eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
363 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ (س ) ‍ بریم درِ خانه ی حبیبه ی خدا ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ... عرض ادب کنیم ... رسم مراسمات اینه آخرین شب بریم درِ خانه حبیبه ی خدا ... بی بی جانم ... هر چه کردیم ، امشب دیگه چشممون به دستهای توئه فاطمه جانم ... کدوم دست ؟!... بمیرم ... علی مرتضی مشغول غسل بود ... أسما میگه من آب میریختم ، علی بدن رو غسل میداد ... یه وقت دیدم دست از غسل کشید ... سر به دیوار گذاشت ، ناله میزنه ، گریه میکنه ... آقا از فراقت فاطمه گریه میکنی؟! حق داری ... اما خودت فرمودی دل شبه ، اینگونه ناله نزنید ... بلند بلند گریه نکنید ... چی شده اینطور ناله میزنید؟! فرمود أسما ... فاطمه ی من تا زنده بود ، بازوی ورم کردشو نشونم نداد ... شبی که آن تنِ عفت حجاب را شستم به اشک و خون دل آن دُرّ ناب را شستم مجال غسل نمی یافتم ز اشک روان شبی که بضعه ی ختمی مَآب را شستم (بمیرم برا دلت علی جانم ...) به سینه خونِ دلم موج زد در آن دل شب که زخمِ سینه ی از خون خضاب را شستم زهرا جان ... خدا داند دلم چون گریه میکرد به حالم دشت و هامون گریه میکرد ندیدم زخم پهلو را من آن شب ولی دیدم کفن خون گریه میکرد زهرا جان .... نازنین بدنِ حبیبه ی خدارو در دل شب غسل داد ... حنوط کرد ... کفن نمود ... اما هنوز آخرین بند کفن رو نبسته ... یتیمان فاطمه رو صدا زد ... هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ... یعنی بیایید و از دیدار مادر توشه بردارید ... حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ... علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ... چه منظره ای شد نمیدونم... همین قدر بگم هاتفی ندا داد ... یاعلی بردار حسنین را ... ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ... حسین ..... حسین ... حسین ... بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه حاج مهدی سماواتی
4_5933713137235657768.mp3
4.32M
ای جانسوز (دشتی) بسیارزیباو پرسوز متن وصوت👌😭😭 🖤😭🖤  آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم می روم از این دنیا می شود علی تنها من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون می روم از این دنیا می شود علی تنها تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم بشكند اگر دستم یاور علی هستم بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد می كشه منو آخر داغ غربت حیدر دشمن هیزم آورده فاطمه مگه مُرده ••✾•🌿🌺🌿•✾••
4_5884142381346850518.mp3
3.99M
🖤سینه_زنی_حضرت_زهرا 🖤 🎧مداح حاج مهدی رسولی 🎧 اینقدر غمِ مردمو خوردی ای مادر ِ غمخوار شده حرفِت ورد ِ زبونا هر جا ثُمّ الدّار دلم از این می سوزه تو مدینه یکی نمیگه چه غصّه ای داری تو که شب تا سحر برا مردم تو دعاهات چیزی کم نمیذاری جوری فتنه شده که تو حتّی میون ِ خوبام یاری نداری نگرانم من، واسه این زخما نگرانم من چون خونیه نفسات مظلوم مادر، بی کس مادر میدوید تو کوچه یه نفس مادر نَفَسِش حیدر، حیدر حیدر حیدر حیدر، حیدر حیدر 🖤حیدر حیدر .. حیدر حیدر دنبال ِ حیدر می دوید از سینه اش خون میچکید 🖤حیدر حیدر ... حیدر حیدر باز مشغول ِ کاری با لبخند که انگار .. نه انگار.. که ازت دو تا دنده شکسته بین ِ در و دیوار چرا برات نگران نباشم که نَفَسِت گاهی بر نمیگرده الهی مادر برات بمیرم که تموم نفسات پر درده اون دستای ِ مهربونت دیگه موهامونو شونه نکرده چی شده پهلوت، کبوده بازوت چه ورم داره ، گوشه ی ِ ابروت ای جان مادر، بی کس مادر 😭 ای جان مادر، ای جان مادر 😭 ای جان مادر، بی کس مادر😭
‍ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا (ص) *وقتی تو کوچه جلوی مادر ما زهرا رو گرفت...(جریان کوچه صحت داره...نامه رو اولی ملعون نوشت برای حضرت زهرا سلام الله علیها...برگه ی  فدک رو داد بعد پیغام داد برا دومی که من چنین کاری کردم برو یه کاریش بکن.)اومد تو کوچه جلوی مادر ما رو سد کرد.بعد گفت:برگه ی فدک رو بده.حضرت امتناع کرد.یه قدم به سمت مادر ما آمد.نامحرمه دیگه...باید بره عقب دیگه...قدم دوم به سمت مادرمون اومد...مادر یه قدم به عقب تر رفت...یه قدم به سمت مادر....اما قدم سوم دیگه شونه ی مادر ما به دیوار برخورد کرد...راه فرار نمونده...یه قدم به سمت مادر ما اومد.. ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف!*هر چی قدمو بلند کردم...نشد..‌دستش از روی سرم رد شد و...تا برگه ی فدک را گرفت...آب دهان برآن انداخت و پاره ش کرد... من میخوام چهار تا کلمه بگم...خودتو مادر تو زنتو ناموستو تصور کن این بلاها سرتون آمده... کلمه ی اول کلمه ی "ضَرَبَ" هستش...ضرب یعنی چی؟یعنی زدن...زدن ممکنه با دست باشه...ممکنه با پا باشه... کلمه ی دوم کلمه ی "رَکَلَ" هستش...رکل یعنی لگد زدن به در...اونم ضرب شدید یه دفعه ای...اگه میخوای ضربه شدید باشه اول باید یه قدم بیای عقب...خیز کنی...جفت پا بزنی تو در...به این میگن "رَکَل..." کلمه ی سوم کلمه ی "صَفَقَ" هستش....یعنی زدن به دو طرف... "عَصَرَ"یعنی چی؟یعنی فشار دادن... یه کلمه داریم "رَضَضَ" یعنی شکسته شده... یه کلمه داریم"هَضَمَ" یعنی له شده...یعنی کوبیده شده...یعنی زیر پا گذاشته شده...یه کلمه داریم "لَطَمَ"یعنی با مشت به صورت زدن... یه کلمه داریم "نَبَتَ" یعنی بیرون آمدن... بغدادی میگه وقتی در به سینه ی زهرا نشست" نَبَتَ المسمار..." "رَفَسَ "یعنی چی؟یعنی لگد زدن به سینه...اومد تو خونه...دید زهرا افتاده... اگر این است تاثیر شنیدن... شنیدن کی بود مانند دیدن... علی داره این صحنه ها رو میبینه... این مسمار به سینه زهرا نشسته...من از شما سوال میکنم....مگه بانوی باردار شکم جلوتر از سینه نیست؟! چه جوری این مسمار به سینه رسیده؟ وقتی دید فاطمه بین در و دیواره...میگه اونقدر این در رو فشار دادم....فشار دادم...فشار دادم.... روضه بانوای گرم حجت الاسلام سيدحسين مؤمني👇👇👇👇👇👇
‍ ❣﷽❣ 🔲 س 🔳 خدا حافظ ای، دردها رنج ها خداحافظ ای، شهر نامردها خداحافظ ای، ماجرای فدک خداحافظ ای، کوچه،سیلی،کتک خداحافظ ای،جان افروخته خداحافظ ای،سینه ی سوخته * ان شاءالله هیچوقت کس و کارِت مریض نشه...اونم از نوع مریضی سخت...هر روز میره اونی که مریض داری میکنه میگه الحمدلله امروز رنگ و روش بهتر شد...یا وقتی میره میگه امروز حالش زیاد مساعد نبود...بچه ها هر روز بیدار میشدن ببینن حال مادر چطوره...میدیدن مادر صورتش زرد تر،لاغر تر شده... اما فردایِ روز کسی که از دنیا میره...میگه روز آخری حالش خوب بودا... بچه ها بلند شدن ببینن حال مادر چطوره دیدن مادر تو بستر نیست...زودی همدیگرو بیدار کردن حسین جان حسن جان...اومدن تو صحن حیاط دیدن مادر نشسته داره آب و جارو میکه...،‌حسین جان مژده بده مادر امروز از بستر بلند شده...خودم دیدم دیگه دست به دیوار نمیگیره...ولی نمیدونم چرا هر جارویی که میزنه هی آه میکشه... خیلی خوشحال شدن بچه ها...یه نگاه کرد فرمود: فضه بیا من این چند وقته خیلی اذیتت کردم...خانوم من کنیز شمام الحمدلله حالت بهترِ...فرمود بله...اما یه کاری برا من بکن... فضه زحمت برات دارم...خانوم جان امر بفرمایید...میشه تنور و روشن کنی...میخوام خودم امروز نون درست کنم...خانوم جان اجازه بده ما انجام میدیم...فرمود نه چند وقته بچه هام دست پخت منو نخوردن...من امروز از دنیا میرم...میخوام بچه هام گرسنه نمونن...اگه بدونن مادر غذا درست کرده حتما میخورن...ببرمت پیش صاحبمون...مادر جان نون درست کردی بچه هات گرسنه نمونن...میگن بچه بادومه...ما ایرانیا میگیم بچه بادومه اما نوه مغز بادومه...همه مادر بزرگا عاشق نوه هاشونن...مادر جان کجا بودی نوه کوچولوت رقیه خانوم هی میگفت: بابا دلم درد میکنه... * ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا (ص) *وقتی تو کوچه جلوی مادر ما زهرا رو گرفت...(جریان کوچه صحت داره...نامه رو اولی ملعون نوشت برای حضرت زهرا سلام الله علیها...برگه ی  فدک رو داد بعد پیغام داد برا دومی که من چنین کاری کردم برو یه کاریش بکن.)اومد تو کوچه جلوی مادر ما رو سد کرد.بعد گفت:برگه ی فدک رو بده.حضرت امتناع کرد.یه قدم به سمت مادر ما آمد.نامحرمه دیگه...باید بره عقب دیگه...قدم دوم به سمت مادرمون اومد...مادر یه قدم به عقب تر رفت...یه قدم به سمت مادر....اما قدم سوم دیگه شونه ی مادر ما به دیوار برخورد کرد...راه فرار نمونده...یه قدم به سمت مادر ما اومد.. ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف!*هر چی قدمو بلند کردم...نشد..‌دستش از روی سرم رد شد و...تا برگه ی فدک را گرفت...آب دهان برآن انداخت و پاره ش کرد... من میخوام چهار تا کلمه بگم...خودتو مادر تو زنتو ناموستو تصور کن این بلاها سرتون آمده... کلمه ی اول کلمه ی "ضَرَبَ" هستش...ضرب یعنی چی؟یعنی زدن...زدن ممکنه با دست باشه...ممکنه با پا باشه... کلمه ی دوم کلمه ی "رَکَلَ" هستش...رکل یعنی لگد زدن به در...اونم ضرب شدید یه دفعه ای...اگه میخوای ضربه شدید باشه اول باید یه قدم بیای عقب...خیز کنی...جفت پا بزنی تو در...به این میگن "رَکَل..." کلمه ی سوم کلمه ی "صَفَقَ" هستش....یعنی زدن به دو طرف... "عَصَرَ"یعنی چی؟یعنی فشار دادن... یه کلمه داریم "رَضَضَ" یعنی شکسته شده... یه کلمه داریم"هَضَمَ" یعنی له شده...یعنی کوبیده شده...یعنی زیر پا گذاشته شده...یه کلمه داریم "لَطَمَ"یعنی با مشت به صورت زدن... یه کلمه داریم "نَبَتَ" یعنی بیرون آمدن... بغدادی میگه وقتی در به سینه ی زهرا نشست" نَبَتَ المسمار..." "رَفَسَ "یعنی چی؟یعنی لگد زدن به سینه...اومد تو خونه...دید زهرا افتاده... اگر این است تاثیر شنیدن... شنیدن کی بود مانند دیدن... علی داره این صحنه ها رو میبینه... این مسمار به سینه زهرا نشسته...من از شما سوال میکنم....مگه بانوی باردار شکم جلوتر از سینه نیست؟! چه جوری این مسمار به سینه رسیده؟ وقتی دید فاطمه بین در و دیواره...میگه اونقدر این در رو فشار دادم....فشار دادم...فشار ن😭
4_5870516464456304832.mp3
8.16M
💔 س 🖤 💔 حالا که میروی،از پیش بچه ها ویرانه میکنی ، کاشانه ی مرا بی خاطرات تو،بی آرزوی تو درد دلامو من، حالا بَرم کجا مرو زهرا از داغ تو خمیده قامت من گریون و مضطره برا تو حسن ،دلگیرم_ من بی تو _میمیرم مرو زهرا میشه سلام حیدرت بی جواب بیچاره ام من از غم بی حساب دلگیرم، من بی تو، میمیرم 🖤مرو زهرا.... با پیکر نحیف،پیش علی بمان😭 ای آنکه از بلا،قدّت شده کمان😭 شرمندگی رو از،چشمای من ببین😭 تو بین بستر و،من هم که نیمه جان😭 پاشو زهرا شونه بزن موهای زینبتو😭 پایین نیومده چرا تب تو😭 دلگیرم، من بی تو، میمیرم😭 پاشو زهرا سرفه نزن لبات میشه پرخون این التماسه حیدره که بمون😭 دلگیرم، من بی تو، میمیرم 🖤مرو زهرا... این رنگ صورت و ، این درد بی حساب این اشک چشم تو ، میده منو عذاب انسیه ی علی ، آرامشم تویی تو مثل لاله ای، اما شدی گلاب خودم دیدم داری قواره میکنی پیرُهن😭 دادی بجا کفن به زینب من😭 ای جانم، ازاین غم، ویرانم خودم دیدم گریون شدی برا غمای حسین داری میگیری هی عزای حسین ای جانم، ازاین غم، ویرانم 🖤حسین جانم... 💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
١۴٠١/٩/١٩ دل ها شده دوباره پریشان مادرت آقا  بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن دست شماست سفرۀ احسان مادرت دوباره شب شد و ظلمت بر آمد كنار قبر زهرا حيدر آمد پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم