eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
[WWW.FOTROS.IR]ma1403091502.mp3
10.87M
🗓 پنج‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰ دیروز بود انگار عشقت در گلم رفت‌ گفتی علی!غم‌های عالم از دلم رفت.. دیروز بود انگار با تو پا گرفتم خندیدی و آرام دستت را گرفتم دیروز بود انگار شب را کور کردیم یک خانه کوچک به زحمت جور کردیم دیروز بود انگار رونق داشت باغم با بودن تو غم نمیامد سراغم دیروز بود انگار گل با شمع بودیم شب‌ها سر یک سفره باهم جمع بودیم دیروز بود انگار دنیا کام من بود در شهر عنوانم علی صف شکن بود دیروز بود انگار دادم این خبر را گفتم که زهرا هست بفروشم سپر را دیروز بود انگار فکرم ماندنت بود زیباترین اوقات من نان پختنت بود دیروز بود انگار با شور جوانی می ایستادی تا نماز شب بخوانی امروز اما غم گرفته خانه ام‌ را سر درد اذیت میکند ریحانه ام را امروز اما هر نمازش بی قنوت است هرچیز میگویم جواب او سکوت است امروز اما راه من بن بست خورده بانوی من سیلی ز مردی پست خورده امروز اما بخت حیدر واژگون است هرجای بستر را که میبینیم خون است امروز اما سوخت مغز استخوانم با من وصیت کرد بانوی جوانم امروز اما غم دلم را زیرو رو کرد از حال زهرایم مغیره پرس و جو کرد امروز اما کوثر من در مدینه زخم عمیق میخ در دارد به سینه امروز اما خاک شسته جامه ام را گم کرده ام در کوچه ها عمامه ام را.. امروز اما سر به زیر شهر هستم دنیا بدان من با تو دیگر قهر هستم امروز اما داغ زد بر روی داغم فرمود وای از کشته ی خاک عراقم.. گفتم حسین دیدم دو چشمان ترش را فرمود میبرند لب تشنه سرش را
۱۷ آذر ۱۴۰۳
355.8K
۱۷ آذر ۱۴۰۳
4_5987654430370039543.mp3
9.75M
به سبک ییخیلوب عباسیم به سبک ییخیلوب عباسیم بش یاشوندا گولم___نوالی بلبلم فلک قویمورگولم____آغلارام ننه باخیرام کفنه___هیچ یاراشمور سنه دردون گله منه ____ آغلارام ننه واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا ننه سیزاوشاقلار___یانانداچراغلار دیزلرین قوجاقلار___آخشام اولاندا دورآل بیردستماز _اولوب وقت نماز آچمیشام جانماز_بوش اتاقوندا واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا گونوم اولدی قاره__ قالمیشام آواره یوخ دردیمه چاره____آغلارام ننه آنا سن دویمادون ____گل بالالاروندان هله کی قان گلیر____یارالاروندان واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا یاس دوتوب مدینه _غرق اولان سفینه یارالاندی سینه__نی تک سیزیلار سوزون قولاقیمده___آدون دوداقیمده کلثوم قوجاقیمده___ آغلارام ننه واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا دفنون قالدی گئجه___محشردور بوگئجه صبرائلیوم نئجه _من فراقوندا دویمادیم سوزوندن___قوی ئوپوم یوزوندن لکه لی گوزوندن___آغلارام ننه واویلا واویلا ____یازهرا یازهرا آنا یازهرا 🌾🌾🌾🌾🌾
۱۷ آذر ۱۴۰۳
355.2K
۱۷ آذر ۱۴۰۳
1_15397361352.mp3
3.53M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ‍ ای یارو یاورم عباس سرداره لشکرم عباس به جای مادرت اومد بالا سرت مادرم عباس تنت شده تیر بارون چشات شده غرق خون تو خیمه چشم به راته رقیه دیده گریون ببین که قد کمونم من   کمونم من کمونم من بالا سرت می خونم  می خونم من می خونم من عباس عباس سر دار سپاهه من بلند شو عباس عباس ای پشت و پناهه من بلند شو پاشیده تنه تو از هم شدی تو چقدر در هم دستاتو بر می دارم من می زارم به روی چشمم سره تورو شکستن چشاتو با تیر بستن برای کشتنه تو یه لشگری هم دستن رو خاک داغ تو افتادی  تو افتادی تو افتادی رو‌ دامنم تو جون دادی تو جون دادی تو جون دادی عباس عباس کاشکی که میشد دوباره پاشی عباس عباس بازم تو پناهه خیمه ها شی ✍
۱۷ آذر ۱۴۰۳
4_5897521234538664267.mp3
22.8M
کربلایی حسین ستوده # همه دنیا خوشن انگار من یکی غریبه ام این وسط حرف بچه نداره قیمت جز برای مادرش فقط ننه ام البنین به چادرت گرفتارم دارم از غصه میمیرم و به رو خودم نمیارم تو هوای منو داشته باش که من توی آشفته بازارم خیلی بیچارم ننه ام البنین یه دردی توی این سینه اس دنیا خوش نداره که خوشیای ما رو ببینه شمر این دلم داره روی سینه ام داره میشینه درد من اینه آبرو بردم تو که عباست زمین خورده ببین من زمین خوردم آخه دیگه چطوری بگم ننه من کم آوردم این همه صدات زدم مادر یه دفعه پسر صدام کن خب کشتم امشب خودمو دیگه لااقل یه بار نگام کن ننه ام البنین دلم از زندگی سیره دنیا حال و روز من رو داره به مسخره میگیره نندازی آبروم و دست مردم که آبروم میره آبروم میره ننه ام البنین جلوی همه شرمندم کل زندگیم غم جون خودم مجبوری میخندم من با دستای خودم گور خودم رو چه عمیق کندم خیلی شرمنده ام کجا شکایت کنم حق بده شبا به گریه باتو صحبت کنم من نمیخوام که عزیزم تورو اذیت کنم میخوای اصلا برمو رفع زحمت کنم ای قرار بی قراری ای رفیق گریه زاری الدخیل الدخیل الدخیل ای امید روسیاهی ای پناه بی پناهی الدخیل الدخیل الدخیل بباره بارون اگه زیر چتر تو نیام کجا رو دارم مگه سخته آدم غمشو به محرمش هم نگه ای عزیز کربلایی سائل اومده گدایی الامان الامان الامان رو تو برنگردون از من تسلیم تو هستم از دم آبرو بردم تو که عباست زمین خورده ببین من کم آوردم آخه دیگه چطوری بگم ننه من کم آوردم
۱۷ آذر ۱۴۰۳
زمینه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج محمد رضا بذری زدم سر بر صحرا می افتم رو خاکا تنت میشه پیدا ای به قربونت چشام تو چشماته علم تو دستاته هنوزم همراته ای به قربونت ای به قربونت هنوزم تو یل لشکرمی ای جانم پناه همه اهل حرمی ای جانم ای به قربونت تقلا میکنی پاشی زجا ای جانم چرا بستی چشاتو یا اخا ای جانم علم برپاست هنوز بالاست پاشو داداش حسین تنهاست (گره خورده به کارم علمدار ندارم)4 سرت رو زانومه تو باشی معلومه سکینه آرومه ای به قربونت نخور غصه اصلا تورو خوب میشناسم داداشم اون با من ای به قربونت ای به قربونت اگه فکر رباب و اصغری اون با من نشد مشکو به خیمه ببری اون با من (ای به قربونت اگه دیدی علم خورده زمین اون با من نخور غصه یل ام البنین اون با من )2 قدم خم شد چی سهمم شد تنت داداش چه درهم شد (گره خورده به کارم علمدار ندارم)4 میسوزی تو آفتاب شدی خیلی بی تاب کنار نهر آب ای به قربونت اگر لشکر دارن تماشا میکنن داداشم اون بامن ای به قربونت ای به قربونت نباش دل نگرون دخترم اون با من تو راضی شو تنت رو ببرم اون با تو ای به قربونت با اینکه بردنت دردسره اون با من پاشو که خیمه ها در خطره اون با تو فدا چشم پراز اشکت دلم پارست مثل مشکت (گره خورده به کارم علمدار ندارم)4
۱۷ آذر ۱۴۰۳
روضه ی حضرت ابوالفضل علیه السلام 📅ویژه وفات حضرت ام البنین روضه 3 حاج محمد رضا بذری سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آبو ای وای علمدارم ابوالفضل *بعد این روضه ی دلنشین که حاج آقای روحانی خوندن جایی نبود من روضه بخونم فقط دوسه جمله بگم اسم منو هم بنویسن باهم بگو ای وای علمدارم ابوالفضل چقد دلمون تنگ روضه های محرم شده بود ای وای علمدارم ابوالفضل هفته ی بعد ولادت حضرت زینبه هفته ی بعدش شب شهادت بی بی میشه امشب بگو آی دست بریده ی کربلا اجازه ی روضه ی دست شکسته ی مدینه رو بده مارو برا فاطمیه آماده کن رزق ما رو از امشب بده - بدتر از اینکه روضه ی مشک تورو می بینم دارم جلو چشم همه اشکت رو می بینم بین تو خیمه نباید فاصله باشه فرصت نده میدون به دست حرمله باشه فهمیدم از چشمای زخمیت که حرمله آزار داره انگار حالا حالا ها با تیر سه شعبه اش کار داره ای وای علمدارم ابوالفضل مردونگی کن پاشومیدونم که بی دستی بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی مردونگی کن پاشو میدونی که بی رحم ان دورو بر خیمه دارن از صبح میگردن پاشو نذارهر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده پاشو نذار هرکی بیادو دست رقیه رو ببنده *و بان انکسارفی الوجه آثار شکستگی رو در چهرهی حسین و دیدن دیدن داره میاد ولی داره با گوشه ی آستین اشکاشو پاک میکنه -همه از دست تو آبرو میخوان اشک چشماتو واسه وضو میخوان آب نشد نشد دیگه بیا بریم بچه ها آب نمیخوان عمو میخوان حسین....
۱۷ آذر ۱۴۰۳
زمینه 2 وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها حاج محمد رضا بذری راه تو رو بستن فدای حسین دلتو شکستن فدای حسین قطعه قطعه بدن فدای حسین مادر مادر کی به باور من شد عمود آهن آخه عزیز جونم تو مگه قد رشید نداشتی دلاورم به مشکت تو مگه دیگه امید نداشتی (بشه مادر فدای تو به قربون وفای تو می میرم از غمای تو) (واآآآی من ام البنینم وااآآی ام بی بنینم)۴ شدي پور حيدر فداي حسين پيش پاي كوثر فداي حسين شدي مثه اکبر فداي حسين مادر مادر تشنه پاي دريا افتادي رو خاكا با اینکه من هنوزم از نشدِ قول تو در شگفتم خود من از رباب با دل خون حلالیت گرفتم (عباس من دلاورم ساقي تشنه ي حرم تموم روح پيكرم ) (واآآآی من ام البنینم وااآآی ام بی بنینم) غمتو ندیدن فداي حسين تنتو دریدن فداي حسين دستاتو بريدن فداي حسين مادر مادر غصه داره مادر اين دماي آخر بعد تو روضه ي خونِ چشات شده هميشه كارم به من هنوز مي گن امّ بنين ولي پسر ندارم (ماه شباي علقمه دعايي كن بگن همه رفته كنيز فاطمه) (واآآآی من ام البنینم وااآآی ام بی بنینم)
۱۷ آذر ۱۴۰۳
❣﷽❣ 🍁 ‍ 🍁 ای کاش بود ابالفضل روزآخرمن (پیش بسترمن)2 ازاین دنیا دل بریدم کی میدونه چی کشیدم دیگه بعد ازکربلا مادرشهیدم ‌ ‌ تواین مدینه  لبریزحسرتم فقط همینه ذکرمصیبتم 🍁علی العباس (واویلا)2 🍁حسین تنهاست(واویلا)4 چندتا صورت قبر روخاکا کشیدم (باقد خمیده م )2 چشام خوب شد  که ندیدن گلامو ازشاخه چیدن جوونامو بالب تشنه سربریدن شده مدینه  کرببلای من باناله های واولدای من تواین مدینه  لبریزحسرتم فقط همینه ذکرمصیبتم 🍁علی العباس (واویلا)4 🍁حسین تنهاست(واویلا)4 ‌ ‌ میگن قبرسقا  قد مشک آبه (خون قلب ربابه)2 عموییکه مهربونه   علمدارو پهلوونه همه گفتن آبو به خیمه میرسونه ولی دیدن که خالیه مشک آب دیگه خجالت میکشه ازرباب 🍁علی العباس (واویلا)4 🍁حسین تنهاست(واویلا)4 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
۱۷ آذر ۱۴۰۳
زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها :ِ سید مهدی میرداماد اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین گریه نکن هرچند ، دریایِ احساسی حق داری زینب رو دیگه نمیشناسی حق میدی که پیرم ، خیلی زمین گیرم روزی هزار دفعه ، از قُصه می میرم اُم البنین قمرامُ و کشتن اُم البنین قمراتُ و کشتن اُم البنین پسرامُ و کشتن اُم البنین پسراتُ و کشتن اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____ مادر نبودی که ، تنها شدم تنها کشتن داداشم رو ، تشنه لبِ دریا مادر نبودی که ، آب و صدا میزد پیش چشایِ من ، هی دست و پا میزد اُم البنین بی پر و بال رفتم اُم البنین دیگه از حال رفتم ام البنین هر جوری که میشد از خیمه تا ته گودال رفتم ... اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____ مادر نبودی که ، دیدم اسارت رو غوغای غارت رو ، حد جسارت رو مادر نبودی که ، صد مرتبه مُردَم از کربلا تا شام ، خیلی زمین خوردم اُم البنین اشکامون و دیدن اُم البنین همه میخندیدن ام البنین نبودی تویِ شام دور سر داداشم رقصیدن ... اُم‌البنین ... آه یا ام البنین
۱۷ آذر ۱۴۰۳
◾روضه حضرت اُم البنین سلام الله علیها ◾بانوای :ِ حاج مهدی سلحشور قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین مکان گریه برای حسین اگر حرم است مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین *می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست* نخورد آب زمانی که روضه می خوانده گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین "محمّدقاسمی" تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی یه همدم تو غم ها برایِ علی یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی تو موندی کنار علی یک تنه تو گفتی که زهرا پناهه منه نذاشتی علی بهت بگه فاطمه نذاشتی که زینب دلش بشکنه *اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...* نخِ چادُرت دلبری میکنه تو رو فاطمه یاوری میکنه واسه بچه هاش مادری کَردیُ برا بچه هات مادری میکنه چقدر مثل زهرا شده شوکتت چقدر مثل زهرا شده غیرتت ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود ان شاءالله که نیلی نشه صورتت ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو نشینه غلافی رو بازویِ تو بمونی همیشه کنارِ علی نره میخِ در تویِ پهلویِ تو الهی نبینی غمِ حیدر رو نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو نداره دلی خوش زدیوار و در امیری که کنده دَرِ خیبر رو می ترسم بخونم برات روضه من فقط اینه دیگه دعام دائماً ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو نبینه چیزایی که دیده حسن خدا گر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید دَرِ دیگری خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش به جاش داده عباسِ نام آوری *نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد.. نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟ گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین....
۱۷ آذر ۱۴۰۳