eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
19.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
446 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ پذیرش تبلیغات ⬇️ @Gomnam1028
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•بنویسید کنار لقب ... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بنویسید کنار لقب ام بنین یکی از جمله کنیزانِ اباعبدالله چهار تا شیر پسر بهر علی آوردم همگی گوش به فرمان اباعبدالله به پسرها همه گفتم که منم خادمه‌اش و شمایید غلامان اباعبدالله پسران، شیر من بهر شما باد حلال با این شرط همه جا جانِ شما جانِ اباعبدالله پسر آورده ام اصلاً که کنم قربانی پسرانم همه قربان ابا عبدالله *خبر تو مدینه پیچید، خدا به علی پسر داده، همه بدو بدو فقیرای شهر همدیگرو می‌دیدند، میگفتن بیچاره چرا ایستادی؟ خوب چه خبره؟ گفت: بدو خدا به علی پسر داده، بریم عیدی بگیریم، همه جمع شدن خبر پیچید تو مدینه خناسا شروع کردن حسودا شروع کردن، پچ پچ‌ها شروع شد دیگه بچه‌های فاطمه از چشم علی می‌افتند! خبر پیچید رسید به ام البنین، غلط کردن، نشونشون میدم، صبر کرد شب که همه جمع شدن آقا جان میشه امشب خواهش کنم بفرمایید حسن تشریف بیارن منزل ما، میشه بفرمایید حسین بیان منزل ما، میشه زینب قدم رنجه کنه امشب بیاد منزل ما همه را جمع کرد، چیکار می‌خوای بکنی ام البنین؟همه که سر سفره نشستن یهو دیدن دست برد قنداقه را بغل گرفت، آمد جلو ام البنین میگه این قنداقه رو هی دور سر حسنین می‌گردوند، دور سر زینب می‌گردوند، دور سر ام کلثوم می‌گردوند، غلط کردند، من کنیز اومدم، این عباسم هم نوکر شماست، انقده مودب بود باور کنید یه بار زینب نشد چشاشو سیر ببینه، هرجا دنبال بهونه می‌گشت کوچیک بود، مثلاً میومد خونه خواهر بزرگه‌ست دیگه صدا میزد سلام عزیز دلم سر پایین، سر تو بالا بگیر، سیدتی بفرمایید، من دارم پرورشش میدما، گذشت، گذشت، مدینه می‌خواد سوار محمل بشه، الان دیگه نگاش می‌کنم تا اومد پا رو زانو بذاره دید سرو انداخته پایین، سیدتی پا رو زانوم بگذارین، بفرمایید، کربلا رسیدن هم همین بود. گفت الان دیگه من از بالا میام پایین، صداش می‌زنم نگاش می‌کنم، دوباره زینب می‌خواد بیاد پایین سرو انداخت پایین سیدتی بفرمایید، خورده به من نگیرید حرف دلیه، زینب میگه دیگه می‌بینمش، دیگه الان نمی‌تونه نگاه از من برداره، اما هرچی نگاه کرد دید بالا نیزه که سر نیست، گفت: حتماً می‌بینمش، یه جمله بگم تو مجلس اون ملعون، سرو با طبق آوردن گذاشتن جلوش، زینب میگه هرچی نگاه کردم دیدم چنان فرقش شکافته، تیر به چشمش زدن،خواهرت بمیره...* بسم الله روضه می‌خونم یا علی مدد، اونقد مودب بود، میگه روضه‌ها مدینه دو جور بود، بعضی موقع‌ها بار عام می‌فرمود زینب، زن‌های بیشتری از بنی هاشم میومدن گریه می‌کردن، بعضی موقع‌ها نه روضه خصوصی بود مثلاً روضه خصوصی چیه؟ رباب زبون می‌گرفت، زینب ناله می‌زد، به کی بگم باور می‌کنه من پنجاه سال گریه کردم ؟؟دلیل مرگ منم، رباب شد..روضه خصوصی می‌شد، وسط روضه خصوصی یهو می‌دیدن از پشت در صدا ضجه میاد، ساکت کیه پشت در؟ در رو باز کردم دیدن ام البنین پشت در نشسته، وای حسین...مادر اینجا چرا؟ بفرما داخل، صدا زد نه من فردا با زن‌های بنی هاشم میام. خانم بیا داخل روضه شروع شد، ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر یکی از کنار مزار ام البنین بگذره یقینا که نمیتونه آه و اشک خاتون ام البنین رو تاب بیاره میگه خدایا به سر ابالفضلِ من چی اومد نه نامه ش اومد نه از دیار کربلا اومد میگن دستای قشنگش رو اشقیا بخاطر آب انداختند میگن که تیر به چشمهای اشکبار پسرم زدن به من اینطوری گفتن نانجیب ،عمود آهنین آخه با سر چه نسبتی داره کاش از بهره روزگار بی نصیب باشی هیچ غم و محنت منو این همه بد نسوزوند که زینب بهم گفت سر عباسم رو نیزه نمی موند از وقتی شنیدم هی با خودم میگم پیکر پسرم با تیر و پیکان دوخته شد «بیش مَخ» آذری‌ها میدانین به وی میگن؟ خیاط دیدین پارچه رو میدن دستش، قد می‌کنه قامتو دستا رو آستینو بالا پایینو، پارچه رو تیکه تیکه می‌کنه، میگن پارچانو بیشده تیکه تیکه کرد* ای وای ای وای از وقتی شنیدم ای وای پسرم دوخته شد پیکرش شبیه اصغر شده چقَدَر کوچک شده...وای بر پسرم برا اون سری که با خون یکی شد مادرت بمیره برا سری که با عمود شکافته شد مادرت بمیره *چیزی که تو جنگ به رزمنده کمک می‌کنه چشمِاش* عباس عباس میگن اون چشما پر از خون شده بود آخه پیکان به خون چشم عباس آغشته شد اول به چشمش تیر زدن سپس به سرش عمود زدن خدایا دستهای هیچ پهلوونی بسته نباشه نه تو کوچه های مدینه نه تو کربلا وسط یک لشکردشمن *نه دست داره، نه چشم داره تیرم که به مشکش زدن وسط میدان ایستاده، نه برمی‌گرده نه میره، چی میشه یه دونه هدف ساکت وسط نخل‌ها ایستاده، ببین این چند هزار تیرانداز چیکار می‌کنن؟ هرکی داشت فرار می‌کرد داره برمی‌گرده،* هر کی میاد تیر میزنه هر کی می‌ره زیاد میزنه شما را به خدا دست هیچ پهلوانی رو نبندید الهی دل هیچ غریبی از خجالت پر نشه کی دیده میون دشمن، اشک پهلوونُ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•بعد یه عمر روضه خوندن... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد یه عمری روضه خوندن ام‌البنین هم داره میره«عباسم» کی سرمو رو زانو می‌گیره من که دیگه پسر ندارم با اینکه داغ چهار تا فرزند خیلی واسه مادرا سنگینه اما تمام درد من اینه که از حسین خبر ندارم غریبی که با کندی دشنه سر از تنش بریده شد تشنه عباس من آب آورش بود کاشکی منم بودم توی گودال میگن فقط میون اون جنجال شمر لعین بالا سرش بود مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی.. *میخوای تو هم روضه خون بشی امشب با ام البنین(س)بخون* اگر کشتند چرا آبت ندادند *این یه دونه مال غیرتیای تو روضه* اون روزی که غافله برگشت حال اسیرا سر به زیرم کرد کبودی صورتا پیرم کرد بدون عباس چی کشیدم بچم اگه شهید نمی‌شد الان رُقَیَمون هم اینجا بود رباب با اصغرش اینجا بود دخترا بازار نمی‌دیدند *هی می‌گشت تو این خیمه هایی که بیرون مدینه زده بودن* از دونه دونه گلای زهرا حلالیت می‌طلبم حالا برای عباس عزیزم به خاطر اون همه نا‌محرم منم که از سکینه شرمنده ام *به جای عباس هی میگفت سکینه جان عموتو حلال کن.سکینه جان شنیدم تو مجلس شراب نانجیبا حرف بدی زدن حسین حسیییییین....................* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•بیاین همه امشب... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیاین همه امشب بگین مادر، مادر، مادر یا حضرت ام‌البنین مادر، مادر، مادر وقتی بهار دل خزونه به فکرمونه مادرونه یا وقتی خسته میشه آدم بی اختیار می‌افته یادم اونجا که خیلی دل نشینه سفره‌های ام‌البنینه آی مردم آی مردم، باید اینو دنیا بدونه آی مردم آی مردم، ام‌البنین مادرمونه.. حالا روضه خون روضه بخونه... به یاد عاشورا میگم بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ منم مثل زهرا میگم بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ چراغ شب‌های مدینه روضه‌های ام‌البنینه می‌گفت: دیگر مرا ام البنین نخوانید نخوانید نخوانید ام البنین دیگر پسر ندارد ندارد ندارد چراغ شب‌های مدینه، روضه‌های ام‌البنینه میگم من ام بی‌بنینم، رو خاکای بقیع می‌شینم آخه رو خاک افتاده بچم خیلی غریب جون داده بچم آی مردم آی مردم، دیگه ام‌البنین بریده آی مردم آی مردم، ساقی تشنه لب کی دیده آی مردم، آی مردم، باید اینو دنیا بدونه آی مردم، آی مردم، ام‌البنین مادرمونه *یه بند برای ابی عبدالله یه بند برای عباس* کاش بمیره مادر برات اباالفضل، اباالفضل سه شعبه خورده تو چشات‌ اباالفضل، اباالفضل سکینه گریه کرده با من با روضه‌ی عمود آهن مگه که سخت‌تر از اینم هست بیافتی از بلندی بی‌دست بهت بلند بلند بخندند سرت رو، رو نیزه ببندند ای مردم، آی مردم، درسته رفته نور عینم آی مردم، آی مردم، گریه کنید برا حسینم آی مردم آی مردم، تشنه سرش رو می‌بُرند «ای ای ای... آی... حســـــــین صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
@babolharam_net1402100507.mp3
زمان: حجم: 30.5M
|⇦•بیاین همه امشب.... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا طاهری •✾• 📚ربعی (نقوی)، 1411ق: 25). https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•السلام ای فاطمه... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی علی اکبر سماواتی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السلام ای فاطمه امّ البنین السلام ای بانوی دنیا و دین السلام ای همسر شیر خدا مادر عبّاس شمشیر خدا السلام ای بانوی بیت الولا دامنت دانشسرای کربلا السلام ای روح احساس و ادب آسمانِ چار خورشید عرب همدم و یار امام اهلبیت مورد مِهر تمام اهلبیت دامنت مهد شهید علقمه مادر فرزندهای فاطمه روح پاکت بوده تسلیم حسین چار ماهت گشته تقدیم حسین مادر شیران شیر حق تویی بلکه ناموس امیر حق تویی ای به تو از زینب کبرا سلام از حسین آن یوسف زهرا سلام ای ادب را ارث داده بر پسر سه ستاره زاده یک قرص قمر چون تو را ای پاک بانوی جلیل خواستگاری کرد بر مولا عقیل تا که گوشت این بشارت را شنفت چهره ات مانند گل از هم شکفت دیده بودی نیمه شب در خواب ناز بر تو خندید آسمان با روی باز بر سپهرت بود در رؤیا نگاه ناگهان سه اختر و یک قرص ماه یک به یک کردند سیر گلشنت اوفتادند از فلک در دامنت مصحف رؤیای تو تفسیر شد خواب شیرینت عجب تعبیر شد آسمانی را که دیدی در زمین بود مولایت امیرالمؤمنین آن سه اختر بود سه فرزند تو سه فروغ دیده سه دلبند تو ماه فرزند تو خیر النّاس بود شیر شیران عرب عبّاس بود ای به قدر و رتبه برتر از همه ای به حیدر جانشین فاطمه ای بهار دامن زهراییت لاله‌های سرخ عاشوراییت ای سلام ما به خیر النّاس تو باب حاجات همه عبّاس تو در عزای تو مدینه گریه کرد امّ کلثوم و سکینه گریه کرد بر تو ای بانوی خلق عالمین ریخت اشک فاطمه بنت الحسین غم فزون در سینه از اندازه شد داغ عبّاس دوباره تازه شد روز تشیع تو ای بانوی دین ریخت اشک چشم زین العابدین صبر تو سرچشمه‌ای از صبر اوست قبر پاکت هم کنار قبر اوست شب به یاد غربتت دلها کباب روزها زوّار قبرت آفتاب سینه یاد تربتت افروخته دل شده مانند شمع سوخته روز مرگ مادر ای نیکو سیَر می‌برد تابوت مادر را پسر حیف آنجا لالۀ یاست نبود روز تشییع تو عبّاست نبود در عزای چار فرزند شهید عاقبت چون فاطمه قدّت خمید دادی از کف طاقت و آرام و صبر می‌کشیدی چار صورت مثل قبر می‌نشستی در کنار قبرها گریه می‌کردی بسان ابرها داشتی در خلوت و در انجمن ناله‌ی عبّاس من عبّاس من کی چراغ روشن و چشم ترم نازنین فرزند بی دست و سرم این شنیدم از کمینگه تاختند دست عبّاس مرا انداختند خصم چون دید از تنت افتاد دست با عمود آهنین فرقت شکست *دیگه روضه عباس شد و روضه خوان مادرش فاطمهٔ ام البنین (س)* بود امّیدت همه بر مشک آب مشک شد بی آب و تو رفتی ز تاب چشم گریان تو همچون چشم مشک ریخت اشک و ریخت اشک و ریخت اشک فاطمه یا فاطمه یا فاطمه کاش بودی در کنار علقمه می‌زدی گلبوسه باغ یاس را روی خون آلوده‌ی عبّاس را تو نبودی در کنار علقمه جای تو صاحب عزا شد فاطمه لاله‌ی خونین نثار یاس کرد گریه بر بی‌دستی عبّاس کرد *حالا ما برا شما روضه میخونیم بی بی جان همچین که عمود آهن به فرق عباست زدن دیگه نتونست رو اسب قرار بگیره با چه وضع و حالی نمیدونم. آیا با سینه پر تیرش یا با صورت وای وای وای..بالاخره از اسب بر زمین افتاد چی شد چه منظره ای رو دید که یه وقت ببینن داره ناله میزنه"یا اخا ادرک اخا"داداش حالا دیگه داداشتو دریاب حسین جانم..* * زبانحال علمداره زبانحال میوه دلش فدات بشم. صدا زد کنار علقمه غوغاست مادر بیا ببین چه خبره کی اومده آغوش باز کرده صدا میزنه پسرم * کنار علقمه غوغاست مادر سرم بر دامن زهراست مادر ز پشت پرده خونین چشمم کبودی رخش پیداست مادر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•نشد از چهره ام ... روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *خبر برا ام البنین اوردند خانم جان، امیرالمؤمنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست این بچه رو بیرون از مدینه پشت دروازه های مدینه آورده، داره آموزش میده داره مشق شمشیر میکنه، سریع ام البنین اومد بیرون ازمدینه، دید آری، عباس سوار بر مرکب، امیرالمؤمنینم ایستاده هی میگه عباس شمشیرو اینجوری بگیر برو، برگرد اینجوری بزن، میزد می رفت برمی گشت، ام البنیم مؤدب، ایستاده سرشو پایین انداخته هی زیر لب میگه ماشاءالله عباسم، قربون قد و بالات برم چه قد و بالایی. همچین که شمشیر می زد هی زبر لب میگفت ماشاءالله عجب قدرت بازویی، تا حالا ندیده بودم اینجوری تو لباس رزم، خیر جوونیتو ببینی، ان شاءالله دور سر حسین بگردی، دیدی مادرو، خدا داغتو به دل من نذاره، همیشه سایه ت بالاسر ما باشه، یهو امیرالمؤمنین صداش زد عباس، بیا جلو ببینم اومد جلو، مؤدب، دست راستتو میخوام ببندم میخوام یه دستی بجنگی و مبارزه کنی، دست راستو بست شمشیر و بدست چپ گرفت محکم، افسار اسبو گرفته میزد برگشت میرفت برمی گشت حالا ام البنین ایستاده هی میگه چرا آقا اینطوری می کنه، یوقت نیفته از رو اسب، یهو دوباره آقا صداش زد عباس،بیا ببینم جانم آقا، جون دلم آقا، میخام دوتا دستتو ببندم این بار باید شمشیرو به دهان بگیری و بری، باشه هر چی شما بگی. ام البنینم ایستاده هی میگه چرا آقا اینطوری می کنه؟! نخوره زمین بچم، بهو یادش افتاد وقتی هم که بدنیا اومد این بازوهاشو هی مولا میبوسید. اونجا هم سؤال کرد آقاجان، نکنه بازوهای بچم ایرادی داره؟ شمشیرو به دهان گرفت رفت دو سه دور برگشت ام البنین آروم آروم اومد جلو، آقاجان! سید من! مولای من! ببخشید، میدونم عباس نوجوونه، بچه ست خبطی خطایی ازش سرزده اینجوری تنبیهش می کنید میشه بمن بگید چی شده آقا؟؟یهو امیرالمؤمنین صدا زد این ذُخر الحسینه، این ذخیره ی حسینمه، یه روزی میاد همین صحنه هایی که با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد. ام البنین اول دست راستشو میزنن بعد دست چپشو، باید عادت داشته باشه.گفت آقا فدا سر حسینت، حسین بسلامت باشه زینب بسلامت باشه..* نشد از چهره ام غم را بگیری ز من اندوه عالم را بگیری برای رفتنم این سو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مردم من اینجا همینکه از روی مرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از -ن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سر درد دارم اگر بشکسته ام مانند زهرا ببین دلخسته ام مانند زهرا سرت را تا که روی نیزه بستند سرم را بسته ام مانند زهرا *شنیدم سرتو از پهلو به نیزه زدند عباسم* مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباس تو ابرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پس از تو کاش زنجیری نمی ماند تو میخوردی و شمشیری نمی ماند تمامش کاش خرج تو می شد برای حرمله تیری نمی ماند *چرا مگه حرمله چند تا تیر بعد عباس زده؟* ببین مادر ز گریه آب رفته و از سر دردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟ کمی آرام تازه خواب رفته عزیزم عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر تا بیایی حسینم وا حسینم وا حسینا.. *چقدر عباس آموزش دیده ست، آخه چقدر آدم باید از خودش بگذره، همچینم که زمین افتاده بود ابی عبدالله اومد بالا سرش، آروم آروم این خونا رو از چشمای عباس پاک می کرد.عباسم چشاتو باز کن، یهو همچین که چشما رو باز کرد دید از گوشه های چشم داره اشک میاد چرا گریه می کنی عباسم؟ آخه مادرش خیلی سفارش کرده، عباس با حسین میری با حسین برمی گردی حق نداری تنها برگردی ها، فهمیدی.. یهو یاد این حرف افتاد گفت: حسین جان دیدی که همه هستیمو برات هزینه کردم خرج کردم، قبولت کردم چرا گریه می کنی؟ صدا زد حسین جان الان تو بالا سر من نشستی تو سر منو تو دومنت گذاشتی، دارم چند ساعت دیگه رو‌میبینم سر عزیز فاطمه..* والشمر جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و جلوی خواهرش گرفت بسمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنو می دزده پیراهن که نه کفن می زده یکی داره با یه کهنه خنجر سر و از روی بدن می دزده.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
@babolharam_netYEKNET.IR - roze 2 - vafat hazrat ommolbanin - 98.11.17 - narimani.mp3
زمان: حجم: 6.87M
|⇦•نشد از چهراه ام غم را.... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       📚المقرّم، بی تا: 72، عبدالامیر انصاری، 1375: 38) https://eitaa.com/eetazeinab
زمان: حجم: 505.3K
✅ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ❇️زمزمه_شور_آخر_مجلسی * آرامش خیالم ای ذکر ماه و سالم یابن الحسن کجایی ای بی تو من پریشان هر دیده بی تو گریان یابن الحسن کجایی * دیدی چه کرده داغت گیرم کجا سراغت یابن الحسن کجایی ای جان من فدایت کی بشنوم صدایت یابن الحسن کجایی *** از دوریت بنالم هجر تو کرده دالم یابن الحسن کجایی لبریز آه و دردم از انتظار مردم یابن الحسن کجایی ***** ای آرزوی مادر درد آشنای حیدر یابن الحسن کجایی ای داغدار پهلو گریان ز زخم بازو یابن الحسن کجایی *** یاد دو گوش پاره پا تا بسر شراره یابن الحسن کجایی بر روی نیزه بنگر راس علی اکبر باین الحسن کجایی *** پای پر از ابله شد غرق اشک و ناله یابن الحسن کجایی جسمش پر از نشان بود ضرب رد سنان بود یابن الحسن کجایی **** هم تشنه هم گرسنه از کوچه ها خسته یابن الحسن کجایی **** **** شاعر:موسوی خورشیدی✍ اجرا: مداح اهل‌بیت ع:👇 🎤 https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni