلا🌷#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
:
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴روضه_دفتری
حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
مراسم ختم ،و ترحیم ،
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
روضه_حضرت_زهرا_س
ختم_مادر
دفتری_حضرت_زهرا س 3
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🪷بر آینهٔ جمال داور صلوات🪷
🪷بر آبروی آل پیمبر صلوات🪷
🌴بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل🪷
از سوی خدا سوره کوثر صلوات🪷
(🤲دعای_فرج🤲)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
😭ای مدینه من دگر زهرا ندارم
🌴صورت خود را به دیوار می گذارم
🌴غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
🌴ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد
روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد
غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
🌴ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد
🍃بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد
...سیدا منو ببخشن
یا صاحب الزمان....
🌴غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید..
مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده...
خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،،
بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه...
اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم..
ای مادر ای مادر
🌴اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود..
میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم...
اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند
آخ خدا مادرم را کجا میبرن
گمانم برای شفا میبرن
آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،،
ای مادر ای مادر ای مادر
دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بیبی دوعالم ناله بزنی...
سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،،
نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟
الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه..
میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده...
صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان..
سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم..
وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین...
(دشتی)🌴🙏🙏🙏👇
آخ..
🌴فلک صبرو قرارم را گرفتی
🍃به شام تیره یارم را گرفتی
🍃علی میگفت زیر لب در آن شب
🌴همه دارو ندارم را گرفتی
تا چشم علی من افتاد..
صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت..
🍃آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان..
(بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..)
🍃سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند
اباذر اومد، مقداد اومد،
همراه علی جنازه رو برداشتند...
قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ...
امان امان 2
🌴رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن...
بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند..
🍃بخدا زهرا غریبه..
🌴بخدا زهرا مظلومه..
(چرا)
آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند..
🌴علی بعد از تو یا زهرا غریبه
🍃در این دنیای فانی غم نصیبه
🌴تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم
🌴که ذکر من فقط امن یجیبه
(اوج)
🖤کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی..
جنازه رو حرکت دادند..
سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا)
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه
اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد
🍃منیم آنام حیالیدی
مدینین مارالیدی
🌴یاواش گویون مزارینه
گولو سینیب یارالیدی
🖤لای لای نّنّه ام 4
🌴الهی یانمیوم نِجّه
شرارِ محنتُ غَمَه
🌴منیم آنام جوان اُلوب
مدینه باتدی ماتَمه
🍃سَنی چوخ وروب لی یات ننه
🌴سَنه گوربانام یارالان ننه
لای لای نّنّه ام #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_مادر
متن روضه درگذشت مادر و گریز حضرت زهرا سلام اله علیها
فرزندان داغ دیده ، خانواده معزا ، آجرکم اله ، خدا به همه ی شما صبر بده ، داغ مادر دیدید جانسوزه ، اما ببینید این خیل جمعیت ، دوستان ، آشنایان آمدن به شما تسلیت گفتن اما دلها بسوزه برا غریب مدینه جده سادات ، آخه شبانه و غریبانه بدنش رو تشییع کردن ، امیرالمومنین دو لیف خرما روشن کرد جلو جنازه بدست حسن و حسین داد ، بچه ها میخوان گریه کنن آستین عربی به دندان گرفتن ، آهسته آهسته صدا میزنن -
ای بضعه پیغمبر یافاطمه الزهرا
هم قدری و هم کوثر یافاطمه الزهرا
حورای خدا منظر یافاطمه الزهرا
بنده وظیفه دارم از طرف خودم و حضار در این مجلس این مصیبت را تسلیت عرض نموده و متقابلا از لسان خانواده معزا از کسانی که با حضور در این مجلس ، نصب بنر و ارسال پیام با این خانواده همدردی نموده اند کمال تقدیر و تشکر را داشته باشم.
متن و اشعار ختم و ترحیم از ابتدا تا پایان مجالس در کانال بین الحرمین
برای ارسال صوت متن مادحین بزرگوار جهت بارگذاری درکانال به ایدی های زیر 👇 مراجعه نمایید #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#متن_غمگین_برای_مادر
مادرم رفتی ومن گریانم(ای مادر ای مادر)
همچوشمعی زغمت سوزانم
مادر دلم تنگه برات
مادر فدای غصه هات
(ای مادر ای مادر)
رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است
قوّت بازوی من هم از قوای مادر است
در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر
شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است
شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود
هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است
خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین
بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است
گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین
بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است
حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین
چون رضای خالقت هم از رضای مادر است
بانی هفت خط شعر من حسن بدری است
شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است
متن و اشعار ختم و ترحیم از ابتدا تا پایان مجالس در کانال بین الحرمین
برای ارسال صوت متن مادحین بزرگوار جهت بارگذاری درکانال به ایدی های زیر 👇 مراجعه نماید #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مجلس ترحیم مادر
ختم، هفتم، چهلم...
سبڪ : یامولا دلوم تنگ اومده...
مهربونیات، یادم نمیره مادرم
کاش یه بار دیگه،دست بکشے روے سرم
بے تو زندگی، براے من درد آوره
درد و غمتو، با جون و با دل میخرم
مادر تویے آروم جون
اے مهربون بازم کنار من بمون
دنیاے منه، گرمے اون دستاے تو
بارون میباره، همیشه از چشماے تو
بدون تو که خوشے دنیا نمیخوام
بهشتِ منه، مادر به زیر پاے تو
مادر ، فداے روے تو
مادر فداے تار هر گیسوے تو
تنگه دل من یه بار منو صدا بکن
درد منو با ،اشڪ چشات دوا بکن
اے مهربونم، خواهشے دارم ازت
از زیر خاکا، بازم برام دعا بکن
مادر دلم تنگه برات
مادر دلم تنگه براے خنده هات
*◾دشتی جانسوز ختم مادر◾*
*بنالید ای عزیزان بهرِ مادر*
*که رفته از برِ من گنج و گوهر*
*نشستم مرگ او کردم تماشا*
*دوچشمم از غمش گردیده دریا*
*سرو سامان ندارم وای بر من*
*زِ دوریش گرفتم سر به دامن*
*بیا مادر گره افتاده در کار*
*ندارم در کنارم یار غمخوار*
*الا ای روزگار با من نساختی*
*نهال غم به جان من تو کاشتی*
*فلک سامان من دادی تو بر باد*
*بگو از غم دلم کی گردد آزاد*
*شده ماتم سرا کاشانۂ من*
*ببین غم سایه زد بر خانۂ من*
*تمام حاصلِ من رفته در خاک*
*زِ داغش قلب من گردیده صد چاک
🖤🖤🖤 *◾نوحۂ مراسم ختم مادر◾*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*مرو ای گرمیِ کاشانۂ من*
*تو بوده ای چراغِ خانۂ من*
*زِ بعدِ تو اسیرِ درد و داغم*
*گُلی بودی که تو رفتی زِباغم*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*تو بودی تک ستارهِ آسمونم*
*برایت روضۂ مادر بخونم*
*ندارم من بدون تو بهایی*
*به دردِ این دلم بودی دوایی*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*همه آمال من رفته چو برباد*
*عجب داغی فلک بر قلبِ من داد*
*غم مادر برایم بس گران است*
*غمت سنگین ترین دردِجهان است*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*شبِ جمعه بیایم بر مزارت*
*بیا یک بارِ دیگر بر دیارت*
*بریزم اشک حسرت برسرِ سنگ*
*فلک بختِ سیاهم را زده رنگ*
مرو مادر مرو مادر
چه خاکی من کنم برسر
مادر#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🖤🖤🖤🖤🖤
نوحه حضرت رقیه.wav
334.9K
نوحه حضرت رقیه. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
واحد حضرت رقیه (سلام الله علیها) سبک:از صلابت ملت و
کنج این خرابه شده ای خدا سرای من
عمه جان بیا میهمان آمده برای من
لحظه های آخر است وجان به لب رسید
میهمان من ببین که نیمه شب رسید
یا ابتا ،من الذی ایتمنی(2)
ای پدر ببین هردو پایم شده پر آبله
گم شدم پدر نیمه شب بین راه ز قافله
آنقدر صدا زدم بیا عموی من
مادرت رسید وبوسه زد به روی من
یا ابتا، من الذی ایتمنی(2)
کنج این خرابه شده نیمه شب مطاف من
دور راس تو ای پدرجان ببین طواف من
حق دختری در این سرا ادا کنم
جان خود به مقدم پدر فدا کنم
یا ابتا ،من الذی ایتمنی(2)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
یوسف حق پرست(غریب)
تک حضرت رقیه (علیه السلام)
امشب در خرابه من وَ بابای غریبم
آمد نیمه ی شب بر ملاقاتم حبیبم
بابای غریبم غم گشته نصیبم
وای وای(2)
امشب عمه زینب میهمان بهرم رسیده
دختر نیمه ی شب با سر بابا که دیده
رنگ از رخ پریده مهمانم رسیده
وای وای(2)
ای جان رقیه بر روی نیزه نشسته
ای بابا چرا پیشانی ماهت شکسته
ای جان رقیه مهمان رقیه
وای وای(2)
امشب شام هجران است و شام ارتحالم
امشب عمه زینب جان زهرا کن حلالم
در شام وصالم عمه کن حلالم
وای وای(2)
یوسف حق پرست(غریب) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
زمینه حضرت رقیه.wav
246.7K
زمینه حضرت رقیه.wav #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Halabikom.mp3
10.28M
مداحی #استودیویی ٫٫حَلَبیکُم٫٫
گروه نجوا
تنظیم کننده :جواد مکرمی
کربلایی اکبر راشد
کربلایی محسن نیک ضمیر
ذاکر اهل بیت کربلایی سجادپاشایی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
نوحه حضرت رقیه(س)
زمزمه نوحه
ای گل ناز و مه جبینم - نازنین دخترغمینم
گریه کمتر کن ای رقیه - لاله از ماه تو بچینم
می کنی ذره ذره آبم گل من
پرشکسته شدی تو ای بلبل من
یا حسین و یا حسین و یا حسین
/./././
عمه جان با تو من بگویم-ای همه شوروآرزویم
جان عمه بده جوابم - درکجا رفته پس عمویم
بر دلم کی خبر زیاران می رسد
عمه جان کی سفر به پایان می رسد
یا حسین و یا حسین و یا حسین
/./././
آخر عمر من رسیده -چشم دنیا دیگه ندیده
نیمه شب دردل خرابه - دختری با سر بریده
آمدی حاجتم روا شد ای پدر
نیمه شب درد من دوا شد ای پدر
یا حسین و یا حسین و یا حسین
/./././
یوسف حق پرست(غریب
🎤🥀 روضه_اربعین
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجودِ پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرب و بلا
وآن تشنهی در مقتلِ ماتم صلوات
اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
یارب_الحسین_بحق_الحسین_اشفع_صدر_الحسین_بظهور_الحجه
چهل روز است حسینم را ندیدم
بلایش را به جان و دل خریدم
چهل روز چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار تو بمیرم
چهل روز غم چهل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
سر پر خون تو همراه من بود
به هر جا چلچراغ راه من بود
همین جاغرق درغم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دل با ختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
تو هم نشناسی ای گل خواهرت را
ز جا برخیز ای نور دو دیده
ببین مویم سپید و قد خمیده
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله ....
یه راه میره مدینه ....
یه راه میره کربلا...
کدوم راهُ بریم؟؟
امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ
بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب....
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد...
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا....
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم...
چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم ....
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته....
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ...
آخ کاروان رسید کربلا....
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن ....
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،،
جوونای بنی هاشم اومدن....
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند....
با احترام وارد زمین کربلا شدن....
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .....
عباس اومد ، زانو زمین زد ...
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .....
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
اما اما اما آی کربلائیا.....
روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .....
نه عباسی هست....
نه علی اکبری هست....
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن ....
هر کدوم کنار قبری رفتن...
هر یکی سوی مزاری میدوید
هر یکی قبری در آغوش میکشید
ناگهان بانوی قد خمیده ای
قد خمیده مو پریشان خسته ای
گفت یارب چه سازم یا کریم
رو سوی قبر که باشم یا رحیم
ناگهان آمد به خود با شور و شین
دید بنشسته سر قبر حسین
زینب اومد کنار قبر برادر....
(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان......
یه جا نیومدم....
(یادته داداش)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.....
حسین جان میدونی چرا نیومدم...
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش....
داداش حالا بیا تلافی کن ....
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان ....
وقتی سرتو وارد خرابه کردن ....
حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش
آورده ام تمام عزیزانت ای حسین
جز دختر سه ساله ات ای مهربان من
از من مپرس حال دل آن سه ساله را
در گوشه خرابه برفت از کنار من
صل الله علیک یا ابا عبدلله #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه
دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند
چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند
امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند
سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است
با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند
کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی
خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند
هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند
با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند
ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا
صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست
کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم
هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند
تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند
از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند
فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا
ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته
می دونی چرا؟
بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند
شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!
غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟
دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها
غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای
خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند
این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود
زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران
چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند……. شاعر: علیرضا شریف
سرت روی نیزه انگار تکون خورده
رو لب و دندون ِ تو خیزران خورده
زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند
روی نی سرت رو جا به جا می کردند
بابایی حسینم،بابایی حسینم
بعد تو ماها رو به اسیری بردند
بابا گوش تو بگیر
دست شمر و زجر و حرمله سپردند
نمیدونی درد این کبودی ها رو
طعم رد شدن از تو یهودی ها رو
بابایی حسینم،بابایی حسینم
حالا که بابا جون مرهمی ندارم
زخمات و میبندم با لباس پاره ام
دیگه قصه ی زخم سرم بمونه
سوختن لباس و معجرم بمونه
بابایی حسینم،بابایی حسینم
خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه،تا میومد راه بره،تاول های پاش مزاحم بود،هر کی میومد بغلش میکرد،میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم،همه حرف ها،درد و دل ها،کبودی ها،زخم هایی که داشت،اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد،نگاش افتاد به سر بابا،ای کاش فقط سر بریده بود،لب ها پاره، صورت زخمی،محاسن سوخته، همه حرف های خودش یادش رفت، صدا زد مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله،هر کجا هستی بگو:حسین….گره تو کار ِته،شب باب الحاجات ِ،می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین…….
الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭😭#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضۂ دفتری حضرت رقیه(س)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ وارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه السلام علیکِ یا باب الحوائج»
دلی ای عمه پُر غم دارم امشب
که دلتنگِ پدر بسیارم امشب
من امشب مینشینم عمه تاصبح
به امید پدر بیدارم امشب
وُ مگر بابا خبر از من نداره
که منزل در خرابه دارم امشب
پدر جان آه و فریاد از یتیمی
که جای اشکِ غم خون می بارم امشب
◾آقا جانم یا اباعبدالله اجازه بده امشب برا غصه های دلِ جگر گوشه ات در این مجلس بسوزیم، امشب میخوایم دوای دردهامونو از دست عمه ی سه ساله ی سادات بگیریم
آی عاشقان ابا عبدالله آی گریه کنندگان حسین ، آی اونایی که طعم یتیمی نچشیدین قدر پدراتونو بدونید، آی مریض دارا ،آی حاجتدارا
میگن یه روزی بچه های شهدا رو برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب به سفر برده بودن، یکی میگفت دیدم یه دختر کوچولو روی خاک ها نشست هی خاکها رو بر سر میریزه و گریه میکنه ، داره با خودش یه چیزی رو زمزمه میکنه ، نزدیک شدم ، گوش دادم شنیدم میگه: رقیه جان(خوشبحالت)۲ حداقل سرِ باباتو دیدی اما من چی حتی سرِ بابامو هم ندیدم😭
آخ عمه جان دلم تنگِ بابام شده ، کاش امشب بابا به دیدارم بیاد، (به یاد شهدا ، به یاد همه ی کسانی که بچه های کوچیک ازشون به یادگار مانده و بهانه ی بابا می گیرن) هی میگفت عمه جان من بابامو میخوام اگه بابام رفته سفر پس کی بر میگرده
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشمِ امیدش به در است
هر صدایی که زِ در می آید
به خیالش که پدر می آید
هر وقت تو راه شام منو کتک میزدن میگفتی بذار بابات بیاد حسابشونو میرسونه اما چرا بابام نمیاد، حرفای رقیه دل زینبُ خیلی سوزوند، هی میگفت عمه دخترای شامی به من میگن تو بابا نداری تو یتیمی😭😭😭عمه جون یتیم چیه ؟ یتیم کیه ؟(بمیرم آخه یه دختر سه ساله که معنی یتیمی رو نمی دونه)
یه وقت بی بی زینب دید خرابه نورانی شد ، صدا زد برادر جان به خرابه خوش اومدی، به یاد اون ساعتی که رقیه سر بریده رو به آغوش کشید (الهی کسی دختر بی بابا بزرگ نکنه) بابا جون خوش اومدی اما چرا دیر اومدی
بابا جون خیمه هامونو آتیش زدن، گوشواره هارو از گوشام کشیدن، عمه جونمو کتک زدن، بابا خیلی دلم میخواد رو زانوهات بشینم اما تو که بدن نداری😭
انقدر رقیه با سر بریده درد دل کرد دیدن دیگه آروم شده، خیال کردن رقیه خوابیده، اما همین که جلو رفتن دیدن سر بریده یه طرف رقیه یه طرف😭😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
نوحه حضرت رقیه س 🏴
بابا رسیده است
بابا کنار دختر تنها رسیده است
امشب دو کام تشنه به دریا رسیده است
بابا رسیده است
بابا جاااان...
میگم به شامیا بدونن
دیگه منو یتیم نخونن
مسافرم اومده و بابام همین جاست
حتی اگه سر بریده
اگه به خاک و خون کشیده
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه یا ابتاه، یا حسین
مهمان رسیده است
کنج خرابه یک مه تابان رسیده است
در دامن سه ساله ی گریان رسیده است
مهمان رسیده است
بابا جاااان...
بزار بگم که این خرابه
خونه ی وحشت و عذابه
یه شب نشد بدون دردسر بخوابم
یه گوشه از خرابه تنها
تو رو صدا می زدم اما
به جز کتک نداده هیچ کسی جوابم
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
پر در میاورم
امشب ز رازهای تو سر در میاورم
تو آمدی بهانه ی دیگر میاورم
پر در میاورم
بابا جااااان...
بهانه ام این شب آخر
میخوام برم کنار اکبر
هر جا بری میخوام بشم همسفر تو
برات می میرم گُل زهرا
کارم تمومه جون بابا
محاله دیگه جا بمونم از سر تو
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
#هادی_همتی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#رقیه #تک #واحد #دمام_زنی
1.62M
بابا رسیده است
بابا کنار دختر تنها رسیده است
#هادی_همتی
#رقیه #تک #واحد #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#بر_آمد_صیحه_از_زینب_که_ای_داد
#حضرت_عباس_ع
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
صدای ناله ی زینب شد ای داد
عمود خیمه عباسم افتاد
چه جانسوزانه نالیداز دل تنگ
که بشکافد زسوزش سینه سنگ
ببینیدای همه طفلان و زنها
حسین از علقمه برگشت تنها
خداوندا نمی دانم چه رخ داد
حسین هم در کنار خیمه افتاد
زحالات حسینم دارم احساس
نمی بینیم دگر ما روی عباس
حسین جان ای غم ودردت بجانم
چه شد عباس ما ای مهربانم
مگر درعلقمه رفتی چه دیدی؟
که اینسان ای برادرجان خمیدی؟
چه شدبر زانوی غم سر نهادی
مگر عباس را از دست دادی؟
مگر داغ برادر دیده ای تو؟
که اینگونه زهم پاشیده ای تو
بگو تا جان ندادم جان مادر
چرا تنها تو برگشتی برادر؟
زعباسم بگو حالم خراب است
بگوکه زینب تو دل کباب است
حسین کز دیده اشک خون ببارد
سرش برشانه ی زینب گذارد
بیا خواهر خبر آوردم از درد
دگر عباس جانم بر نگردد
من وتو ای عزیز جان مادر
دوباره دیده ایم داغ برادر
سزاوار است دیده خون ببارد
که این خیمه دگر صاحب ندارد
هرآنکس تشنه آب زلال است
دگر رفع عطش کردن محال است
تن عباس رادر خون کشیدند
دو دست نازنینش را بریدند
چه گویم مشک اوچون گریه می کرد
دو دست وچشم اوخون گریه می کرد
چنان با گرز آهن زد به فرقش
که در دریای خون کردند غرقش
چه گویم خواهرم زآن جسم گلگون
تمام پیکرش شد چشمه خون
زهم پاشیده کردند بندبندش
نمانده هیچ زآن قد بلندش
دگر از آسمانم آن قمر رفت
ز داغش دستهایم بر کمر رفت
اگر دارم به پهلوهر دو دستم
بجان مادرم دیگر شکستم
نباشد درسپاه من امیری
تو دیگر می روی زینب اسیری
پس از عباس سردارم تو هستی
سپاهم را علمدارم تو هستی
بیا خوب این بیابان را ببینیم
همه خار مغیلان را بچینیم
عزیزانم بیابانی ندیدند
هنوز خار مغیلانی ندیدند
نشد تا پیکرمن پاره پاره
بگیر ازگوش طفلان گوشواره
دلت گردد پس ازاین پرجراحت
ندارند کودکانم خواب راحت
مگو «مداح» دگر ازداغ عباس
که می سوزدبه سینه باغ احساس
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
آمدی جانم به قربان شما بابای من
مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من
چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند
نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من
جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا
من بدم می آید از طشت طلا بابای من
من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام
دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من
حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش
از گلویم در نمی آید صدا بابای من
باورش سخت است اما راه رفتن های من
سخت گردیده برایم بی عصا بابای من
ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است
چشم های بی حیا کشته مرا بابای من
تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای
می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من
خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی
خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من
از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم
بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من
حسن کردی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حضرت رقیه (س)
119.8K
🍂🍁🍂
نوای کربلایی صمدی التماس دعا
🧡🧡🧡
من به فکر معجر تو ؛ تو به فکر حنجر من
خواهر غم پرور من
عصر فردا می شنوی ناله های مادر من
خواهر غم پرور من
خواهر غم پرور من رسته دل از کرببلا
پا به پای اهل حرم می روی تا شام بلا
من زمانی بر سر نی؛ گه میان تشت طلا
می برد انگشت مرا، ساربان از پیکر من
خواهر غم پرور من
زینب غم دیده ی من جانم و جانانه تویی
تا همیشه تا به ابد شمعم و پروانه تویی
بعد زهرا تا به کنون مادر این خانه تویی
می روی تا بوسه زنی غرق خون بر حنجر من
خواهر غم پرور من
عصر فردا می شنوی ناله های مادر من
خواهر غم پرور من
عصر فردا روی زمین خفته می بینی شهدا
ساقی لب تشنه ی من دستش از تن گشته جدا
قتلگه تا بر سر نی گشته جاری خون خدا
نیمه شب یک باره طلوع می کند بر نی سر من
خواهر غم پرور من
عصر فردا می شنوی ناله های مادر من
خواهر غم پرور من
دست سقا روی زمین اربن اربا اکبر من
خون من ریزد به زمین تا بماند دین خدا
راه حق تضمین شود از سرخی خون شهدا
زنده ماند تا به ابد هرکه چون من گشته فدا
🍂🍁🍂
🧡#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5947161392804006832.ogg
736.1K
مناجات
🍂🍁🍂
نوای آقای صمدی
شب شد و از يار جدا ماندهام
در طلبش مرثيهها خواندهام
شب شد و اندوه به جانم خزيد
از نفس سركشم آتش وزيد
از غم دلدار هوایی شدم
بيدل و مجنون خدایی شدم
آه، ندانم به كجا رو كنم؟
آمدهام پيرهنش بو كنم!
آمدهام باز گدایی كنم
شِكوِه ز دوران جدایی كنم
آمدهام باز خدا، سوی تو
دست من و دامن گيسوی تو
شرم ز ديدار تو دارم، خدا!
گر چه نباشی دمی از من جدا
آه خدايا تو پناه منی
مشتری ناله و آه منی
گر چه گرفتار گناهم، مدد!
خسته دل از بار گناهم، مدد!
گفتی اگر عاشق و مستی بيا
گفتی اگر باده پرستی بيا
جام به کف، لولی و مست آمدم
باده خور و باده پرست آمدم
آمدهام تا كه پناهم دهی
بر در اين ميكده راهم دهی
من جگر سوخته آورده ام
چشمِ تر اندوخته آورده ام
دامن ترديد رها كرده ام
روی به درگاه تو آورده ام
از همه كس غير تو دل خستهام
دل به تمنّای رُخَت بستهام
خانهی دل را به غمت ساختم
از همه كس غير تو دل باختم
گام به امّيد تو برداشتم
پای به اقليم تو بگذاشتم
ياد تو در فصل پريشانیام
بوسهی مُهریست به پيشانیام
باز، به درگاه تو باز آمدم
با دل پر سوز و گداز آمدم
آه، مرا با تو سَر و سِرّي است
در طلب گفتن راز آمدم
پای دلم زخمی و پر آبلهست
از سفر دور و دراز آمدم
گر چه گرفتار گناهم، ولی
دست به دامان نماز امدم
سفرهی سجاده، سحر پهن شد
شعرم از آهنگ تو خوش لحن شد
چشم موذن به اذان باز شد
مأذنه آمادهی پرواز شد
از نَفَسَش عود پراکنده شد
نغمهی داوود پراکنده شد
بر سر گلدسته، اذان در تپش
نغمهی حق نعره زنان در تپش
باز کنم در، به کلید نماز
تا که بگویم
#خون_بدل_دارم_زلاله_دم_زنم
#حضرت_رقیه_س
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
خون بدل دارم ز لاله دم زنم
امشب از داغ سه ساله دم زنم
دختری کز آه و ناله خسته بود
سخت به بابای خود دلبسته بود
