4_5818869770484713128.mp3
7.09M
روضه حضرت علی اکبر
میرزا محمدی
روضۂ دفتری حضرت علی اکبر(ع)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا علی بن الحسین ایهاالشهیدُ بکربلا، السلام علیکَ یا علی اکبر حسین»
هرآن مادرکه اندردل غمِ مرگِ پسردارد
زِحالِ اُمِ لیلای جوان مرده خبر دارد
نشایدداغِ مرگِ نوجوان رابُردن ازخاطر
خصوص آن مادری درزندگانی یک پسر دارد
اگر نالد زنی از بهرِ مرگِ نوجوان خود
یقین آهِ جگرسوزش به هرقلبی اثردارد
◾شبِ هشتم ماهِ محرمه، امشب شبه علیِ اکبره ،از همه ی شهدا دعوت کنید، شبه شهداست، به یاد اونایی که شبهای عملیات با مصیبت علی اکبر می سوختند ، آرزوشون این بود که با علی اکبر حسین محشور بشن
آی عاشقان اباعبدالله ، آی گریه کنندگان حسین:
آی مردم : امشب برای غصه های دلِ آقا ابا عبدالله گریه کنید، برای زخمِ روی سینه ی آقا گریه کنید، بمیرم برا دلِ سوختت آقا جان
آی مادرای شهید، آی جوون از دست داده ها شما بهتر میدونید حسین چی کشید بالای نعش جوونش
خدا رحمت کنه اون عالِم دلسوخته(حاج شیخ حسینِ کبیر)می فرمود: سالها روضۂ علی اکبرِ حسین رو خوندم ، اما از وقتی خبر شهادت تنها پسرم رو به من دادن ، فهمیدم حسین کنار بدن علی اکبر چی به دلش رسید، میگفت زمستون و تابستون جگرم می سوخت، هر چه آب سرد میخوردم فایده نداشت، ی روز مادر شهید صدا زد حاج شیخ حسین این عطش عادی نیست داغ بچه س که جگرت رو میسوزونه ، با آب سرد دوا نمیشه(آی اهلِ روضه خوب گرفتی میخوام چی بگم)
به یاد اون ساعتی که آقا اباعبدالله رسید کنار نعش علی اکبر هی صدا میزد آااااخ پسرم زینب بیا ببین داغ ب جگرم انداختن😭😭😭
چند بار صدا زد ولدی دیگه دیدن صداش نیومد،اونایی ک جوون دارن خوب میفهمن من چی میگم، سر علی اکبرشُ رو پاش گذاشت، شروع کرد نوازش کردن، خون از دهانش پاک کرد ،سرشو پایین آورد ببینه علی اکبر نفس میکشه یا نه، دید صدا نیومد ، بدنُ آروم آروم بغل کرد، چرا آروم؟ 😭😭😭
آخه بدن ارباً اربا یعنی ریز ریز شده بود، اونو به سینه چسباند دلش آروم نشد،خدایا اگه بالاتر بیاره بدن پاشیده میشه، بدنوخوابوند رو زمین ، دستاشو گذاشت اینور اونور بدن ، حالا همه دارن نگاه میکنن، صورت ب صورتِ علی گذاشت😭😭😭
رو به آسمان کرد و گفت خداوند آن قوم را بکشد که تو را کشتند
(علی لعنة الله علی القوم ظالمین)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
AUD-20220725-WA0035.mp3
10.8M
#روضه
#حضرت_علی_اکبر
🎤استاد پرویزی
#مقتل_حضرت_رقبه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّة، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ
🔹اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند.
حضرت رقیه(س) همواره می پرسید :
《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》
عمه جان! پدرم کجاست؟
همراهان در جواب، به او می گفتند :
《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》
پدرت به سفر رفته است.
چون هراس از این داشتند، که رقیه از شهادت پدر مطلع شود.
تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد.
و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید!
در حالی که با ناله می گفت :
《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》
پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱)
و شروع کرد به فریاد زدن که؛
《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》
ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم!
و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند.
《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》
و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند.
در حالی که ؛
《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》
گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت.
《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》
یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد.
《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》
گفت : چه خبر شده است؟(۲)
《فَفَحَصَوُا عَنِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ!》
پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳)
که؛
《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》
این صدای دختر کوچک حسین است که به همراه اسراء در خرابه است.
و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد.
وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد :
《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》
سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴)
در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت :
《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》
سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵)... 😭😭
پس؛
《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》
سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶)
در این هنگام رقیه(س) پرسید :
《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》
این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم.(اینقدر وضعیت سر امام حسین به هم ریخته بود..😭)
به او گفتند :
《هُنَا أَبُوکَ!》
پدرت در این طبَق هست!
《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت :
هَذَا رَأسُ مَن؟!》
پس در این هنگام رقیه سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت :
این سر کیست؟
آنان گفتند :
《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ!
فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》
این سر پدرت است.
پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند.
《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》
پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷)
طُریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت :
《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟
يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً!
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》
پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟
پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟
پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم.
پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸)
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ادامه 👇
ادامه مقتل👇👇
▪️آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛
《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》
غش كرد و نفس او قطع شد...😭
▪️در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند.
در این هنگام امام سجاد خطاب به زینب کبری(س) فرمود :
▪️《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》
عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید.
▪️《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》
پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود.
پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹)
در نقلی دیگر آمده است که ؛
《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》
رقیه(س) آنقدر گریست که بی هوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰)
طبری در کامل بهایی نقل می کند :
▪️《فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صاحَت فَمَرَضَت و تُوَفَّیَت فِی أیامِها بِالشَامِ》
آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
به خواب دیده ام امشب قرار می آید
خزان عمر مرا هم بهار می آید
شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال
برای دلخوشی ام بیقرار می آید
بیا بساط پذیرایی ام همه جور است
همیشه شَه به سراغ ندار می آید
اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد
برای شانه زدن که به کار می آید
چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم
هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید
چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند
صدای بی کسی از این دیار می آید
سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت
دوباره دور تو چندین سوار می آید
شاعر: محسنی فر
منابع :
۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹
۲)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸
۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۴)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹
۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱
۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵
۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷
۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳
۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
با تشکر از برادر سید حسن حسینی
هشتک کانال حذف نشود ❌
التماس دعا...#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شعر_حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دیدنِ دستای بسته اومدی
پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده
مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی میگم به هیچکسی نگو
چشام از گرسنگی تار شده
بگو تو خرابه بندم نکنن
بیشتر از این گله مندم نکنن
به خدا خیلی سرم درد می کنه
بگو از موهام بلندم نکنن
ناله هام به آسمون رسیده بود
بسکه زجر موی منو کشیده بود
جلوش و اگه نگرفته بودن
سر دخترات و هم بریده بود
شنیدم موی تو هم کشیده شد
خیلی طول کشید سرت بریده شد
شنیدم یکیش به کوفه برنگشت
نیزه هایی که واست خریده شد
کی روی سینه ت نشسته بابایی
چشمای نازت و بسته بابایی
هنوزم داره خون از لبت میره
دندوناتُ کی شکسته بابایی
شاعر: حامد خاکی
هشتک کانال حذف نشود ❌
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 ازکجا بدونم از چشم خدا افتادم یانه؟!
🎙#آیت_الله_فاطمی_نیا
#خدا#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
به هر که،هرچه داشتی بخشیدی
حتی تیرها هم،از پیکرت
خون نوشیدند
#فراجا_مظلوم_مقتدر
#شهادت_هنر_مردان_خدا
#سلبریتی_خائن_سکوت_مرگ
#آینده_روشن_امید
#شهادت_هزینه_امنیت
#فاخته_۴۳۱#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
تک حضرت رقیه (س)
🏴🏴
امشب در خرابه من وَ بابای غریبم
آمد نیمه ی شب بر ملاقاتم حبیبم
بابای غریبم غم گشته نصیبم
وای وای(2)
امشب عمه زینب میهمان بهرم رسیده
دختر نیمه ی شب با سر بابا که دیده
رنگ از رخ پریده مهمانم رسیده
وای وای(2)
ای جان رقیه بر روی نیزه نشسته
ای بابا چرا پیشانی ماهت شکسته
ای جان رقیه مهمان رقیه
وای وای(2)
امشب شام هجران است وشام ارتحالم
امشب عمه زینب جان زهرا کن حلالم
در شام وصالم عمه کن حلالم
وای وای(2)
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#واحد
#حضرت_رقیه (س)
سبک:از صلابت ملت و
کنج این خرابه شده ای خدا سرای من/
عمه جان بیا میهمان آمده برای من
لحظه های آخر است وجان به لب رسید/
میهمان من ببین که نیمه شب رسید
یا ابتا ،من الذی ایتمنی(2)
ای پدر ببین هردو پایم شده پر آبله
گم شدم پدر نیمه شب بین راه ، ز قافله
آنقدر صدا زدم بیا عموی من
مادرت رسید وبوسه زد به روی من
یا ابتا، من الذی ایتمنی(2)
کنج این خرابه شده نیمه شب مطاف من
دور راس تو ای پدرجان ببین طواف من
حق دختری در این سرا ادا کنم
جان خود به مقدم پدر فدا کنم
یا ابتا ،من الذی ایتمنی(2)
🏴
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)✍
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات
#امام_زمان
با دلی محزون رسیدم دست من را هم بگیر
ای همه عشق و امیدم دست من را هم بگیر
هر زمان رفتم به دنبال کسی غیر از شما
جز ضرر چیزی ندیدم دست من را هم بگیر
خسته ام دیگر از این حال و هوای بی کسی
از همه دنیا بریدم دست من را هم بگیر
سرپناهی که ندارم غیر کنج خانه ات
سوی تو آقا دویدم دست من را هم بگیر
گفته ام هرجا که رفتم تو کس و کار منی
طعنه ها خیلی شنیدم دست من را هم بگیر
خاک پای حیدرم با اذن زهرا آمدم
بین روضه قد کشیدم دست من را هم بگیر
آرزو دارم ببینم یک شبی با مادرم
صحن ارباب شهیدم دست من راهم بگیر
دختری زد ناله عمه نیمه شب زجر آمد و
بد زدم از جا پریدم دست من را هم بگیر
#مناجات_امام_زمان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
#سیدرضا_نریمانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6017169741980896490.mp3
17.97M
#مناجات با #امام_زمان (عج)
🖋با دلی محزون رسیدم؛ دست من را هم بگیر...
بانوای : کربلاییحسینطاهری #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #میثم_مطیعی
▪️ #اربعین
کوله پشتیمو مثل همیشه بستم …
تا که راهی شم به سمت آغوشت
ولی امسال خاطراتو مینویسم
پای تصویر ضریح شیشگوشت
تو که نیم نگات برای درد دل تسکینه
تووی تلخی زمونه اسم تو شیرینه
دلم آروم نمیگیره یه سوالی دارم
نکنه از چشات افتادم که حالم اینه
حق داری اگه نخوای نگام کنی
نکنه دیگه نخوای دعام کنی …
ولی کاش بازم برا زیارتت صدام کنی
میون موکبا جای ما خالی
کنار زائرا جای ما خالی
نجف تا کربلا جای ما خالی
اگه قلب عاشقو غبار بگیره
نتونه جلوهی معشوقو ببینه
چارهاش اینه گرد و خاک راه زوار
روی آیینهی قلب اون بشینه
بایدم سهم دلم گریه و حسرت باشه
روی دوشم بار سنگین خجالت باشه
پایی که به سمت هر گناه قدم برداشته
بایدم توو خونه محروم از زیارت باشه
کی میدونه توو دلت کی جا شده
وقتی حر با دست تو سوا شده
خوش به حال کسی که راهی کربلا شده
توو راه ماتمت جای ما خالی
توو دستهی غمت جای ما خالی
به زیر پرچمت جای ما خالی
میون موکبا جای ما خالی
کنار زائرا جای ما خالی
نجف تا کربلا جای ما خالی
همیشه همین حوالی میرسیدم
روبهروی گنبدت که غرق نوره
اگه دعوت نکردی چارهای نیست
مهر تربتت برام سنگ صبوره
سجده میکنم رو تربت یه نفس میبارم
دوس دارم توو کربلا سر از رو مهر بردارم
هرچی یا حسین میگم بیشتر آتیش میگیرم
خب یه بار جوابمو بده منم دل دارم
چجوری جواب بدی وقتی سرت
خیلی فاصله داره با پیکرت
هنورم میگه اناالعطشان رگای حنجرت
توو جمع اشک و آه جای ما خالی
توو بارگاه ماه جای ما خالی
کنار قتلگاه جای ما خالی
میون موکبا جای ما خالی
کنار زائرا جای ما خالی
نجف تا کربلا جای ما خالی …
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - جای ما خالی - مطیعی.mp3
10.61M
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #میثم_مطیعی
▪️مناسبت: #محرم #اربعین
کوله پشتیمو مثل همیشه بستم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - گرفتارم گره افتاده تو کارم - جواد مقدم.mp3
5.89M
💥سبک: #شور
🎙مداح: #جواد_مقدم
▪️مناسبت: #محرم #اربعین
گرفتارم گره افتاده تو کارم ولی بازم تو رو دارم چی کم دارم
ولی بازم تو رو دارم چی کم دارم
دلم تنگه بی تو بودن واسم ننگه دلم تنگه بی تو بودن واسم ننگه
حرم چی شد کجای کارم میلنگه حرم چی شد کجای کارم میلنگه
مگه ارباب نوکرو یادش میره کبوترو یادش میره
گداهایی که ایستادن دم درو یادش میره 2
حسین جانم آقام آقام آقام حسین جانم آقام آقام..
کم آوردم کوله بار غم آوردم کم آوردم کوله بار غم آوردم
ببین بازم رو به این پرچم آوردم ببین بازم رو به این پرچم آوردم
حسین حلالم کن با یه جمله خوشحالم کن حلالم کن با یه جمله خوشحالم کن
یه کربلا تو برات امسالم کن یه کربلا تو برات امسالم کن
مگه ارباب گدا رو یادش میره مگه مارو یادش میره
نمیتونم قبول کنم که بدها رو یادش میره
مگه ارباب نوکرو یادش میره کبوترو یادش میره
گداهایی که ایستادن دم درو یادش میره
حسین جانم آقام آقام آقام حسین جانم آقام آقام..
تو بارونی تب اشکامو میدونی تو بارونی تب اشکامو میدونی
چقدر خوبی بدیامو میپوشونی چقدر خوبی بدیامو میپوشونی
غلط کردم بطلب دورت میگردم غلط کردم بطلب دورت میگردم
پشیمونم من از دنیا دل سردم پشیمونم من از دنیا دل سردم
مگه ارباب صدامو یادش میره گریه هام ویادش میره
آخه مگه تذکره ی کربلامو یادش میره
مگه ارباب صدامو یادش میره گریه هام و یادش میره
آخه مگه تذکره ی کربلامو یادش میره
مگه ارباب نوکرو یادش میره کبوترو یادش میره
گداهایی که ایستادن دم درو یادش میره
حسین جانم آقام آقام آقام حسین جانم آقام آقام..
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - خانواده - کرمانشاهی.mp3
7.14M
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #امیر_کرمانشاهی
▪️ #اربعین
مرد و زن و پیر و جوون ببین همگی اومدن
نذر خونواده تو خونوادگی اومدن
زهیر و اهل خونه وهب با خونواده
فدایی تو میشن مثل خونواده جناده
همه خیمه میزنن اطراف فرات
تا که آرامش باشه توی خیمه هات
همه خونوادگی میمیرن برات
ما هم خونوادگی میمیریم برات
ما نماز اول وقت توی خونمون قانونه
بهترین دورهمی مون روضه خونگیمونه
چه با ابهته تا مشکی میپوشه بابا
چه کیفی داشت میدیدم هیئتو از رو دوش بابا
تو روضه ات منو یه روز آورد مادرم
منم بچمو حالا روضه میبرم
یه روز واسه زندگی میرم کربلا
یه خونه میخرم اطراف حرم
همه خیمه میزنن اطراف فرات
تا که آرامش باشه توی خیمه هات
همه خونوادگی میمیرن برات
ما هم خونوادگی میمیریم برات
شوری اشکت نباشه بی نمکه این زندگی
اربعینته بهترین سفر خونوادگی
تشکیل خونواده خودش یه جور جهاده
وقتی میرن اربعین یه پدر و یه پسر تو جاده
ما هم خونوادمون هر سال زائرن
تو نسل ما نوکریت شغله ظاهرا
برا اربعین شده قرضم میکنن
باید هر جوری که هست کربلا برن
همه خیمه میزنن اطراف فرات
تا که آرامش باشه توی خیمه هات
همه خونوادگی میمیرن برات
ما هم خونوادگی میمیریم برات
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات
#امام_زمان
با دلی محزون رسیدم دست من را هم بگیر
ای همه عشق و امیدم دست من را هم بگیر
هر زمان رفتم به دنبال کسی غیر از شما
جز ضرر چیزی ندیدم دست من را هم بگیر
خسته ام دیگر از این حال و هوای بی کسی
از همه دنیا بریدم دست من را هم بگیر
سرپناهی که ندارم غیر کنج خانه ات
سوی تو آقا دویدم دست من را هم بگیر
گفته ام هرجا که رفتم تو کس و کار منی
طعنه ها خیلی شنیدم دست من را هم بگیر
خاک پای حیدرم با اذن زهرا آمدم
بین روضه قد کشیدم دست من را هم بگیر
آرزو دارم ببینم یک شبی با مادرم
صحن ارباب شهیدم دست من راهم بگیر
دختری زد ناله عمه نیمه شب زجر آمد و
بد زدم از جا پریدم دست من را هم بگیر
#مناجات_امام_زمان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
#سیدرضا_نریمانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_6017169741980896490.mp3
17.97M
#مناجات با #امام_زمان (عج)
🖋با دلی محزون رسیدم؛ دست من را هم بگیر...
بانوای : کربلاییحسینطاهری #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_رقیه
#زمینه
تو که رفتی غمای من شروع شد
نفسامو به روی لب رسوندن
چی بگم آخه از زخم زبونا
روزی صددفه قلبم و سوزوندن
نبودی و ؛ دادن آزارم
نبودی و ؛ بردن بازارم
نبودی و ؛ گونم نیلی شد
نبودی و ؛ سهمم سیلی شد
تا اسمتو می آوردم ، ( می زدنم )۳
مونده رد تازیوونه ، ( روی تنم )۳
روو خاک داغ بیابون ، ( کشیدنم )۳
نمونده هیچ جای سالم ، ( توو بدنم )۳
وای وای وای ،ای بابا
توو نبود تو من چیا کشیدم
دیگه نایی نمونده توو وجودم
پر و بال شکسته مو نگاه کن
چه قده آخه زخمی و کبودم
چی بگم از ؛ کوچه گردی ها
چی بگم از ؛ هتک حرمت ها
چی بگم از ؛ دردای قلبم
چی بگم از ؛ بزم نامحرم
با خیزرون جلو چشمم، (تو رو زدن)۳
یه جوری زد که خونی شد (لب و دهن)۳
توو بزم مِی نشون دادن ، (منو به هم )۳
نسبت ناروا دادن ،( همه به من)۳
وای وای وای ،ای بابا
#عباس_قلعه✍
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
چقدر بدون تو ترسیدم بابا
خرابه سرده و لرزیدم بابا
هر چی چشامو می بستم توو خواب
حرمله رو باز می دیدم بابا
رو نیزه بودی
منم کتک میخوردم
رو نیزه بودی
اسمتو که می بردم
رو نیزه بودی
سنان که می آزردم
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند دوم:
رمق نداره دیگه زانوم بابا
کبوده صورتم و پهلوم بابا
شبیه مادرته می بینی که
شکستگیِ رویِ ابروم بابا
عمو نبود که
ببینه دنیام سوخته
عمو نبود که
معجر زیبام سوخته
عمو نبود که
ببینه موهام سوخته
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند سوم:
سپر برام می شد هربار عمه
چه طعنه ها شنید از اغیار عمه
خدا میدونه چقدر فکر ما بود
میون ولوله ی بازار عمه
بزم حرام و
کعب نی و دندانت
بزم حرام و
درد و غم طفلانت
بزم حرام و
غصه ی توو چشمانت
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
#علی_علی_بیگی✍
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_رقیه
#زمینه
حق بده اینجور اگه نامرتبم/اگه پریشونم
اگه یه شب دیگه تو رو نبینمت /زنده نمی مونم
چقد دلم میخواد یه بار دیگه منو /بغل کنی بابا
چقد دلم میخواد دوباره بشینم /رو شونه ی سقا
می زدنش زیر دست و پا می گفت بابا بابا بابا
جونی نداشت اما بی صدا می گفت بابا بابا بابا
نمی تونم راه برم اما بابا جون /می کِشٓنم زوری
مگه یه دختر که پر از زخم پاهاش /هُل میدن اینجوری
روی سر عمه ی من داد نکشین/ما هم خدا داریم
شبا توو کابوس می بینم با عمه هام /میون بازاریم
نیمه شب از خواب که می پرید می گفت بابا بابا بابا
پاشو روی زمین می کشید می گفت بابا بابا بابا
من که خودم گوشوارمو میدم بهت/چی میخوای از جونم
مگه خودت دختر نداری بی حیا /ببین چه حیرونم
هر کاری کردم خاطرات بزم می /نشد فراموشم
چجوریه هر کسی از راه می رسه /میزنه توو گوشم
با دست بسته می خورد زمین می گفت بابا بابا بابا
با چش خیس و دل حزین می گفت بابا بابا بابا
#احسان_نرگسی ✍
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها