eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
43255_1397622103143_270472.ogg
270.5K
نوحه سینه زنی و زنجیر زنی حضرت علی اکبر -(رود به میدان اکبر آن مه خوش سیما) رود به میدان اکبر آن مه خوش سیما خیره شده چشم شاه به آن قدو بالا آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما کند دعای خیری پشت سرش مولا ز هیبتش لرزیده جان و تن اعدا آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما گویا که پیمبر شده عازم سوی میدان ذکر لب اکبر همه دم آیه ی قرآن او تازه جوان است،او تازه جوان است لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲) ایا گروه اعدا منم گل احمر عزیز جان مولا منم علی اکبر منم گل احمر،منم گل احمر برای احقاق حق شوم چو گل پرپر شوم فدای راه مکتب پیغمبر منم گل احمر،منم گل احمر این پیکر و این جان من و نیزه و خنجر با تیغ دودم می شوم همچون گلِ پرپر من پور حسینم،من پور حسینم لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲) بیا بیا ای بابا برس به فریادم سرم به زانو گیرو دمی بکن شادم برس به فریادم،برس به فریادم بیا به ضرب نیزه ز مرکب افتادم دمی بیا ای بابا بکن تو امدادم برس به فریادم ،برس به فریادم بنگر که نشان از بدنم در دل صحراست دل منتظر وصلت پیغمبر و زهراست بابای غریبم،بابای غریبم لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲) وحید زحمت کش شهری شاعر:
43255_1397622103143_270472.ogg
270.5K
نوحه سینه زنی و زنجیر زنی حضرت علی اکبر -(رود به میدان اکبر آن مه خوش سیما) رود به میدان اکبر آن مه خوش سیما خیره شده چشم شاه به آن قدو بالا آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما کند دعای خیری پشت سرش مولا ز هیبتش لرزیده جان و تن اعدا آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما گویا که پیمبر شده عازم سوی میدان ذکر لب اکبر همه دم آیه ی قرآن او تازه جوان است،او تازه جوان است لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲) ایا گروه اعدا منم گل احمر عزیز جان مولا منم علی اکبر منم گل احمر،منم گل احمر برای احقاق حق شوم چو گل پرپر شوم فدای راه مکتب پیغمبر منم گل احمر،منم گل احمر این پیکر و این جان من و نیزه و خنجر با تیغ دودم می شوم همچون گلِ پرپر من پور حسینم،من پور حسینم لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲) بیا بیا ای بابا برس به فریادم سرم به زانو گیرو دمی بکن شادم برس به فریادم،برس به فریادم بیا به ضرب نیزه ز مرکب افتادم دمی بیا ای بابا بکن تو امدادم برس به فریادم ،برس به فریادم بنگر که نشان از بدنم در دل صحراست دل منتظر وصلت پیغمبر و زهراست بابای غریبم،بابای غریبم لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲) وحید زحمت کش شهری شاعر:
واحد4 زمینه-مداحی طفلان حضرت زینب باصدای حاج محمدرضاطاهری -( اذن ورود مابه حسینیه ی عزا ) اذن ورود ما به حسینیه ی عزا از عرش اعظم امده فبک علی الحسین حسین وای حسین وای حسین وای به اذن شاه خراسان یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین ***** نبینم تنهایی نبینم گریونی نبینم بی یاری نبینم دلخونی بذارکه گلای من برن تاکه ابروی خواهرت اینا دوسهم زینبن فدایی چشمای ترت اینا بمونن چیزی نمی مونه ازخواهرت بخربرادر ابرومو جلوی مادرت سپاه زینب فدایی علی اکبرت ****** نبینم بی تابی نبینم غم داری اومدم درداتو به دلم بسپاری به سینه ی تنگ خواهرت تو روخداست رد نزن توروجون مادر کاری کن برای کفن پوشای من بذار برن تاواسه ی غم تو پرپر بشن برا همیشه ابروی دل مادر بشن تااربا اربا شبیه علی اکبربشن ******* پیش طفلای من وسط میدونی نبینم شرمنده نبینم گریونی بارونای چشمای ترم میباره برای چشم تو بدنای روی خاکشون فدای غمای چشمم تو می ریزه اشکام واسه ی غم توتو خیمه ها میخوام ببینم سرای گلامو ازتن جدا میخوام ببینم سرشونو به روی نیزه ها
طفلان مسلم بن عقیل(ع) -( ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما ) ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما آسمان چهرۀ خود سوده به خاک در ما باده روز ازل از جام شهادت زده ایم بوده در بزم بلا خون جگر ساغر ما دو فروزنده سپهریم که در دامن خاک آفتاب آمده خون، اشک شده اختر ما حرم ماست دو کعبه که مطاف ملک است ای بسا دل که کند طوف به دور و بر ما نقش گلبوسۀ ثارالله اکبر دارد گلوی نازک و رخسار ز گل بهتر ما بودهیک کربلا غصّه و درد و غم و داغ در دل سوخته و سینۀ غمپرور ما دل ما بود پر از آتش و یک سال تمام آب گردیده به زندان بدن لاغر ما در صف حشر به چشم همه باشد پیدا اثر سیلی قاتل به رخ انور ما شعیان کاش همه بوده نظر می کردید چه غریبانه جدا گشت ز پیکر سر ما زیر شمشیر عدو بیکس و تنها و غریب اشک ها بود که می ربخت ز چشم تر ما در دم مرگ به بالای سر ما دو یتیم حضرت فاطمه آمد عوض مادر ما بدن بیسر ما را به فرات افکندند آب هم سوخت به آغشته به خون پیکر ما گلوی نازک ما کز دم شمشیر شکافت خون دل بود که فوّاره زد از حنجر ما در غم غربت ما اشک بیفشان میثم که نشد هیچکس از راه وفا یاور ما شاعر:
. دو طفلان مسلم بن عقیل(ع) -( ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما ) ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما آسمان چهرۀ خود سوده به خاک در ما باده روز ازل از جام شهادت زده ایم بوده در بزم بلا خون جگر ساغر ما دو فروزنده سپهریم که در دامن خاک آفتاب آمده خون، اشک شده اختر ما حرم ماست دو کعبه که مطاف ملک است ای بسا دل که کند طوف به دور و بر ما نقش گلبوسۀ ثارالله اکبر دارد گلوی نازک و رخسار ز گل بهتر ما بودهیک کربلا غصّه و درد و غم و داغ در دل سوخته و سینۀ غمپرور ما دل ما بود پر از آتش و یک سال تمام آب گردیده به زندان بدن لاغر ما در صف حشر به چشم همه باشد پیدا اثر سیلی قاتل به رخ انور ما شعیان کاش همه بوده نظر می کردید چه غریبانه جدا گشت ز پیکر سر ما زیر شمشیر عدو بیکس و تنها و غریب اشک ها بود که می ربخت ز چشم تر ما در دم مرگ به بالای سر ما دو یتیم حضرت فاطمه آمد عوض مادر ما بدن بیسر ما را به فرات افکندند آب هم سوخت به آغشته به خون پیکر ما گلوی نازک ما کز دم شمشیر شکافت خون دل بود که فوّاره زد از حنجر ما در غم غربت ما اشک بیفشان میثم که نشد هیچکس از راه وفا یاور ما شاعر: .