khdaya-be-eshgho-be-suze.mp3
3.24M
🕯🥀🍂
🥀
خدایا به عشق و به سوز
غم مادران شهیدان
به صبر و به اشک و به آه
دل همسران شهیدان
که یک دم مگیر از دل ما
ره مهر و رسم وفا را
🎙 حاج میثم مطیعی
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین سلاماللهعلیها
#تکریم_مادران_شهدا
•┈┈••✾❀🏴🥀🏴❀✾••┈┈•
🥀
🕯🥀🍂
https://eitaa.com/eetazeinab
کانال نوحه یازینب سلام الله علیها
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘
http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
.
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد /
چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
قبل کربلا ، حالا بعد از کربلا. دیگر رویشان نمیشد در خانه ام البنین بیایند. دیگر رویشان نمیشد در خانه ی قمر بنی هاشم بیایند.
تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی /
زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
مادری کرده برای زینب اما باز هم /
تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید /
دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
مادر ساقی دشت کربلا با این مقام /
از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
مادر ماه است اما کاروان را دیده و /
از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
بهتر بگویم ، از نبود چند تا دختر خجالت میکشد . یک دانه اش رقیه بود که به مدینه نرسید و الا تاریخ نوشته نه تا دختر تو مسیر جان دادند. ام البنین دید این دختران کم اند. چقدر خجالت کشید.
اینقدر حرف از دو دست بستۀ زینب نزن /
حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد.
گفتم و فیض آماده است. ببینم با این یک بیت چ میکنید.
صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین /
رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
گاه از روی سکینه گاه از زینب ولی /
بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین.....
چار تا اولاد داده حضرت ام الادب /
باز از اولاد پیغمبر خجالت میکشد
#حضرت_ام_البنین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Vafat_Hazrat_om-albanin_Mirzamohamadi_1403.mp3
4.28M
🏴 السَّلامُ عَلَیکِ یَا زوجة امیرالمومنین و یا فَاطِمَةَ ،المُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین
🔊 تا که سائل میرسد خجالت میکشد
چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد..
◼️#روضه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
توسل به #امام_حسین و #حضرت_عباس علیهما السلام
#حضرت_ام_البنین
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🌹 #تقدیم_بہ_روح_آسمانے...
#حضرت_امالبنین_سلاماللهعلیها
ـــــــــــــ
اُمُّ البَنین چون فاطمه ناموس عشق است
چون کوکبی رخشنده در قاموس عشق است
زهرای اَطهر مادر عشق است امّا...
امّ البنین هم دایه یِ ملموس عشق است
حُجب و حَیا و عفّتش، اُلگوی نسوان
چون مَریم قِدّیس او قدّوس عشق است
بَهبَه ارادت را ببین روز عروسی
در آستان خانه درگهبوس عشق است
رخت عروسی را سزای خود ندیده
چون در طریق معرفت مَلبوس عشق است
خود را کنیز زینب و کلثوم میخواند
در عالَمِ نامادری مبعوث عشق است
اوج سعادت را ببین، با آل عصمت...
هم مسلک و همسنگر و مأنوس عشق است
چون چشمه ای پاک و زلال و پاکدامن
جاری به سوی بحر و اقیانوس عشق است
هم مادر شایسته یِ طفلان زهرا
هم مادر ارزنده یِ ققنوس عشق است
نامادری را مادری معنا نمود و
زیباترین تعبیرِ این کابوس عشق است
گلدسته یِ قبر ابالفضل رشیدش
اهل نظر را تا ابد فانوس عشق است
ای خوش به حال زائر قبر شریفش
آن لحظه کز اقبال خود پابوس عشق است
دردانه یِ عبّاس را مےدید و مےگفت...
عبدُللَّهِ عبّاس من طاووس عشق است
(فیضے) سیه پوشِ غم اُمُّالبَنین باش
روز وفاتش لحظه یِ افسوس عشق است
روحش یقیناً در رکاب روح زهرا...
هم صحبت و همخانه در فردوس عشق است
#رحیم_فیضی_اردبیلی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
•
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پَرِ چادر مادر باشیم
•
نمک نام تو در کام ؛ رطب می ریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد
هرچه در ساغر این سوخته ، رَب می ریزد
از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد
•
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ، اُمّ بَنینی بودم
•
بسته بر چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
•
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
•
مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد
جگرش در غم هجرِ قمرش می سوزد
پسرش رفته ز دستش ، سپرش می سوزد
زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد
•
با عصا آمده خود را برساند امروز
با همان سوز جگر روضه بخواند امروز
مدد بده مارو آقا
•
روضه ی شرمِ اباالفضل ز چشمان رباب (۲)
وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب
روضه ی حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی، بر روی دامان رباب
•
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
هرچقدر فهمیدی میگم و رد میشم ...
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند
بی بی جان نبودی ببینی
فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِه عَلیٰ کتِفِه
یه جوری عمود زدن به فرق عباست
که سرش رو نیزه بند نمیشد
روضه میخواند .....
یه بند از روضه ام البنین بگم و یه بند هم از روضه بی بی زینب
روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد
در بَرِ مردم شهرِ پدرش زخمی شد
•
به جراحات تن قافله می خندیدند
وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند
یا ام البنین مدد بده بی بی جان ....
•
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید
زینب آمد به سخن، از جگرش آه کشید
حالا میخوای روضه بخونم برات مادر ...
لحظه ی پر زدنش هست به یادم ای وای
غارت پیرهنش هست به یادم ای وای(۲)
نیزه بود و دهنش هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنش هست به یادم ای وای
•
بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت
علی الله
هرچه باداباد
بند آخر مالِ امام زمان
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رَدِ چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کُندی به گلویت افتاد....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب وفات حضرت ام البنین س
مسجد مرحوم آخوند اراک
کربلایی هادی صالحی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها