eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
قلبم از کینه ی دشمن چقَدَر ریخت به هم تا که زد بر جگرم زهر شرر ریخت به هم یاد بزمی که به پا کرد در آن شب منصور از سر شب جگرم تا به سحر ریخت به هم جگرم سوخته از زهر نباشد، که عدو ناسزا داد به زهرا که جگر ریخت به هم اثری نیست به جا جز سرم، از زهر ولی صورت مادرم از شعله ی در ریخت به هم خانه ام سوخت ولی سینه ای از میخ نسوخت آن که شد بهر علی سینه سپر ریخت به هم با لگد زد به در سوخته تا در افتاد میوه از شاخه جدا گشت و ثمر ریخت به هم دست بسته وسط کوچه کشاندند مرا دیده ام از غم زینب شده تر، ریخت به هم داغ های من و عمه چه تفاوت ها داشت وای من عمه ام از تیر نظر ریخت به هم می دویدم عقب مرکب و می سوخت دلم بهر آن طفل که از پای به سر ریخت به هم .
◾دو دمه های ◾شهادت امام‌صادق(ع) ◾بنداول دستهایم بسته شد همچون‌امیرالمومنین یا اله‌العالمین(۲) ◾بنددوم زهر کین آتش زده بر قلب زارم این چنین یا اله‌العالمین(۲) ◾بندسوم بین کوچه پاره شد تا رشته حبل‌المتین یا اله‌العالمین(۲) ◾بندچهارم خانه‌ام آتش گرفت و خورده‌ام من بر زمین یا اله‌العالمین(۲) .
مرحمی نیست که این زخم مداوا بکند کاشکی با جگرش زهر مدارا بکند زهر آهسته تمامِ جگرش را سوزاند حق بده این همه از درد تقلا بکند چند روز است که کارش شده از بسترِ مرگ خانه‌ای سوخته را خوب تماشا بکند غربت این است که در شهرِ مدینه هر شب باید او با درِ آتش زده احیا بکند رسم این است در این شهر که حُرمت شکنند چقدر روضه مهیاست که برپا بکند این حرامی که رسیده است که او را بکشد از زن و بچه‌اش ای کاش که پروا بکند پیرمرد است عصا یا که عبا با نعلین فرصتی حیف ندادند مهیا بکند عادتش بود که در آخرِ هر مجلسِ درس رویِ زانو بزند وای حسینا بکند عمه‌اش تا دل گودال ندارد راهی باید او داد زنَد با همه دعوا بکند تا مگر بعدِ سه ساعت برسید پیشِ حسین قبل از آنی که بر آن سینه کسی جا بکند بعد از آن هم بدود خیمه به خیمه تنها تا مگر دخترِ آتش زده پیدا بکند ... .
همه افلاک تو را بحر حقایق گویند اهل تفسیر، تو را مصحف ناطق گویند چارده صادق و معصوم همه نسل به نسل که خلایق همه را جلوه ی خالق گویند کذب و کذاب فزون بوده به دوران شما زین جهت بین امامان به تو صادق گویند پدر علم به هر رشته تویی در عالم نه من این را همه جا مؤمن و فاسق گویند شیخ عشاق شمایی به حقیقت نه مَجاز وَ طبیب دل هر بنده ی عاشق گویند قالَ صادق همه جا راه گشای علماست که به هر علم تو را منبع واثق گویند شیعه ی جعفری ات را متخلق بنما که جهانی به تو ما را متعلق گویند شکر حق گر نشدم رهرو شایسته ی تو به «رئوفی» نه که شیعه، به تو عاشق گویند .
دوبیتی يا رب تو به حقِّ جعفر آن صدق تمام آن كاو به حياتِ علم، بخشيده دوام همت بده ما را به بلندای نماز تا شيعه ی جعفری بمانيم مدام ◾️ سخت است به محتضر، دمی راز و نياز حتی چه رسد به خلق گردد دمساز هنگام وداع، حضرت صادق بود جان بر لب و می كرد سفارش به نماز .
همای قدسم و در آشیانه می سوزم غریب و غمزده با درب خانه می سوزم هر آنچه خیر که باشد پُر از نشانه ی ماست دریغ و درد که خود بی نشانه می سوزم برای آن که تسلی دهم به طفلانم کنار یک یکشان کودکانه می سوزم نفس نفس زدنم هم نکرد تأثیری دوان دوان پی مرکب روانه می سوزم میان شعله گرفتم دم حسین حسین به یاد کعب نی و تازیانه می سوزم به یاد جد غریبم حسین هر شب و روز بنالم از دل و با هر بهانه می سوزم چو دیدم این همه شاگرد، گرد پیکر خود به یاد مادر و دفن شبانه می سوزم .
یکی می گفت مثل مادرش پشت در افتاده یکی می گفت بین کوچه ها چون حیدر افتاده شبیه عمه اش زینب سرِ بازارهای شام به روی خاک با صورت وَ گاهی با سر افتاده یکی می گفت همچون مجتبی مسموم شد از زهر به خود می پیچد و در ذکر مادر مادر افتاده یکی می گفت تا آتش کشید از خانه اش بالا به یاد خیمه ها و ماجرای معجر افتاده یکی می گفت در بزم شراب اشکش برای چیست؟ یکی می گفت شاید یاد یک تَشت زر افتاده یکی می گفت تا شمشیر بالا رفت بر قتلش به یاد کربلا و نحر از پشت سر افتاده گریزِ گریه اش تا گوشه ی ویرانه رفت آن دم که او می دید لرزه بر تن یک دختر افتاده «رئوفی» بس کن این مرثیه را، تنها بگو کلِّ مصیبت های آل الله در یک پیکر افتاده .
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 بیا ای دل امشب رویم تا بقیع زنیم ناله از عمق جان با بقیع بیا ای دل امشب چو زوّار روز چو شمعی سر قبر صادق بسوز ببر ای دل امشب مرا در بَرش زنم بوسه بر قبر بی زائرش سر قبر صادق بسوز آب شو و هم ناله با آه مهتاب شو چه حسِّ غریبی بقیع دارد آه ز خاکش غم وغصه می بارد آه سلام ای امامم شـه باکـرم بمیرم برایت نداری حرم چودیدندت آنشب به تاب وتبی بـه حـال قنـوت و نـماز شـبی چه ها با تو کردند ای نازنین که باصورت افتاده ای برزمین به آتش کشیدند تا خانه ات به هرسو روان اهل کاشانه ات تو در بین آتش در آن همهمه چه دیدی که می گفتی یا فاطمه تو راهمچنان بَرده ها بُرده اند و بــا نـاسـزا قلـبت آزرده انـد شکستندآن شب دل مضطرت جسـارت نمـودنـد بـر مـادرت اگرسیلی ازدست کین خورده ای اگر بین ره هی زمین خورده ای سـرت را نَبُـرّیده اند از قفـا تمـاشا نـدادند بـــر نیـزه ها کسی دخترت را که سیلی نزد به رخسار او رنگ نیلی نزد کسی خانه ات را به غارت نبُرد کسی خواهرت را اسارت نبرد نبستند دستان او با طناب نبردند او را بــه بــزم شراب شما را کسی به عزیزی نخواست کسی دخترت را کنیزی نخواست یتیمت میان خــرابه نَمُرد بجای غــذا تــازیـانه نخورد ولی دل بسوزد برای حسین برای همه بچه های حسین چه گویم چه کردند درقتلگاه که شد نــالـۀ فــاطـمه آه آه نمیدانم آن لحظه زهرا چه دید که فریاد جانسوز از دل کشید ز دل ناله می زد با شوروشین الهی که مادر فدایت حسین مگو باز «مداح »از قتلگاه که زهرا دگر رفته از حال آه 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 ای دل ازداغ صادق به فغان ناله کن برسروسینه زن صیحه زنان ناله کن بر غریبیِ او مویه کُنان ناله کن برمزارش چوصاحب الزمان ناله کن حیفِ شاه کَرَم که ندارد حرم وامصیبت«٢» می زنم از غم حضرت صادق به سر شد جگر پاره ی فاطمه پاره جگر سینه ها ازغم غربت او شعله ور سینه زن درعزایش شده شمس وقمر بس پیاده دوید ناله ازدل کشید وامصیبت «٢» شیعـه در مـــاتم پــادشهِ عـالمین در عـــزای امام صادق آن نَیّــریـن می زندبرسروسینه به صدشوروشین ای فـدای غـریبیِ تـو مـولا حسین جان بقربان تو هم عزیزان تو وامصیبت «٢» 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
شهادت حضرت امام صادق ع ___ پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب کشان کشان بردند ___ کوچه های مدینه شاهد بود مثل جدش علی چه سان بردند ____ چند ظالم به خانه ی شه دین ریختند و چه بی امان بردند ___ هر چه در خانه بود اهل جفا با شرار کینه از میان بردند ____ این ندا آمد از دل حضرت ناله اش را به آسمان بردند ____ او گناهی نکرده بود ولی دست بسته به ریسمان بردند ____ حرمتش را اجامر و اوباش هتک کردند و از میان بردند ____ اهل یثرب چه بی وفا بودند ایستادند و دشمنان بردند ____ نیست قدرت به خامه ات "دلجو" گرچه نام تو بر زبان بردند # کانال اشعار اصغر گلمحمدی متخلص به (دلجو )
کلام استادسازگار گزیده ای از نصایح پندیات ونکات ناب وتجربیات 60 سال نوکری استاد سازگار که درجلسات ذبیح العطشان ویا درکلاس مداحی فرموده اند :  ....همیشه مردم راپشت سراهل بیت ببینید یعنی اول رضای اهل بیت شرط است بعد رضای مردم ببینیم اهل بیت از ما چه می خواهند چگونه باشیم چگونه بخوانیم ....خلاصه اگر همه مردم به ما بگویند احسن مهم نیست انشالله اهل بیت به ما احسنت بگویند ....ریسمان رابطه مداح با اربابش زیارت عاشوراست سعی کنید هرروز زیارت عاشورا بخوانید .من هر چه دارم از زیارت عاشوراست  ونزدیک 50سال است که هرروز خوانده ام ویک روز هم ترک نشده است. زیارت عاشورا...زیارت عاشورا....زیارت عاشورا.   .....نکته دیگه ادب است صدات اگر خوبه یه پیرمردی از کار افتاده حالا اومده بخونه تمام صدات وبکار نبر تمام روضه رو نخون اوهم یه روزی مثل شما جوون بوده 60سال باحنجره اش یاحسین گفته توهر چی باید بشوی شدی اگر یه جام مجلست نگرفت چیزی کم نمیشه شما مجلس رو گذاشتید برای اونکه صدا نداره اونوقت چنان ابی عبدالله توظرفتون می ریزه .مگه همه مجلس وما باید جمع کنیم مگه باید به اسم ما تمام بشه. استاد در کلاس صبح جمعه این هفته فرمودند:من دیگر عمر خودم را کرده ام اما خوشحالم که شاگردان خوبی از خود به یادگار گذاشتم که یاد مرا زنده نگاه می دارند بعد خطاب به اربابشان اباعبدالله الحسین (ع) فرمودند کی مردن مهم نیست باتو مردن مهم است حسین جان .خدایا مرگ مارادر مجلس امام حسین قرار بده.    به خدا به خدا به خدا آقای محمدی ودوستان اینهمه می گویند شعر حفظ کنید راست هم میگویند ولی به حضرت زهرا قسم گریه کردن برا مداح از شعر حفظ کردن واجب تر است گریه عاشقت می کنه سنگی دلت رو ازت می گیره .خلوت کن با ابی عبدالله من بعضی شبا که می خوام بخوابم یه روضه برا ابی عبدالله می خونم اگر اهل نمازشبی نمازشبت وکه خوندی دوسه تا جمله براخود امام حسین بخون فکر نکن کسی نیست ملایکه ها دورتند کسی که نماز شب می خونه علامه مجلسی نوشته 9 صف از ملایکه پشت سرش صف می بندند به اواقتدامیکنند که هرصفی به اندازه جمعیت اول خلقت تا آخر خلقته  نمازشب بخونید .انقدر توقبر بخوابیم اگه بزارند بخوابیم. برای یک مداح سه چیز از واجبات است:1-استاد 2-اخلاص 3-مطالعه👌👌👌
۲۵ شوال سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع امام صادق رباعی و دوبیتی 🎋🌹🌺🌸🌷🎋 تا مذهب جعفری بود مذهب ما این منصب نوکری بود منصب ما ما عاشق مکتب و ولایت هستیم چون مکتب احمدی بود مکتب ما 🎋🌹🌺🌸🌷🎋 ای صادق آل مصطفی ادرکنی آئینه ذات کبریا ادرکنی ما دست به دامان تو داریم مدام تا حاجت ما شود روا ادرکنی 🎋🌹🌺🌸🌷🎋 از ظلم ستم گران امام صادق مسموم شده ز کینه نخل باسق منصور دوانقی گرفته از ما آن صاحب مذهب و کتاب ناطق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 مدح و منقبت کنم وصف ‌و مدح عظیم السوابق همان که بود مظهر ذات خالق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 بود شهریار دل و کشور عشق امام الهدا پیشوای خلایق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 ولی خدا جعفر ابن محمد امام ششم رهنمای حقایق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 همان مصلح و صالحُ بعد صالح همان که به وصفش نبی گفته صادق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 همان که بود مرتضی را شمایل چو باقر به علم نبی گشته حاذق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 همان که بود پیر و شیخ الائمه صفاتش صفات خدا را مطابق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 بود نور انور ، علمدار بینش بود طلعت او فروغ مشارق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 بود مذهب جعفری مذهب ما به دانشسرایش همه گشته فایق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 ز سر تا به پا محو آن روح دانش ز پا تا به سر بر خدا گشته عاشق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 بود در فضیلت کثیرالفواضل دلیل الحقایق ، مدارالمناطق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 کند دشمن و دوست تمجید و مدحش به تائید او هر مخالف موافق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 وجود شریفش چو بی مثل و مانند ولی کن بود در مثل نخل باسق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 خوش آنکو به آل نبی شد ملازم بد آنکو ز دین نبی گشته مارق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 ولی من چگویم ز احوال آن شه که دل را نماید چو مجنون و وامق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 چگویم که از داغ او عالمی سوخت نه امروز سوزد که سوزد ز سابق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 چه غمها که در دل ندارد ز سیلی ز دیوار و مسمار و داغ شقایق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 همان وارث درد و غمهای مادر که در آتش کینه ها بوده لاحق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 پس از رنج و آزار بی حد منصور شده کشته با زهر خصم منافق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 چرا تربتش گشته با خاک یکسان شده پیکرش ارغوان چون شقایق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 خدایا چه کردند با آل طاها به سم و به شمیر ای حی رازق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 به شهر مدینه ، عراق وبه مشهد شهید ره دین و قرآنِ سامق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 بیا تک سوار علی جان زهرا بگیر انتقام از عدوی منافق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 بسوزم بر آنکس که عمری نموده الی الحق داع و بالحق "ناطق" (۱) 🎋🌹🌺🌷💐🎋 ۱- این مصرع برای مرحوم کمپانی است به معنی دعوت بسوی حق و گویای حق 🎋🌹🌺🌷💐🎋 مثنوی مرثیه روضه و زمینه سینه زنی ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ آنکه عطر و بوی جنت می دهد از چه قبرش بوی غربت می دهد ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ شیعه می سوزد برای غربتش می زند پر در هوای غربتش ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ غربتش آتش به جان ها می زند زخم غربت بر دل ما می زند ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ او که شیخ الاولیا دارد لقب خلقت ایجاد را باشد سبب ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ وارث علم نبی جان علی نجل زهرا مظهر ذات جلی ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ اختر برج ولایت صادق است گوهر بحر رسالت صادق است ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ با همه فضل و شرف قو م دغا بر حریمش تاختند از کینه ها ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ بر حریم خانه اش آتش زدند نیمه ی شب در سرایش آمدند ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ وامصیبت یاد مادر کرده است یاد سیلی یادی از در کرده است ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ دست بسته پا پرهنه از جفا دشمن او را برده مثل مرتضی ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ ریسمان بر گردنش انداختند چون علی بر حرمت او تاختند ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ هتک حرمت تا کجا باشد بر او شد چو با منصور ملعون روبرو ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ تا که شمشیر از نیامش بر کشید آن زمان رخسار پیغمبر بدید ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ دید پیغمبر رسول بی قرین ایستاده در حضورش خشمگین ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ آن لعین شمشیر کردی در نیام پس ز وحشت کرد او را احترام ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ یادم آمد از حسین تشنه کام خاندانش را نکردند احترام ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ از دم شمشیر و تیر و نیزه ها پاره پاره شد تن خون خدا ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ آه، زینب آمده از خیمه گاه بر سر بالین او در قتلگاه ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ دید تا آن پیکر غرقه بخون پیکر بی سر فتاده لاله گون ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ تا تن صد پاره ی او دیده است حنجر ببریده را بوسیده است ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ شد عزادارش مه ثانی عشر مهدی زهرا امام منتظر ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ زین مصائب دل پریشان "ناطق" است چون عزای سبط احمد صادق است ▪️🌷▪️🌷▪️🌷▪️ غلامرضا محمودنژاد (ناطق)