eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ⚘️گمنام⚘️
شهر قهرمان.تاریخ شهر خرمشهر.سوم خرداد روز مقاومت 1401.pdf
399.9K
♦️🇮🇷 ♦️ ✅ تاریخ شهر خرمشهر ✅ سوم خرداد روز آزاد سازی خرمشهر روز مقاومت ۱۴۰۱ ♦️نگارنده : حجه الاسلام بیگدلو ✅ با نشر مطالب، اهلبیت ع را یاری کنیم. ✅ منبر: ۳۳۸ ۱۴۰۱/۳/۱
1. میون اذکار.mp3
6.95M
1395 میون اذکار، دعا می‌کردیم با دل غم بار، دعا می‌کردیم وقتی که فصلِ زیارت می‌شد برای زَوار، دعا می‌کردی بوده ذکر لب‌های تو این ذکر جلیل اِغْفِرْ زُوَّارِ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ آبروی من همین نوکری‌ام افتخارمِ که من جعفری‌ام با چشم خون‌بار، دعا می‌کردی روزی هزار بار، دعا می‌کردی عزای جدت که بر پا می‌شد برا عزادار، دعا می‌کردی دعای روز و شب‌های تو ، یا ربنا وَارْحَمْ تِلْکَ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا آبروی من همین نوکری‌ام افتخارمِ که من جعفری‌ام زمان افطار، دعا می‌کردی با حالتی زار، دعا می‌کردی برای هر کس حسینی می‌شد همیشه بسیار دعا می‌کردی دعای روز و شب‌های تو ، یا ربنا وَ ارحَمْ تِلكَ القُلوبَ الّتي جَزِعَت لَنا آبروی من همین نوکری‌ام افتخارمِ که من جعفری‌ام ...
2. می سوخت بین شعله ها.mp3
4.51M
می‌سوخت بین شعله‌ها بال و پر تو آتش نشد شرمنده از موی سر تو آن قدر زد نعره سر تو یک حرامی تا که پرید از خواب شیرین دختر تو دست خدا را باز بستند این جماعت آقا چه خالی بود جای مادر تو تنها برای مرگ ما این غضه کافی‌ست آن شب نبود عمامه‌ای روی سر تو پای برهنه پشت یک مرکب دویدن نگذاشت نایی در میان پیکر تو در کوچه‌های خلوت شهر مدینه تنها غریبی بود یار و یاور تو دیدند خیلی داغدار کربلایی شام غریبان شد به پا در محضر تو جای هزاران سجده شکرانه دارد خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو ...
1. غروب سرخ نگاهش.mp3
9.09M
حجه الاسلام والمسلمین غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غريب شهرِ خودش نه ، غريب عالم بود چقدر روضة كرب و بلا بپا مي داشت به روي سر در خانه هميشه پرچم بود برای داغ ِ دل بی‌قرار و پر دردش همیشه زمزمة روضه مثل مرهم بود شبي كه در تب آتش بهشت او مي سوخت شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود چه شد که در وسط كوچة بني هاشم پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود شتاب مركب و آقای قد خمیدة ما ميان كوچه زمين خوردنش مسلم بود غم ِ اسارت و داغ ِ جسارت و غربت چقدر در نظرش كربلا مجسم بود خلاصه لحظة‌ آخر ، زمان تدفينش بساط غسل و بساط كفن فراهم بود ... کنار پیکر او هر دلِ عزاداری به یادِ بی‌کسیِ کشتة محرّم بود تنی که غرق به خون مانده بود در گودال سری که بر سر نیزه پناه عالم بود ...