دختری که کوهی از غم در دلش
شد یتیمی و اسیری حاصلش
دختری که درد شد غمخوار او
با یتیمی ساختن شد کار او
کربلا تا شام تازیانه خورد
آخر از هجر پدر دِق کرد و مُرد
یا رقیه دست من بر دامنت
جان به قربان کبودیِ تنت
یـا رقیـه حـوریِ نیلـوفـری
نازنینی که حسین را دختری
لاله ی سه ساله ی باغ حسین
گو چه کرده با دلت داغ حسین؟
فاطمه ی کوچک دشت عطش
بارها از سیلی دون کرده غش
من شنیدم اوفتادی از شتر
شد تمام پیکرت از درد پُر
در بیابان تا که پهلویت شکست
یا رقیه زخم جسمت را که بست؟
گفته اند هرجا که بابا گفته ای
با نوازش های خولی خُفته ای
گفته اند هر دم میان قافله
نیشخند می زد به جانت حرمله
دیده ای سه سالگی سی سال درد
داغ تو دانی که با زینب چه کرد؟
نـازنین شیـرین زبـان کـاروان
خون بدل شد ازفراقت عمه جان
تـا سـر بُبریده بگـرفتی بـه بر
عمه شد از داغ تو خونین جگر
بوسه تا بگرفته ای از روی ماه
رفتنت اما حکایت داشت آه
صبر زینب از کَفَش بیرون شده
قلب «مداح» درعزایت خون شده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
﷽
#غزل
شعرحضرت ابوالفضل(علیه السلام)
همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است
چرا که حضرت مشکل گشا ابالفضل است
دودست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا ابالفضل است
به جمله جمله یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا ابالفضل است
نمونه است ابالفضل و در مسیر حسین
کسی که شدهمه چیزش فدا ابالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوای درد گرفتارها ابالفضل است
چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با ابالفضل است
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکر یا ابالفضل است
بگیر ذکر ابالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا ابالفضل است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #مجتبی_خرسندی
•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇
زمینه🍃
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
ميخونم با دلي بيتاب – مددي حضرت ِ مهتاب
يا ابالفضل آقا امشب – حق مولا – منو درياب – منو درياب
دست ِ خالي ِ منو دست ِ كريمت
منم آقا گداي لطف ِ عظيمت
باب ِ حاجات و كرم ، حضرت ِ ساقي
دوست دارم بيام حرم ، حضرت ِ ساقي
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
خيمه ها در انتظاره – عمو رفته آب بياره
طفل شش ماهه بي حاله – خواب نداره – بيقراره – بيقراره
بچه ها قول ِ عمو نشد نداره
گفته كه ميره برامون آب مياره
يل ِ كربلا زده به قلب ِ دريا
مشك ِ پر آب مياره حضرت سقا
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
توي ميدون شده غوغا – علم افتاده رو خاكا
خميده از غم سقا – پشت بابا – شده تنها – شده تنها
بعد عباس ديگه واي به حال ِ خيمه
ميگه واي از بي كسي با گريه عمه
دشمنا خيلي بدن برگرد عموجون
بچه ها سيراب شدن برگرد عموجون
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
عمه زينب عزاداره – گوشوارم رو در مياره
براي معجر ِ ماها – غصه داره – سوگواره – سوگواره
ميگه آماده بشين برا اسيري
دخترم داره مياد روزاي پيري
بدون ِ ماه ِ حرم تاريك ِ خيمه
بي حياها اومدن نزديك ِ خيمه
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
نوحه🎙
سِبطُ الشّهیده ای قد خمیده
در علقمه دست علمدارت جدا شد
عباس تو در مکتب قرآن فدا شد
یابن الزّهرا ...
*گفتا پریشان بیا حسین جان
بر چشم من تیر جفا و فتنه خورده
سقّای تو با کام تشنه جان سپرده
یابن الزّهرا ...
*حیدر جَمالم بِنما حَلالم
سقا شود قربان این چشم ترِ تو
شرمنده هستم از سکینه دختر تو
یابن الزّهرا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام