eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
( سلام الله علیها ) یک مادر خمیده ، هر روز در مدینه وقت غروبِ خورشید (آتش زند به سینه)2 با یاد عاشورا ، دارد نوا بر لب هم پای اشکِ او گریه کند زینب از جسم عریان و تیر و سَنان گوید از قِصّه ی طشت و از خیزران گوید با صد احساس ، اُمُّ العباس از داغِ عَلقمه فغان کِشد از دل خواند روضه ، از آن نیزه گَه گشته همدمِ سرِ ابوفاضل ( ابوفاضل ... ) تکرار « تکرار بند اول » درعلقمه چه غوغاست ارض وسما به هم ریخت هرگوشه تکه ای از (آب آورِ حرم ریخت)2 فرقش، ترَک خورد و دستش جدا افتاد از هم پراکنده دستِ خدا افتاد چون بر زمین ، بی دست افتاد و پرپر شد تیری که در چشمش شد هی فرو تر شد مَشکش پاره ، راه چاره 2 شد بسته بر امید زینب و طفلان مظلوم ارباب ، زار و بی تاب مانده در راهِ خیمه بی کس و حیران ( حسین جانم ... ) تکرار وقتی که واژگون شد زخمی و خسته سقا دید از وفا ، برایش (دامن گرفته زهرا)2 از کودکی ، هر دم از کوچه ها بشنید حالا به چشمانش آن روضه را می دید یک هاله ی خونی ، بر چشم بانو بود یک دستِ او دائم ، بر روی پهلو بود یاثارالله ، اَدرِک اَخا 2 ساقی حاجت رواشده دم آخر زار و مجنون ، غرق در خون عباست را پسر صدا زده مادر ( ابوفاضل ... ) تکرار کی میرود زِ یادم ؟ وقتی که بی پَر و بال دیدم به چشم خونم (افتاده ای به گودال)2 می دیدی و میزد خصمِ لعین ، مارا زان لحظه ها دارم بر تن کبودی ها آتش به جانم زد قلب مرا بشکست وقتی که آن نامرد بر سینه اش بنشست لب ها عطشان ، بودی عریان 2 زخمت کاری ، به سینه شد حسین جانم حیدر بودو ، مادر بودو قتلگاهت مدینه شد حسین جانم ( یا ثارالله ... 4 یا ثارالله وَ ابنَ ثاره )2 در راه عشق ارباب ، هستی به کف نهادم آقا دهد اجازه ، ( آماده ی جهادم )2 تا خون بوَد در رگ ، شیعه بوَد هشیار 2 هرگز نمی گردد ، آن قصه ها تکرار حال ای سعودی ها ، این جا ولی دارد ای بی سر و پاها ... (ایران ، علی دارد) 2 سر تا پا گوش ، خونم در جوش 2 روی سربندِ من نوشته « یا زهرا » یا میمیرم یا پس گیرم ، خاک پاکِ بقیع آل حیدر را (یا ثارالله ... 4 یا ثارالله وَ ابنَ ثاره )2 بزارین کانال.
۳۷ (حضرت ام البنین س) همسر مولی علی و حضرت ام البنینی باب حاجات جهان و شیعه را حبل المتینی تو گل گلزار دینی،نور چشم مؤمنینی با نثار جان گل ها،حامی قرآن و دینی تسلیت حضرت حیدر۴ از کرامات خدایی گشته ای تو ام عباس بر گلان فاطمیون بوده ای عمری تو حساس بانوی حیدر تویی تو،مظهر کوثر تویی تو در سپهر دین یزدان،چون مه انور تویی تو تسلیت حضرت حیدر۴ تو ندیدی کربلا را رنج و داغ و ابتلا را نشنیدی ناله های غربت خون خدا را بر همه عالم رسیده،ناله ی هل من معینش روز عاشورا شکستند،آن جبین نازنینش تسلیت حضرت حیدر۴ تو ندیدی پیکر اکبر او شد اربا اربا بشنیدی غرق خون شد تن چاک گل لیلا آمده بابا کنارش،گشته مولی بی قرارش قامت خم گشته مولی،بوسه می زد بر عذارش تسلیت حضرت حیدر۴ تو ندیدی غرق در خون شده قنداقه ی اصغر بشنیدی حرمله تیر سه شعبه زد به حنجر عطشش گردیده چاره،شد گلویش پاره پاره زین مصیبت گل زهرا،ریزد از چشمش ستاره تسلیت حضرت حیدر۴ تو ندیدی شد جدا از تن پاکش دست عباس بشنیدی شد فدای دین و قرآن هست عباس دست او از تن جدا شد،فرقش از کینه دو تا شد تا کند یاری حسینش،جان عباست فدا شد تسلیت حضرت حیدر۴ تو ندیدی روز عاشورا به سوی او دویدند بشنیدی از قفا رأس حسینت را بریدند پرده ی حرمت دریدند،از ستم خنجر کشیدند در میان مقتل خون،از قفا رأسش بریدند تسلیت حضرت حیدر۴ تو ندیدی دشمن دین زخم زینب را نمک زد بشنیدی دشمن از کین کودکانش را کتک زد زین همه داغ و مصیبت،اشک زینب شد روانه بر یتیمان حرم زد،دشمنش با تازیانه تسلیت حضرت حیدر۴
PTT-20220113-WA0014.opus
308K
پسرام قربون/ اشکای، پسرای زهرا جون ناقابل دارم اونم، به فدای زهرا می میرم تا زینب بِم مادر، میگه جای زهرا آخه برای زینب، چجوری مادر باشم؟ من اومدم اینجا که، کنیز حیدر باشم بم نگید فاطمه، تازه میشه غمای زینب جونمو می‌گیره، بغضه توی صدای زینب می میرم من برای زینب (من بمیرم برای زینب) ### خودم و هر چارتا فرزندم، به فدای زینب دسته گلهام باشن تو جمعِ، شهدای زینب به ابالفضلم گفتم باشه، خاک پای زینب به بچه هام گفتم که، حسینی مذهب باشن پسر بزرگ کردم که، غلام زینب باشن زندگیشون باید، بگذره توو هوای زینب نذرشون می‌کنم، واسه‌ی کربلای زینب تا بمیرن برای زینب من بمیرم برای زینب #### شنیدم عاشورا توو صحرا، گذر غم افتاد هجوم آوردن سمت خیمه، وقتی پرچم افتاد دستای عباس از تن افتاد، که حسینم افتاد آخه تا عباسم بود، کسی مگه جرأت داشت؟ حسین ابالفضلو داشت، تو زانوهاش قدرت داشت دیگه باید فقط، اشک بریزم برای زینب آخ که جای طناب، مونده رو دست و پای زینب من بمیرم برای زینب من بمیرم برای زینب
روضه و توسل تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام به نفس حاج علی آینه چی 🏴🏴🏴🏴 گفتم اُم البنین ، دلم وا شد گره هایی که داشتم وا شد مادرِ آب را صدا زدمُ .. خشکسالم شبیه دریا شد با ادب بود و رویِ دامانش تا گلِ نازدانه ای جا شد .. به مدينه نگفت مادر شد گفت ،‌ مولایِ شهر بابا شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روضه هایی عجیب میخواند از شب و روز کربلایِ حسین با خجالت به زینبش میگفت پسرانم همه فدایِ حسین .. از خدا خواست که قدِ من را ای خدا بیشتر هلالش کن دست بر دامنِ سکینه گرفت پسرم را بیا حلالش کن بعدِ آن مشکِ پارۀ پسرش شرم دارد از این جا چرا زنده است هر کجا شیر خواره می بیند از نگاهِ رباب شرمنده است *اومد تو خیمه بی بی زینبُ ببینه؛ وارد خیمه شد و برگشت ..‌ یه موقع زینب سلام الله علیها صدا زد مادر بیا درست آمدی ، من زینبم ..* در کنارِ چهار قبر شریف آن قدر گریه کرده بی حال است ظهر امروز باز غش کرده روضه خوان شهید گودال است گفت زینب میان مردم شام فکر رأس برادرت بودی؟ راستی این دفعه جواب بده راضی از دست نوکرت بودی؟ گفته بودم که روز عاشورا همه دم پیش خواهرش باشد قبل از آن که کسی شهید شود پیش مرگِ برادرش باشد .. سرِ عباس را به نی دیدی لبِ او خشک بود یا تر بود؟ خواب دیدم که آب ها را ریخت نگران لبِ برادر بود (شاعر : مهدی نظری) *سفرۀ فاطمیه رو خانم اُم البنین داره جمع میکنه .. از همه التماسِ دعا .. بشیر وقتی صدا زد که همه پسرهات رو کشتن ، یکی‌ یکی اسم برد ام البنین گفت از حسینم چه خبر؟!.. گفت عباستم کشتن ، خم به اَبرو نیاورد گفت بشیر عباسم ، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا .. از حسین چه خبر؟!.. یه وقت بشیر صدا زد خانم حسینم کشتن .. انقده گریه کرد از حال رفت .. وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن .. اینو دیگه باور نمیکنم .. چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه .. گفت خانم آخه اول دستاشُ از بدن جدا کردن .. گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردنه باهاش رو نداشته و نداره ..عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت .. سوال کرد مگه کجا بوده؟.. گفت خانم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن ، مشکشُ سوراخ کردن .. یه وقت دیدن رو خاک ها نشست هی صدا میزنه حسین .. زینب جان ، سکینه جان ببخشید من شرمندۀ شما شدم .. عباسمُ حلال کنید .. یه بیت روضه و از همه التماسِ دعا .. افتادنش زِاسب سبب شد که چوبِ تیر در بینِ چشم بشکند و جا به جا شود .. . ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ =صَــــدَقِہ جاریِہ
۳۸ (حضرت ام البنین س) تو نور چشم علی فاطمه ی ام بنین هستی همراه زینب و کلثوم و حسین حامی دین هستی بانوی خانه ی علی بودی ریحانه ی علی ای جان خیر الناس ای مادر عباس ام البنین بانو۲ در آسمان ولایت تو چنان ماه درخشانی بر حیدر و همه گل های علی آرامش جانی نور چشمان زینبین مادری کرده بر حسین تو محرم رازی با علی دمسازی ام البنین بانو۲ ندیدی کرب و بلا ظلم و ستم شد ز عدو افزون شنیدی کرب و بلا پیکر اکبر شده غرق خون از غم نور هر دو عین گشته خم قامت حسین زین ماتم عظمی شد خون دل مولی ام البنین بانو۲ ندیدی طفل صغیری روی دست پدرش جان داد شنیدی حرمله با تیر ستم زده بر این نوزاد پیش چشمان پدرش پاره گردیده حنجرش عطش شده چاره گلو شده پاره ام البنین بانو۲ ندیدی از ستم و کین عدو خون دل خیر الناس شنیدی گشته جدا دست علمدار حسین عباس فرق عباس تو شکست تیر کین چشم او ببست گشته فدا عباس دستش جدا عباس ام البنین بانو۲ ندیدی یوسف زهرای بتول از نفس افتاده شنیدی بین دو نهر جان علی لب تشنه جان داده شمر دون خنجرش کشید از قفا حنجرش برید خون شد دل زینب جانش بود بر لب ام البنین بانو۲
206.2K
زمینه.حضرت ام البنین سلام اللّه علیها ای مادرم کنیز و بابای من غلامت ای مادر ابالفضل جان ها فدای نامت با اسم عباست خیلی گره وا شد تا نذر تو کردم دردم مداوا شد خالی نمیمونه هیچ سائلی دستش تا سفره ی بی بی ام البنین هستش تو دلبندی تو فرزندی داری که ماه آسمون لقب داره ماشاءالله بر تو مادر از بس که بچه شیر تو ادب داره یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل ای مادرم کنیز و بابای من غلامت ای مادر ابالفضل جان ها فدای نامت عباس پهلوانت سقای کربلا شد لب تشنه در شریعه ، دست از تنش جدا شد شرمندگی میریخت از اشک عباست تا حرمله زد تیر بر مشک عباست بر فرق بشکسته وقتی عمود آمد از روی زین بر خاک با سر فرود آمد دریا دریا صحرا صحرا می آمد از شریعه عطر بوی یاس بوی زهرا در آن صحرا می آمد از کنار پیکر عباس یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل
. علیهاالسلام فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود به عشق «شیر خدا» از یل دلاور خود گذشت اگر چه در این راه نیمه‌جان شده بود چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین -و نه به خاطر فرزند- روضه‌خوان شده بود اگر چه پیر شد از داغِ بی‌امان، اما به پشتوانهٔ زینب دلش جوان شده بود فدای «اُمّ اَبیها» شدن علامت داشت به این سبب قد «اُمّ البنین» کمان شده بود ✍ .
( سلام الله علیها ) یک مادر خمیده ، هر روز در مدینه وقت غروبِ خورشید (آتش زند به سینه)2 با یاد عاشورا ، دارد نوا بر لب هم پای اشکِ او گریه کند زینب از جسم عریان و تیر و سَنان گوید از قِصّه ی طشت و از خیزران گوید با صد احساس ، اُمُّ العباس از داغِ عَلقمه فغان کِشد از دل خواند روضه ، از آن نیزه گَه گشته همدمِ سرِ ابوفاضل ( ابوفاضل ... ) تکرار « تکرار بند اول » درعلقمه چه غوغاست ارض وسما به هم ریخت هرگوشه تکه ای از (آب آورِ حرم ریخت)2 فرقش، ترَک خورد و دستش جدا افتاد از هم پراکنده دستِ خدا افتاد چون بر زمین ، بی دست افتاد و پرپر شد تیری که در چشمش شد هی فرو تر شد مَشکش پاره ، راه چاره 2 شد بسته بر امید زینب و طفلان مظلوم ارباب ، زار و بی تاب مانده در راهِ خیمه بی کس و حیران ( حسین جانم ... ) تکرار وقتی که واژگون شد زخمی و خسته سقا دید از وفا ، برایش (دامن گرفته زهرا)2 از کودکی ، هر دم از کوچه ها بشنید حالا به چشمانش آن روضه را می دید یک هاله ی خونی ، بر چشم بانو بود یک دستِ او دائم ، بر روی پهلو بود یاثارالله ، اَدرِک اَخا 2 ساقی حاجت رواشده دم آخر زار و مجنون ، غرق در خون عباست را پسر صدا زده مادر ( ابوفاضل ... ) تکرار کی میرود زِ یادم ؟ وقتی که بی پَر و بال دیدم به چشم خونم (افتاده ای به گودال)2 می دیدی و میزد خصمِ لعین ، مارا زان لحظه ها دارم بر تن کبودی ها آتش به جانم زد قلب مرا بشکست وقتی که آن نامرد بر سینه اش بنشست لب ها عطشان ، بودی عریان 2 زخمت کاری ، به سینه شد حسین جانم حیدر بودو ، مادر بودو قتلگاهت مدینه شد حسین جانم ( یا ثارالله ... 4 یا ثارالله وَ ابنَ ثاره )2 در راه عشق ارباب ، هستی به کف نهادم آقا دهد اجازه ، ( آماده ی جهادم )2 تا خون بوَد در رگ ، شیعه بوَد هشیار 2 هرگز نمی گردد ، آن قصه ها تکرار حال ای سعودی ها ، این جا ولی دارد ای بی سر و پاها ... (ایران ، علی دارد) 2 سر تا پا گوش ، خونم در جوش 2 روی سربندِ من نوشته « یا زهرا » یا میمیرم یا پس گیرم ، خاک پاکِ بقیع آل حیدر را (یا ثارالله ... 4 یا ثارالله وَ ابنَ ثاره )2