eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 صدای ناله ی زینب شد ای داد عمود خیمه عباسم افتاد چه جانسوزانه نالیداز دل تنگ که بشکافد زسوزش سینه سنگ ببینیدای همه طفلان و زنها حسین از علقمه برگشت تنها خداوندا نمی دانم چه رخ داد حسین هم در کنار خیمه افتاد زحالات حسینم دارم احساس نمی بینیم دگر ما روی عباس حسین جان ای غم ودردت بجانم چه شد عباس ما ای مهربانم مگر درعلقمه رفتی چه دیدی؟ که اینسان ای برادرجان خمیدی؟ چه شدبر زانوی غم سر نهادی مگر عباس را از دست دادی؟ مگر داغ برادر دیده ای تو؟ که اینگونه زهم پاشیده ای تو بگو تا جان ندادم جان مادر چرا تنها تو برگشتی برادر؟ زعباسم بگو حالم خراب است بگوکه زینب تو دل کباب است حسین کز دیده اشک خون ببارد سرش برشانه ی زینب گذارد بیا خواهر خبر آوردم از درد دگر عباس جانم بر نگردد من وتو ای عزیز جان مادر دوباره دیده ایم داغ برادر سزاوار است دیده خون ببارد که این خیمه دگر صاحب ندارد هرآنکس تشنه آب زلال است دگر رفع عطش کردن محال است تن عباس رادر خون کشیدند دو دست نازنینش را بریدند چه گویم مشک اوچون گریه می کرد دو دست وچشم اوخون گریه می کرد چنان با گرز آهن زد به فرقش که در دریای خون کردند غرقش چه گویم خواهرم زآن جسم گلگون تمام پیکرش شد چشمه خون زهم پاشیده کردند بندبندش نمانده هیچ زآن قد بلندش دگر از آسمانم آن قمر رفت ز داغش دستهایم بر کمر رفت اگر دارم به پهلوهر دو دستم بجان مادرم دیگر شکستم نباشد درسپاه من امیری تو دیگر می روی زینب اسیری پس از عباس سردارم تو هستی سپاهم را علمدارم تو هستی بیا خوب این بیابان را ببینیم همه خار مغیلان را بچینیم عزیزانم بیابانی ندیدند هنوز خار مغیلانی ندیدند نشد تا پیکرمن پاره پاره بگیر ازگوش طفلان گوشواره دلت گردد پس ازاین پرجراحت ندارند کودکانم خواب راحت مگو «مداح» دگر ازداغ عباس که می سوزدبه سینه باغ احساس شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آمدی جانم به قربان شما بابای من مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا من بدم می آید از طشت طلا بابای من من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش از گلویم در نمی آید صدا بابای من باورش سخت است اما راه رفتن های من سخت گردیده برایم بی عصا بابای من ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است چشم های بی حیا کشته مرا بابای من تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من حسن کردی حضرت رقیه (س)
119.8K
🍂🍁🍂 نوای کربلایی صمدی التماس دعا 🧡🧡🧡 من به فکر معجر تو ؛ تو به فکر حنجر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من خواهر غم پرور من رسته دل از کرببلا پا به پای اهل حرم می روی تا شام بلا من زمانی بر سر نی؛ گه میان تشت طلا می برد انگشت مرا، ساربان از پیکر من خواهر غم پرور من زینب غم دیده ی من جانم و جانانه تویی تا همیشه تا به ابد شمعم و پروانه تویی بعد زهرا تا به کنون مادر این خانه تویی می روی تا بوسه زنی غرق خون بر حنجر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من عصر فردا روی زمین خفته می بینی شهدا ساقی لب تشنه ی من دستش از تن گشته جدا قتلگه تا بر سر نی گشته جاری خون خدا نیمه شب یک باره طلوع می کند بر نی سر من خواهر غم پرور من عصر فردا می شنوی ناله های مادر من خواهر غم پرور من دست سقا روی زمین اربن اربا اکبر من خون من ریزد به زمین تا بماند دین خدا راه حق تضمین شود از سرخی خون شهدا زنده ماند تا به ابد هرکه چون من گشته فدا 🍂🍁🍂 🧡
4_5947161392804006832.ogg
736.1K
‍ مناجات 🍂🍁🍂 نوای آقای صمدی شب شد و از يار جدا مانده‌ام در طلبش مرثيه‌ها خوانده‌ام شب شد و اندوه به جانم خزيد از نفس سركشم آتش وزيد از غم دلدار هوایی شدم بيدل و مجنون خدایی شدم آه، ندانم به كجا رو كنم؟ آمده‌ام پيرهنش بو كنم! آمده‌ام باز گدایی كنم شِكوِه ز دوران جدایی كنم آمده‌ام باز خدا، سوی تو دست من و دامن گيسوی تو شرم ز ديدار تو دارم، خدا! گر چه نباشی دمی از من جدا آه خدايا تو پناه منی مشتری ناله و آه منی گر چه گرفتار گناهم، مدد! خسته دل از بار گناهم، مدد! گفتی اگر عاشق و مستی بيا گفتی اگر باده پرستی بيا جام به کف، لولی و مست آمدم باده خور و باده پرست آمدم آمده‌ام تا كه پناهم دهی بر در اين ميكده راهم دهی من جگر سوخته آورده ام چشمِ تر اندوخته آورده ام دامن ترديد رها كرده ام روی به درگاه تو آورده ام از همه كس غير تو دل خسته‌ام دل به تمنّای رُخَت بسته‌ام خانه‌ی دل را به غمت ساختم از همه كس غير تو دل باختم گام به امّيد تو برداشتم پای به اقليم تو بگذاشتم ياد تو در فصل پريشانی‌ام بوسه‌ی مُهری‌ست به پيشانی‌ام باز، به درگاه تو باز آمدم با دل پر سوز و گداز آمدم آه، مرا با تو سَر و سِرّي است در طلب گفتن راز آمدم پای دلم زخمی و پر آبله‌ست از سفر دور و دراز آمدم گر چه گرفتار گناهم، ولی دست به دامان نماز امدم سفره‌ی سجاده، سحر پهن شد شعرم از آهنگ تو خوش لحن شد چشم موذن به اذان باز شد مأذنه آماده‌ی پرواز شد از نَفَسَش عود پراکنده شد نغمه‌ی داوود پراکنده شد بر سر گلدسته، اذان در تپش نغمه‌ی حق نعره زنان در تپش باز کنم در، به کلید نماز تا که بگویم
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 خون بدل دارم ز لاله دم زنم امشب از داغ سه ساله دم زنم دختری کز آه و ناله خسته بود سخت به بابای خود دلبسته بود دختری که کوهی از غم در دلش شد یتیمی و اسیری حاصلش دختری که درد شد غمخوار او با یتیمی ساختن شد کار او کربلا تا شام تازیانه خورد آخر از هجر پدر دِق کرد و مُرد یا رقیه دست من بر دامنت جان به قربان کبودیِ تنت یـا رقیـه حـوریِ نیلـوفـری نازنینی که حسین را دختری لاله ی سه ساله ی باغ حسین گو چه کرده با دلت داغ حسین؟ فاطمه ی کوچک دشت عطش بارها از سیلی دون کرده غش من شنیدم اوفتادی از شتر شد تمام پیکرت از درد پُر در بیابان تا که پهلویت شکست یا رقیه زخم جسمت را که بست؟ گفته اند هرجا که بابا گفته ای با نوازش های خولی خُفته ای گفته اند هر دم میان قافله نیشخند می زد به جانت حرمله دیده ای سه سالگی سی سال درد داغ تو دانی که با زینب چه کرد؟ نـازنین شیـرین زبـان کـاروان خون بدل شد ازفراقت عمه جان تـا سـر بُبریده بگـرفتی بـه بر عمه شد از داغ تو خونین جگر بوسه تا بگرفته ای از روی ماه رفتنت اما حکایت داشت آه صبر زینب از کَفَش بیرون شده قلب «مداح» درعزایت خون شده 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
شعرحضرت ابوالفضل(علیه السلام) همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است چرا که حضرت مشکل گشا ابالفضل است دودست داده به راه خدا و پس چه عجب اگر که معنی دست خدا ابالفضل است به جمله جمله یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا ابالفضل است نمونه است ابالفضل و در مسیر حسین کسی که شدهمه چیزش فدا ابالفضل است از ابتدا به من آموخت مادرم تنها دوای درد گرفتارها ابالفضل است چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ اگر شفاعت هر شیعه با ابالفضل است خود امام زمان گفته است می آید به مجلسی که در آن ذکر یا ابالفضل است بگیر ذکر ابالفضل با امام زمان ببین که بر لب صاحب عزا ابالفضل است   •◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇•◇
زمینه🍃 السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله ميخونم با دلي بيتاب – مددي حضرت ِ مهتاب يا ابالفضل آقا امشب – حق مولا – منو درياب – منو درياب دست ِ خالي ِ منو دست ِ كريمت منم آقا گداي لطف ِ عظيمت باب ِ حاجات و كرم ، حضرت ِ ساقي دوست دارم بيام حرم ، حضرت ِ ساقي السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله خيمه ها در انتظاره – عمو رفته آب بياره طفل شش ماهه بي حاله – خواب نداره – بيقراره – بيقراره بچه ها قول ِ عمو نشد نداره گفته كه ميره برامون آب مياره يل ِ كربلا زده به قلب ِ دريا مشك ِ پر آب مياره حضرت سقا السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله توي ميدون شده غوغا – علم افتاده رو خاكا خميده از غم سقا – پشت بابا – شده تنها – شده تنها بعد عباس ديگه واي به حال ِ خيمه ميگه واي از بي كسي با گريه عمه دشمنا خيلي بدن برگرد عموجون بچه ها سيراب شدن برگرد عموجون السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله عمه زينب عزاداره – گوشوارم رو در مياره براي معجر ِ ماها – غصه داره – سوگواره – سوگواره ميگه آماده بشين برا اسيري دخترم داره مياد روزاي پيري بدون ِ ماه ِ حرم تاريك ِ خيمه بي حياها اومدن نزديك ِ خيمه السلام علیک یا اباعبدالله بابی انت و امی یاحسین ثارالله
نوحه🎙 سِبطُ الشّهیده ای قد خمیده در علقمه دست علمدارت جدا شد عباس تو در مکتب قرآن فدا شد یابن الزّهرا ... *گفتا پریشان بیا حسین جان بر چشم من تیر جفا و فتنه خورده سقّای تو با کام تشنه جان سپرده یابن الزّهرا ... *حیدر جَمالم بِنما حَلالم سقا شود قربان این چشم ترِ تو شرمنده هستم از سکینه دختر تو یابن الزّهرا
واحد🌾 دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا به هوای سر زلفش تو هواداری کن تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه لااقل بهر من سوخته دل کاری کن آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان بعد آن بر من بی دست عزاداری کن ✍️سید محمد جوادی
واحد▪️ ای علمدار من یا ابالفضل میر و سالار من یا ابالفضل ای سپهدار من یا ابالفضل یار و غمخوار من یا ابالفضل در،خون نشسته سقا در،علقمه شد غوغا از،عطر و بوی زهرا یا قَمَرَ العَشیرَه... کرده خون گریه چشمان افلاک بر علمدارِ من با دل چاک نالۀ العطش در خیام و ساقیِ تشنگان بر روی خاک آه،غرق غم ربابه در،فکرِ قدری آبه آه،اصغرش بی تابه یا قَمَرَ العَشیره.....
دودمه🏴 ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟ ، پس علمدارت چه شد؟ محرم زینب چرا مبهوت و حیران آمدی؟ پس علمدارت چه شد؟ *** ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ، علمدار نیامد سقای حسین(س) سید و سالار نیامد ، علمدار نیامد
شور 🎙 *ای پسر ام البنین ای یاس من/ای کعبه ی احساس من جانباز دشت کربلا عباس من ای رتبه ات بالا تر از هفت آسمان/ای گوهر والماس من جانباز دشت کربلا عباس من ای بر شب ِ غریبی ام سپیده/از داغت ای مرا چو نور دیده خیز و ببین که قامتم خمیده/ آه و واویلا...عزیز زهرا *ای ساقی لب تشنه ی آل عبا/ای پهلوان نینوا دستت جدا شد از تنت واغربتا لب تشنه برگشتی تو از شطّ ِ فرات/سقای دشت کربلا دستت جدا شد از تنت واغربتا دلگرمی و پشت و پناه لشگر/تو رفتی ای رزمنده ی دلاور من ماندم و لبهای خشک اصغر/ آه و واویلا...عزیز زهرا *ای آنکه هستی باب حاجات همه/لطف و کرم را خاتمه تو زائر زهرا شدی در علقمه از خجلت از روی سکینه یا اخا/داری دمادم زمزمه تو زائر زهرا شدی در علقمه خیز و ببین که اشک او روان است/خیز و ببین که قامتش کمان است منتظر سیلی و خیزران است/ آه و واویلا...عزیز زهرا
• امام وقتی بر بالین برادرآمد،خواست تا او را بردارد عباس چشم بازکرد و متوجه شد؛پرسید برادرجان!مراکجا می بری؟ فرمود«به خیمه ها» عرض کرد :برادرجان! تو را به حق جدّت رسول خدا قسم می دهم مرا به خیمه ها نبر و بگذار همین جا باشم؛ امام فرمود:چرا برادرم؟ عرض کرد:من از دخترت سکینه (خجالت می کشم) چون به او وعدۀ آب داده بودم، علاوه براین من علمدار سپاه تو بودم،چنانکه اصحاب تو مرا کشته ببینند توانشان کم می شود؛ امام فرمود : خدای متعال به تو جزای خیر دهد که در حیات و مماتت یاور من بود!» امام سر عباس  را به دامن گرفت و خون چشمش را پاک کرد، متوجه شد که (عباس)گریه می کند،پرسید:« ابالفضل چرا گریه می کنی؟عرض کرد:برادرجان! ای نور دیده ام چگونه نگریم با اینکه تو بربالین منی و سرم را از خاک برداشته و بردامن گرفته ای ساعتی دیگر (کسی نیست) که سرمبارک تورا از خاک بردارد و خاک از چهره ات پاک کند؛ امام نشسته بود که ناگاه عباس آهی کشید و و روح پاکش پرواز کرد؛ امام با صدای بلند فرمود:وااخاه ، وا عباساه! «آه برادرم، آه عباسم» وقتی عباس به شهادت رسید امام فرمود الان کمرم شکست و توانم کم شد» منبع:فرهنگ جامع سخنان امام حسین(علیه السلام)
⚫️شورعمومی آرزوم اینه که واسه نوکری/مورد ِ نظر فاطمه باشم یک شبی تا سحر یاد ِ شهدا/مُحرم ِ حرم ِ علقمه باشم اون حرمی، که خیلی خوب و با صفاس/صاحب ِ اون ، ساقی دشت کربلاس2 ایشالا با یا حسین و یا ابالفضل بشیم خدایی برا حفظ دین و قرآن زندگیمون بشه فدایی برا اسلام کار کنیم با همت و عزم کربلایی ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3 جون ما فدای ماه ِ عَلَوی/صاحب علم و پرچم حسین دلبری که دار بر روی لبش/مرثیه ی غم و ماتم حسین مکتب او،مدرسه ی عشق و وفاس/ذکر لبهاش حسین غریب کربلاس دو دست او شد جدا در راه ِ یاری آل طاها تنش غرقه خاک و خون شد،محشری شد میون صحرا برای او نوحه خونده مُضطر و قد خمیده زهرا ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3 هر چی که بگم از غصه ها کمه/گریه برای تو کار حرمه ای پسر علی پاشو و ببین/پشت داداشت از داغ تو خمه زهرا میگه فدای اون خون چشاش/به اشک من دارن میخندن ای داداش سر و کارم بین گودال با سر ِ نیزه ها و تیره ببین قلب غصه دارم بر غم ِ بی کسی اسیره پاشو عباس که علّی اصغر من داره می میره ابوفاضل یا ابالفضل ای علمدار لشگر حق...3
. 🏴 ایام شهادت سلام الله علیها 🏴بند اول تاج روی سر اربابی دردونه گوهر نایابی یا عزیزه الحسین بی بی چی میشه گداتو دریابی طوفان میکنه اسمت اعجازه کف دستات هستی باب الحوائج ای جان عمه ی سادات یا رقیه کرمت خیلی زیاده یا رقیه نوکرت دل به تو داده یا رقیه من به نیت تو میرم کربلا پای پیاده یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین 🏴بند دوم پای عشق تو زمینگیرم سر سفرتون نمک گیرم به گدایی از تو معروفم کربلامو از تو میگیرم از تو معجزه دیدم چون داری تو کرامات حق داری گردنه من ای جان عمه ی سادات یا رقیه گدای تو پادشاهه یا رقیه میذارم برا تو مایه یا رقیه اربعین به نیت تو پا میذارم تو مشایه یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
شور 🎙 *ای پسر ام البنین ای یاس من/ای کعبه ی احساس من جانباز دشت کربلا عباس من ای رتبه ات بالا تر از هفت آسمان/ای گوهر والماس من جانباز دشت کربلا عباس من ای بر شب ِ غریبی ام سپیده/از داغت ای مرا چو نور دیده خیز و ببین که قامتم خمیده/ آه و واویلا...عزیز زهرا *ای ساقی لب تشنه ی آل عبا/ای پهلوان نینوا دستت جدا شد از تنت واغربتا لب تشنه برگشتی تو از شطّ ِ فرات/سقای دشت کربلا دستت جدا شد از تنت واغربتا دلگرمی و پشت و پناه لشگر/تو رفتی ای رزمنده ی دلاور من ماندم و لبهای خشک اصغر/ آه و واویلا...عزیز زهرا *ای آنکه هستی باب حاجات همه/لطف و کرم را خاتمه تو زائر زهرا شدی در علقمه از خجلت از روی سکینه یا اخا/داری دمادم زمزمه تو زائر زهرا شدی در علقمه خیز و ببین که اشک او روان است/خیز و ببین که قامتش کمان است منتظر سیلی و خیزران است/ آه و واویلا...عزیز زهرا