eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
✍پاسخ : سپاهیان معاویه وقتی به شکست نزدیک شدند، به پیشنهاد عمروعاص و به دستور معاویه، قرآن‌‏ها را بر نیزه کردند و شعار دادند که حاکم بین ما کتاب خدا باشد. در میان سپاه امام علی(ع) نیز دو دستگی پدید آمد، و برخی شعار «لا حکمَ الّا لله» سر دادند. هر چقدر امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این نیرنگ است، و «أنا القرآنُ الناطقُ» من کلامُ الله ناطق هستم، نتیجه نداد. حتی سپاهیان امام علی(ع)، حضرت(ع) مجبور به پذیرش حکمیت کردند. آنان گفتند : 📋《يَا عَلِىُّ! اَجِبِ الْقَومَ اِلَى کِتابِ اللهِ وَ اِلَّا قَتَلْنَاکَ》 ♦️اى على(ع)! دعوت اين قوم را براى حکميّت کتاب الله بپذير! و الاّ تو را مى کشيم!(۱) سرانجام حضرت(ع) بالاجبار ضمن نامه‏‌ای به معاویه با قید اینکه ما می‌دانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفت. پس قرار شد که از طرفین دو حَکَم، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ به حکمیت سپرده شود. حکم شامیان «عمرو عاص» و حکم اهل عراق که گزینه دلخواه امام(ع) نبود، «ابوموسی اشعری» شد. تاریخ حکمیت نیز ‏به ماه رمضان (یعنی هشت ماه بعد) موکول و شهر «دومة‏ الجندل» به عنوان مکان آن تعیین شد. بعد از مذاکره این دو حَکَم، قرار بر این شد که عمروعاص معاویه را و ابوموسی، امام علی(ع) را عزل کند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند. عمروعاص نظر ابوموسی را در حین مذاکره پرسید. ابوموسی اشعری گفت : 📋《رَأْيِي أَنْ أَخْلَعَ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ عَلِيّاً(ع) وَ مُعَاوِيَةَ ثُمَّ نَجْعَلَ هَذَا اَلْأَمْرَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَخْتَارُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مَنْ شَاءُوا وَ مَنْ أَحَبُّوا》 ♦️نظر من این است که هر دو را یعنی معاویه و علی(ع) برکنار کنم و انتخاب در این امر را به اهل شورا بسپارم و آنان هرکسی را که دوست دارند، انتخاب کنند. عمرو عاص نیز به ظاهر این امر را پذیرفت و گفت : 📋《اَلرَّأْيُ مَا رَأَيْتَ》 ♦️رای و نظر همان است که گفتی! سرانجام روز اعلام نتیجه فرا رسید. عمرو عاص برای اجرایی‌ کردن نقشه‌ای که در سر داشت، ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد و ابوموسی به منبر رفت. ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس توجهی نکرد و به او گفت : 📋《إِنَّا قَدِ اِتَّفَقْنَا》 ♦️من و عمرو عاص توافق کرده‏‌ایم! سپس ابوموسی بر بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای پروردگار، گفت :‌ 📋《يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ! قَدْ أَجْمَعَ رَأْيِي وَ رَأْيُ صَاحِبِي عَمْرٍو عَلَى خَلْعِ عَلِيٍّ وَ مُعَاوِيَةَ وَ أَنْ نَسْتَقْبِلَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَيَكُونَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ فَيُوَلُّونَ أُمُورَهُمْ مَنْ أَحَبُّوا وَ إِنِّي قَدْ خَلَعْتُ عَلِيّاً وَ مُعَاوِيَةَ فَاسْتَقْبِلُوا أَمْرَكُمْ وَ وَلُّوا مَنْ رَأَيْتُمْ لَهَا أَهْلاً》 ♦️ای مردم! ما در این مساله به شور نشستیم و راى ما بر اين قرار گرفت كه على و معاويه را خلع كنيم و كار را به شورا واگذاريم. من على(ع) و معاويه را خلع كردم، شما نیز بروید و هر كسی را که اهل مى‏ دانيد، به خلافت‏ برگزينيد. سپس خطبه خود را تمام کرد و نشست. وقتی نوبت به عمرو عاص رسید، به بالای منبر رفت و او نیز بعد از حمد و ثنای خداوند، خطاب به حاضرین گفت : 📋《إِنَّ هَذَا قَالَ مَا قَدْ سَمِعْتُمْ وَ خَلَعَ صَاحِبَهُ وَ أَنَا أَخْلَعُ صَاحِبَهُ كَمَا خَلَعَهُ وَ أُثْبِتُ صَاحِبِي مُعَاوِيَةَ فِي اَلْخِلاَفَةِ فَإِنَّهُ وَلِيُّ عُثْمَانَ وَ اَلطَّالِبُ بِدَمِهِ وَ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ》 ♦️اين شخص آنچه گفت‏ شنيديد، او رئيس خود را خلع نمود من نيز او را خلع مى‏ كنم، همانطور كه او خلع كرد و رئيس خود معاويه را به مقام خلافت اثبات مي نمايم‏. معاویه ولىّ عثمان و خونخواه و سزاوارترين مردم به مقام عثمان است. ابوموسی عصبانی شد و گفت : 📋《مَا لَكَ لاَ وَفَّقَكَ اَللَّهُ قَدْ غَدَرْتَ وَ فَجَرْتَ إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ اَلْكَلْبِ : «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ»》  ♦️حقیقتا که تو حیله کردی و خیانت ورزیدی! مَثَل تو همچون سگ هار است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کند.(اعراف ۱۷۶) عمرو عاص نیز گفت : 📋《إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ : «اَلْحِمٰارِ يَحْمِلُ أَسْفٰاراً»》 ♦️و همانا مَثَل تو مانند دراز گوشی است که کتابهایی حمل می‌کند.(جمعه ۵)(۲) به این ترتیب، بدون آنکه سخن از قرآن و سنت رسول اکرم(ص) باشد، ماجرای «حکمیت‏» منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد. 📚منابع: ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۴ ۲)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۵۴۴/ الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۴، ص۱۹۴/ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎞سکانسی از ماجرای حکمیت و فریب خوردن ابوموسی توسط عمرو عاص در قسمتی از سریال امام علی(ع) ساخته جناب میرباقری : 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅عبدالله بن قیس می گوید : 📋《كُنْتُ مَعَ مَنْ غَزَا مَعَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي صِفِّينَ وَ قَدْ أَخَذَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَعْوَرُ السُّلَمِيُ‏ الْمَاءَ وَ حَرَزَهُ عَنِ النَّاسِ فَشَكَا الْمُسْلِمُونَ الْعَطَشَ فَأَرْسَلَ فَوَارِسَ عَلَى كَشْفِهِ فَانْحَرَفُوا خَائِبِينَ فَضَاقَ صَدْرُهُ》 ♦️من با آن افرادى كه در صفين در ركاب حضرت امیر المومنین(ع) مي جنگيدند، بودم. ابوايوب اعور سلمى شامی شريعه را گرفت و آب را به روى کوفیان بست. مسلمانان به حضرت امیر المومنین(ع) از تشنگى شكايت كردند، آن بزرگوار چند نفر سوار را براى گرفتن شريعه فرستاد، ولى ايشان نا امید بازگشتند، حضرت امیر المومنین(ع) ناراحت شد. در این هنگام، حضرت امام حسين(ع) عرض کرد : 📋《أَمْضِي إِلَيْهِ يَا أَبَتَاهْ!》 ♦️پدر جان! اجازه می دهى من به دنبال اين مأموريت بروم؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《امْضِ يَا وَلَدِي!》 ♦️اى فرزندم برو! 📋《فَمَضَى مَعَ فَوَارِسَ فَهَزَمَ أَبَا أَيُّوبَ عَنِ الْمَاءِ وَ بَنَى خَيْمَتَهُ وَ حَطَّ فَوَارِسَهُ وَ أَتَى إِلَى أَبِيهِ وَ أَخْبَرَهُ فَبَكَى عَلِيٌّ(ع)》 ♦️امام حسين(ع) با صد نفر سوار رفت و ابوايوب را از شريعه خارج كرد، آنگاه بر لب شريعه خيمه زد و سواران خود را پياده نمود. هنگامى كه حضرت امیر المومنین(ع) آمد و با اين منظره مواجه گرديد، گريان شد. به حضرت(ع) گفتند : 📋《مَا يُبْكِيكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَكَةِ الْحُسَيْنِ(ع)؟!!》 ♦️يا اميرالمؤمنين(ع)! براى چه گريان شدى در حالى كه اين اولين پيروزى است كه به دست امام حسين(ع) انجام گرفت؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《ذَكَرْتُ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ كَرْبَلَاءَ حَتَّى يَنْفِرَ فَرَسُهُ وَ يُحَمْحِمَ وَ يَقُولَ الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا》 ♦️به خاطرم آمد كه حسينم با لب تشنه در كربلا شهيد خواهد شد. كار او به جایى مي رسد كه اسبش رم مي كند و همهمه مي نمايد و مي گويد : فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيامبر(ص) خود را كشتند.(۱) 👤خوارزمی می نویسد : امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! 📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۸۴ ۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال6️⃣7️⃣:منظور از «لَيْلَةُ اَلْهَرِيرِ» در چه بود؟👇
✍پاسخ: خاتمه ی جنگ صفین نبرد «لیلة الهریر» در شب جمعه یازدهم ماه صفر سال ۳۸ هجری قمری بود.(۱) در آن شب سپاه معاویه از شدّت سرما مانند سگ صدا می کردند، چون «هریر» به صدای سگ می گویند. آن شب چندان جنگیدند كه نیزه‌ها همه درهم شكست و در کمان‌ها تیری نماند، سپس دست به شمشیر بردند و در آن شب جز صدای چكاچک شمشیر كه در دل مردان هول‌ انگیزتر از بانگ رعد و فرو ریختن هراس‌آور كوه‌ها بود، صدایی به گوش نمی‌رسید.(۲) در وصف این شب آمده است که؛ 📋《..كَسَفَتِ اَلشَّمْسُ وَ ثَارَ اَلْقَتَامُ وَ ضَلَّتِ اَلْأَلْوِيَةُ وَ اَلرَّايَاتُ..》 ♦️خورشید تیره و تار شد و گَرد و غبار به رنگ خون، در همه جای فضا آکنده شد و پرچم ها و علم ها در هم شکسته شدند.(۳) امیرالمؤمنین(ع) ذوالفقار به دست و سوار بر اسبِ رسول اکرم(ص) شمشیر می زد و به هر شمشیری که می زد تکبیر می گفت و آنان را به خاک می افکند. اصحاب و یارلن نیز تا صبح مشغول جنگ بودند به گونه ای که ذوالفقار چند مرتبه خمیده شد و آن بزرگوار با زانوی مبارک آن را راست نمودند. روز هریر نیز مانند شب، با جنگ و خونریزی همراه بود. در این جنگ جمعی از لشکر حضرت امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، که از جمله آنها عمّار یاسر، اویس قرنی، هاشم مرقال، پسر هاشم، خزیمة بن ثابت، صفوان بن حذیفة و عبدالله بن بدیل با برادرش عبدالرّحمن بن بدیل، عبدالله بن حارث برادر مالک اشتر، که از خواصّ امیرالمؤمنین(ع) بودند. از لشکر معاویه نیز جمع کثیری به درک واصل شدند.(۴) 📚منابع : ۱)أنساب‌ الأشراف بلاذری، ج‌۲، ص۳۲۳ ۲)تجارب‌ الأمم ابن مسکویه، ج‌۱، ص۵۳۵ ۳)بحار الأنوار مجلسی، ج۸۶، ص۱۱۹ ۴)وقعة صفین‌ ابن مزاحم، ص۴۷۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣عمار در زمان خلافت خلفاء :👇 عمار بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) در حمایت از امام علی(ع) درآمد و از متحصنین خانه امام علی(ع) بود و از بیعت با ابوبکر سرباز زد و در تشییع جنازه حضرت فاطمه(س) شرکت داشت. علامه مجلسی می نویسد : 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ؛ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ، أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (ع)، وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ؛ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ، وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ؛ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا، وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ!》 ♦️پس هنگامی که پاسی از شب گذشت و چشم ها به خواب رفتند، امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)،‌ عمّار، مقداد،‌ عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده و گروهی از بنی‌هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(ع) جنازه ی مطهره را تشییع و بر ایشان نماز خواندند.(۹) عمار در دوران خلافت عمر بن خطاب فرماندار شهر کوفه و فرمانده سپاه مسلمانان در این شهر شد و در دوران فرماندهی او بود که جنگ نهاوند روی داد و بخشی از مناطق داخلی ایران فتح شد. عمار در زمان خلافت عثمان از جمله مخالفان خلیفه بود و با او درگیری‌هایی داشت و در اعتراضات علیه او شرکت داشت. یکی از این موارد اعتراض عمار به تبعید ابوذر به ربذه بود که به مشاجره شدیدی بین عمار و عثمان انجامید و عمار به دستور عثمان به سختی کتک خورد و در پی آن عثمان قصد داشت عمار را از مدینه تبعید کند اما با اعتراض بنی مخزوم و امام علی(ع) از این کار منصرف شد. عمار در ماجرای شورش بر عثمان با معترضان همراهی داشت، او در مصر به معترضان پیوست و در مدینه در محاصره عثمان شرکت داشت.(۱۰) 3⃣عمار در زمان حکومت امام علی(ع) : عمار از طرفداران خلافت علی(ع) بود و بعد از کشته شدن عثمان، عمار از جمله افرادی بود که مردم را به بیعت با امام علی(ع) دعوت می‌کردند. عمار در حکومت امیرالمؤمنین(ع) یکی از اعضای شرطة الخمیس بود. وقتی از اصبغ بن نباته سؤال شد، که چرا شما را شرطة الخمیس می‌گفتند؟ او گفت : 📋《اِنَّا ضَمَّنَا لَهُ الذِّبْحَ وَ ضَمَّنَ لَنَا الْفَتْحَ》 ♦️ما برای امیرمؤمنان(ع) خون‌دادن و از جان گذشتن را به عهده گرفتیم و او برای ما فتح و پیروزی را بر عهده گرفت.(۱۱) ⚔حضور عمار در جنگهای جمل و صفین : ۱)جنگ جمل : عمار در جنگ جمل شرکت داشت و فرمانده میسره لشکر امام علی(ع) بود. نقل شده است که وقتی امام علی(ع) از ذی قار به طرف بصره، برای جنگ جمل حرکت می‌کرد، دوازده هزار نفر او را همراهی می‌کردند که عمار یاسر با هزار مرد، فرمانده جناح چپ لشگر و مالک اشتر با هزار مرد فرمانده جناح راست بود.(۱۲) عمار همچنین در این جنگ، به دستور امام علی(ع) به رهبری امام حسن مجتبی(ع) مامور شدند که مردم کوفه را برای پیوستن به سپاه امام علی(ع) بسیج کنند و مردم را به بصره بخوانند که امام حسن(ع) و سپس عمار در کوفه برای مردم خطبه‌ای خواندند و پس از بیان فضائل امام علی(ع) و پیمان‌ شکنی طلحه‌ و زبیر و بر ملا ساختن فتنه عایشه، آنان را به یاری امام علی(ع) فراخواندند که در طی خطبه ایراد شده حدود نُه هزار نفر از کوفیان به سپاه امام علی(ع) ملحق شدند.(۱۳) ۲)جنگ صفین : عمار که در این سالها جنگجوی سالخورده ای شده بود، اما در جنگ صفین نیز شرکت داشت و حتی روز سوم جنگ، فرمانده لشکر امام علی(ع) شد. عبدالله بن سلمه می گوید : 📋《رَأَيْتُ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ يَوْمَ صِفِّينَ شَيْخًا طُوَالًا أَخَذَ الْحَرْبَةَ بِيَدِهِ وَ يَدُهُ تَرْعَدُ》 ♦️عمار را در صفین دیدم، در حالی که پیرمردی بود که سلاح جنگی بزرگی در دست گرفته و می جنگید، در حالی که دستانش می لرزید.(۱۴) در یکی از روزهای جنگ، نبرد سختی رخ داد و عمار دلاورانه جنگید در حالی که فریاد می‌زد : 📋《صَبْراً! وَاللهِ اِنَّ الجَنَّهَ تَحْتَ ظِلَالِ الْبَیْضِ》 ♦️مقاومت کنید که به خدا سوگند، بهشت در زیر سایه‌ شمشیر است.(۱۵) سرانجام عمار در جنگ صفین در ماه صفر سال ۳۷ هجری به دست افراد معاویه به شهادت رسید. زمانی که خبر شهادت عمار به امیرالمؤمنین(ع) رسید، حضرت(ع) بسیار محزون شد و بر بالین عمّار آمد و سر او را بر زانو نهاد و با حزن و اندوه فراوان اشعاری در بی وفایی دنیا و دوری از دوستان قرائت فرمود و سپس فرمود : انا لله و إنّا إلیه راجعون!(۱۶) پس از شهادت عمار، امام علی(ع) بر او نماز گزارد و در شهر رِقّه دفن شد. وقتی دو تن از سپاهیان معاویه که از قبائل مختلف بودند، و در شهادت عمار نقش داشتند، برای اینکه قتل عمار را به قبیله خود منسوب کنند، در حال جدال بودند که در این هنگام، عمروعاص وقتی این صحنه را دید گفت : 📋《وَاللَّهِ إِنْ يَخْتَصِمَانِ إِلَّا فِي النَّارِ》 ♦️به خدا قسم! آنان نزاع نمی کنند مگر برای کسب آتش دوزخ!(۱۷) ادامه مطالب :👇
بعد از شهادت عمار در بین سپاه معاویه اختلاف ایجاد شد، چون همانطور که قبلا به آن اشاره شد، حضرت رسول اکرم(ص) در طی حدیثی شهادت عمار را به دست گروه باغی وشورشگر پیش بینی کرده بود. پس بدین ترتیب شهادت عمار ملاک بین حق و باطل در این جنگ شد و همچنین دلیل حقانیت امام علی(ع) بود. پس سپاه شام اهل بغی محسوب شدند، چون آنان بودند که عمار را به شهادت رساندند. بعد از جنگ صفین وقتی امام علی(ع) به کوفه بازگشت، در حالی که داغدار یارانی با وفا بود، در مسجد کوفه آخرین خطبه ی دوران حیات شریفشان را خواند و مردم را جنگ مجدد با معاویه دعوت کرد. اما وقتی حضرت(ع) با بی میلی مردم کوفه برای جنگ، رو به رو شد، در این هنگام، یادی کرد از یاران با وفای خود و فرمود : 📋《أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟》 ♦️کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟ سپس فرمود : 📋《أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟》 ♦️عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟ 📋《ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ》 ♦️سپس امام على(ع) دست در محاسن شريف و كريم خود زد و گريه ی طولانی کرد و فرمود : 📋《مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ》 ♦️برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند، خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد.(۱۷) معاویه هنگامی از شهادت عمار و بعدها مالک اشتر آگاه شد، خطاب به مردم شام گفت : 📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ كَانَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) يَدَانِ يَمِينَانِ فَقُطِعَتْ إِحْدَاهُمَا يَوْمَ صِفِّينَ وَ هُوَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ قَدْ قُطِعَتِ اَلْأُخْرَى اَلْيَوْمَ وَ هُوَ مَالِكٌ اَلْأَشْتَرُ》 ♦️علی بن ابی طالب(ع) دارای دو دست بود که یكی در صفین بریده شد و آن عمار بن یاسر بود و دیگری امروز كه مالك اشتر است.(۱۸) 📚منابع : ۱)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۳۴ ۲)الاصابه ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۵۰۵ ۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۶۷ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۷۲، ص۴۳۰ ۵)سوره نحل، آیه۱۰۶ ۶_۷)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۳۴ ۸)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۸۲ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۱۳ ۱۰)انساب الاشراف بلاذری، ج۵، ص۵۴۹ ۱۱)الاختصاص شیخ مفید، ص۶۵ ۱۲)الجمل شیخ مفید، ص۱۷۹ ۱۳)الجمل شیخ مفید، صص۲۶۱_۲۴۴ ۱۴)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۳۳ ۱۵)وقعة صفین ابن مزاحم، ص۳۲۸ ۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۲، ص۳۲۸ ۱۷)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۳۴ ۱۸)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌نمایی از آرامگاه و ضریح در شهر «رقِّه» سوریه :👆
📜فضایل در کلام حضرات معصومین(علیهم السلام) : 👇
1⃣حضرت رسول اکرم(ع) می فرماید : 📋《اِنَّ الجَنَّةَ تَشتَاقُ اِلَی اَربَعَةَ مِن اُمَتِّی》 ♦️همانا بهشت مشتاق چهار نفر از امت من می باشد : امام علی(ع)، عمار، سلمان و ابوذر!(۱) 2⃣در روایتی دیگر؛ 📋《عَمَّارُ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَمَّار یَدُورُ مَعَ الحَقِّ حَیثُ مَا دَارَ و قاتِلُ عَمَّارَ فِی النَّارِ》 ♦️عمار با حق است و حق با عمار، عمار گرد حق می‌چرخد، هرجا که باشد، و قاتل عمار در آتش است.(۲) 3⃣در روایتی دیگر می فرماید : 📋《مَنْ عَادَى عَمَّاراً عَادَاهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ أَبْغَضَ عَمَّاراً أَبْغَضَهُ اَللَّهُ》 ♦️هر كس با عمار دشمنى كند خدا با او دشمنى خواهد كرد و هر كه با عمار كينه ورزد خدا با او كينه ورزد.(۳) 4⃣و در روایتی دیگر می فرماید : 📋《عَمَّارٌ جِلْدَةُ مَا بَيْنَ اَلْعَيْنِ وَ اَلْأَنْفِ وَ مَتَى تُنْكَأِ اَلْجِلْدَةُ تُدْمَ اَلْأَنْفُ》 ♦️عمار همانند پوست بین چشمان و بینی است که هرگاه کنده شود، خون جاری می شود.(۴)  5⃣امام رضا(ع) در روایتی به جماعتی که شیعۀ ظاهری بودند فرمود : 📋《لِدَعْوَاكُمْ أَنَّكُمْ شِيعَةُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ؟!! وَيْحَكُمْ إِنَّ شِيعَتَهُ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ اَلَّذِينَ لَمْ يُخَالِفُوا شَيْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ》 ♦️وای بر شما! همانا شیعۀ علی(ع) افرادی مانند حسن(ع) و حسین(ع)، ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و محمد بن ابی بکر هستند، آنان که هیچ گاه، مخالفت با اوامر آن حضرت(ع) نهی نمودند و هیچ گاه کاری که مورد قهر آن حضرت(ع) بود انجام نمی‌دادند.(۵) 📚منابع : ۱)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۲ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۵ ۳)۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۹۶ ۵)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۴۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پاسخ: در جنگ صفین بسیاری از افرادی که در هر دو سپاه قرار گرفته بودند، هم معاویه را مؤمن می‌دانستند و هم امیرالمؤمنین(ع) را، که با این آیه مواجه شدند: 📋《وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ الله》 ♦️و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح دهید، و اگر[باز] یکى از آن دو بر دیگرى تعدى کرد، با آن طایفه اى که تعدى مى کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت، میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید، که خدا دادگران را دوست مى دارد.(حجرات، ۹) این‌ها هم اهل شام را مؤمن می‌دانستند و هم کوفه را! اختلاف این دو را نیز احراز کرده بودند و تلاش داشتند که بین این دو گروه اصلاح شود؛ ولی نشد. در شناخت باغی مردد بودند که کدام‌ یک است؟ عمار ثابت کرد که باغی، شام است. شهادت عمار در جنگ صفین به دست سپاهیان معاویه، همواره از عوامل سرزنش معاویه و یکی از دلایل حقانیت علی(ع) در این نبرد دانسته شده است. دلیل این مسئله، شهرت حدیثی از رسول اکرم(ص) بود که داستانش از این قرار بود که؛ هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت بر مى‌داشتند، او دو تا دو تا مى‌آورد، رسول اکرم(ص) او را ديد و با دستان مباركش، غبار را از سر و صورت عمار زدود و سپس فرمود : 📋《وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ》 ♦️ای عمار! تو را گروه طغیانگر و باغی مى‌كُشند، در حالى كه عمار آن‌ها را به سوى بهشت و آن‌ها عمار را به سوى آتش دعوت مى‌كنند.(۱) طبق روايات متواترى كه در صحيح‌ترين كتاب‌هاى اهل سنت وجود دارد، قاتل عمار بن ياسر به طور قطع در جهنم خواهد بود. پس این روایت بیان می‌کند که کشندگان عمار، گروهی باغی (یعنی گروه خارج از اطاعت امام عادل) هستند. 📚منبع: ۱)احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۸۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍جنگ امیرالمؤمنین(ع) با معاویه؛ مصداق نهی از منکر: 🎙اشکالی که در جنگ صفین به امیرالمؤمنین(ع) داشتند این بود که شما اساساً برای چه لشکرکشی کردید؟ چون آن‌ها هم مسلمان هستند. حضرت(ع) در توجیه اقدام خودش، با تمسک به روایتی می‌فرماید : این شمشیر من، نهی از منکر است. در این‌جا حضرت برای نبرد با طرف مقابل، از کلمه «بَغی» استفاده نمی‌کند؛ از کلمه «منکر» و «لزوم انکار» استفاده می‌کند. ✍اقامه نماز جمعه در هر دو اردوگاه: 🎙می‌دانید که جنگ صفین خیلی طول کشید. چهل روز درگیری بود، ولی هشت ماه در اردوگاه بودند. بنابراین جمعه‌ ها نماز جمعه خوانده می‌شد. آن طرف، معاویه امام‌ جمعه بود و این طرف علی بن ابی‌طالب(ع)! وقتی که راوی می‌گوید : «سَمِعتُ عليّاً»، یعنی روز جمعه حضرت(ع) نماز جمعه می‌خواند و در خطبه این مطالب را فرمود. ✍دیدگاه متفاوت یاران حضرت(ع) در جنگ با معاویه: 🎙آن کسانی که با امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین شرکت کردند، آن حضرت(ع) را امام معصوم نمی‌دانند. این‌ها عامه هستند و نسبت به معاویه هنوز دید منفی مطلق ندارند. برای این‌ها مسئله است که ما چرا باید با معاویه بجنگیم؟ چون معاویه منصوب خلیفه قبل از علی بن ابی طالب(ع) بود. این‌ها کسانی هستند که اولی و دومی را قبول دارند و نسبت به سومی تردید جزئی دارند. سؤالشان این است که چرا شما با معاویه دست به جنگ زده‌اید؟‌ حضرت(ع) می‌خواهند شمشیر خودشان را توجیه کنند؛ می‌فرمایند: علت این‌که من شمشیر کشیده‌ام، این است که الآن به عدوان عمل می‌شود. این عدوان چیست؟ این ظلم و ستم چیست؟ الآن به منکر دعوت می‌شود. این منکر چیست که به آن دعوت می‌شود؟ یکی از این افراد، عبدالرحمن بن ابی‌لیلای فقیه از فقهای عامه در زمان امیرالمؤمنین(ع) است. این شخص یکی از قُرّای آن‌زمان و جزء نیروهای حضرت(ع) بوده است که در صفین حضور پیدا کرد. چون می‌دانیم که درصفین ۱۸ هزار نفر از این نمونه با حضرت امیر(ع) بودند که بعداً تبدیل به خوارج شدند. قرّا به معنای تلاوتگران محض قرآن نبودند؛ بلکه به معنای امروزی، مفسرین قرآن هستند. کوفه برای اهل سنت، حوزه علمیه آن روز بوده است. دو نقطه در آن دوران برای تعلیم وجود داشت : یکی مدینه و دیگری کوفه؛ ولی حوزه کوفه، اقوی از حوزه مدینه بود. عبدالرحمن بن ملجم، اعزامی از کوفه به مصر بود. در مصر هنگامی که تحت حاکمیت عمروعاص از طرف عثمان بود، با او اختلاف پیدا کرد. این فرد را عمر اعزام کرده بود و بعدها جزء نیروهایی بود که از مصر آمد تا در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) بجنگد. این مسئله را دقت داشته باشید که قُرّا در جنگ با معاویه مردد بودند. آن‌ها نسبت به شام نظر منفی نداشتند؛ چون شام منصوب از ناحیه عمر بود و دقت کنید که عبدالرحمانی که اعزامی از جانب عمر به مصر است، راجع به عمر تردید ندارد و به همین دلیل که از ناحیه عمر اعزام شده بود، در مورد معاویه هم تردید نداشت. وقتی معاویه تقصیر کشته شدن عثمان را به گردن امیرالمؤمنین(ع) انداخت و ادعا کرد که علی(ع) باید در این رابطه محاکمه شود، خیلی‌ها در پذیرش امیرالمؤمنین(ع) تردید کردند. 📚منبع: برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد طائب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال8️⃣7️⃣ : منظور از «شُرطَةُ الخَمِیسِ» چیست؟👇