eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Salim-Moazzenzadeh-28.mp3
6.79M
🎤با نوای زنده یاد سطان الذاکرین استاد حاج سلیم موذن زاده اورکده غصه دن قالیب الریم قیز اولموشام گوز دن بله دوشموشم آلتی آیدور دارانمیب تلریم خدای من اوچ ایل منه بهار اولدی یاز اولدی آییم گونوم نعمت اولدی ناز اولدی ارث آپاردیم دردی بیوک ننمنن آی ایشیق گونوم گولش اوزوم آز اولدی 🖤 واریم یوخوم کربلاده یوخ اولدی منیم غمیم ننمننده چوخ اولدی اوز بی بیمه دینمدیم دردیمی هر نیسکلیم قلبیمده بیر اوخ اولدی 🖤 سو آخماسا چمن لاله بیتیرمز قورد اولماسا قویون سوری ایتیرمز اوجی قوان مارال کیمی ایتمیشم هچ کیم منی ایلریمه یتیرمز 🖤 الله نصیب ایلسین خانم رقیه قبرین اوردا بئله زمزمه ایلیخ داغلار کیمی قلبیم باشی دوماندی گوزلریمده حسرت سرشتی قاندی خدای من سنیم اوشاخ نابلدم یولارا شامین یولین تاپانمورم هایاندی 🖤 سوارسالار قونچا توزا بیرونمز گوز اولسالار گون شاخدن درینمز ییله سینیب منیم خولوم بوداغیم توزلی ساچیم اولنه جک هورونمز 🖤 خدای من بلبل گزر باغدا الاقه اوسته چه چه ویرار گول اوسته ساقه اوسته قویمادیلار یول اوزونی اوخشیام پر پر اولان گولومی ناقه اوسته 🖤 غم اهلیده گونونده یولداش ایستر ایستکلیسین یولداشینان باش ایستر ائل طایفانین گوزی منی ایسته سه منیم گولوم بو چولده قارداش ایستر 🖤 خدایا هیچ دردلینون دردی منن باش اولماز یامان گونده یتیمه یولداش اولماز منیم کیمین باجی دوغماز آنالار اکبر کیمین وفالی قارداش اولماز 🖤🖤🖤 خدای من ظلم الینن سونوب حدبن چراغی برهم اولوب گوزل آتام طفاقی هر یرده کی غم اوز ویریب قورخموشام عمم اولوب اورگیمون دایاغی 🖤🖤🖤
✔️ وقایع 20 1⃣ اربعین علیه السلام در چنین روزی چهل روز از فاجعه مولمه شهادت علیه السلام و اهل بیت عليهم السلام و اصحاب با وفایش می گذرد بر دوستان و شیعیان علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی ، تعطیل کار و بر پایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تنظيم نمایند . علیه السلام می فرمایند : علامات مومن پنج چیز است : نماز 51 رکعتی و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی به خاک گذاشتن و بلند بسم الله الرحمن الرحیم گفتن . 2⃣ زیارت جابر از کربلا در این روز در سال 61 ه جناب جابر بن عبدالله انصاری و همراهانش قریب به چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السلام از مدینه به کربلا وارد شدند او به همراه عطیه قبر حبیبش سیدالشهداء علیه السلام  را زیارت کرد . 3⃣ بازگشت اهل بیت علیهم السلام به کربلا بنابر مشهور و صحیح در چنین روزی اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا بازگشتند . 4⃣ ملحق شدن رأس مطهر امام حسین علیه السلام به بدن مطهر در این روز رأس شریف امام حسین علیه السلام توسط علیه السلام از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید . 📚وسائل الشيعة ج 14 ص 478 📚 بحارالانوار ج 98 ص 334 📚 مصباح کفعمی ج 2 ص 596 📚اقبال الاعمال ج 3 ص 98 📚 امالی صدوق ص 232 📚 بحارالانوار ج 44 ص 199 ج 45 ص 140_145 ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
🩸ای ماهی دریا برایت گریه کرده ... ابن عباس گوید: 🥀 یک روز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نشسته بود، ناگاه امام حسن علیه‌السلام آمد و پیامبر خدا پس از دیدن او گریان شد، و به امام حسن علیه‌السلام فرمود: ای پسر کوچک و عزیزم نزد من بیا، رسول خدا او را آن قدر به خود نزدیک کرد تا وی را بر سر زانوی راست خود نشانید. 🥀 تا آنجا که فرمود: این حسن پسر من، از من است، نور چشم من، روشنی قلب من، میوه دل من، بزرگ جوانان اهل بهشت و حجت خدا است برای امت، امر او امر من، سخن وی سخن من است. کسی که پیرو حسن است، از من است و کسی که از فرمان او سرپیچی کند از من نخواهد بود. 🥀 هنگامی که من به حسن نگاه کردم به یاد آن ذلت‌هایی افتادم که پس از من خواهد دید. وضع حسن این چنین خواهد بود تا اینکه در اثر زهر کشته خواهد شد. 📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ تَبْکِی الْمَلَائِکَةُ وَ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِمَوْتِهِ وَ یَبْکِیهِ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّی الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ الْحِیتَانُ فِی جَوْفِ الْمَاءِ ▪️در همان موقع است که ملائکه و آسمان‌های هفت گانه برای شهادت او گریان می‌شوند و همه چیز برای مظلومیت حسن گریه می‌کنند، حتی پرندگان هوا و ماهیان دریا. 📋 فَمَنْ بَکَاهُ لَمْ تَعْمَ عَیْنُهُ یَوْمَ تَعْمَی الْعُیُونُ وَ مَنْ حَزِنَ عَلَیْهِ لَمْ یَحْزَنْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَحْزَنُ الْقُلُوبُ ▪️هر کسی برای حسن گریه کند، چشمش در آن روزی که همه چشم‌ها کور می‌شوند کور نخواهد شد. کسی که برای او محزون گردد، قلبش در آن روزی که همه قلب‌ها محزون می‌شوند محزون نخواهد شد. 📋 وَ مَنْ زَارَهُ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَی الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ ▪️هر کس قبر حسن علیه‌السلام را در بقیع زیارت کند، قدم او در آن روزی که قدم‌ها در صراط می‌لغزند، لغزش نخواهد داشت. 📚الامالی،شیخ صدوق،مجلس ۲۴ ✍بارها پاره شد ای یوسف زهرا، جگرت ناسزا گفت، حضور تو، عدو بر پدرت پیش رو، یار همه مار شده پشت سرت ای بسا زخم، که زد دوست به دل، بیشترت نه عجب گر ز غمت سنگ، به صحرا گرید آب ها خون شود و ماهی دریا گرید بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن غم بی دردی انصار، تو را کشت حسن به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن سال ها بر جگرت نیزه و شمشیر زدند از چه ای جان جهان، بر بدنت تیر زدند دوست دارم که شبی، شمع مزار تو شوم سوزم و نورفشان، در شب تار تو شوم جان و دل باخته، بی صبر و قرار تو شوم سر به دیوار نهم، زائر زار تو شوم هر چه از سوز جگر ناله کنم زار زنم نگذارند که یک بوسه به دیوار زنم حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است
🩸«زهر» با کبد امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد ... راوی گوید: 🥀 من به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام در خانه بودم. امام حسن علیه‌السلام از اتاق خارج شدند ؛ وقتی که بازگشتند، فرمودند: 📋 لَقَدْ سُقِیتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِیتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَت قِطْعَةٌ مِنْ کَبِدِی فَجَعَلْتُ أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِی. ▪️من چند بار مسموم شده‌ام، ولی هیچ کدام نظیر این بار نبود؛ این مرتبه یک قطعه از کبدم خارج شد و با چوبی که در دست داشتم آن را زیر و رو کردم. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۵۶ 🔖 إبن خزّاز قُمی در «کفایة الأثر» لحظات آخر امام مجتبی علیه‌السلام را اینگونه شرح می‌دهد: 📋 و بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ ▪️جلوی آن إمام، طشتی بود؛ خونی را که بالا می‌آورد در میان آن طشت می‌ریخت، و نیز قطعات کبدش به وسیله آن زهر، خارج می‌شد. 📚کفایه الاثر,ابن خزّاز قمی، ص۲۲۲ 🔖 در گزارشی دیگر نیز آمده است: 📋 و أحَسَّ بِأمعائهِ کأنّها تُقَطّعُ بِالسّکّاکین و الطّشتُ یُرفعُ مِن بینِ یَدَیه مُمتَلئً بِالدّمِ عِدّةَ مرّاتٍ بالیَوم ▪️آن زهر، چنان اثری در بدن آن حضرت گذاشت که گویا امعاء و احشاء او را با چاقو، قطعه قطعه کرده باشند؛ آن طشتی را که در مقابل آن حضرت گذاشته بودند، در آن روز آخر، چند مرتبه پُر از خون و قطعات کبد آن حضرت شد و آن را برداشتند و دوباره گذاشتند. 📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۶ ✍ ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس می‌زند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُم‌ِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت نریزد جگرِ شعله‌ورش را از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است تا بر روی حجره نکشد باز سرش را افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را
🩸سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار إمام حسن علیه‌السلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ... در نقلی آمده است: 🥀 امام حسن علیه‌السلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهما‌السلام تبعیت کنند. 🥀 سپس خطاب به برادر فرمود: ای برادر من! به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش می‌کنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهم‌السلام نموده اند. 📋 ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه ▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت. 🥀 هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیه‌السلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیم‌تر از مصیبت من است و سختی‌های تو بزرگ‌تر از سختی‌های من است. 📚معالی السبطین؛ ص۴۸
🩸حکایت قصرِ سبز امام حسن و قصرِ سُرخ امام حسین «علیهماالسلام» در بهشت ... در روایت آمده است: 🥀 هنگامی که شهادت امام حسن علیه‌السّلام نزدیک شد، 📋 جَرَی السَّمُّ فِی بَدَنِهِ تَغَیَّرَ لَوْنُهُ وَ اخْضَرَّ ▪️ زهر در بدنش نفوذ کرده و رنگ مبارکش دگرگون و سبز گردید. 🥀 سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه به وی فرمود: چرا رنگ شما به سبزی مایل است؟ امام حسن علیه‌السلام پس از اینکه گریان شد، فرمود: حدیثی که جدم راجع به من و شما فرموده صحیح است، 📋 ثُمَّ اعْتَنَقَهُ طَوِیلًا وَ بَکَیَا کَثِیراً ▪️آنگاه دست به گردن امام حسین علیه‌السلام انداخت و گریه‌ای طولانی کردند. 🥀 سپس امام حسین علیه السلام از آن حدیث جویا شد. امام حسن علیه السّلام فرمود: جد بزرگوارم به من فرمود: 🥀 در شب معراج که وارد باغ‌های بهشت شدم و از منزل اهل ایمان عبور کردم، با دو قصر مواجه شدم که بسیار عالی و در کنار یکدیگر و به یک شکل بودند، تنها تفاوتی که داشتند این بود که یکی از آن‌ها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت قرمز بود. 🥀 من به جبرئیل گفتم: این دو قصر برای کیست؟ گفت: برای امام حسن و امام حسین علیهما‌السّلام می‌باشند. گفتم: ای جبرئیل! پس چرا یک رنگ نیستند؟ دیدم ساکت شد و جوابی نداد. گفتم: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: از شما خجالت می‌کشم، گفتم تو را به خدا قسم می‌دهم که مرا از این موضوع آگاه کن. جبرئیل گفت: 📋 أَمَّا خُضْرَةُ قَصْرِ الْحَسَنِ فَإِنَّهُ یَمُوتُ بِالسَّمِّ وَ یَخْضَرُّ لَوْنُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ ▪️علت سبز بودن رنگ قصر امام حسن علیه‌السلام این است که در اثر سم شهید می‌شود و در وقت شهادت رنگش سبز خواهد شد. 📋 وَ أَمَّا حُمْرَةُ قَصْرِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ یُقْتَلُ وَ یَحْمَرُّ وَجْهُهُ بِالدَّمِ ▪️ سبب قرمز بودن قصر إمام حسین علیه‌السلام این است که آن حضرت شهید می‌شود و صورتش با خون خودش، سرخ خواهد شد. 📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ بَکَیَا وَ ضَجَّ الْحَاضِرُونَ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ. ▪️در همین هنگام بود که هر دو برادر گریه کردند و حضار هم ضجه زده و گریه کردند. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۴۷ ✍ دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش چقدر حال و هوای بدنش گودالی است شده پاشیده از آن زهر درون بدنش پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه کاش می بود به جای دگری جز وطنش گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد در همین موی سفید است تمامِ سخنش در جوانی همه گفتند شکسته شده است پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش
🩸روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین برادر گریه می‌کردند، امام حسن علیه‌السلام به او فرمودند: 📋 یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی ▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است. 📋 فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا ▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح می‌کنند. 📋 و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها ▪️و شقی ترین این امت بر سینه‌ات بالا می‌رود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد می‌زند: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی می‌کند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند. 📋 و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القَنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك ▪️ و اهل و عیالت به إسارت می‌روند و فرزندانت یتیم می‌شوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل می‌کنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه می‌کنند. 📋 فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا ▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو می‌بودم و از تو دفاع می‌نمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست. 📚معالی السبطین ص۶۲ ✍ خون می چکد حسن ز لب تو، سخن مگو گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو من مثل تو که صبر ندارم، عزیز من از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو اصلا بیا به فکر خودت باش و این کفن اصلا بیا و روضه از این بی کفن مگو دیدم تن کبودت و آتش گرفته ام حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو مادر به دست خواهرمان داد امانتش از غارت و نماندن آن پیرهن مگو یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد اما تو از گلوی من و نیزه زن مگو از غارت تنم سخنی را وسط مکش از دسته دسته روی سرم ریختن مگو وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو طشت مدینه ی تو کجا! طشت من کجا! از خیزران نشستن بر این دهن مگو یوم الحسین گفتی و زینب ز تاب رفت دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو
🩸حکایت دو‌ طشتی که چها بر سر زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ... در نقلی آمده است: 🥀 در لحظات آخر عمر إمام حسن مجتبی علیه‌السلام بود که سیدالشهداء علیه‌السلام سر او را به دامن گرفته بود و بر حال یکدگر می‌گریستند؛ در همین هنگام بود که ناله و زاری زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به گوش این دو برادر رسید. 🥀 در اینجا بود که إمام مجتبی علیه‌السلام به برادر خود فرمودند: 📋 أخی أباعبدالله، نَحِ هٰذا الطّشتَ عَنّی لِئلّا تَراهُ أختُنا زینَب سلام‌اللّه‌علیها ▪️برادرم ای اباعبدالله! این طشت را از اینجا برادر تا نگاه خواهرمان زینب سلام‌الله‌علیها به آن نیفتد. 📚 العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۷ ✍ در حیرتم به زینب مضطر چها گذشت! آن دم که اوفتاد نگاهش بر آن دو طشت یک طشت را، ز خون جگر دید لاله گون یک طشت را بدید در آن، رأسِ پر ز خون یک طشت را بدید، پر از پارهٔ جگر یک طشت را بدید، در آن، رأسِ پر قمر ... آن دم که رأس پاک شهنشاه بحر و بر آغاز کرد خواندن قرآن به طشت زر برداشت چوب کینه، یزید از ره غضب کرد آشنا، به لعل لبِ شاهِ تشنه لب زینب به ناله گفت که: ای بی حیا مزن! چوب جفا به بوسه گهِ مصطفی مزن! دارد (صغیر) تا به صف حشر، شور و شین گاه از غم حسن، گهی از ماتم حسین
🩸قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان‌دادنِ إمام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت... در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود که برادران و خواهران و عده‌ای از بنی هاشم دور آن حضرت را گرفته بودند، که نفس های آن حضرت به شماره افتاد، 📋 ثمّ إنّهُ وَجَّهَ وَجهَهُ اِلَي القِبلةِ و غَمضَ عَينَيه و مَدَّ يَدَيهِ و رِجلَيه ▪️در این هنگام روی مبارکش را به سمت قبله نمود و چشمانش را بر هم گذاشت و دست و پایش را دراز نمود. به وحدانیت خدا و رسالت جدّ و ولایت پدرش اقرار نمود و روح مقدسش از این دنیا پر کشید. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام در این هنگام پیکر پاک برادر را در بر گرفت و صورت مبارکش را مسح می‌نمود و فریاد می‌کشید: وا اخاه وا خَبيتاه وا حَسناه وا قلّة ناصراه مَن لي عَونٌ بعدك يا اَخي؟! 🥀 حضرت ام‌کلثوم علیهاالسلام به صورتش لطمه می‌زد و فریاد سر می‌داد: واحسناه وا محمداه وا علياه وا فاطمتاه 🥀زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله سر می‌داد و می‌فرمود: وا اخاه وا حسناه وا سَنَداه وا لَهفاه وا قِلّة ناصراه يا اخي 📋 ... ثمّ انّها بَكتْ عَلَي اخيها و هيِ تَلثِمُ خَدَّيهِ و تَتَمرّغ عليه و تبكي عليه طويلا ▪️ آن بانوی مکرّمه، گریه کرد و خود را بر روی بدن مبارک برادر انداخت و گونه های برادر را بوسید و سخت گریه کرد. 📋 و انّ العبّاسَ رَثّاهُ باكياً حَزيناً يَحثُو التُرابَ علَي وَجهِهِ و يَصيحُ ▪️ابالفضل العباس علیه‌السلام نیز در آنجا حضور داشت و با قلبی داغدار و چشمانی اشکبار بر برادر خود مرثیه‌سرایی می‌نمود و خاک بر روی خود می‌ریخت و فریاد می‌کشید. 📚معالی السبطین ص۶۵
🩸قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان‌دادنِ إمام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت... در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود که برادران و خواهران و عده‌ای از بنی هاشم دور آن حضرت را گرفته بودند، که نفس های آن حضرت به شماره افتاد، 📋 ثمّ إنّهُ وَجَّهَ وَجهَهُ اِلَي القِبلةِ و غَمضَ عَينَيه و مَدَّ يَدَيهِ و رِجلَيه ▪️در این هنگام روی مبارکش را به سمت قبله نمود و چشمانش را بر هم گذاشت و دست و پایش را دراز نمود. به وحدانیت خدا و رسالت جدّ و ولایت پدرش اقرار نمود و روح مقدسش از این دنیا پر کشید. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام در این هنگام پیکر پاک برادر را در بر گرفت و صورت مبارکش را مسح می‌نمود و فریاد می‌کشید: وا اخاه وا خَبيتاه وا حَسناه وا قلّة ناصراه مَن لي عَونٌ بعدك يا اَخي؟! 🥀 حضرت ام‌کلثوم علیهاالسلام به صورتش لطمه می‌زد و فریاد سر می‌داد: واحسناه وا محمداه وا علياه وا فاطمتاه 🥀زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله سر می‌داد و می‌فرمود: وا اخاه وا حسناه وا سَنَداه وا لَهفاه وا قِلّة ناصراه يا اخي 📋 ... ثمّ انّها بَكتْ عَلَي اخيها و هيِ تَلثِمُ خَدَّيهِ و تَتَمرّغ عليه و تبكي عليه طويلا ▪️ آن بانوی مکرّمه، گریه کرد و خود را بر روی بدن مبارک برادر انداخت و گونه های برادر را بوسید و سخت گریه کرد. 📋 و انّ العبّاسَ رَثّاهُ باكياً حَزيناً يَحثُو التُرابَ علَي وَجهِهِ و يَصيحُ ▪️ابالفضل العباس علیه‌السلام نیز در آنجا حضور داشت و با قلبی داغدار و چشمانی اشکبار بر برادر خود مرثیه‌سرایی می‌نمود و خاک بر روی خود می‌ریخت و فریاد می‌کشید. 📚معالی السبطین ص۶۵
9.71M
نمونه علم امام نمونه تفسیر قرآن کریم توسط امام معصوم ع هزاران مفسر از بیان این نوع تفسیر عاجزند سخنرانی توسط حجت‌الاسلام دکتر حاج شیخ محمدجعفری پور صفر۱۴۰۳
11.49M
درسهایی از مقتل حضرت رقیه سلام الله علیها توسط حجه الاسلام دکترحاج شیخ محمد جعفری پور پنچم صفر ۱۴۰۳
9.71M
نمونه علم امام نمونه تفسیر قرآن کریم توسط امام معصوم ع هزاران مفسر از بیان این نوع تفسیر عاجزند سخنرانی توسط حجت‌الاسلام دکتر حاج شیخ محمدجعفری پور صفر۱۴۰۳
11.49M
درسهایی از مقتل حضرت رقیه سلام الله علیها توسط حجه الاسلام دکترحاج شیخ محمد جعفری پور پنچم صفر ۱۴۰۳
. 🏴 یا هفتم صفر شهادت مجتبی علیه السلام 👈 👈 👈 🏴بند اول غریبم من،غریب مادرم غریبم از،حسین غریب ترم میسوزم توو،آتیش همسرم غریبم من،حرم ندارم و ندارم من،زائر کنارم و یه شمع حتی،روی مزارم و غریبم من،مزارم و ببینید کریمم من،به کرمم بنازید غریبم من،در میام از غریبی زمانی که،برام حرم بسازید یه روز میشی صاحب،یه حرم زیبا آقا حرمی که گلدسته و،گنبدشه از طلا 《غریب آقام،یا حسن》 🏴بند دوم غریبم من،غریب خونه ام یه عمره که،سیر از زمونه ام غم کوچه،شده بهونه ام غریبم من،غریب کوچه هام هنوز داره،میلرزه دست و پام نمیدید کاش،اون صحنه رو چشام نشد باشم،سپر برای مادر که میسوزم،یه عمر به پای مادر توام باشی،به جای من میسوزی میسوزی تا،بشی فدای مادر حالا به زهر کینه،حاجت روا شدم خداروشکر برای،مادر فدا شدم 《غریب آقام،یا حسن》 🏴بند سوم غریبم من،با غربت آشِنام غریبم من،مثل علی بابام فقط زهره،حالا دیگه دوام غریبم من،غریب تر از غریب ندارم من،دیگه صبر و شکیب خوشه حالم،میرسم به حبیب بیا مادر،آتیش گرفته جونم داره تو طشت،میریزه لخته خونم نبین زینب،سخته برات ببینی یه روز میشه،سر جدا میبینی میشه نبینی خواهر،من نگران توام میبینی شمر و خنجر،من نگران توام 《غریب آقام،یا حسین》 📙مناسبت:شب مجتبی علیه السلام 🎤با نوای زیبا و دلنشین کربلایی جواد مقدم ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. کاش می مُردم و نمی دیدم روی نی ! طفل شیرخواره ی غرق خوابتو حرمله نمک رو زخمام می پاشید با همون کمون می زد رُبابتو خیلی حظ می بردش از غربت مون ! شمریه واسه خودش، پستِ سنان وقتی خولی از زدن خسته می شد تازیانه شو می داد دستِ سنان نگم از ناقه ی بی جهازمون ! دردسرهاش که یکی دو تا نبود کاش غریبه ها به من سنگ می زدن توی کوفه غیرِ آشنا نبود کار دنیا رو ببین ! که قاتلت سرِ ظهری واسه ما اذون می داد روزگارو باش ! کسی مثلِ شبث به عروسش ، رُبابو نشون می داد ! خنده های دلقک بزم شراب عاقبت سکوت لبهاتو شکست معجر بلند دختر یزید غرور رقیه ساداتو شکست .
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
علیه‌السلام دلش خون و آهش حزینه لاله لاله رو لب‌هاش می‌شینه ولی بی‌قراره برادر حال و روزش رو خواهر ببینه دلش خونِ دلواپسی‌ها، بی‌کسی‌هاست دلش خونه از غربت کوچه‌های مدینه وقتی که با خون، لب‌هاشو تر کرد پا تا سرش آتیش گرفت تا مثل مادر، پشت در افتاد بال و پرش آتیش گرفت آه از مدینه «غریب وطن ای حسن جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه خم به ابرو نیاورد غم دل مهربونش رو آزرد سر سفره‌شن مردم شهر شهری که خنده رو از لباش برد حالا التیام غماشه، زهر جعده دیگه از مغیره بسه هر چی زخم زبون خورد آه از صبوری، وقتی به قلبش تیر اهانت‌ها نشست آیینه بود و آخر قدش رو سنگ ملامت‌ها شکست آه از مدینه «غریب وطن ای حسن جان» شاعر: نغمه‌پرداز:
شور- از داغ جانسوزت باید جون داد.mp3
7.79M
(از داغ جانسوزت...) مداح : 🎤 جمعه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۳ . علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از داغ جانسوزت باید جون داد بالاتر از داغ تو داغی نیست کی گفته عشقت اتفاقیه؟ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست اتفاقی نیست - عاشقتم اتفاقی نیست - نوکرتم اتفاقی نیست - من الان اینجام ... انتخاب شده ی دست مادرتم ۲ یا وترَ الله المَوتور / یا سِرّ الله المستور منو قیامت با خودت کن محشور ۲ یا ابی عبدالله 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دنیا همه ش تاریکی محضه جز نور روضه ت چلچراغی نیست کی گفته عشقت اتفاقیه؟ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست اتفاقی نیست - تاب و تبم اتفاقی نیست - سینه زنم اتفاقی نیست - حسینی هستم روزی خورده ی سفره ی حسنم ۲ یا مُسَبِبَ الاسباب / یا مُفَتِحَ الابواب تو جون بخواه برات میمیرم ارباب ۲ یا ابی عبدالله 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ درمون دردامه ضریحِ تو غیر از زیارت اشتیاقی نیست کی گفته عشقت اتفاقیه؟ هیچ اتفاقی اتفاقی نیست اتفاقی نیست - زیارتم اتفاقی نیست - زائرتم اتفاقی نیست - بارون اشکام وقتی زیر قبة و حائرتم ۲ یا عادتِکَ الاحسان یا سیدَنا العطشان دست منو به کربلا برسان ۲ یا ابی عبدالله .
424.7K
نوحه شب ششم (حضرت قاسم علیه السلام ) چه ماهی از خیمه جدا شد-چه شیری از بیشه رها شد عجب شوری در خیمه ها شد(واویلا) سر لفش دست نسیم است-زنسل آقای کریم است چه نازی در اشک یتیم است (واویلا) واویلا -کجایی حسن رزم قاسم بینی زخشکی لبها تو بوسه چینی-کنارش نشینی کشیده شمشیر پور یل جمل گرفته عباس مه پاره ای بغل شده شهادت اهلا من العسل ((یابن الزهرا لبیک یاحسین))   دعا کن ای نجمه برایش- تجلی کرده نعره هایش به صحرا پیچیده صدایش(حسن جان) رجز می خواند بین لشگر-زسمت خیمه آل حیدر همه گویند الله اکبر(حسن جان) یاحیدر- قلندر شده با دمه جاء الحق به یک قمزه گردن زده از ارزق- هو الهو هو الحق نام حسن شد زنده در این زمین زخیمه سقا زد نعره آفرین حسن بیا و شیر نرت ببین ((یابن الزهرا لبیک یاحسین))   ولی عمر شادی سر آمد- صدای فریادی در آمد عمو باچشمان تر آمد-(واویلا) عجب تصویری پیش رو بود-عجب قاتل بی آبرو بود سر گیسو دست عدو بود(واویلا) واویلا- به خاک بلا حج او کامل شد قدو قامتش چون ابوفاضل شد-چه خونی به دل شد به سینه آه ممتد کشیده است زیر لگدها او قد کشیده است نفس چو مادر چه بد کشیده است ((یابن الزهرا لبیک یاحسین))
387.8K
▪️نوحه شب ششم محرم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... لاله ی یاسم در چمن افتاد قاسمم زیر دست و پا جان داد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... صورتش خونین سینه اش پامال مرغ روحش زد روی دستم بال ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... از حرم رو در قتلگه کردم قاسمم جان داد من نگه کردم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ناله اش بر قلبم شرر می زد با لب عطشان بال و پر می زد ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... دسته گل های سرخ زهرایی قاسمم گردیده تماشایی ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... در بغل باغ یاسمن دارم یک گل پرپر از حسن دارم ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... بی زره سرباز شهید من هم شهید من، هم امید من ای بنی هاشم، کشته شد قاسم... ✍حاج مهدی خرازی
4_5832639731988432524.mp3
6.26M
یتیم دشت-کربلایم قاسمم من/ قاسمم من نجل امامِ/ مجتبایم قاسمم من/ قاسمم من عمومه مثل پدر برام- ،منم شبیه پسر براش اذن جهادم بده میرم،- میشم فداییه کربلاش جهاد توی کربلات عمو جون دادنه پیش پات عمو برای من خیر العمله همینو من از خدا میخوام مرگ توو راه خدا برام شیرین تر از طعم عسله (عمو عمو جان عمو حسین)۴ ----------- تا افتادی تو/،جا به جا شد /استخونت/ استخونت شکسته زیر،/ مرکبا شد استخونت/ استخونت وقتی نفس میکشی گلم عسل میریزه از رو لبات باهات چیکار کرده سم اسب عمو بمیره آخه برات لخته شده خون تو دهنت پخشه توی صحرا بدنت شبیه تسبیح پاره ای چشاتو وا کن رو هم نذار یه بار نگام کن فقط یه بار عمو به من کن اشاره ای (عمو عمو جان عمو حسین)۴ ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6_144232837859053150.mp3
13.46M
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای این که حسین است سوگوار حسن محرم و صفر اندوهگین غربتِ او دو چشمِ علقمه گریان و اشکبارِ حسن *شاید وقتی بی دست کربلا کنار علقمه به زمین افتاد...وقتی مادرسادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا می میزد:پسرم! عزیزدلم! شاید اونجا (حرف منه...نمیدونم...)حضرت عباس با خودش میگفت:حسنم چه کشیدی...؟ چه دیدی...؟* «حسن جآن....حسن جآن...» پنجره و کبوترا با من...با من... شلوغیِ کرب و بلا با تو... خلوتیِ صحن بقیع با من...با من... *آقا برات بمیرم..ای امام مظلوم...* ضریح کرب و بلا نقره داغِ تربتِ او زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است امام ها همه جمعند در کنارِ حسن «حسن جآن...حسن جآن...» مزار خاکیِ او شد ابوترابیه محض از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوارِ حسن برایِ غربتِ او بی قرار می گریم شبیهِ شمعِ خیالی، سرِ مزارِ حسن برای داغِ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه یِ جانسوزِ احتضارِ حسن *دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد،فدایی بشن...* برای روضه یِ او با کنایه می خوانم مدینه، کوچه، فدک نامه، گوشواره، غریب اونیه که همدمِ اشک و آهه دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه... «حسن،آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...» کریم کاری به جز جود و کرم نداره * آقا یه کربلا به ما میدی بریم؟ گدا اومده در خونه ات....* کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقا تو مدینه س ولی حرم نداره