eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله بند١ وای از دیوار و در لعنتِ خدا به آتیش ِ شعله ور مادر افتاده بازم توو دردسر وای از دیوار و در واسش دلشوره داشت دستای لرزونش و هی روو هم میذاشت علی(ع)چشماش و از زهرا(س) برنداشت واسش دلشوره داشت (چل نفر بی حیا حرف ناروا میزدن قلبش کنده میشد حسن ع ) ٢ بند٢ آه از مسمارِ داغ رفت تویِ پهلوش، وای از این اتفاق غم نداریم بیشتر از این غم سراغ آه از مسمارِ داغ وای فضه می دوید خورد زمین زهرا(س)رنگ از چهره ش پرید پشتِ در محسن جون داد و شد شهید وای فضه می دوید (درِ این خونه رو کاش نامرد نمیزد لگد زهرا(س) ضربه خورد خیلی بد زهرا(س) ضربه خورد خیلی بد) ٢ بند٣ وای از کرب و بلا از حسین(ع)تشنه-لب زیرِ نیزه ها از تنی که چیدنش تویِ بوریا وای از کرب و بلا آه از گودالِ خون آسمون شد از این ماتم روضه خون ذوالجناح اومد با زینِ واژگون آه از گودالِ خون (دم مغرب شد و کارم اشکِ پیوسته شد دستِ زینب(س) بسته شد دستِ زینب(س) بسته شد) ٢ بند۴ ای... وای از شهر شام میزدن با کینه سنگ از روو پشت بام کاروان مونده معطل توو ازدحام ای... وای از شهر شام آه از بزم شراب چوب خیزران به لب می‌خورد و رباب(س)- -سر و توو بغل گرفت با حالِ خراب آه از بزم شراب وای از تشتِ طلا سرِ بابا رو رقیه(س) دید بیهوا چه کنه آخه بااین رگهای رها؟! وای از تشتِ طلا (لب کوچیکش و روو لبهایِ بابا گذاشت دق کرد و دیگه جون نداشت دق کرد و دیگه جون نداشت) ٢ والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
🏴 نذر شهادت پیامبر اعظم حضرت 🏴 از امت جاهل چه بلایا که ندیدم خواندند مرا أمّي و دشنام شنیدم حیران شدم از فتنهٔ یک عده منافق در خون دل خویش همه عمر تپیدم شد فاطمه(س) دلواپس من بعدِ خدیجه(س) می دید چه شبها که فقط آه کشیدم زهرا(س) همهٔ دلخوشی ام بود و پر از بغض میزد نگران بوسه بر این موی سفیدم با درد عجین گشتم و عمرم به سر آمد دل از همهٔ خلق به یکباره بریدم در بسترِ غم خواستم ابزارِ نوشتن تا ثبت کنم اینکه علی(ع) هست مریدم مکتوب کنم غیر علی(ع) نیست خليفه در وادیِ معراج علی(ع) بود امیدم گفتند پریشانی و داری تبِ هذیان در باطنشان آتش ِ بی واهمه دیدم از کینهٔ پی در پیِ آن چند صحابه جان دادم و آخر به خداوند رسیدم رفتم ولی ای وای که میزد به کبودی هر قسمتی از نیمرخِ یاس سپیدم شد بسته دو دستِ فلق و سورهٔ انسان در کوچه لگد خورد به قرانِ مجیدم! .
😢نام حسین😢 نام را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه ی روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای گریست : ❤️ هم خودم، هم پدرم، هم پسرم نوکـر تو نسل ما را به خدا صاحب و ارباب تویی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام