.
#حضرت_زهرا_زمینه
#بعدازشهادت
#شام_غریبان
#زمینه
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد
کفن بر تن تنها یاورم شد
شرح بلای او را ، شنیده بودم دیدم
کبودی رویش را ، ندیده بودم دیدم
یا فاطمه یازهرا یافاطمه یازهرا
ای گل از خانه ام چه زود رفتی
یاس بودی ولی کبود رفتی
تا به ابد علی خجل ، از این امانت داری ست
هنوز از پهلوی تو ، خون تازه جاری ست
یا فاطمه یا زهرا یافاطمه یازهرا
غسل و کفن و دفن شبانه تو
رسد ارث به طفل دردانه تو
زینب تو می بیند ، دوباره داغ لاله را
نیمه شب غسل دهد ، زهرای سه ساله را
یا فاطمه یازهرا یافاطمه یازهرا
#علی_سلطانی ✍
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
👆.
👈 #بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
خداحافظ ای صفای مدینه
خداحافظ ای گل بی قرینه
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ نور دیده حیدر
خداحافظ غم رسیده حیدر
ز داغ تو خون شده دل زینب
نگر بر قد خمیده حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ نور چشم پیمبر
که بودی عمری تو یاور حیدر
چه سازم بی تو امید دو عالم
به حال من فاطمه جان تو بنگر
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ همنشین ولایت
خداحافظ کوه صبر و شهامت
منم شرمنده ز روی تو زهرا
که کردی حمایت زجان امامت
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ ای فدایی مکتب
که روز تو شد از ستم ها چنان شب
بدون تو خانه بیت الحزن شد
بسوزاند ،داغ تو سینه زینب
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ ای پرستوی خسته
خداحافظ یار پهلو شکسته
کجا رفتی ای صفای دل من
علی بی تو در غم تو نشسته
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ یار خوب و حبیبم
به درد من بوده ای تو طبیبم
کجا رفتی ای ضیاء دو عینم
که بی تو کم شد توان و شکیبم
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
حسن گریداز برای تو زهرا
حسین نالددر عزای تو زهرا
کنار قبرت غمینم و گریان
مگر گردم جان فدای تو زهرا
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
میرزای محمدی - رنگ پاییز به دیوار بهاری افتاد.mp3
10.96M
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#غزل
#علی_اکبر_لطیفیان ✍
استاد #میرزامحمدی🎤
رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانهی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او، ایل و تباری افتاد
آنقدر ضربهی پا خورد به در،تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1 Haftegi Fatemieh Dovom 1403 Shokri [Mohjat_Net] (1).mp3
2.77M
#زمینه_حضرت_زهرا
#وحید_شکری 🎤
آه ای تابوت
کی خبر داشت یه روز به تو بیفته کارم
بانوی عالمو به دست تو میسپارم
آه ای تابوت
آه ای تابوت
وقت تشییع مراقب تن زهرا باش
نزاری تازه شه دوباره دور زخماش
آه ای تابوت
تو وفا کن آخه در وفا نکرد
وقتی دید علی شده تنها
تو وفا کن آخه در وفا نکرد
کنده شد با یک لگد از جا
تو وفا کن آخه در وفا نکرد
چی گذشت به پهلوی زهرا
آه غرور یه مردو شکوندن
همسرش رو تو کوچه کشوندن
خونمونو تو آتیش سوزوندن
آه بمیرم بمیرم بمیرم
****
آه ای تابوت
چند روز پیش که اسم تو اومد تو خونه
بی بی لبخند زد و دیدم علی گریونه
آه ای تابوت
آه ای تابوت
تو نبودی ببینی پشت در غوغا بود
اونکه له شد تو کوچه چادر زهرا بود
آه ای تابوت
تو وفا کن مسمار که وفا نکرد
گُر گرفت تو هُرم آتیشا
تو وفا کن مسمار که وفا نکرد
فضه میدونه چی شد اونجا
تو وفا کن مسمار که وفا نکرد
چی گذشت به محسنِ زهرا
پا به ما سخته رو خاک بشینی
خوب شد اون روز نبودی ببینی
یادمه گفت که فضه خذینی
آه بمیرم بمیرم بمیرم
****
آه ای تابوت
تو کمک حال ما هستی میون غمها
مثل امروز به دادمون برش عاشورا
آه ای تابوت
آه ای تابوت
به تو میخوام بگم سفارش آخر رو
تو باید جمع کنی جسم علی اکبر رو
آه ای تابوت
تو نمیای اما یک عبا میاد
تا کمک حال حسین باشه
تو نمیای اما یک عبا میاد
نزاره که دستِ تنها شه
تو نمیای اما یک عبا میاد
تابوت یه ارباً اربا شه
یاد اون روز بریده امونم
غصه های حسینو میدونم
که همش میگه پاشو جوونم
آه جوونم جوونم جوونم
#زمینه
#حضرت_زهرا
هفتگی فاطمیه دوم 1403
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شور_حضرت_زهرا
#شور_امام_علی
کمی بعد از هجوم شوم و شیطانی
پس از بی احترامی های طولانی
کمی بعد از شکستن ها و بستن ها و رفتن ها
علی تنها میان خلوتی غمگین
علی آرام و اما با غمی سنگین
نشست و ذوالفقار در نیامش را نوازش کرد
به او فرمود تو میبینی
رفیق روزهای سخت من
دیدی چه با ما رفت
تو هم دیدی غم از دیوار های خانه بالا رفت
تو میدانی که من در معرکه خود را نمیبازم
تو شاهد بوده ای من پیش روی مرگ میتازم
ولی حالا ولی اینجا
در این بلوا نه من تنها
غرور مردهای خانه غارت شد
چه چیزی بدتر از اینکه
به گلدانی که زهرا کاشت با دست خودش
با پا جسارت شد
از این مصرع سکوتی ناگهانی
شعر را در خود فرو برد و
دلیلش هم همان بغضیست که مولا فرو خورد و
سپس سر را کمی پایین آورد و
ادامه داد
تو میدانی اگر میخواستم بر روی پیکر
سر نمیبردند
اشاره کرد و سمت در
از این در جان سالم در نمیبردند
همینکه گفت در انگار حالش دگرگون شد
بدون هیچ توضیح اضافی قافیه خون شد
علی خیره به در ماند و
گمان کردم که بیت آخر شعر است و اما نیست
نمیدانم چرا حس میکنم
این ماجرا پایانش اینجا نیست
از اینجایی که هستیم شعر تصویری نمیبیند
جلوتر میروم
باید بفهمم که علی در خیره ماندن ها چه میبیند
جلوتر رفتم و دیدم
که تکیه بر رفیق روزهای سخت خود داده
و در چشمان خیسش انعکاس شعله افتاده
میان شعله ها یک عمر پاییزی نمایان شد
ترک برداشت و لبهایش و موهایش پریشان شد
علی بر قله ی تقدیر
میان آتش و دود و صدای شیون تصویر
خودش را دید و در حالی
که تکیه داده بر شمشیر
خودش را دید و تنها بی برادر رو به یک لشکر
و زینب دخترش را دید رو در روی پیغمبر
کسانی که به دست خود
به آنها نان و خرما داد برگشتند
همانها که به دنبال سرش
در بیت های بعد میگشتند
خودش را دید و تصویری شبیه سرخی یک دشت
که زینب گفت یا جدا
علی چشمان خود را بست
به مردی فکر کن در مرکز تصویر
به مردی که به روی زانو و تکیه به شمشیر است
به مردی که سکوت او نفسگیر است
به مردی که به تنهایی تمام درد تصویر است
به مردی که صبورانه در این خانه
هزاران بار و صدها بار و ده ها بار
در همین لحظه جان داده
اگر دقت کنی رو به درِ خاموش و
در چشمان خیسش
انعکاس شعله افتاده
خلاصه اینکه در آشفتگی و سختی ابیات پایانی
میان چند قطره اشک پنهانی
علی آرام و طوفانی
دوباره روی پا برخاست و
از بینِ گلدان های افتاده بر زمین
سمت درِ خانه به راه افتاد
علی میرفت و در حالی
که روی شانه ی او نان و خرما بود
علی مولا علی مولا علی مولا
علی مولا علی مولا علی مولا
#شور
#حضرت_زهرا
#حضرت_علی
#امام_حسین
#رضا_هلالی 🎤
گلچین #فاطمیه دوم 1403
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شور_پایانی #امام_حسین علیه السلام
کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
همیشه خوبه کربلا
سلام مون به کربلا چارهسازه
دره خونه ی عشقِ که همش بازه
شاید بگن حسین کیه
اصلا حسین حسین چیه
فقط میگم
بگیره نفس ام اگه غلط میگم
هر کس که زنده اس بی حسین الهی الهی به این عاشقی دچار شه
که با نیمنگاهی اینجوری بی قرار شه
همه دارِ علم تو
صحنِ علم تو
توی ناامنی دنیا
امن حرم تو
🖤🖤
[بند دوم]
فراقت هم مشخصِ بهشت ام مشخصِ حرم آقا
روی شونه ی تو باشه سرم آقا
بلند بلند صدات کنم برم عقب نگات کنم ولی بازم
خودم رو توی آغوشِ تو بندازم
دنیا خراب از بی حسین چی داره چی داره اونی که حسین نداره
دلش که بگیره تا کجا دَوام میاره
رو به راهِ با تو حالم
آبروی عالم
حَرمت خواب و خیالم
آبروی دو عالم
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5938161379029554992.mp3
9.2M
🎼 #شور_امام_حسین
📝همیشه خوبه کربلا...
#کربلایی_حسین_ستوده
١١ آذر ماه ١۴٠٣
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5949723315026269530.mp3
3.13M
زمینه شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها/۱۴۰۳
با نوای: کربلایی مجتبی عبدالهی
شعر: #حسین_بیدگلی ✍
🔹️با حال مناسب گوش کنید.
زهرا دردت به جونم
داری میری از پیشم
برگرد چشمم به راهه
بی تو من تنها میشم
روز و شبم بدون تو نوری نداره و سیاهه
نرو بدون تو علی کار دلش همیشه آهه
حالا که نیستی علی هم بی یاره، بی پشت و پناهه
خانوم خونه بی تو خونم صفا نداره
یادم نمیره زهرا بین در و دیواره
واویلا یا زهرا
=====
حالا بعد تو زهرا
چاهه سنگ صبورم
اشکام واسه غم توس
رفتی من از تو دورم
زهرا بگو چه کار کنم با اشکای حسین و زینب
زهرا بگو کجا برم دنبال تو توو این دل شب
با یاد خاطرات تو اومده جون من روی لب
باور نمیکنم من، رفتی توو این جوونی
اونقدر تو رو زدن که، قد تو شد کمونی
واویلا یا زهرا
#زمینه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab1Fatemieh2-1403[02].mp3
3.04M
▪️افتادنت به روی خاک، ببین چه کرده باعلی! (#زمزمه)
🎙 حاج #میثم_مطیعی
امشب ایکاش
غوغا نمیشد و..، در وا نمیشد و...
آتش دخیل چادرِ زهرا نمیشد و ...
عمر حیدر، پایان نمیگیرد چرا؟
دنیا بر من، آسان نمیگیرد چرا؟
از اشک من، طوفان نمیگیرد چرا؟
افتادنت به روی خاک، ببین چه کرده باعلی!
به روی پای خود بایست، بگو دوباره یاعلی
(آه، از غریبی)
بین کوچه
یک لحظه دست او، از من رها نشد
یک لحظه حتی از سرش، چادر جدا نشد
آه ای هیزم، آتش کجا و آفتاب؟
آتش مانده، در حیرت از بانوی آب
آمد اینک، ماه علی چه با حجاب
خوشا به من که فاطمه، پناه و یاور من است
زمانه با دلش چه کرد، که او به فکر رفتن است
(آه از غریبی)
باید هر زن
باشد چو فاطمه؛ حاشا جز این شود
زن میتواند با عفاف مرد آفرین شود
دارد هرکس از مادرش یک یادگار
از زهرا ماند، چادر نمازی وصله دار
آن چادر که، بُرد از دل زینب قرار
به غیرت علی قسم، که فخر زن حجاب اوست
به جای دیدههای شوم نظارهی خدا به اوست
(آه از غریبی)
شاعر: #رضا_یزدانی ✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab1Fatemieh2-1403[08].mp3
5.74M
▪️تو با علی و با تو علی، نور واحدید (روضه)
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها