eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
356 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴سبک یا روضه ای شهادت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و شهادت مجتبی علیه السلام 🏴بند اول دیگه پیغمبر بی جون افتاده توی بستر سرش روی پاهای حیدر دل نگرونه واسه کوثر داره میبینه چهل تا مرد و توی خونه هجوم آوردن وحشیونه تو دستاشونه تازیونه داره میبینه،آتیش شعله ور و مسمار داره میبینه،کوثر و بین در و دیوار داره میبینه،میبینه آه میکشه هر بار داره میبینه،اهل سقیفه رو که‌ پستن داره میبینه،دستای مرتضی رو بستن داره میبینه،پهلوی زهراشو شکستن ای وای،امون از این غریبی 🏴بند دوم نگرون میره میره و فکرش پیش زهراست میره و قلبش پر غم هاست علی خونه نشین و تنهاست نگرون میره میره اما فکر گلاشه بغض عجیبی تو صداشه لرزشی توی دست و پاشه داره میبینه،کوچه و بغض مجتبارو داره میبینه،دست سنگین بی حیارو داره میبینه،روی چادر یه رد پارو داره میبینه،انگار از دور کرب و بلارو داره میبینه،روی نیزه سری جدارو داره میبینه،زیر مرکب خون خدارو ای وای،امون از این غریبی 🏴بند سوم میرم از دنیا دیگه زهر شد دوای دردام رسیدم من به آرزوهام راحتم دیگه مثه بابام بیا ای مادر تو ببین من غریب خونم روی لبهام رسیده جونم رفته دیگه تاب و توونم داری میبینی،طشت پرخونم و تو مادر داری میبینی،قاتلم شد تو خونه همسر داری میبینی،غریبم من غریب و مضطر داری میبینی،حسنت حالشه دگرگون داری میبینی،میچکه از لبای من خون داری میبینی،رنگ چهرم شده چه گلگون ای وای،امون از این غریبی ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سبط ختم النبیین تویی مولی حسن در همه زندگی دیده ای رنج و محن دیده ای رنج و غم از همه بیش و کم یا حسن جان۲ عاقبت یا حسن شد همسرت قاتلت زده با زهر کین شرر همه حاصلت شده ای جانفدا بهر دین خدا یا حسن جان۲ بنموده تو را همسر تو خونجگر زهر کینه زده بر دل و جانت شرر گشته خالق گواه خانه شد قتلگاه یا حسن جان۲ از غمت در مدینه شده ماتمسرا هر کجا از غم تو شده بزم عزا شیعه محزون شده هر دلی خون شده یا حسن جان۲ جان فدای تو و قبر تو و تربتت گشته معلوم از قبر شما غربتت تویی عرشی مقام بر تو مولی سلام یا حسن جان۲ دیدی بعد از نبی آتش به خانه زدند مادرت را حسن در آن میانه زدند گل زهرا نشان اشک تو شد روان یا حسن جان۲ دیده ای پشت در گلی ز شاخه جدا جان محسن شده به راه قرآن فدا الامان الامان قامتت شد کمان یا حسن جان۲ .👇
۱۴ غم عالم نصیب خیل امت شده مصطفی رهسپر به سوی جنت شده دل زهرا شکست علی در غم نشست یا محمد۲ رفته از این جهان سوی جنان مصطفی می زند ناله از سوز غمش مرتضی می رود از جهان سوی باغ جنان یا محمد۲ خاتم مرسلین گشته خموش از نوا شده راحت ز غم رفته سوی کبریا فاطمه بی شکیب علی گشته غریب یا محمد۲ هر کجای جهان بزم عزا شد به پا می زند بر سر و سینه ز غم مرتضی با دل پر شرر ریزد اشک از بصر یا محمد۲ زین جهان دیده بست فاطمه خون شد دلش زد شرر داغ بابا به همه حاصلش هر دو در شور و شین هم حسن هم حسین یا محمد۲ بعد ختم رسل خون دل زهرا شده خون از این غم دل اهل تولا شده دشمن از کین نمود رخ زهرا کبود یا محمد۲ .👇
. نذار دیر شه نذار گناها سمت من سرازیر شه نذار که گریه‌هام بدون تأثیر شه نذار که نوکرت توی گناه پیر شه گرفتارم آخه مگه به غیر تو کیو دارم؟ به کشتی نجات تو امیدوارم حسین همه جوره بهت بدهکارم ◾️تویی امید عبد بیچاره ◾️یا ثارالله و ابن ثاره ◾️شنیدم این اشکا اثر داره ◾️یا ثارالله و ابن ثاره قبولم کن بذار تا آخرین نفس گدات باشم توی شلوغیا ی روضه هات باشم منم یه گوشه و کنار باهات باشم دلم تنگه نذاری نوکر تو بی سعادت شه نذاری دوری از حرم یه عادت شه نذاری اربعین برام یه حسرت شه ◾️دلم هوای کربلا داره ◾️یا ثارالله و ابن ثاره ◾️چشام داره برا تو می‌باره ◾️یا ثارالله و ابن ثاره .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5940408583228229711.mp3
2.64M
🔳 🌴ساقی ساقی علم بالا عباس 🌴در اوج آسمان پرچم داری 🎤 ساقی ساقی علم بالا عباس در اوج آسمان پرچم داری ای عشقت تا ابد در دل جاری در قلبم نهری از علقم داری جانم چه علمداری ، می آیی و دم داری حیدر به تو می نازد ، از بس که جنم داری ای سید و سر لشکر، ای محشر در محشر همرزم تو در میدان ، شهزاده علی اکبر یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل(4) بند چهارم صفین اومد به یادم روزی که سیزده سالت بود اما جنگیدی صد دل از مالک اشتر بردی وقتی که مثل مولا جنگیدی روز از پی شب می رفت ، ابرو به غضب می رفت تو به جلو می رفتی ، دشمن به عقب می رفت ضربت همه کاری بود ، خون بود که جاری بود صدها بدن بی سر، همواره فراری بود یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل(4) تو هر چه لایق دشمن باشد بر کفاران عاجز میگویی یک لشگر دست و پایش میلرزد وقتی هل من مبارز میگویی جانان جنم داری ، ای آیه و دم داری حیدر به تو مینازد ، از بس که جنم داری ای سید و سر لشگر ، ای محشره در محشر هم رزم تو در میدان ، شهزاده علی اکبر یا ابوفاضل منزل به منزل از روی ناقه اظهار خشم و بیزاری کرده زینب بعد از غروب عاشورا جای عباس علم داری کرده مردانه قدم میزد افسانه رقم میزد از نهضت عاشورا بی واهمه دم میزد احیاگره عاشوراس پیغمبره عاشوراس حامیه لوای حق درسنگره عاشوراس جانم زینب جانم زینب جانم زینب جانم زینب جانم زینب جانم زینب
🏴 ۱۴۰۲ علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تو شهنشاه زمینی آقا - عبد آستانه تو منم با بهشت چیکار دارم حالا که - میونِ عاشقای حسنم به وجودم می بالم / حسنی ام بدونید اهل عالم / حسنی ام ای جانم حسن - جانانم حسن ای آیه آیه ی قرآنم حسن ای جانم حسن ۲ ای جانم ای جانم ای جانم حسن 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه که شیر خدا علیه - شیر مرتضی علی، حسنه یکه تازه عرصه ی جمل و - شور ذکر یا علی، حسنه بگو امشب رو با من / یا حسن جان بگو کوری دشمن / یا حسن جان مروارید عشق - دریای سخاست اولین جلوه ی شاه لافتاست ای جانم حسن ۲ ای جانم ای جانم ای جانم حسن 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه که سینه زنم، با حسین - اگه زیر پرچمم، با حسن امضای کرببلام با حسین - روزی محرمم با حسن به خدا بی بی زهرا / حسنیه به خدا ارباب ما / حسنیه میگیم هر نفس: - مولانا حسن ارباب ارباب مایی یا حسن ای جانم حسن ۲ ای جانم ای جانم ای جانم حسن . 👇
4_5997068040905163112.m4a
764.8K
اینجا‌ محلّ ناله و آه است ای اهل عالَم این خیمه گاه است سالار زینب سالار زینب... اینجا پیچیده‌‌ ناله زهرا آه و واویلا آه و واویلا سالار زینب سالار زینب... اینجا با سوز و با دیده تر مادری گوید لالایی اصغر سالار زینب سالار زینب... اینجا هنوزم همه طفلان اَلعَطَش گویند با کامِ عطشان سالار زینب سالار زینب... اینجا هنوزم غم بُوَد غالِب آید صدای اسبِ بی صاحِب سالار زینب سالار زینب... .
و این خیمه گاه نور دوعین است این جایگاه مولا حسین است جانم حسین جان۴ اینجا به خیمه طفلان عطشان کنار زینب نالان و گریان جانم حسین جان ۴ اینجا به خیمه زینب نشسته با اشک و ناله قلب‌شکسته جانم حسین جان۴ اینجا به خیمه طفل رباب است بمیرم اصغر تشنه ی آب است جانم حسین جان۴ اینجا به خیمه رقیه خواب است غمدیده زینب در تب و تاب است جانم حسین جان ۴ اینجا ز خیمه آید بوی یاس نوای طفلان یا عمو عباس جانم حسین جان ۴ باشد مکان وداع آخر خون خدا با غمدیده خواهر جانم حسین جان۴ ز اینجا به سوی مقتل دویده دیده حسینش را سر بریده جانم حسین جان ۴ اینجا رسیده آتش به خیمه زینب بدیده سرها به نیزه جانم حسین جان ۴ اینجا به زخمش دشمن نمک زد بر روی طفلان از کین کتک زد جانم حسین جان۴ ............. .👇
زمزمه ای با امام رضا(ع) به سبک یا مولا دلم تنگ اومده پایان صفر دلم شود تنگ حرم مرغی شوم وبسوی مشهد بپرم در سوگ رضا(ع) به سینه وسر بزنم مانند رضا(ع) زغم بسوزد جگرم یامولا غریب الغربا مارا بطلب در حرم معین الضعفا۲ ___________________ در سوگ رضا دل همه خون بشود هرعاشق او زغصه مجنون بشود کفتر رضا سر به گریبان ببرد آهوی صحرا غمین ومحزون بشود یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا۲ ____________________ پایان صفر مولاشده مسموم کین در خانه خود تنها فتاده برزمین از درد جگر مولا بود در پیچ وتاب اوج غربت وشرار زهری آتشین یا مولا غریب الغربا، مارا..... __________________ در غربت خود جوادش آمد یاد او روسوی مدینه می رود فریاد او می زندز طوس جواد خود را اوصدا تا که آید و رسد پسر بر داد او یا مولا غریب الغربا..... شعر:اسماعیل تقوایی
4_5870561484303500996.mp3
2.25M
شهادت امام حسن مجتبی (ع) -( لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! ) لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی! بلغالعلی به کمال تو، کشفالدجی به جمال تو به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی شده پر دو چشم در ازل، یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته قرابتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی زد اگر کسی در ِخانهات، دل ماست کرده بهانهات همه جا گرفته نشانهات، به چه حسرتی، به چه حالتی! نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که آستان سخاوتی شاعر:
‍ متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم - محمود کریمی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ در دلم شوق ماسوا دارم میل پرواز تا خدا دارم سر راه کسی نشسته ام و  دست خالی چو یک گدا دارم  من گدای همیشه محتاجم تا زمانی که مجتبی دارم عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن  (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم... من گدای همیشه محتاجم تا امام چو مجتبی دارم  از مدینه ست، از دعای حسن  من اگر شور کربلا دارم  چشم من بی دلیل ابری نیست  در گلو بغض بی صدا دارم  سینه ام گر گرفته میسوزد بین این سینه شعله ها دارم من دچار غم حسن شده ام غصه دار غم حسن شده ام درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی... گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر... ساکت از ضعف پیکرت هستی فکر افتادن پرت هستی دست هایت چقدر می لرزد در نفس های آخرت هستی گفته بودی که تشت را ببرد چقدر فکر خواهرت هستی تن تو تیر می خورد وقتی پیش چشم برادرت هستی تکه ها جگر قسم می خورد زخمی از داغ مادرت هستی رفتی و گوشواره باقی ماند شاهد اشک دلبرت هستی ماجرای تو مو سفیدت کرد غربت کوچه ها شهیدت کرد گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم... غربت کوچه ها چه سنگین است گریه ی بی صدا چه سنگین است مادرت بی دلیل ناله نزد ضربه ی بی هوا چه سنگین است کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد...... بغض خود بشکن خلاصم کن بغض بی انتها چه سنگین است زن همسایه سر تکان می داد دست آن بی حیا چه سنگین است رفتی آستین به دندانت گریه بی صدا چه سنگین است سایه ات بر سر اهالی شهر مادر این روزها چه سنگین است کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، حسین......
‍ روضه امام حسن ع در فضای كوچه آه مجتبی پیچیده بود چادر ِ خاكی به زیر دست و پا پیچیده بود تو رو به خدا سادات گوش خودشون رو بگیرند نشنوَن، آخه روضه مادر خوندن جلوی اولاد سخت ِ. آنقدر گویم ز ظلم آن جنایتكار پست ضربت سیلی صدایش در فضا پیچیده بود بخدا الان اینجا به شما بگن:یه زن و بیرون مجلس دارن میزنند،همه میرید بیرون میگید:نامرد آدم با زن طرف نمیشه،تا افتاد بی بی رو زمین، امام مجتبی اومد زیر بغل مادر و گرفت، بلندش كرد،تا چشمش افتاد به چشم مادر،می دونی مادر چی گفت؟ مادرم گفت:حسن بر دلم آذر نزنی حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی دید حالش منقلب ِ گفت:سریع برو داداشم رو خبر كن،بگو داری بی داداش میشی،زینبم رو هم خبر كن اما آروم آروم،نكنه به زینب یه دفعه بی هوا بگی، ابی عبدالله سراسیمه اومد،امام حسن داره از حال میره،سر رو گذاشت روی زانوش اینقدر اشك ریخت،آروم آروم امام حسن چشمش رو باز كرد،اما اینقدر حسین گریه كرد،امام حسن فرمود: حسین گریه نكن آشنا رسید آخر اجل به داد غریبی ِ ما رسید چشم انتظار بودم و دیدی مادرم آخر برای بردن غم نامه ها رسید همچین كه داشت حرف می زد یه وقت دید در باز شد،زینب اومد تو بس كن حسین زینبم از راه آمده آی مردم برا امام حسن بلند بلند گریه كنید،آخه بعضی ها میگن:حسن گریه كن نداره،بخدا مادرش اینقده دعاتون میكنه، میگه:دلِ من ِ پهلو شكسته رو شاد كردید. بس كن حسین زینبم از راه آمده این تشت را نبر كه به غم مبتلا رسید هر چی گفت:دید ابی عبدالله آروم نمیشه،فرمود:حالا كه می خوای گریه كنی بذار برات روضه بخونم. بگذار روضه های مگو را بگویمت از آن غروب تلخ كه شام عزا رسید با مادرم كه یاس تر از هر فرشته بود رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید دیوار سنگ سطح زمین سنگ كوچه سنگ نامرد سنگ با دل ِ سنگی به ما رسید دستی سیاه از سر ِ من بی هوا گذشت دستی به روی مادرمان بی هوا رسید گفت:زیر بغل مادرم و گرفتم گفتم:بیا بریم،گفت:حسن جان تو بگو از كجا بریم،رسید در ِ خونه،امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی شده؟فرمود:هیچ چی. گفت:فاطمه جان هیچ چی؟ فاطمه جان: اگر چه ضرب سیلی را ندیدم ولیكن من صدایش را شنیدم 🥀🥀🥀