eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
19.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
446 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ پذیرش تبلیغات ⬇️ @Gomnam1028
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlin4_5999224342121022509.mp3
زمان: حجم: 2.54M
) حاج بیا ام البنین برگشته زینب دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد مزن آتش به جان ای نور عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم چه شد در کربلا هستی زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم سرشته از غم زهرا گِلش بود نگاه تار زینب قاتلش بود نیفتاد از لبش نام حسینش اگر چه داغ سقا بر دلش بود ... ... ولی زینب چه با احساس می خواند از آن بُهبوهه ي حساس می خواند کنار قبر زهرا نیمه ي شب چقدر از غیرت عباس می خواند شاعر: یوسف رحیمی 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
|⇦•نشد از چهره ام ... روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *خبر برا ام البنین اوردند خانم جان، امیرالمؤمنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست این بچه رو بیرون از مدینه پشت دروازه های مدینه آورده، داره آموزش میده داره مشق شمشیر میکنه، سریع ام البنین اومد بیرون ازمدینه، دید آری، عباس سوار بر مرکب، امیرالمؤمنینم ایستاده هی میگه عباس شمشیرو اینجوری بگیر برو، برگرد اینجوری بزن، میزد می رفت برمی گشت، ام البنیم مؤدب، ایستاده سرشو پایین انداخته هی زیر لب میگه ماشاءالله عباسم، قربون قد و بالات برم چه قد و بالایی. همچین که شمشیر می زد هی زبر لب میگفت ماشاءالله عجب قدرت بازویی، تا حالا ندیده بودم اینجوری تو لباس رزم، خیر جوونیتو ببینی، ان شاءالله دور سر حسین بگردی، دیدی مادرو، خدا داغتو به دل من نذاره، همیشه سایه ت بالاسر ما باشه، یهو امیرالمؤمنین صداش زد عباس، بیا جلو ببینم اومد جلو، مؤدب، دست راستتو میخوام ببندم میخوام یه دستی بجنگی و مبارزه کنی، دست راستو بست شمشیر و بدست چپ گرفت محکم، افسار اسبو گرفته میزد برگشت میرفت برمی گشت حالا ام البنین ایستاده هی میگه چرا آقا اینطوری می کنه، یوقت نیفته از رو اسب، یهو دوباره آقا صداش زد عباس،بیا ببینم جانم آقا، جون دلم آقا، میخام دوتا دستتو ببندم این بار باید شمشیرو به دهان بگیری و بری، باشه هر چی شما بگی. ام البنینم ایستاده هی میگه چرا آقا اینطوری می کنه؟! نخوره زمین بچم، بهو یادش افتاد وقتی هم که بدنیا اومد این بازوهاشو هی مولا میبوسید. اونجا هم سؤال کرد آقاجان، نکنه بازوهای بچم ایرادی داره؟ شمشیرو به دهان گرفت رفت دو سه دور برگشت ام البنین آروم آروم اومد جلو، آقاجان! سید من! مولای من! ببخشید، میدونم عباس نوجوونه، بچه ست خبطی خطایی ازش سرزده اینجوری تنبیهش می کنید میشه بمن بگید چی شده آقا؟؟یهو امیرالمؤمنین صدا زد این ذُخر الحسینه، این ذخیره ی حسینمه، یه روزی میاد همین صحنه هایی که با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد. ام البنین اول دست راستشو میزنن بعد دست چپشو، باید عادت داشته باشه.گفت آقا فدا سر حسینت، حسین بسلامت باشه زینب بسلامت باشه..* نشد از چهره ام غم را بگیری ز من اندوه عالم را بگیری برای رفتنم این سو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مردم من اینجا همینکه از روی مرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از -ن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سر درد دارم اگر بشکسته ام مانند زهرا ببین دلخسته ام مانند زهرا سرت را تا که روی نیزه بستند سرم را بسته ام مانند زهرا *شنیدم سرتو از پهلو به نیزه زدند عباسم* مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباس تو ابرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پس از تو کاش زنجیری نمی ماند تو میخوردی و شمشیری نمی ماند تمامش کاش خرج تو می شد برای حرمله تیری نمی ماند *چرا مگه حرمله چند تا تیر بعد عباس زده؟* ببین مادر ز گریه آب رفته و از سر دردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟ کمی آرام تازه خواب رفته عزیزم عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر تا بیایی حسینم وا حسینم وا حسینا.. *چقدر عباس آموزش دیده ست، آخه چقدر آدم باید از خودش بگذره، همچینم که زمین افتاده بود ابی عبدالله اومد بالا سرش، آروم آروم این خونا رو از چشمای عباس پاک می کرد.عباسم چشاتو باز کن، یهو همچین که چشما رو باز کرد دید از گوشه های چشم داره اشک میاد چرا گریه می کنی عباسم؟ آخه مادرش خیلی سفارش کرده، عباس با حسین میری با حسین برمی گردی حق نداری تنها برگردی ها، فهمیدی.. یهو یاد این حرف افتاد گفت: حسین جان دیدی که همه هستیمو برات هزینه کردم خرج کردم، قبولت کردم چرا گریه می کنی؟ صدا زد حسین جان الان تو بالا سر من نشستی تو سر منو تو دومنت گذاشتی، دارم چند ساعت دیگه رو‌میبینم سر عزیز فاطمه..* والشمر جالس نفس مادرش گرفت سر را برید و جلوی خواهرش گرفت بسمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنو می دزده پیراهن که نه کفن می زده یکی داره با یه کهنه خنجر سر و از روی بدن می دزده.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
@babolharam_netYEKNET.IR - roze 2 - vafat hazrat ommolbanin - 98.11.17 - narimani.mp3
زمان: حجم: 6.87M
|⇦•نشد از چهراه ام غم را.... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       📚المقرّم، بی تا: 72، عبدالامیر انصاری، 1375: 38) https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•بعد یه عمر روضه خوندن... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد یه عمری روضه خوندن ام‌البنین هم داره میره«عباسم» کی سرمو رو زانو می‌گیره من که دیگه پسر ندارم با اینکه داغ چهار تا فرزند خیلی واسه مادرا سنگینه اما تمام درد من اینه که از حسین خبر ندارم غریبی که با کندی دشنه سر از تنش بریده شد تشنه عباس من آب آورش بود کاشکی منم بودم توی گودال میگن فقط میون اون جنجال شمر لعین بالا سرش بود مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی.. *میخوای تو هم روضه خون بشی امشب با ام البنین(س)بخون* اگر کشتند چرا آبت ندادند *این یه دونه مال غیرتیای تو روضه* اون روزی که غافله برگشت حال اسیرا سر به زیرم کرد کبودی صورتا پیرم کرد بدون عباس چی کشیدم بچم اگه شهید نمی‌شد الان رُقَیَمون هم اینجا بود رباب با اصغرش اینجا بود دخترا بازار نمی‌دیدند *هی می‌گشت تو این خیمه هایی که بیرون مدینه زده بودن* از دونه دونه گلای زهرا حلالیت می‌طلبم حالا برای عباس عزیزم به خاطر اون همه نا‌محرم منم که از سکینه شرمنده ام *به جای عباس هی میگفت سکینه جان عموتو حلال کن.سکینه جان شنیدم تو مجلس شراب نانجیبا حرف بدی زدن حسین حسیییییین....................* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•بیاین همه امشب... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیاین همه امشب بگین مادر، مادر، مادر یا حضرت ام‌البنین مادر، مادر، مادر وقتی بهار دل خزونه به فکرمونه مادرونه یا وقتی خسته میشه آدم بی اختیار می‌افته یادم اونجا که خیلی دل نشینه سفره‌های ام‌البنینه آی مردم آی مردم، باید اینو دنیا بدونه آی مردم آی مردم، ام‌البنین مادرمونه.. حالا روضه خون روضه بخونه... به یاد عاشورا میگم بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ منم مثل زهرا میگم بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ چراغ شب‌های مدینه روضه‌های ام‌البنینه می‌گفت: دیگر مرا ام البنین نخوانید نخوانید نخوانید ام البنین دیگر پسر ندارد ندارد ندارد چراغ شب‌های مدینه، روضه‌های ام‌البنینه میگم من ام بی‌بنینم، رو خاکای بقیع می‌شینم آخه رو خاک افتاده بچم خیلی غریب جون داده بچم آی مردم آی مردم، دیگه ام‌البنین بریده آی مردم آی مردم، ساقی تشنه لب کی دیده آی مردم، آی مردم، باید اینو دنیا بدونه آی مردم، آی مردم، ام‌البنین مادرمونه *یه بند برای ابی عبدالله یه بند برای عباس* کاش بمیره مادر برات اباالفضل، اباالفضل سه شعبه خورده تو چشات‌ اباالفضل، اباالفضل سکینه گریه کرده با من با روضه‌ی عمود آهن مگه که سخت‌تر از اینم هست بیافتی از بلندی بی‌دست بهت بلند بلند بخندند سرت رو، رو نیزه ببندند ای مردم، آی مردم، درسته رفته نور عینم آی مردم، آی مردم، گریه کنید برا حسینم آی مردم آی مردم، تشنه سرش رو می‌بُرند «ای ای ای... آی... حســـــــین صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
@babolharam_net1402100507.mp3
زمان: حجم: 30.5M
|⇦•بیاین همه امشب.... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا طاهری •✾• 📚ربعی (نقوی)، 1411ق: 25). https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•به من نگید ام‌البنین... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به من نگید ام البنین منم کنیز فاطمه تمومی دسته گلام فدا عزیز فاطمه منّت نگاه مهره حیدرو به سر میزارم همسر علی ام اما خادمه ی این تبارم از شب ازدواجم تا دم احتضارم لحظه به لحظه عمرم این شده افتخارم حسین خورشیده علی و عباسم قمشه زینب ذوالفقار پدرشو عباسم سپرشه من هم از تبار ادبم و عباسم اثرشه «ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی» تموم راه عباس من امید اهل خیمه بود یه خنده‌ی آب و برم غم از حسینم می ربود از پر شال عباس مردونگی پا گرفته ذات عزیز من رو پاکی و وفا گرفته وقتی که شمر ملعون واسشم امون نامه برد ماه رخ عباسمو سرخی حیا گرفته جونه مادرش فدای هر دو دست قلمش سالم مونده جای دست عباسم رو علمش یعنی تا لحظه‌ی آخر مونده پای قسمش «ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی» گرچه خطابم می کنه دختر مولا مادرم فاطمه تاج رو سرم منم مرید کوثرم واسه پسرای زهرا جون پسرام حلاله زنده باشنو ببینم غربت حرم محاله داغی که منو سوزونده داغ جوون من نیست کشته منو جسارت به زینب وسه ساله شرمندهٔ حسین و مادرشم من تا قیامت دور از چشم غیرت حرم کردن حرم رو غارت عباس غرق خاک و خونه و زینب میره اسارت «ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab
|⇦•به فدای سرت برم... و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ قافله یولاردا لنگ اولدی اجازه گلمده «قافله تو راه معطل شد ولی اجازه نیامد» جانماز آشدیم اما ابالفضلیم نمازه گلمده «جانماز و برای نماز باز کردم ولی اباالفضلم برای نماز نیامد» الله الله دورت بالمنان بیر جنازه‌گلمده «ای خدا ای خدا از چهار تا پسر یک جنازه برنگشت » *خبرها رو شنید با خودش میگه * گلن خبرلی گرچه سهل سایمورا «خبرهای که به دستم رسیده رو گرچه آسون نمی‌دونم» دیوبلر اوغلوم اباالفضل اولوب اینانمورام «ولی اینکه میگن پسرت ابالفضل از دنیا رفته ولی من باور نمیکنم» *مادره،مادر عباسه هی با خودش فکرش میکنه.میگه خبرها رو میگن من راحت رد نمیشم.من سهل نمیگیرم این چیزایی که بشیر داره میگه اما بهم میگه عباس مرده باور نمیکنم بعد دیدی مثلا یه خبر رو نمیخوای باور کنی قرائنی هست دیگه نمیتونی* ولی بو سوز الماخنیق ایناندوردو «اما این خبر مردنش رو شهادتش رو بهم اثبات کرد» *اما این خبر شهادتش رو بهم اثبات کرد چی شد!؟ کدام حرف ؟؟* دیولر خیمه ی اصفالی شیمر یاندوردو «میگن خیمه اطفال و شمر سوزوند» *به من بشیر یه چیزی گفته امام زمان عذر میخوام ها روضه عباسه اینجور دارم میگم شمر یک حرفی زد.. همون حرف به قلب حضرت زینب مثل تیر شد.گفت بشیر به من چیزی گفته اینو شنیدم فهمیدم عباس نبوده گفت شمر اومد جلو خیمه یه نگا کرد گفت: بریزید خیمه صاحاب نداره.. «صدای هل من ناصرش که میاد با صدای بلند میخندند گوشه ای عده ای کمان در دست روی اعضاش شرط میبنندند.» به قربان ابروی قشنگت برم که با خون آغشته شد یارالی به فدای سرت برم که با عمودی شکافته شد مادر برات بمیره *یه نگا کرد یه روز گفت زینب ! جانم ام البنین. اصلا عباسمو ندیدی؟ گفت ام البنین تو که نمیدونی چجوری از علقمه برگشت. یه دست به عنان ذوالجناح یه دست رو کمر گذاشته بود حسین. گفت من یه زینب مونده بودم چه حوری رباب سکینه رو جمعش کنم. گفت ولی یجا دیدم کاش نمیدیدم کجا دیدی؟ گفت مشغول صحبت با اون نانجیب بودم یهو دیدم نگاه همه بچه ها داره میره یه طرف‌ یه نگا کردم ام البنین دیدم.تو طبق آوردنش ام البنین ،تو طبق سر مبارکش و دیدم که با عمود سنگین شکافته شده بود من ایستادم ام البنین هر خواهری بود می مُرد ولی من زینبم صبر کردم و الا هر خواهری بود صد بار جون داده بود..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... https://eitaa.com/eetazeinab