@Maddahionlinمداحی آنلاین - در اوج اوج اوج بام عرش - کریمی.mp3
زمان:
حجم:
6.75M
روضه حضرت زهرا(س)
در اوج اوج اوج بام عرش
#روضه🔊
#جدید🆕
#ایام_فاطمیه💔
#محمود_کریمی🎙
👇👇
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
ای نفسم بسته نفسهای تو.mp3
زمان:
حجم:
2.16M
🌷🌷🌷
#مدح #روضه
#فاطمیه
✅ ای عشق مرتضایی
ای نفسم بسته نفسهای تو
فصل بهارم رخ زیبای تو
بودن در کنار تو ارزوست
خانه من زبودن تو نکوست
بعشق تو قلب علی میزند
زدوری ات، فاطمه جان میکند
بود و نبود زندگیم، بدستت
ای من و ما همه فدای هستت
تو چشمه سار دل مرتضایی
بدرد و غمهای علی دوایی
فاطمه ای سبد سبد بهارم
ای تب و تاب دل بی قرارم
خانه ی من با تو بهشت برین
شاد شود این دل زار و حزین
گر چه تمام شهر با من، غریب
نه آشنا نه یاوری نه حبیب
ولی تو تا با من و همراهمی
ذره ی بر دلم نیاید غمی
تو لشگری، تو یک سپاه، فاطمه
بحیدرت، پشت و پناه فاطمه
تو سپر علی شدی بکوچه
یک تنه سد راه بدی بکوچه
تا تو بدی کنار من غم نبود
وای از ان لحظه تنت شد کبود
🥀🥀🥀🥀
کاش غلاف به فرق من میزدن
ضرب لگد بر این بدن میزدن
کاش بجای صورتت، فاطمه
ضربت کین بصورتم میزدن
کاش میان کوچه چهل تا نامرد
بجای تو فقط مرا میزدن
کاش بجای دست و رو و بازو
فاطمه جان، فقط مرا میزدن
🥀🥀🥀🥀🥀
شاعر و مداح اهلبیت ع:
کربلایی_موسوی خورشیدی🎤
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
هدیه محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
حذف نام کانال ممنوع 👆❌
🍂🍂🍂🍂🍂
﷽
#روضه
#حضرت_زهرا(س)
#مجلس_کامل
#السلام علیک
یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللهِ
دو چشمش بسته اما درد دارد
یقیناً بیش از اینها درد دارد
بریز آب روان بر سنگ غُسلش
ولی آرام اسماء درد دارد
نسیم آرامتر خوابیده بانو
مزن پروانه پر خوابیده بانو
دگر رخصت نیازی نیست جبریل
مزن دیگر به در خوابیده بانو
دو چشمت را به دست بسته بستم
تو را با هق هقی پیوسته بستم
مبادا پهلویت خونین شود باز
خودم بند کفن آهسته بستم
ندارد چاره با آهم بسازم
فقط با درد جان اهم بسازم
ز چوبی که نشد گهواره باشد
دوتا تابوت میخواهم بسازم
* خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...*
بریز آب روان اسماء
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته
نگه کن زردی رویش
ببین بشکسته بازویش
لگد خورده به پهلویش
اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی دست از غسل زهرا کشید...هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه...
امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچهها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه...
انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچههای فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین*
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن
تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن
مدینه فاطمه را روز روشن آزرده
چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن
به جای گل که گذارند به روی قبر رسول
برای او اثر از تازیانه می بردن
* سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچههای فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا کبوده 😭
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
@Maddahionlinمداحی آنلاین - خانه را بر سرم از داغ خود، آوار مکن - کریمی.mp3
زمان:
حجم:
4.71M
#روضه🔊
#ایام_فاطمیه💔
#محمود_کریمی🎙
خانه را بر سرم از داغ خود، آوار مکن
جارو از فضّه مگیر؛ آب شدی؛ کار مکن
تب مکن؛ لرزه مکن؛ خوب شو و خواب برو
لب مگز؛ حرف بزن؛ درد خود، انکار مکن
نان نپز؛ خاک نگیر؛ آرد مکن؛ راه مرو
بسترت جمع مکن؛ کار به اصرار مکن
به خود از درد مپیچ؛ آب مشو؛ چهره مگیر
بغلی باز کن و حال حسن، زار مکن
نفسی آب بنوش؛ آه مکش؛ سرفه مکن
زخم خود، تازه مکن؛ مقنعه، خونبار مکن
نفسم حبس نما؛ آینهام خورد مشو
قسمتم خندهی نامردم بیعار مکن
حرف تابوت نزن؛ باز وصیّت ننویس
یاد محسن نکن و بر جگرم، خار مکن
گفتمت فاصلهگیر؛ آتش و بغض و لگد است
حرفی از من نزن و تکیه به دیوار مکن
گفتم ای در! مشکن؛ شعله نزن؛ سینه مسوز
زخم مسمار مزن؛ آه که مسمار مکن
بقچه را باز مکن؛ باز کفن را مشمار
صحبت از غسل تن و نیمهشب تار مکن
دست لرزان و نخ و سوزن و چشم تارت
آه! ای یار مکن؛ یار مکن؛ یار مکن
پیراهن را بسپار و غم گودال نخور
زینبت را نشکن؛ صحبت دیدار مکن
زینبت زار زند؛ دشنه نزن؛ تیغ مَبُر
پیراهن را مکش و زخم، تلنبار مکن
جرعهای آب؛ لبش خشک، تنش پامال است
نیزهها را مشکن؛ اینهمه نیزار مکن
شمر! برگرد؛ گلو را سهنفر بوسیدند
خنجرت بیاثر است؛ اینهمه اصرار مکن
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
@Maddahionlinمداحی آنلاین - پرستو میچکد از برگ برگ دفترم امشب - کریمی.mp3
زمان:
حجم:
7.85M
گزارش مینویسد:
کودتا چیها رسیدند و
هزاران پشته هیزم
به پشت در چیدند و
سپس با نعرههاشان
پردهی حرمت دریدند
#روضه🔊
#ایام_فاطمیه💔
#محمود_کریمی🎙
👇👇
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•دیر اومدی بابا...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام علیرضا اشقری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السلام علیک بنت الحسین السلام علیک یا رقیه "
من خیلی چشم به راه بودم
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
چرا حالا که من شدم اسیر
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
بابا من دیگه اون سه ساله که دیده بودی نیستم
ببخشید دیگه نمیشه روی پاهام بایستم
سه ساله که باباجون یه روزه پیر نمیشه
سه ساله که باباجون آخه اسیرنمیشه
*سر باباشو به دامن گرفت حالا دردای خودش رو یادش رفت. یه وقت ناله زد.."مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ "
شونه ندارم برای موی پریشونت
الهی قربونت
بذار با دستام پاک کنم لب پر از خونت الهی قربونت
بابا
چرا لبای نازت زخمی و غرق خونه
گمون کنم که جای ضربه ی خیزرونه
رقیه خانومت رو میزد به هر بهونه
گاهی به ضرب سیلی گاهی به تازیونه
بزم شراب بابا جون یادشم عذابه
آستین پاره حالا برای من حجابه
بذار بگم که دشمن خدایی بی دینه
چشمام نمی بینه
بذار بگمکه دستشون چقدر سنگینه
چشمام نمیبینه
یه بار دوبار هزار بار دیدم با این چش تار
با دیدن من افتاد ازنی سر علمدار
میون کوچهها گفت یکی کشید موهامو
یکی به زور دزدید النگوهامو
کتکم نزن میام میام میام
من یتیمم نزن نزن نزن
بابا شامیا بدن بابا بابا بابا
عمه رو زدن بابا بابا بابا
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حجت_الاسلام_علیرضا_اشقری
#روضه_شب_جمعه
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
@babolharam_netروضه خانگی - حضرت رقیه(س) - 372.mp3
زمان:
حجم:
2.51M
|⇦•دیر اومدی بابا...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام علیرضا اشقری•✾•
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•از حسین برام بگو...
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بشیر گفت ام البنین سرت سلامت باشه، عونت رو کشتن، فرمود فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، این ایستادگی مادرای شهدا همه نگاهشون به این مادر شهیده، یه طوری مثل کوه ایستاده، بشیر هر کدوم از پسراشو که گفت، گفت گفتم فدای سر حسینم، از حسین برام بگو، بشیر گفت اگه اینطوری بگم ام البنین دیگه این کوهی نیست که اینطور مقابل من ایستاده، گفت ام البنین سرت سلامت، شنیدم عباست هم علقمه کشتن، بازم فرمود:فدای سر حسینم، شرح داد، گفت: ام البنین بی بی جانم! شنیدم علقمه با عمود آهن به فرق پسرت زدن، یه مرتبه این مادر گفت: بشیر هر چی گفتی باورم شد، چون خودم این بچهها رو تربیت کرده بودم تو راه حسینم شهید بشن، اما این یه دونه حرفتو باورم نمیشه، مگه کسی جرائت داشت بیاد مقابل عباس من بایسته، بخواد با عمود آهن به فرقش بزنه، صدا زد ام البنین من اشتباه گفتم، باید اول اینطور میگفتم، حق با شماست، آخه اول دستای پسرتو از بدن جدا کردن، کیفیت شهادت عباس هم گفت به ام البنین.. بازم این مادر شهید مثل کوه ایستاده، فرمود: بشیر! هنوز از حسینم نگفتی، تا اینجا میگن فرزند خردسال قمر بنی هاشم تو آغوش ام البنین بود، بچه رو در آغوش گرفته بود، تا بشیر گفت: قُتِلَ الحسینُ بِکربلاء، ذُبِحَ العَطشانُ، میگن یه مرتبه دستای ام البنین سست شد، بچه روی زمین افتاد، خودش روی خاکا نشست..
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
@babolharam_net4_5940366273505398130.mp3
زمان:
حجم:
8.99M
|⇦•از حسین برام بگو.....
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
.
|⇦•دیر اومدی بابا...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام علیرضا اشقری
●━━━━━━───────
"السلام علیک بنت الحسین السلام علیک یا رقیه "
من خیلی چشم به راه بودم
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
چرا حالا که من شدم اسیر
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
بابا من دیگه اون سه ساله که دیده بودی نیستم
ببخشید دیگه نمیشه روی پاهام بایستم
سه ساله که باباجون یه روزه پیر نمیشه
سه ساله که باباجون آخه اسیرنمیشه
*سر باباشو به دامن گرفت حالا دردای خودش رو یادش رفت. یه وقت ناله زد.."مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ "
شونه ندارم برای موی پریشونت
الهی قربونت
بذار با دستام پاک کنم لب پر از خونت الهی قربونت
بابا
چرا لبای نازت زخمی و غرق خونه
گمون کنم که جای ضربه ی خیزرونه
رقیه خانومت رو میزد به هر بهونه
گاهی به ضرب سیلی گاهی به تازیونه
بزم شراب بابا جون یادشم عذابه
آستین پاره حالا برای من حجابه
بذار بگم که دشمن خدایی بی دینه
چشمام نمی بینه
بذار بگمکه دستشون چقدر سنگینه
چشمام نمیبینه
یه بار دوبار هزار بار دیدم با این چش تار
با دیدن من افتاد ازنی سر علمدار
میون کوچهها گفت یکی کشید موهامو
یکی به زور دزدید النگوهامو
کتکم نزن میام میام میام
من یتیمم نزن نزن نزن
بابا شامیا بدن بابا بابا بابا
عمه رو زدن بابا بابا بابا
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شب_جمعه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حجت_الاسلام_علیرضا_اشقری
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
حسین طاهرینماهنگ آه زدنت.mp3
زمان:
حجم:
697.5K
.
آه زدنت
ای پنجه ماه زدنت
تو پشت در زخمی شدی
باز وسط راه زدنت
سخت زدنت
مردای بد بد زدنت
خدایی تو این دو سه ماه
من مردم هر وقت زدنت
🎙 #حسین_طاهری
✳️ #حضرت_زهرا
#️⃣ #شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #روضه
.#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab