#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
به هر دری زدهام تا به کربلا برسم
فقط اگر نرسیدم، مکن فراموشم
✍ #سیدمیلاد_حسنی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
یکی آورده با خود گریههای گاهگاهش را
یکی در کولهبار کهنهاش بار گناهش را
یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده
یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را
یکی در هر قدم هُرم نفسها را بغل کرده
یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را
یکی نذر شما کردهست چندین گوسفندش را
یکی وقف شما کردهست تنها سرپناهش را
بسوزان چهرهام را آفتاب داغ! اربابم...
خبر دارم که میبخشد غلام روسیاهش را
ببین موکب به موکب میشود تسخیر او قلبم
چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را
به هم میریزد آری نظم نفرتآور دنیا
امیر عشق تا آماده میسازد سپاهش را
قدمها محکماند و عزمها راسخ، چه غوغایی
نمیبندد شهادت تا قیامت شاهراهش را
و در دیدار آخر مادرم با گریه میخندید
و من آوردهام تا کربلا با خود نگاهش را
شاعر: #علی_سلیمیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
➖➖➖➖➖➖
گریزی نیست دلها را از این شور و حرارت، نه
جهان را چارهای دیگر نمانده غیر حیرت، نه
به دریا میروند این رودهای جاری از هر سو
به وحدت میرسد این سیل جمعیت، به کثرت نه
قدمهامان تکان دادهست دنیای معاصر را
که این رزمایش عشق است، آری! پول و قدرت نه
به جانم میخرم دشواری این راه را هرسال
توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه
به غیر از نصرت و آمادگی در کولهبارم نیست
به قصد جانفشانی میروم، تنها زیارت نه
سراسر شور و شیداییست در سرتاسر جاده
و زائر دم به دم تکریم میبیند حقارت نه
یکی این سو، یکی آن سو به دعوت میبرد ما را
از این مردم محبت میرسد بر ما، جسارت نه
یکی پیراهنم را میکشد با خواهش از دستم
برای شستن اما میبرد آن را، به غارت نه
اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد
هزاران پاسخ آمادهست در میدان نصرت، نه؟
و من این روضهها را میبرم تا کربلا با خود
مگر میافتد این دل یک دم از شور و حرارت؟...
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
تا بگیرد زندگانیام صفا، گفتم: حسین
با همه بی بند و باری، بارها گفتم: حسین
دستهایم را گرفتی هرکجا خوردم زمین
تا نهادم دست خود را روی پا، گفتم: حسین
اشکهایم را خریدی، خنده دادی جای آن
در میان خندهها و گریهها، گفتم: حسین
هرکه با هر نیّتی خوانده تورا، دادی جواب
گاه با اخلاص و گاهی با ریا گفتم: حسین
گاه در تنهاییام نام تو را ناله زدم
گاه در بزم عزایت بیصدا گفتم: حسین
تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند
ناگهان بغضم شکست و بیهوا گفتم: حسین
"از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین"
اربعین من از وطن تا کربلا گفتم: حسین
حال میخواهی جواب گریههایم را نده_
ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم: حسین
#محمدحسن_بیات_لو
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها