هدایت شده از اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
⚘گمنام⚘:
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
درود خدا بر ملت غیور وحماسه ساز ایران
آفرین به این ملت سرافراز که واقعا در 22بهمن 1401حماسه جدیدی خلق کردند
دست مریزاد به شما ملت همیشه در صحنه
4_6026303062950281232.mp3
598.1K
⚘گمنام⚘:
🏴سبک#شور
#شهادت_حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
🏴سبک_شور
بند اول
دل ُ گره زدم٬ به نخ معجرت
خواسته حسین بشم٬ من سائل درت
مرید تو رباب ٬ حضرت هاجره
حبل المتینمه ٬ رشته ی چادرت
ای همسر حسین
همسفر حسین
ای با وفا رباب
همسنگر حسین
تو رب ِ آبی رباب/ عالیجنابی رباب
تو عروس خونه ی/ ابوترابی رباب
چه اسم نابی رباب/عشق اربابی رباب
کربلا میخوام بی بی/ منو دریابی رباب
مددی یا رباب...
بند دوم:
فدای غم تو ٬ بی بی بشه سرم
از اسم تو بی بی٬ راحت نمیگذرم
ورد لب منه ٬ یا اُمنا رباب
دیوونه ی آقام علی ِ اصغرم
هستم گدای تو
جونم فدای تو
حاجت روا شدم
تو روضه های تو
سر من ناقابله / ای مهتابه قافله
شیرخواره سقای تو / آقام ابوفاضله
سینه زن تو هروله/ کم میشه این فاصله
بگو شادی رباب / لعن َ الله ْ حرمله
مددی یا رباب...
بند سوم
در مدح تو جهان٬ هر چی بگه کمه
تجلی ِ توه ٬ سردار علقمه
شیش ماهه ی رباب٬ نائب تو آقا
شش ماهه ی علی٬ محسن ِ فاطمه
شاهی پسر ِ شا(ه)
آقا ی نیم نگا(ه)
خالیه جای تو
آقا زیر ِ کسا ء
شهزاده ای نوکرم/مست جام کوثرم
افتخاریه که من / عبد علی اصغرم
فدات پدر ْ مادرم/ واسه تو میدم سرم
اهل عالم من سگه/ محسن ابنِ الحیدرم
شش ماهه ی علی...
شاعر: #س_مهدی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
•
میون غل و زنجیر ..
#زمزمه و توسل ویژۀ شهادت #امام_کاظم علیه السلام _حاج محمد طاهری
●━━━━━━───────
حُرمتمُ شکستن
بال و پرم رو بستن
میون این سیه چال
خدا خودش میدونه
که زیر تازیونه
دارم میرم من از حال
میسوزم من با این ساق شکسته
میون غل و زنجیر با این دستای بسته، اما
ناموسم نیست اما میون اغیار
خواهرمُ ندیدم میونِ کوچه بازار
ایوای ایوای، امون از این غریبی ..
با دست بسته بیشتر
برای حال حیدر
این شبا گریه کردم
شبا با درد پهلو
با کبودی بازو
بی صدا گریه کردم
میسوزم من، تو اوج روضه هرشب
پیکر من نرفته، به زیر سم مرکب
حُرمتم رو اگه نگه نداشتن
بعد شهادتم اما برام کفن گذاشتن
*آری گرون ترین کفنها، قیمتی ترین کفنها را آوردن بدن موسی بنجعفر علیه السلام رو با احترام کفن کردن و دفن کردن .. بمیرم برا اون آقایی که هنوز مادرش زهرا مثل یه همچین شب جمعه ای اگه میره کربلا اولین سؤالش از پسر اینه :
حسینم؛*
اگر کشتن چرا خاکت نکردن
کفن بر جسم صد چاکت نکردن
اگر کشتن چرا آبت ندادن
تو را زان دُّر نایابت ندادن
السلام علیک یا سیدنا المظلوم یا ابا عبدالله ..
ــــــــــــــــــ
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
👇
.
#امام_زمان
#امام_کاظم
آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است
جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه
دلها به ياد غصه او پر ز آذر است
افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار
مردي که با تمامي خلقت برابر است
مرثيه خوان حضرت کاظم ، خود خداست
باني روضه ،حضرت زهراي اطهر است
زندان نگو ، که گرم مناجات با خداست
غار حراي حضرت موسي بن جعفر است
مرغي که در قفس ، نفسش تنگ آمده
از وي به جاي مانده فقط يک بغل پر است
از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است
باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن يهودي بي دين که کافر است
اي من فداي شال عزاي شما شوم
آقا بيا که روضه موسي بن جعفر است
#میلاد_یعقوبی✍
◼️
یا صاحب الزمان، آجرک الله آقا جان...
#شهادت_امام_کاظم
.
taheri-Shahadat-emam-kazem-02.mp3
1.99M
|⇦•میون غل و زنجیر ..
#زمزمه و توسل ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام _حاج محمد طاهری
4_5816507998033414806.mp3
1.68M
#نوحه_مسجدی
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_من_علی_مظلوم_خانه_نشینم
#حضرت_موسی_بن_جعفر_نوحه
#امام_کاظم_نوحه
در گوشه زندان غریبانه مردم
چون مادرم فاطمه من سیلی خوردم
واویلا واویلا واویلا واویلا
....
بیا رضا جان که بابای تو جان داد
نفس نفس می زد و از نفس افتاد
.....
تا لحظه آخر ترا صدا می زد
با دست و پای بسته دست و پا می زد
.....
بر غربتم می گرید کند و زنجیرم
با جگر آتش گرفته می میرم
....
نمیدانم که گناه من چه بوده ست
مانند زهرا سراپایم کبوده ست
.....
ای ماه من از آهم خیزد شراره
تابوت من باشد از یک تخته پاره
......
ای پسرم بابایت را تماشا کن
روی مرا جانب کرببلا کن
......
ماندم اگر در قفس هر روز و هر شب
اما نماندم به زیر سم مرکب
#سیدمحسن_حسینی✍
4. در این مصائب شد.mp3
5.34M
#نوحه_امام_کاظم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
در این مصائب شد
دل ملائک خون
امام کاظم شد
زندانی هارون
به یاد این آقا
ارض و سما گرید
هم حیدر وزهرا
هم مصطفی گرید
( واویلا ، واویلا ) تکرار
#بند_دوم
به خیل مشتاقان
قبله ی حاجات است
زندان برای او
طور مناجات است
دلها بسوزد از
درد عیان او
شکنجه ی سندی
قاتل جان او
( واویلا ، واویلا ) تکرار
#بند_سوم
ای مِهر پاکت در
سِرشت ما آقا
ای کاظمین تو
بهشت ما آقا
اسیر عصیان و
اسیر صد ، دردیم
ما آرزو داریم
که شیعه ات گردیم
( یا مولا یا مولا ) تکرار
#بند_چهارم
بیا و ما را از
کرَم هدایت کن
فدایی راه سرخ ولایت کن
بیا و ما را در
رهت فدایی کن
دل محبان را
کرببلایی کن ...
( یا مولا یا مولا ) تکرار
#شهادت_امام_کاظم
1. دارم آب میشم.mp3
6.32M
#نوحه
#امام_کاظم( علیه السلام )
#حاج_سید_رضا_نریمانی✍
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکه
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روز من تاریکه
#ملودی_دوم
باهر آهِ من ، مهتاب
ناله میزنه
به حال دلم ، دل سیر
گریه میکنه
شبایی که من دارم
سجده میکنم
روی گردنم زنجیر
گریه میکنه ...
#ملودی_سوم
دیگه نفسم ، بند اومد
آخه جیگر من ، خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من ، زندونه
( وای از غربت ... ) تکرار
#بند_دوم
چهجوری بگم دردامو
به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم
دنبال عصا میگردم
#ملودی_دوم
تازیونه وقتی رو
بال من نشست
فهمیدم چرا دستِ
مادرم شکست
سرخه گونههام ، مثلِ
مادرم شدم
آخه دست سنگینی
چشم من رو بست
#ملودی_سوم
دمِ آخری دلتنگم
حال و روز من معلومه
چی میشه دم جون دادن
باشه کنارم معصومه
( وای از غربت ... ) تکرار
#بند_سوم
صورتمو که ، میذارم
غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من از
دم غروب عاشورا
#ملودی_دوم
ذکر عمه جانم شد وامحمدا
وقتی بچهها بودن
زیر دست و پا ...
من فدای اون شاهِ
بیسپاهی که
رأسشو زده دشمن
روی نیزهها
#ملودی_سوم
چهجوری بگم میبردن
سرِ آقا رو نامردا
جلوی چشای زینب
کوچه به کوچه واویلا
دیگه نفسم ، بند اومد
آخه جیگر من ، خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من ، زندونه
( وای از غربت ... ) تکرار
#شهادت_امام_کاظم
#امانت
شب، شبی بی کران و بی پایان
لحظههایم پر از توهّم خواب
روزگار و سکوت بود و زمین
هم نشین شبانه مرداب
پیکر نیمه جان احساسم
زخمی پنجههای نامردی
داشت او را به کام خود میبرد
درههای عمیق بیدردی
همه جادهها سوی بن بست
زندگی در حصار« ماندن» بود
نه شکوهی نه موج و طوفانی
دشتها خالی از تلاطم رود...
ناگهان مثل رود جاری شد
در شب بی ترانه مرداب
غزلی از شکوه دریا خواند
او مرا خواند سمت روشن آب
چشم هايش چراغ راهم شد
مثل مهتاب در شب طوفان
زورقي خسته را در این گرداب
ساحلی امن بود و بیپایان
در شب بیستاره، آن مهتاب
مژده میداد از طلوع امید
در نگاهش اشارتی پیدا
نوری از آفتاب در تبعید
در سکوت شبانه تردید
رَستم از تلخیِ شب مرداب
لب گشودم به شوق بیداری
هم نوا با ترّنم مهتاب
یاد آن آشنای خوب بخیر
آن مسیحای تا ابد جاری
او مرا خواند از آن شب وحشت
او مرا برد سمت بیداری
وامدار نگاه روشن اوست
آفتاب طلایی امروز
روشنی را به ما امانت داد
این امانت به دست ماست هنوز...
(سروده شده در بهمن 1377)
#بیست_و_دوّم_بهمن در حکم #عید_غدیر است؛
زیرا در آنروز بود که نعمت ولایت -اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى- براى ملّت ایران صورت عملى و تحقّق خارجى گرفت.(رهبر فرزانه انقلاب اسلامی)