eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
5⃣در هر دو مجلس نیز با آنان به مجادله پرداخت!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد : عبیدالله پس از شنیدن جواب های دندان شکن حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و گفت : تو کیستی؟ امام سجاد(ع) فرمود : من علی بن حسینم! عبیدالله گفت : «أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟» آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین(علیه السلام) را نکشت؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمود : «قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ» من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند. عبیدالله گفت : بلکه او را خدا کشت. امام سجاد(علیه السلام) فرمود : «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها» خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند. در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟ سپس دستور قتل امام سجاد(علیه السلام) را داد.(۱) آنگاه امام سجاد(ع) رو کرد به ابن زياد و فرمود : «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ» ♦️اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن در راه خدا، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست.(۲) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤ابن اعثم کوفی(۳۱۴ق) می نویسد : امام سجاد(علیه السلام) در مجلس یزید، بلند شد و پیش روی یزید قرار گرفت و در شعری، خطاب به او فرمود : «لَا تَطمَعُوا أَن تُهِینُونا وَ نُکرِمُکُم وَاِن نَکُفَّ الأَذَی عَنکُم وَ تُؤذُونَا فَاللهُ یَعلَمُ أنَّا لا نُحِبُّکُم وَ لَانَلُومُکُم أَن لَم تُحِبُّونَا» ♦️انتظار نداشته باشید که وقتی شما ما را خوار می‌کنید، ما شما را گرامی بداریم؛ هنگامی که شما آزارمان می‌دهید، ما از آزار شما خود داری ورزیم. خدا می‌داند که ما شما را دوست نداریم و از اینکه شما نیز ما را دوست نمی‌دارید، سرزنشتان نمی‌کنیم.(۳) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۳۱
6⃣در هر دو مجلس به قتل تهدید شد!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد : عبیدالله بن زیاد گفت : «اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ» ♦️علی بن حسین(علیه السلام) را ببرید و گردنش را بزنید.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤مسعودی(۳۴۶ق) می نویسد : «فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ» ♦️یزید در مورد امام سجاد(علیه السلام) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!(۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
7⃣در هر دو مجلس در غل و زنجیر بود!👇 🔰در کوفه : 👤محمد بن جریر طبری(۳۱۰ق) می نویسد : «إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ» ♦️عبيد الله بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(علیه السلام) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤علی بن ابراهیم قمی(۳۰۷ق) می نویسد : «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا» ♦️امام سجاد(علیه السلام) در غُل و زنجیر بود.(۲) 📚منابع : ۱)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲ ۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳
8⃣در هر دو شهر خطبه خواندند!👇 🔰در کوفه : 👤طبرسی(۵۴۸ق) می نویسد : حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد؛ در کوفه دیدم که زينب دختر على(ع) برای کوفیان خطبه مى خواند. «لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)» ♦️هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا زبان على(علیه السلام) در كام اوست و با زبان اميرالمومنین(علیه السلام) سخن مى گويد.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤سید ابن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد : هنگامی که یزید به راس مبارک امام حسین(علیه السلام) اهانت کرد و آن اشعار کفر را خواند، سپس؛ «فَقَامَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَقَالَتْ‌ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ..» ♦️زینب کبری(س) ایستاد و این چنین خطبه ای خواند.(۲) 📚منابع : ۱)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۰۵ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۱
9⃣در هر دو شهر سر مبارک بر بالای نیزه قرآن تلاوت کرد!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد : زید بن ارقم می‌ گوید : «مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟] فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!» ♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(علیه السلام) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت می‌فرمود : آیا خیال کرده که پیش‌آمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفت‌آورتر است؟ به‌ خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر ‌اندامم راست شد و عرض کردم : به ‌خدا سوگند! سر بریده شما‌ ای فرزند رسول‌ خدا(ص)، شگفت‌ آورتر از پیش‌ آمد اصحاب کهف است.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤قطب‌الدین راوندی(۵۷۳ق) می نویسد : منهال بن عمرو می‌ گوید : «أَنَا وَ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ اَلْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ : [أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ اَلْكَهْفِ وَ اَلرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً؟] فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ فَقَالَ أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي» ♦️به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را می‌خواند. همین ‌که به این آیه رسید : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» ناگهان سر مطهر اباعبد‌الله(علیه السلام) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود : ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفت‌انگیزتر است.(۲) 📚منابع : ۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸ ۲)الخرائج والجرائح راوندی، ج۲، ص۵۷۷
🔟بعد از اتمام هر دو مجلس[کوفه و شام]، به زندان انتقال داده شدند!👇 🔰در کوفه : 👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد : «[أَمَرَ] اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى اَلسِّجْنِ» ♦️ابن زیاد دستور داد تا اسرای کربلا را در زندان کوفه، زندانی کنند.(۱) ┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈ 🔰در شام : 👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد : «ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ» ♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(علیه السلام) را با امام سجاد(علیه السلام) زندانی کردند.(۲) 📚منابع : ۱)أمالی شيخ صدوق، ص۲۳۰ ۲)أمالی شیخ صدوق، ص۱۶۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e لطفا دوستانتان را به گروه اشعار وروضه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها دعوت کنید و در ثواب نشر مطالب سهیم باشید.🌷🍃
4.52M
(حضرت رقیه س) گل ولا رقیه،شمس هدی رقیه هستی تو روزمحشر،امید ما رقیه رقیه جان رقیه۲ مایه ی افتخاری،برشیعه اعتباری باشد به قلب عالم،ولایت تو جاری رقیه جان رقیه۲ صحن و سرات بهشتم،مهر تو در سرشتم نام تو یا رقیه،بر قلب خود نوشتم رقیه جان رقیه۲ مهر امام خودرا،با نقد جان خریدی فردا به نزد زهرا،رقیه روسپیدی رقیه جان رقیه۲ بی بی چه هاکشیدی،زخم زبان شنیدی درگوشه ی خرابه،رقیه آرمیدی رقیه جان رقیه۲ امشب تمام دل ها،رفته سوی خرابه از داغ تو رقیه،دل ها همه کبابه رقیه جان رقیه۲ ای نورقلب ودیده،کس مثل توندیده پیکرغرقه درخون،بر نی سر بریده رقیه جان رقیه۲ تو گل بوستان،محمدی پدرجان امشب تو در خرابه،خوش آمدی پدرجان یاابتاحسین جان۲ عدو پس ازتو بابا،آتش به خیمه ها زد رأس مقدس تو،بر روی نیزه ها زد یا ابتا حسین جان۲ بابابه زخم عمه،دشمن تو نمک زد کنارجسم پاکت،سکینه را کتک زد یاابتا حسین جان۲ ندیدی چه کشیدم،از داغ تو خمیدم پس از تو از عدویت،زخم زبان شنیدم یا ابتاحسین جان۲ بنگر به روی زردم،زین همه رنج و دردم از ناقه تا فتادم،یاد مدینه کردم یاابتاحسین جان۲ ازبس که زجرمرا زد،دردمی کندسرمن کبوده ای پدرجان،تمام پیکر من یاابتاحسین جان۲ مظلوم مهربان ارث،از مادرتوبردم بابابه کوفه وشام،من تازیانه خوردم یاابتاحسین جان۲ چون مرغ پرشکسته،بابا دلم شکسته از زندگی پس از تو،رقیه گشته خسته یاابتاحسین جان۲ ازداغ جانگدازت،باباکشم زدل آه سیرم ز زندگانی،من راببربه همراه یا ابتا حسین جان۲ اجرا: مداح اهل‌بیت ع⬇️ https://eitaa.com/eetazeinab
حضرت رقیه علیهاالسلام 💢 (روضه غساله )؛ عجب یتیم نوازی کردن هرجا بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش خیلی روضه خوندنش طول نکشید ،یه وقت عمه سادات دید دیگه صداش نمیاد،خرابه تاریک بود،چشم چشم رو نمیدید،عمه جانش گفت:ساکت باشید خسته بود دوباره خوابش برد ...آی خدا نیاره دختر امانت رو دستت جون بده. ..خانوم زینب آروم آروم آمد جلو، آروم تکونش داد رقیه جان.. .دید دیگه جواب نمیده...حسین....*  ، اون زن غساله نازنین بدن دردانه ی ابی عبدالله رو غسل میداد یه وقت سوال کرد سرپرست این بچه کیه همه خانم زینب و نشان دادن گفت این بچه به چه بیماری مبتلا شده که بدنش سیاه و کبود شده و از دنیا رفته ، یه وقت دید عمه سادات داره بلند بلند گریه میکنه ، گفت خانم منو ببخش اگه ناراحتت کردم خانم زینب فرمود این دختر امام حسینه ، هروقت بهانه باباشو میگرفت با سیلی می‌زدندش ای زن غساله این رقیه سه ساله است ولی داغ سی ساله دیده داغ باباشو دیده،داغ برادر شش ماهه دیده داغ عمو عباسشو دیده بدن اربا"اربا" علی اکبرش و دیده سر بریده دیده رقیه جان ای زن غساله! دیگه راحت شد رقیه جان ؛ زن غساله! آهسته‌ تر بریز آب که تازه رفته این دلخسته در خواب بده آهسته غسلش را که زینب ب یاد مادرش افتاده امشب مکن زهرای زینب را کفن پوش نمی بینی که زهرا رفته از هوش ب خاک این خرابه کن نظاره چه خونی می چکد از گوش پاره به بازویش بکش آهسته تر دست که جای تازیانه مانده در دست کبودی های دستش جای سنگ است ببین زهرای زینب چه قشنگ است مگر آب از فرات آورده عباس خرابه می دهد بوی گل یاس اگر رخسار این دردانه نیلی ست زن غساله اینها جای سیلی ست خودم اورا به خاکش می سپارم سرم را روی قبرش میگذارم بسازم روی قبرش سایبانی کنم هرشب برایش نوحه خوانی امان از دل زینب دل زینب ک خون شد دل زینب دل زینب الهی درد زینب را دوا کن ب داغدیده ها صبری عطا کن https://eitaa.com/eetazeinab