نماهنگ سرود نازنین رقیه(1).mp3
4.29M
|⇦•نازنین رقیه...
#نماهنگ وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شدهٔ #گروه_سرود نجم الثاقب
●━━━━━━───────
نازنین رقیه!
کربلا میرم من جای تو اربعین رقیه
از توی آسمونا ما رو هم ببین رقیه
نازنین رقیه!
بانو رقیه!
فاطمیه شده روضه ی تو مو به مو رقیه
یه کم از خودت برای شامیا بگو رقیه
نبین توی خرابههام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابای منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دخترِ شامی، من ملک مراقب چادرمه
نازنین رقیه!
بمیرم از روی ناقه ت خوردی زمین رقیه
چادرت نیوفتاده از سرت، آقرین رقیه
نازنین رقیه!
مهربون رقیه!
برو پای نیزه عمو جونت بمون رقیه
یه کم از خودت بگو روضه براش بخون رقیه
من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم
اونیکه با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم
من دیگه اون رقیه ی گذشته با موی بلند نمیشم
اونیکه لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم
#امیر_طلاجوران
#حسین_آفتاب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#گروه_سرود_نجم_الثاقب
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•نکنه روبرومی...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سبد رضا نریمانی
●━━━━━━───────
نکنه روبه رومی،خودتی یا عمومی؟
نشناختمت هنوزم،خودت بگو کدومی؟
صورت نصفه نیمه،حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر،تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا،خونهٔ دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب،کنج خرابه
منو ببخش حالا دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست، چطور بخوابم؟
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
سلام ای قرص ماهم،روشنی نگاهم
دم غروب همیشه، تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو، هیشکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن،عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم داره کارت تموم میشه
دست و پا می زدی پیش چشایِ عمه
من خیلی ترسیدم، کاش میشد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم برای عمه
تو رو زدن...تو رو زدن...نیزه ها و خنجر
تو رو زدن...تو رو زدن...پیشِ چشم مادر
منو زدن...منو زدن...دشمنت سرم ریخت
منو زدن...منو زدن...صورتم به هم ریخت
«باباحسین!باباحسین! ای آروم جونم...»
خونِ گلوتو دیدم، به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده ای بابای شهیدم؟
رفتی و ازدحام شد، کار حرم تمام شد
قافلهٔ اسیری، راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد...
اومدن مردمِ شامو...
پاره کردن لباسامو...
قلبم ترک خورد...
دروازه که وا شد...
پر شدم از کبودی ها...
پشت هم یهودی ها...
عمه ام کتک خورد...
با سنگ و با چوب صبح تا غروب افتادن به جونش...
مردا زدن، زن ها زدن،بریده امونش...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•سلام اگه دلت نمیگیره...
#زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج #مسعود_پیرایش
●━━━━━━───────
سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن
نگاهی بابا به زخم پاهام نکن
از این اون سیلی خوردم من هر قَدم
گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن
مو داشتم منم النگو داشتم
برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم
میبارم شبا تا صبح بیدارم
همش خجالت کشیدم از این لباس پاره ام
نا مهربونا با هم میزدنم زخمه روی بدنم
خیلی زجر بدش میاد از این بابا گفتنم
بیابونا رو داد زدم کجایی؟
بابا بابا بابا بابایی...
یجوری رفتار کردن با دخترا
یه جای سالم نمونده تو پیکرا
نشسته خاک پنجه ی زنای شام
رو تک تک صورتا و رو معجرا
خارم کرد راهی بازارم کرد
خواب تورو میدیدم، با سیلی بیدارم کرد
آشفته ام تو هر قدم میوفتم
سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم
از شاخه برگای آرزوم و چیداشک چشممو ندید
دیشب خولی تا سحرخیلی موهامو کشید
بیا با هم گریه کنیم دوتایی
بابا بابا بابا بابایی...
موهات مث نمک رو زخم تازمه
خیمه ی سوختمون چادر نمازمه
به موقع اومدی پیشم بابا حسین
حالا که وقت تشییع جنازمه
زجر دیدم از این و اون رنجیدم
گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم
سر حتی، شکسته بیشتر حتی
رحمی نکردن بابا، به موی دختر حتی
اشکامو دیدن این خرابه ها واسه من عذابه ها
اینکه رأس پدرم تو ظرف شرابه ها
هنوز تو امید دخترایی
بابا بابا بابا بابایی...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_مسعود_پیرایش
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•نبین توی خرابه هام...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان
●━━━━━━───────
نبین توی خرابه هام آسمونا جای منه
من دختر شاهم و دنیا واسه بابایِ منه
نبین الان گرسنمه عالم روزی خورمه
دختر شامی من ملک، مراقبِ چادرمه
دستی بجز اباالفضل سه سال آزگاره
رخصت شونه کردن مویِ منو نداره
اما آتیشِ خیمه دور دید چشم عمومو
غروبِ روز عاشورا خیلی سوزونده مومو
کجا بودی مو داشتم تا کمرم
کجا بودی دستش بود زیرِ سرم
مثل پروانه ها می گشت دور و برم
نبین می خوابم رو زمین رو پر قو بوده سرم
هنوز تو گوشم صدا لالایی برادرم
نبین زبونم می گیره اون روزا رو میدیدی کاش
شیرین زبونی منو کسی تو دخترا نداشت
یه روز تو آسمونا منم ستاره داشتم
اسم داداشامو روی ستاره ها میذاشتم
اما الان یه ماهه رو نیزه ها نشستم
وقتی که می زدن منو چشاشونو می بستن
کجا بودی غم این قافله نداشت
کجا بودی پاهام آبله نداشت
روی دستام جای سلسله نداشت
نبین گوشم پاره شده بدون گوشواره نبود
یادش بخیر ام البنین گوشوارمو خریده بود
چشمام سیاهی میره و چند روزه دشوار میبینم
تو روبروم نشستی و اما تو رو هم تار می بینم
یه شب میونِ صحرا افتادم از رو ناقه ام
از قافله جا مونده بودم زجر اومد سراغم
برو دختر خوش باشی روز و شبات
برو دختر بازی کن با رفیقات
نگهداره باباتو خدا برات برو دختر
بابا خبر داری مرا بازار بردن
«حسین یا اباعبدالله حسین یا اباعبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلایی_محمد_حسین_حدادیان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•مرغ اسیر هم...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر
طرز تکلم و سخنش فرق میکند
وقتی که بی هوا به کسی ضربه میزند
حتما کبودی بدنش فرق میکند
خیلی مرا زدند ولی بین این همه
این شمر لعنتی زدنش فرق میکند
*گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...*
آتش رسید و موی سرم را به باد داد
عاشق همیشه سوختنش فرق میکند
گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها
بابا چقدر شکل تنش فرق میکند
وقتی تمام دشت پر از بوی او شده
حتماً مساحت کفنش فرق میکند
با تازیانه های سنان راه میروم
حتی شبیه مادرمان راه میروم
*گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•نور کهکشان رقیه...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نور کهکشان رقیه
جان رقیه جان رقیه
عشقِ کاروان رقیه
جان رقیه جان رقیه
پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاصه مثل یه رویاست بانی مجلس امشب عمو عباسه
دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته
پس خالصانه با این بهانه
سینه بزن برای این نازدانه
خاتون ارباب به جون ارباب
بیبی دوست دارم من عاشقانه
«یا رقیه جان..یا رقیه جان...»
نورُ البکاء رقیه
یا رقیه یا رقیه
یاس کربلا رقیه
یا رقیه یا رقیه
آیه ی درده
خوش به حال هر کسی که بغلش کرده
ما که جای خودکربلا دور سر رقیه می گرده
توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مَرده
بنتُ الامیره چون بچه شیره
باباشو آخر از نیزه پس می گیره
اشکش یه روده، یاسِ کبوده
محشر می فهمی که
این خانم کی بوده
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_حسین_ستوده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•چادر به سر که کرد...
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
چادر به سر که کرد دل خانواده رفت
گویا که مِهر در شب تیره دمیده بود
بعد از پدر به سینه او غم سپرده شد
افسوس هر چه داشت به تاراج برده شد
* بعید نیست اگه بگم امشب همه ی اهل بیت نظر می کنن به مجلس
این سه ساله برا همشون عزیزه
حالا این خانم با این چیزایی که گفتیم
چه اتفاقی براش افتاده*
حالا به روی خاک خرابه فتاده است
طفلی که بیش از همه زخمی جاده است
*گفتیم براش گوشواره خریدن، سینه ریز خریدن...*
حالا نه گوشواره به گوش و نه سینه ریز
بر سینه داغ خاطره ها را نهاده است
*وای اون گوشواره ها کجا رفته؟...*
دیده به گوش دختر شامی به چشم خود
آن گوشواره ها که پدر هدیه داده است
آن که به بوسه ی پدر از خواب می پرید
*دختر کوچولو داری یا نه؟ نداشته باشی خواهر کوچولو داری یا نه؟
دیدی لااقل بچه کوچولو رو میخوان بیدار کنن چجوری بیدارش می کنن؟
گوش بده بعد اگه دلت شکست که میشکنه صدای نالتو بلند کن خودتو نشون بده...*
آن که به بوسه ی پدر از خواب می پرید
کارش به تازیانه و سیلی فتاده است
*انشا الله که تا حالا ضربه محکم نخورده باشی بعد از این هم نخوری انشا الله ...*
ازبس گرفته سیلی از او نور دیده را
کم سو ترین ستاره این خانواده است
*همه بچه کوچولو ها اهل جست و خیزن اهل شیطنتن...
آهو بچه ها رو دیدی چطور جسته و خیز می کنن از این طرف به اون طرف...*
روزی غزال خانه ارباب بود و حال
زینب شده عصایش اگر ایستاده است
این غصه اش نبود که دشمن مرا زد است
تنها غمش همین شده بابا نیامده است
با سر افتادم زمین
آنقدر رَم کرد ناقه آخر افتادم حسین
دستهایم بسته بود
سعی کردم تا نیفتم آخر افتادم حسین
*غیرتیا از اینجا برا هر بیتش ازتون عذر خواهی می کنم*
درد من اینها نبود
درد من این است که بی معجر افتادم زمین
پهلویم آتش گرفت
راستی بابا شبیه مادر افتادم زمین
وای از بزم شراب
دست تا رفت سمت خواهر افتادم زمین
ای زجر! ای نامرد! از جانم چه می خواهی
از سیلی ات افتاد دندانم، چه می خواهی
خنده ندارد بر زمین افتادن یک طفل
خاکی شده موی پریشانم، چه می خواهی
صد بار گفتم بی حیا، دعوا ندارم من
شرمی کن از چشمان گریانم، چه می خواهی
چیزی نگفتم من، نزن این قدر با شلاق
زخمم ز سر تا پا نمی دانم چه می خواهی
جان مرا بر لب رساندی ای خدا نشناس
از دست تو مرگ است درمانم، چه می خواهی
خیلی تعصب بر عمو عباس دارم من
کمتر بگو بد از عموجانم، چه می خواهی
من دخترم نه مرد میدان، کم بزن فریاد
ای زجر ای نامرد از جانم چه می خواهی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•عمه! مگه ما خونه نداریم؟...
#روضه حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
از نفس المهموم و ریاحین الشریعه برات بگم:
یه روز سه ساله ابی عبدالله کنار عمه جان دم در خرابه نشسته بود، یه سوالی کرد از عمه نمیدونم چه به دل بی بی اومد...
رقیه صدا زد عمه جان! : این بچه ها دست پدر مادراشون رو گرفتن کجا دارن میرن؟
بی بی زینب سلام الله علیها فرمود: عزیز دلم! اینا دارن میرن خونه هاشون...
رقیه یه نگاه به عمه جانش کرد عمه جان! مگه ما خونه نداریم؟
فرمود: چرا عزیز دلم! ما هم خونه داریم خونه ما مدینه است، قربونت برم...
تا نام مدینه رو شنید یاد خاطره های خوشی که با بابا داشته افتاد
یه نگاه به عمه کرد گفت: عمه! بابام کو؟
فرمود عزیز دلم بابات رفته سفر
دیگه هیچ چی نگفت اومد داخل خرابه یه گوشه نشست، اونقده غصه و ناله کرد خوابش برد، پاسی از شب گذشت با عجله سراسیمه از خواب بیدار شد عمه! من بابامو میخوام...
شاید خواب دیده نمیدونم...
با گریه رقیه، بچه های دیگه و خانم ها همه گریه کردن، خرابه رو پر از شیون و ناله کرد، سر و صدا به گوش اون نانجیب رسید..
چه خبره این موقع شب این همه سرو صداست؟
خبر آوردن یزید دختر حسین بهونه بابا گرفته...
یه نامرد گفت: سر باباشو براش ببرید آروم میشه...
سرو آوردن تو طبق گذاشتن جلوش، عمه! من غذا نمیخوام
رو پوش رو کنار زد سر بابا رو دید، هی بوسه به لبای بابا می زد هی پیشونی بابا رو می بوسید، هی میگفت: بابا!
«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ،» کی تو رو با خونت حنا بندونت کرده
«یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! » کی منو یتیم کرده؟
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•عمه! مگه ما خونه نداریم؟...
#روضه حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
از نفس المهموم و ریاحین الشریعه برات بگم:
یه روز سه ساله ابی عبدالله کنار عمه جان دم در خرابه نشسته بود، یه سوالی کرد از عمه نمیدونم چه به دل بی بی اومد...
رقیه صدا زد عمه جان! : این بچه ها دست پدر مادراشون رو گرفتن کجا دارن میرن؟
بی بی زینب سلام الله علیها فرمود: عزیز دلم! اینا دارن میرن خونه هاشون...
رقیه یه نگاه به عمه جانش کرد عمه جان! مگه ما خونه نداریم؟
فرمود: چرا عزیز دلم! ما هم خونه داریم خونه ما مدینه است، قربونت برم...
تا نام مدینه رو شنید یاد خاطره های خوشی که با بابا داشته افتاد
یه نگاه به عمه کرد گفت: عمه! بابام کو؟
فرمود عزیز دلم بابات رفته سفر
دیگه هیچ چی نگفت اومد داخل خرابه یه گوشه نشست، اونقده غصه و ناله کرد خوابش برد، پاسی از شب گذشت با عجله سراسیمه از خواب بیدار شد عمه! من بابامو میخوام...
شاید خواب دیده نمیدونم...
با گریه رقیه، بچه های دیگه و خانم ها همه گریه کردن، خرابه رو پر از شیون و ناله کرد، سر و صدا به گوش اون نانجیب رسید..
چه خبره این موقع شب این همه سرو صداست؟
خبر آوردن یزید دختر حسین بهونه بابا گرفته...
یه نامرد گفت: سر باباشو براش ببرید آروم میشه...
سرو آوردن تو طبق گذاشتن جلوش، عمه! من غذا نمیخوام
رو پوش رو کنار زد سر بابا رو دید، هی بوسه به لبای بابا می زد هی پیشونی بابا رو می بوسید، هی میگفت: بابا!
«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ،» کی تو رو با خونت حنا بندونت کرده
«یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! » کی منو یتیم کرده؟
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•نور کهکشان رقیه...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نور کهکشان رقیه
جان رقیه جان رقیه
عشقِ کاروان رقیه
جان رقیه جان رقیه
پر احساسه شب سوم محرم یه شب خاصه مثل یه رویاست بانی مجلس امشب عمو عباسه
دعوتت کردن معلومه امام حسین خیر تو رو خواسته
پس خالصانه با این بهانه
سینه بزن برای این نازدانه
خاتون ارباب به جون ارباب
بیبی دوست دارم من عاشقانه
«یا رقیه جان..یا رقیه جان...»
نورُ البکاء رقیه
یا رقیه یا رقیه
یاس کربلا رقیه
یا رقیه یا رقیه
آیه ی درده
خوش به حال هر کسی که بغلش کرده
ما که جای خودکربلا دور سر رقیه می گرده
توی این عالم هر کسی که نوکر رقیه شد مَرده
بنتُ الامیره چون بچه شیره
باباشو آخر از نیزه پس می گیره
اشکش یه روده، یاسِ کبوده
محشر می فهمی که
این خانم کی بوده
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_حسین_ستوده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•مرغ اسیر هم...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر
طرز تکلم و سخنش فرق میکند
وقتی که بی هوا به کسی ضربه میزند
حتما کبودی بدنش فرق میکند
خیلی مرا زدند ولی بین این همه
این شمر لعنتی زدنش فرق میکند
*گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...*
آتش رسید و موی سرم را به باد داد
عاشق همیشه سوختنش فرق میکند
گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها
بابا چقدر شکل تنش فرق میکند
وقتی تمام دشت پر از بوی او شده
حتماً مساحت کفنش فرق میکند
با تازیانه های سنان راه میروم
حتی شبیه مادرمان راه میروم
*گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•اومدم زیارتت با گریه...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیک نهاد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری
سلام خانم!
شرمنده اتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
*هشتاد و چهار زن و بچه با زین العابدین و حضرت زینب رفتن کوفه، چهل منزل اسیر بودن، برگشتن مدینه چند تا بچه ی قد و نیم قد بیشتر باقی نمونده بود، حالا تو این همه هشتاد و چهار نفر رقیه یه چیز دیگه ست... سند اسارت آل الله حضرت رقیه سلام الله علیهاست..*
با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد
موقع غسلت به زخم تو نمک پاشيده شد
آن زن غساله هم وقتی که آمد گریه کرد
*کجاست بدنی که میگفتین؟ دل شب منو از خواب بیدار کردین، تا بدن نحیفشو دید.. گفت این بدن که شستنش زمان نمیبره، تا لباس اسیری رو داد بالا برگردوند سر جاش، گفت بگید ببینم مادر یا پدر این دختر کیه؟ یه وقت زینب کبری اومد جلو گفت: زن شامی چرا غسلش نمیدی؟ مگه نمیبینی خواهراش دارن خیره خیره به بدن بی جانش نگاه میکنن؟ گفت خانم شما کی هستی؟ گفت من عمه اشم همه کس و کارشم.. این دختر یتیمه بوده چرا غسلش نمیدی؟ گفت به من بگو ببینم به چه مریضیی از دنیا رفته؟ خواستم از هر جای بدن آب بریزم دیدم کبود و سیاهه، یه وقت گفت: زن شامی برو کنار اینا جای مریضی نیست، چهل منزل هر جا گفت: بابا..زدنش...
اونایی که دختر دارن میدونن بیدار کردن دختر با پسر فرق میکنه، یه وقت دختر خودشو به خواب میزنه دنبال بهونه است بابا بیاد بوسش کنه از خواب بیدار بشه..*
گفت بابا!
عوض بوسه ی تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربه ی پا، دست به دیوارم کرد
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
بگو به عمو بعد مردنم باید
برای غسل من آبی بیاورد
* زین العابدین دید چند شبیه عمه اش نشسته نماز میخونه، گفت: عمه جان نشسته نماز نافله رو میخونی، گفت: غذایی که بین ما میدن کفاف یتیما رو نمیکنه، سهم خودمو به بچه های حسین دادم...*
گفت بابا !
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
* دستاتو بیار بالا، درِ خونه ی باب الحوائج حسینو در زدی، اهل بیت نیاز به واسطه ندارن، اما برا تقریب به ذهن میگم، درِ خونه ی هر کیو میزنی اگه چیزی نداشته باشه، دختر درو باز کنه واسطه بشه بابا نه نمیگه، خیلی حسین دوست داره این دخترو، بگو رقیه جان! شنیدم اربعین کربلا نبودی، امسال اربعین هر کی آرزو داره هنوز کربلا نرفته براش بنویس...*
* ابا عبدالله رحمة الله الواسعه است.. وقتی شمر ملعون رو سینه ش نشست گفت اگه پا شی خودم شفاعتتو میکنم، حسین جان لحظه ی آخر هم به فکر دستگیری بودی، ببین این دستا برا رقیه ت به سر و سینه زدن...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
↜
|⇦•من آن مجاهد...
#مدح وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم
که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم
پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم
که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم
رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم
قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم
پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟
شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم
عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم
اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم
مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت
که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم
پیام آور خون شهید تا صف حشرم
ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم
عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم
خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم
یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه
ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم
کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت
پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم
به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا
نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم
ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم
سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•بازم تنها توخرابه...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بازم تنها تو خرابه
نشستم حالم خرابه
چقدر سرده کجاست خورشید
که به ویرونه بتابه
نمیدونی که من بی تو
چه شب هایی بی قرارم
دلم میخواد سرم رو باز
رو زانوی تو بذارم
بارون، روی گونه ام میشینه
قلبم از این دوری غمینه
سیلی، یه کاری کرد
چشام دیگه نبینه
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
نگم موهامو کشیدن
نگم گوشم رو دریدن
نمیدونی چقدر سخته
همش رو خارا دویدم
تنم کردم غریبونه
لباسای پاره پاره
دو تا چشمام مث ابره
همیشه بارون میباره
ولی بابا چشای من
بازم میل گریه داره
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•هرکی اسممو بیاره...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر کی که اسممو بیاره
اسمشو میگم به بابایی
کار شما سینه زدن شد
کار منم گره گشایی
من نوه ی فاطمه هستم
کی گفته دختری اسیرم
من خودم از بابام براتون
کرب و بلاتونو میگیرم
زائر من میشید کنار
گنبد عین قرص ماهم
برای دیدن شماها منم
خدایی چشم به راهم
بابایی! بابایی!
باید زائرامو ببینی
خودت کارشون رو بچینی
بشن زائر اربعینی...
دلم میخواد مث قدیما
رو زانوی بابا بشینم
بابا که موهامو میبافه
صورت ماهشو ببینم
رو شونه ی عموم اباالفضل
تمام دنیا زیر پام بود
دلخوشیِ تمام عالم
توی دل و توی چشام بود
اما تمام این سه سالو
تو این شبا ازم گرفتن
دلخوشیای روزگارم
رنگ سیاه غم گرفتن
بابایی! بابایی!
نبودی ببینی پرم سوخت
نبودی ببینی حرم سوخت
نبودی ببینی سرم سوخت
بابا ببین یاس سفیدت
حالا دیگه یاس کبوده
تنها گناه من تو دنیا
عشق و محبت تو بوده
از روی نیزه هم میشه دید
غمی که تو چشام نشسته
سنگی که خورد به صورت تو
شیشه ی عمرمو شکسته
نپرس ازم باهام چه کردن
که یک شبه موهام سفید شد
مثل برادر و پسرهات
دخترت هم برات شهید شد
بابایی! بابایی!
چه خوبه امیدت شدم من
آره رو سفیدت شدم من
نمردم شهیدت شدم من
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•من آن شمعم که...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من آن شمعم که آتش بس که آبم کرد خاموشم
همه کردند غیر از چند پروانه فراموشم
اگر بیمار شد کَس گل برایش میبرند و
به جای دسته گل باشد سر بابا در آغوشم
پس از قتل تو ای لب تشنه آب آزاد شد بر ما
شراره آتش است این آب بر کامم نمینوشم
تو را در بوریا پوشند و جسم من کفن گردد
به جان مادرت هرگز کفن بر تن نمی پوشم
ز زهرا مادر خود یاد دارم رازداری را
از آن رو صورت خود را ز چشم عمه میپوشم
دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد
که مثل مادرم زهرا ز سیلی پاره شد گوش
اگر گاهی رها میشد ز حبس سینه فریادم
به ضرب تازیانه قاتلت میکرد خاموشم
فِراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن
من آخر کودکم این کوه سنگین است بر دوشم
سپر میکرد عمه خویش را بر حفظ جان من
نگردد مهربانی های او هرگز فراموشم
دو چشم نیمه بازت میکند با هستی ام بازی
هم از تن میستاند جان هم از سر میبرد هوشم
جان به قربان سیدالشهدا
دیده گریان سیدالشهدا
ما که عمری نشسته ایم سرِ
خوان احسان سیدالشهدا
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
|⇦•بیا وببین دختر تو...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمیثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بیا و ببین دختر تو، چه شبها که خوابش نبرده
چه شبها كه جاي ستاره، فقط زخم خود را شمرده
نوازش نشد جز به سيلی، كه رنگی نمانده به رويش
كسي هم نزد بعد تو آه،بجز شعله شانه به مويش
امان از يتيمی، امان از اسيری
قيامت شد و من، رسيدم به پيری
«دل تنگم، آه ای بابا...»
بماند چه ها كه نديدم، بماند چه ها كه شنيدم
چه گويم از اين روی نيلی،چه گويم ز موی سپيدم
بگو مادرت را كه من هم،كمی از غمش را كشيدم
كه من ضرب دست عدو را، چشيدم چشيدم چشيدم
ببر با خود امشب، مرا هم از اينجا
ببر با خود آری،به ديدار زهرا
«دل تنگم، آه ای بابا...»
خدايا به عشق و به سوز غم مادران شهيدان
به صبر و به اشك و به آه دل همسران شهيدان
كه يك دم مگير از دل ما، ره مهر و رسم وفا را
مبادا كسي بشكند آه، دل پاك آلاله ها را
كه خون شهيدان، به ما آبرو داد
كه ياد شهيدان ، به دل رنگ و بو داد
«ياحسين يابن الزهرا...»
#شاعر: مهدي سيار و ميلاد عرفان پور
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•روشنه روزای تاریکم...
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روشنه روزای تاریکم با نور گنبد ماهِ تو
دوست دارم سه ساله بانو جان جونمو بدم تو راه تو
اسمت با خط طلا، نوشته رو دلم رقیه
خونه کردی تو دلم رقیه
هی میگه بگو دلم رقیه، رقیه، رقیه
حل مشکلی ای جانم
شور هر دلی ای جانم
نور منجلی ای جانم
نوه ی علی ای جانم
بابای تو خود قرآنه
تو خودت سوره ی یاسینی
شک ندارم که الان داری
دونه دونه ما رو میبینی
راز ناز اهل بیت، بهاره ی حسین رقیه
همه کاره ی حسین رقیه
ای ستاره ی حسین رقیه، رقیه، رقیه
مثل حیدری ای بانو
گرچه دختری ای بانو
از همه سری ای بانو
دل رو میبری ای بانو
همه ی هستی امو میدم تا
یه نفس هم نفست باشم
واسه رفتن تو دل زهرا
کافیه تو دل تو جا شم
زهرای سه ساله ای جونم فدای تو رقیه
میمیرم برای تو رقیه
سر میدم به پای تو رقیه، رقیه، رقیه
من از عشق تو مجنونم پای عشق تو میمونم
تا ابد ازت میخونم جونمو بهت مدیونم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
↜
.
|⇦•شام را ویران کرد...
#سینه_زنی وتوسل به #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی
●━━━━━━───────
شام را ویران کرد گریه های رقیه
کاخ دشمن لرزید با صدای رقیه
فتنه از هم پاشید زیر پای رقیه
رقیه با گریه مدافع دین شد
بقاء کرب و بلا با رقیه تضمین شد
رقیه معنای جهاد تبیین است
رساترین راه و رسم انتظار این است
دردانه ی اباعبدالله، ریحانه ی اباعبدالله
شمع همیشه سوزان عشق، پروانه ی اباعبدالله
«مددی یا رقیه»
دختران شیعه در رکاب رقیه
در امان از فتنه با حجاب رقیه
حفظ چادر یعنی انقلاب رقیه
حیا و عفت با رقیه معنا شد
جهاد گریه به اشک رقیه احیا شد
به عالمی فهماند طریق حق این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
ماه شب اباعبدالله، ذکر لب اباعبدالله
هم زینت عمو عباس و، هم زینب اباعبدالله
«مددی یا رقیه»
عالمی را سوزاند سوز آه رقیه
کودکان مظلوم در پناه رقیه
فاطمیون هستند در سپاه رقیه
رقیه ثابت کرد که فتنه محکوم است
وَ حق همیشه عزیز است اگر چه مظلوم است
رقیه سردار قیام امروز است
که اشک و نالهی مظلومیت ستم سوز است
یاد آور اباعبدالله، همسنگر اباعبدالله
شد یک تنه به شام و کوفه، سرلشگر اباعبدالله
«مددی یا رقیه»
#شعر و سبک: محمدجواد ابوتراب زاده
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حجت_الاسلام_سید_حسین_موسوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•هرکی اسممو بیاره...
#زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی
●━━━━━━───────
هر کی که اسممو بیاره
اسمشو میگم به بابایی
کار شما سینه زدن شد
کار منم گره گشایی
من نوه ی فاطمه هستم
کی گفته دختری اسیرم
من خودم از بابام براتون
کرب و بلاتونو میگیرم
زائر من میشید کنار
گنبد عین قرص ماهم
برای دیدن شماها منم
خدایی چشم به راهم
بابایی! بابایی!
باید زائرامو ببینی
خودت کارشون رو بچینی
بشن زائر اربعینی...
دلم میخواد مث قدیما
رو زانوی بابا بشینم
بابا که موهامو میبافه
صورت ماهشو ببینم
رو شونه ی عموم اباالفضل
تمام دنیا زیر پام بود
دلخوشیِ تمام عالم
توی دل و توی چشام بود
اما تمام این سه سالو
تو این شبا ازم گرفتن
دلخوشیای روزگارم
رنگ سیاه غم گرفتن
بابایی! بابایی!
نبودی ببینی پرم سوخت
نبودی ببینی حرم سوخت
نبودی ببینی سرم سوخت
بابا ببین یاس سفیدت
حالا دیگه یاس کبوده
تنها گناه من تو دنیا
عشق و محبت تو بوده
از روی نیزه هم میشه دید
غمی که تو چشام نشسته
سنگی که خورد به صورت تو
شیشه ی عمرمو شکسته
نپرس ازم باهام چه کردن
که یک شبه موهام سفید شد
مثل برادر و پسرهات
دخترت هم برات شهید شد
بابایی! بابایی!
چه خوبه امیدت شدم من
آره رو سفیدت شدم من
نمردم شهیدت شدم من
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#زمینه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#سفره_حضرت_رقیه
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
واحد1 شب سوم.mp3
4.21M
|⇦•بازم تنها توخرابه...
#واحد #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد
●━━━━━━───────
بازم تنها تو خرابه
نشستم حالم خرابه
چقدر سرده کجاست خورشید
که به ویرونه بتابه
نمیدونی که من بی تو
چه شب هایی بی قرارم
دلم میخواد سرم رو باز
رو زانوی تو بذارم
بارون، روی گونه ام میشینه
قلبم از این دوری غمینه
سیلی، یه کاری کرد
چشام دیگه نبینه
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
نگم موهامو کشیدن
نگم گوشم رو دریدن
نمیدونی چقدر سخته
همش رو خارا دویدم
تنم کردم غریبونه
لباسای پاره پاره
دو تا چشمام مث ابره
همیشه بارون میباره
ولی بابا چشای من
بازم میل گریه داره
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#واحد_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•من آن مجاهد...
#مدح #زبانحال_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم
که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم
پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم
که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم
رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم
قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم
پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟
شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم
عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم
اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم
مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت
که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم
پیام آور خون شهید تا صف حشرم
ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم
عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم
خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم
یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه
ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم
کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت
پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم
به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا
نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم
ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم
سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•اومدم زیارتت با گریه...
#شور حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیک نهاد
●━━━━━━───────
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری
سلام خانم!
شرمندتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
*هشتاد و چهار زن و بچه با زین العابدین و حضرت زینب رفتن کوفه، چهل منزل اسیر بودن، برگشتن مدینه چند تا بچه ی قد و نیم قد بیشتر باقی نمونده بود، حالا تو این همه هشتاد و چهار نفر رقیه یه چیز دیگه ست... سند اسارت آل الله حضرت رقیه سلام الله علیهاست..*
با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد
موقع غسلت به زخم تو نمک پاشيده شد
آن زن غساله هم وقتی که آمد گریه کرد
*کجاست بدنی که میگفتین؟ دل شب منو از خواب بیدار کردین، تا بدن نحیفشو دید.. گفت این بدن که شستنش زمان نمیبره، تا لباس اسیری رو داد بالا برگردوند سر جاش، گفت بگید ببینم مادر یا پدر این دختر کیه؟ یه وقت زینب کبری اومد جلو گفت: زن شامی چرا غسلش نمیدی؟ مگه نمیبینی خواهراش دارن خیره خیره به بدن بی جانش نگاه میکنن؟ گفت خانم شما کی هستی؟ گفت من عمه اشم همه کس و کارشم.. این دختر یتیمه بوده چرا غسلش نمیدی؟ گفت به من بگو ببینم به چه مریضیی از دنیا رفته؟ خواستم از هر جای بدن آب بریزم دیدم کبود و سیاهه، یه وقت گفت: زن شامی برو کنار اینا جای مریضی نیست، چهل منزل هر جا گفت: بابا..زدنش...
اونایی که دختر دارن میدونن بیدار کردن دختر با پسر فرق میکنه، یه وقت دختر خودشو به خواب میزنه دنبال بهونه است بابا بیاد بوسش کنه از خواب بیدار بشه..*
گفت بابا!
عوض بوسه ی تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربه ی پا، دست به دیوارم کرد
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
بگو به عمو بعد مردنم باید
برای غسل من آبی بیاورد
* زین العابدین دید چند شبیه عمه اش نشسته نماز میخونه، گفت: عمه جان نشسته نماز نافله رو میخونی، گفت: غذایی که بین ما میدن کفاف یتیما رو نمیکنه، سهم خودمو به بچه های حسین دادم...*
گفت بابا !
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
* دستاتو بیار بالا، درِ خونه ی باب الحوائج حسینو در زدی، اهل بیت نیاز به واسطه ندارن، اما برا تقریب به ذهن میگم، درِ خونه ی هر کیو میزنی اگه چیزی نداشته باشه، دختر درو باز کنه واسطه بشه بابا نه نمیگه، خیلی حسین دوست داره این دخترو، بگو رقیه جان! شنیدم اربعین کربلا نبودی، امسال اربعین هر کی آرزو داره هنوز کربلا نرفته براش بنویس...*
* ابا عبدالله رحمة الله الواسعه است.. وقتی شمر ملعون رو سینه ش نشست گفت اگه پا شی خودم شفاعتتو میکنم، حسین جان لحظه ی آخر هم به فکر دستگیری بودی، ببین این دستا برا رقیه ت به سر و سینه زدن...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#غساله
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•در خونه ی خدا....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
درِ خونه ی خدا دستت بازه
خدا واسه نوکر تو میسازه
کافیه که هر کسی حاجت داره
یه سفره ی رقیه بندازه
تو گرسنه موندی تا که نوکرات سیر بشن
حق بده که از غمِ تو جوونا پیر بشن
تو گرسنه موندی و سیر زدنت
بچه بودی جوون و پیر زدنت
ای بمیرم که با زنجیر زدنت
خانم سیر زدنت..
ای پیرترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو موی سفید نداشت بابا رقیه جان
گره های کور رو خانم وا کردی
تو گره گشایی رو معنا کردی
هر کی بچه اش گم شد تو رو صدا کرد
تو بچه شو پیدا کردی
ولی هیشکی مثل تو تا به حالا گم نشده
اینجوری زخمی توی بیابونا گم نشده
کاشکی پیدات نمیکرد زجر به خدا
تو رو انقد نمیداد زجر به خدا
نمیزد تو رو برا اجر به خدا
نمیداد زجر به خدا
مجروح ترین دختر دنیا رقیه جان رقیه جان
اندازه ی تو زخم نخورده تنِ بابا رقیه جان رقیه جان
اگه میشه اسم منو بگو توی گوش بابات
بهش بگو دلش میخواد یه روز شهید بشه برات
تو بگی نه نمیاره
تو بخوای محاله که مَحل نذاره
بگو خیلی بی قراره
بگو دلشوره ی اربعینو داره
«قبله ی حاجات یا رقیه سادات »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
|⇦•سخت است وقتی روضه...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی
◾️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم سری باشد
حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هالهای از گیسویی خاکستری باشد
دختر دلش پر میکشد، بابا که میآید
موهای شانه کردهاش در معجری باشد
*موهای دخترت رو سوزوندن بابا!...*
ای کاش میشد بر تنش پیراهنی زیبا
یا لااقل پیراهنِ سالمتری باشد
سخت است هم شیرین زبان باشی و هم
فکرت
پیش عمویِ تشنهی آب آوری باشد
*بابا من خیلی منتظر موندم عمومنیومد...*
با آنهمه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوشِ پدر تنها سری باشد
*بابا دخترتو ببخش باهات حرف دارم... دردِ دل دارم *
شلّاق را گاهی تحمّل میکند شانه
امّا نه وقتی شانههایِ لاغری باشد
*همه جام درد میکنه بابا!... *
اما نه وقتی تازیانه دستِ دَه نامرد
دور و برِ گم گشتهیِ بییاوری باشد
*تنها بودم، بی کس بودم، دختر بچه بودم...*
خواهرتر از او کیست؟ او که، هرکه آب آورد..
چشمش به دنبال علی اصغری باشد
*داداشم علی اصغر تشنه بود، بهش آب ندادن...*
لالا لا یه کم دیگه دَوُوم بیار
یه کم دیگه دندون روی جیگر بذار
مشکُ یکی برده که بر میگرده زود
وقتی میرفت همش به فکر خیمه بود
وای از دل زینب که باید روز وشب انگار
در پیش چشمش روضه هایِ مادری باشد
بابا ! مرا با خود ببر ، میترسم آن بدمست
در فکر مهمانی و تشتِ دیگری باشد
باید بیایم با تو، در برگشت میترسم
در راه خار و سنگهایِ بدتری باشد
باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه
شاید برای او شبِ راحت تری باشد
*قطب راوندی نوشته در الخرائج والجرائح:" لمّا اتي بعليّ بن الحسين عليهما السّلام يزيد بن معاوية عليهما لعائن اللّه .."وقتی زین العابدین وخاندان پرپر امامحسین روآوردن اینارو داخل یه خرابه ای جا دادن كه دیواراش سست بود .
بعد میدونی چیکار کردن ؟ اهل بیت صدا زدن"فقال بَعضُهُم بَعض "بعضیشون به بعضی دیگه میگفتن: "إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتُلُهُم"اینامارو تو این خرابه جا دادن که این دیواراش رو سَرِ ما خراب بشه ...
بابامنگناهی نکرده بودم من فقط دلم برات تنگ شده بود، من فقط صدات کردم همین منکار بدی نکردم ، دخترای شام هرچی به من دشنام دادن بدی نکردم، هرکی اومدجلوی ما نون پرت کرد ما به روی خودموننیاوردیم، رو سرمون آتیش ریختن، سنگ زدن مارو، ما به روی خودمون نیاوردیم، ما گناهی نکردیم...
یه وقت بهانه بابا روگرفت، اون ملعونگفت چه خبره؟! گفتن یه دختر خردسال یاد باباش افتاده، گفت: کاری نداره سرِ باباشو براش ببرید، سربابارو آوردن مقابلش گذاشتن، پارچه ی طبق رو کنار زد... متحیر به این سر نگاه میکرد صدا زد: "هذا رأس مَن؟" این سرِ کیه؟گفتن: " هذا رَأسُ أبیك، فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةً لَه "سر رو آروم بلند کرد
نیمه شب چی برا این بچه آوُردن، دستاش کوچیکِ میلرزه، غذا نخورده، همش مواظبِ این سر از بین این دستا نیفته ..سر رو به سینه چسبانید" يا أبتاه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟مَن ذا الذي قطع وريدك؟ "بابا کی رگ های گردنت رو برید؟ "مَن ذا الذي أيتَمني عَلى صغر سنّي ؟"بابا چهکسی تو این بچگی منو یتیمکرد ؟ "يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟"بابا بعد از تو ما به چه کسی امید ببندیم ؟
تا سر باباش رو دید نگفت چی به سرمن اومده، نگفت منوکجاها بردن، نگفت حال منو ببین، نگفت من سه سالمه پهلومشکسته،گفت بابا چهکسی این کار رو با تو کرد؟! اون یزید ملعون رو رسواکرد...
دوسهجمله هم راجع به دیگرانگفت راجع به خودش نگفت،گفت :"یا أبتاه! مَن لِلنِّساء الحاسرات" این زنها چه کسی رودارن ؟!زنهای بی پناه... " يا أبتاهُ، منْ لِلْأَرامِلِ المسْبيّات"بعد گفت:" يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر؟"دختر یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چی میشه؟ "ثمّ إنّها وضعت فمها على فمِهِ الشّريف" لبهارو به لبهای اباعبدالله الحسین گذاشت "فلمّا حَرّكوها , فَإذا بها قد فارَقت روحَها الدُنيا" یه وقت دیدن رقیه جان داده، ای حسین...
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
|⇦•خسته ام بس که..
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*از زبان زجر(لعنت الله علیه)*
خستهام بس که بین این صحرا
در پی تو دویدهام ای طفل
*این بچه گم شده بود، زینب سلام الله علیها گریه می کرد وقتی دید سه ساله نیست. زینب هی می گفت صبر کنید، هی ناله می زد، فریاد می زد یه بچه جا مونده، این بی شرف رو فرستادن برای پیدا کرد دختر، اعصاب و روانش بهم ریخته بود.*
چکمههایم خراب شد از بس
خار از آن کشیدهام ای طفل
نام من را شنیدهای تاحال؟
خوب بشنو که نام من زجر است!
از من و شغل من چه میدانی؟
کار هر صبح و شام من زجر است!
دیدم از دور با کسی انگار
درد دل بی حساب میکردی
چه کسی را در این بیابانها
مادر خود خطاب میکردی؟
به امید کمک مباش ای طفل!
احدی بین دشت هرگز نیست
زحمتم دادی و نمیدانی
در مرامم گذشت هرگز نیست
وقتی از روی ناقه با لگدم
به روی خاک با سر افتادی
باید این را حساب میکردی
که تو با بد کسی درافتادی
*از زبان حضرت رقیه(سلام الله علیها)*
بس کن ای زجر کم گزافه بگو
گرچه طفلم ولی یلی هستم
جز خدا از کسی نمیترسم
نوهی مرتضی علی هستم
اگر آهم درآید از سینه
کار تو اشک و آه خواهد شد
هرکسی با رقیه در افتد
روزگارش سیاه خواهد شد
تو مرا هر چقدر هم، بزنی
باز هم جان نمیسپارم من
مقصد آخرین من شام است
با حبیبم قرار دارم من
من خبر دارم او شهید شده
ورنه بی من نمیرود سفری
خواستم عمه غصه کم بخورد
زدهام خویش را به بی خبری
من اگر که تو را حلال کنم
ولی از حرمله نمیگذرم
از کلام رباب فهمیدم
پیش لشکر خجل شده پدرم
قصد دارم در انتهای قیام
آبروی یزید را ببرم
بعد هم با خیال آسوده
میروم، میروم سوی پدرم
شاعر:علی ذوالقدر
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حجت_الاسلام_سید_حسین_موسوی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*دلاتون رفت خرابه روضه خون رقیه
ناله بزن تا بگم...*
خیلی خوش اومدی بابا به خونه ی خرابمون
فدات که با سر، سر زدی به این دل کبابمون
از زندگی سیر شدمو، بچه ام ولی پیر شدمو
از غم دوریت باباجون ببین زمینگیر شدمو
بابا سرم درد میکنه
آخ کمرم درد میکنه
از شدت گریه بابا
چشم ترم درد میکنه
*های های قربونت بدم که امروز این ناله ها میرسه خدمت ابی عبدالله...*
باباجونم حس میکنم
جا خوردی تا منو دیدی
ممنونتم که اومدی
ولی بابا دیر رسیدی
به زخم من نمک زدنت
چند نفری کتک زدن
سرشارِ بغض علی و
با کینه فدک زدن
پنجه زدن موی منو تموم گیسوی منو
کاشکی میشد که نبینی کبودی رو تنمو
بابا! بابا !
یادت میاد تو مدینه وقتی دیدی معجرمو
تو خونه امون وقتی دیدی چادر روی سرمو
رو زانوهات نشستمو محو چشِ ترت شدم
خنده به لب گفتی به من، شبیه مادرت شدم
حالا شدم بیشتر شبیه مادرت
بابا ببین روی کبودِ دخترت
یه خواهشی دارم پدر
خسته شدم منو ببر
یه خواهش دیگه ام دارم
یه چادری واسم بخر
*همه این حرفا رو زدم برای این یه بند
غیرتیای روضه....*
بابا یه چیزی میگمو ازت میخوام صبور باشی
این دفه من دق میکنم اگه ازم تو دور باشی
*چی میخواد بگه که میترسه میگه بابا صبور باش..*
پنجه سنگین عدو ردش رو صورتم نشست
جوری کشیده زد منو بابایی دندونم شکست
کشیده زد یهو دیدم تار میبینم
بابا ببخش تو رو درست نمیبینم
دست عدو بزرگتر از صورت من است
یک ضربه زد تمام رخم را کبود کرد
اصلا رقیه نه به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میشود
بگو تو خرابه بندم نکنند
بیشتر از این گله مندم نکنند
بابایی خیلی سرم درد میکنه
بگو از موهام بلندم نکنن
این پا برای دختر تو پا نمیشود
مویی که سوخته گره اش وا نمیشود
«یا حسین یاحسین یاحسین»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_عباس_واعظی
#اربعین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•نه توجسارت دیده ای ....
#روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها گریز به #روضه_حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
با سر رسیده ای، بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست
*روضه برا ساداته، الهی قربون اون خانمی که صدا میزد داداش..*
نه تو به غارت رفته ای، نه من به غارت
نه تو جسارت دیده ای، نه من جسارت
پس ما دو تا قربان آن خواهر برادر
*سر رو دادن، بغل گرفت، خوش اومدی قربونت بشم، نگران بود، گفت: بابا اول بگو امشب میمونی یا میری؟ چیکاره ای بابا؟ آخ جونم بابا! آخ عمرم بابا! آخ نفسم بابا! این خاصیت دختره ها، تا سر رو بغل کرد گفت بابا یا منو ببر یا بمون پیشم امشب..*
بابا!
شبها که سر به سردیِ این خاک مینهم
رو دست مهربان نوازشگری که نیست
*گفت قربونت اومدی سر حرفم باز شده، به خودت قسم چند روزه لام تا کام حرف نزدم..*
بابا!
دستی کشید عمه بر این پلک ها و گفت
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
*الان اگه من روضه نخونم میگن لابد داره نفس تازه میکنه، لابد داره آب میخوره، اما اگه طولانی بشه نخوندنم، بعضیا میگن چیشد؟ عادت خانم اینه چادر رو سر میکشه گریه میکنه، چادر رو برمیدارن، چیشد دیگه روضه خون نمیخونه؟ خرابه رو ریخته بود به هم نازدانه، گفت بابا، روضه کوتاهش خوبه..تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..*
گفت بابا
ما بودیم، حرمله بود
*از این هم بدتر میشه؟ آره صبر کن*
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
*نازدانه همه رو ریخته به هم، یهو دیدن صداش دیگه نمیاد، من امشب باید دلتو یه جا دیگه ببرم، هرچی گوش دادن، صبر کردن، نه دیگه حرف نمیزنه، آروم آروم همه بچه ها سرِ زانو، چیشد؟ زینب اومد، اصلا بابا رو بده من، دیگه نمیخواد، تا سر رو گرفتن دیدن نازدانه افتاد رو زمین، صدای ناله ها بلند شد، صدای گریه ی زینب بلند شد، خوب چی میخوای بگی؟ تا خودِ خرابه یک کلمه به احترام زینب حرف نزده، چند روزه یه کلمه حرف نزده، اما وای از اون روزی که بزرگتر خودش ناله بزنه، دیگه بقیه رو نمیشه نگه داشت، تازه سر حرفش وا شد، کی؟ دیدن از گوشه ی خرابه صدا داره میاد، صدای کیه؟*
*لالا لالا لالا...رباب زبون گرفته*
لالا لالا لالا
یکم دیگه دووم بیار
*چی زینبو پیر کرد؟ گفت حسین به کی بگم باورش میشه؟ پنجاه سال گریه کردم، میدونی باعث مرگ زینب چیه؟ ربابه...
گفت: پسرم!
به کمک عمه جونت، بچه ها رو خوابوندم
تو سخت ترین شام غریبون عالم
حالا توی این بیابون، دنبال تو میگردم
گل نازم، خیلی پریشونه حالم
کجایی گل نازم، صدا کن منو بازم
بیا تا برات از دستام گهواره بسازم
لالایی لالایی، یعنی الان کجایی؟
لالایی لالایی، کجای کربلایی؟
لالایی لالایی، نکنه رو نیزه هایی
* تا نامه ی امام رضا رو بست، یه نگاه کرد به داداش هاش گفت بلند شید، گفتن چه خبره؟ گفت دوباره یه علی رو دستشو بستن، یه فاطمه باید بلند شه، دوباره یه لشکر اومدن پشت در، این لحن نامه ی داداشم به من عین ناله های امیرالمؤمنینه.. *
تا از صمیم دل به علی اقتدا کند
میخواست جان خسته ی خود را فدا کند
دانی چرا به پشتِ در آمد گل نبی؟
گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند
*امام زمان عذر میخوام ..*
مادر زنی نبود که بیخود فغان کند
از در سوال کن ز چه این سان نوا کند؟
و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
مادرم زمین خورد
وَ لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
با پا به در زد
و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
به نیت قتل پسر زد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•تا حرف کوچه میشه..
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
امروز چه ساکتی حسن جان چه شده
مادر به خدا حسین هستم نه حسن
*این کوچه ها ادامه داشت..*
تا حرف کوچه میشه روحِ عاشق پر میگیره
خیال عاشقا تا کوچه های شام میره
غزالای حرم رو با بی مهری و آزار
به هم زنجیر کردند کشوندن توی بازار
تو اون همهمه توی ازدهام کبوتر بچه ترسید
زیر دست و پا یه دستی زد و پرهای تازه شو چید
چشام تاره، ولی بوی بابا جونم پیچیده
کمک کن عمه جان، امشب برام مهمون رسیده
سلام بابای نازم، سلام عشق و امیدم
نمی دونی که بی تو چقدر سختی کشیدم
به اینا بگو نباید آخه به بچه حرف بد زد
اگه دختری باباش و بخواد نباید با لگد زد
جون به لبم بسه دیگه بابا
عروسکت سوخته دیگه حالا
دلم میخواد الان پیشم باشی
خلوتِ دختر بابایی، تنها
بمیره دخترت بابای تشنه لب
بریده حنجرت بابای تشنه لب
شنیدم رفتی تنور خولی و
سوخته موهات بابای شهیدم
بخدا یه تار موی سوخته اتو
من به همهی دنیاشون نمیدم
خدا مرگم بده تو کجا و تشت طلا
اونجا بود خمیدم
خوب شدش نبودی و
ندیدی که آدم بدا خندیدن به ما
ماها رو بسته بودن به هم دیگه
صبح تا غروب از بازار تا اینجا
خرابه نشین شده فرشتهٔ
تو قصه هات خوابیده رو خاکها
عمه جای همه کتک خورد
هزار دفعه زنده شد و مرد
وقتی که دید پیرهنت رو برد
سر پیراهنت پیرم کردن
از زندگی سیرم کردن
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری، وای
سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدت هم مثل موهات سفیده
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_امیر_حسینی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•دستای عمو اباالفضل...
#سینه_زنی #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ #حسین_طاهری
●━━━━━━───────
دستای عمو ابوالفضل سقاخونه ی رقیه
گاهی پرچمو گذاشتم روی شونه ی رقیه
سیدِ عالمه نوه یِ فاطمه
این شگفتی فقط تو بنی هاشمه
تو همون سن کم عقل چهل ساله داشت
با چهل ساله ها دم به دم ناله داشت
وصلی الله ابا عبدالله
میگفت الابالله ابا عبدالله
به هر قیمت این ذکر رو گفتن
یعنی زده تو میدون با ابا عبدالله
«یا رقیه یا رقیه »
جانم نازنین رقیه اسم دلنشین رقیه
کربلا اسمتو بردیم صبح اربعین رقیه
روح و ریحان بگو دم طوفان بگو
ابوفاضل میگه یه عموجان بگو
گفتی عمم الآن وقتِ اعجازشه
خطبه خوندی یکم نفسش تازه شه
چهل منزل الله اکبر محشر
چهل منزل یادآوری شد خیبر
چهل منزل همرزم خانوم زینب
به وقت غوغای بنات الحیدر
«یارقیه یارقیه..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها