.
#واحد #زمینه #شور_روضه
#حضرت_سکینه_س
#سبک_همه_کاره
#سبک_یونس_حبیبی
#امشب_دل_سینه_زنا
🔘🔘🔘
✅بنداول
امشب دل سینه زنا
از غم وغصه حزینه
روضه می خونه روضه خون
روضه ی بی بی سکینه(س)
شبیه عمه زینبش
دلش یه عمره مضطره
روضه های بنت الحسین
سنگینه و زجر آوره
شبیه عمه زینبش
رفته به دشت کربلا
دیده سرای بریده
رُو به روی سر نیزه ها
واویلتا واویلتا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
✅بنددوم
شبیه عمه زینبش
طعم اسیری چشیده
پابه پای رقیه رو
خارای صحرا دویده
شبیه عمه زینبش
بوده اسیرسلسله
شبیه به رقیه بود
کف پاهاش پرآبله
شبیه عمه زینبش
سنگ خورده از بالای بام
ریختن خاکستر روسرش
توی محله های شام
واویلتا واویلتا
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
✅بندسوم
از سیلی وتازیونه
کل تنش شده کبود
خون بود دلش از شامیا
ازقوم بدتر از یهود
شبیه عمه زینبش
خیلی شنید حرفای بد
از خولی و شمرو سنان
خورد تازیونه و لگد
شبیه عمه زینبش
با مادرش بی بی رباب
سرباباش و دیده تو
تشت تومجلسِ شراب
واویلتا واویلتا
#حضرت_سکینه
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
#مجیدمرادزاده✍
.👇
4_5787500497585836011.mp3
244.4K
۳۸
(حضرت سکینه س)
من سکینه از تبار حیدر و پیغمبرم
دختر مظلوم عالم نور چشم مادرم
نور عینم بر حسین۲
همچو زینب عمه جانم پاکم و معصومه ام
چون رقیه خواهر مظلومه ام مظلومه ام
نور عینم بر حسین۲
بوده ام همراه بابای غریبم کربلا
دیده ام از دشمنان دین حق رنج و بلا
نور عینم بر حسین۲
در دم مرگم به یاد کربلا جان بر لبم
یاد غم ها و غریبی حسین و زینبم
نور عینم بر حسین۲
دیده ام غرق به خون نور دل لیلا شده
اربا اربا پیکرش در روز عاشورا شده
نور عینم بر حسین۲
دیده ام غرق به خون بر دست بابا اصغر است
از ستم با تیر کینه پاره پاره حنجر است
نور عینم بر حسین۲
دیده ام در علقمه سقا زمین افتاده است
دستش افتاده زمین در راه دین جان داده است
نور عینم بر حسین۲
دیده ام در کربلا بابای من تنها شده
خونجگر از این مصیبت زینب کبری شده
نور عینم بر حسین۲
دیده ام بابای من از روی زین افتاده است
صورت خود را به روی خاک غم بنهاده است
نور عینم بر حسین۲
دیده ام دشمن ز بابا پرده ی حرمت درید
بر روی سینه نشست و رأس بابا را برید
نور عینم بر حسین۲
دیده ام دشمن به زخم عمه ها می زد نمک
در کنار پیکر بابای خود خوردم کتک
نور عینم بر حسین۲
دیده ام اهل حرم را بی بهانه می زدند
بر یتیمان کعب نی یا تازیانه می زدند
نور عینم بر حسین۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_سکینه_س
مدح #حضرت_سکینه_س
گل باغ ولایی یا سکینه
چو زینب با وفایی یا سکینه
سکینه مرتضی را نور عینی
عزیز فاطمه، دخت حسینی
به دریای شرف تو دُرِّ نابی
ز نسل مصطفی جان ربابی
گلی از گلشن آل عبایی
تو تالیِ گل خیر النسایی
صفای بیت مولای غریبی
به سان عمه جانت غم نصیبی
تو دیدی کربلا و رنج و ماتم
کنار عمه در ماه محرم
چنان زینب صبوری ات عجیب است
تو دیدی یوسف زهرا غریب است
تو دیدی کربلا، گل های پرپر
به دست دشمن بی دین کافر
تو دیدی غرق خون جسم برادر
که گشته اربا اربا پاره پیکر
تو دیدی اکبر در خون تپیده
کنار پیکرش بابا رسیده
تو گشتی زین مصیبت زار و محزون
که شد قنداقه ی اصغر پر از خون
تو دیدی غرق در خون حنجرش را
کنار خیمه دیدی مادرش را
تو دیدی اصغر شش ماهه جان داد
به روی دست بابا امتحان داد
تو دیدی خجلت سقای طفلان
سرافراز است در بین شهیدان
تو دیدی دست او از تن جدا شد
به راه دین حق جانش فدا شد
بدیدی تو لب عطشان عباس
تو دیدی تیر بر چشمان عباس
تو دیدی که عمو فرقش شکسته
کنار پیکرش بابا نشسته
تو دیدی کشته ماه علقمه را
شنیدی عطر و بوی فاطمه را
تو دیدی که پدر شد قامتش خم
شد از داغ برادر صبر او کم
تو دیدی بر زمین افتاده پرچم
تو دیدی غربت مظلوم عالم
تو دیدی که پدر، جان بر لب آمد
کنار خیمه گاه زینب آمد
تو دیدی نالههای خواهرش را
سرشک غم وداع آخرش را
تو دیدی با برادر گفت و گویش
تو دیدی عمه می بوسد گلویش
تو دیدی غربت و صوت حزینش
که سنگ کینه بشکسته جبینش
تو دیدی تیر کین قلبش دریده
ز قلب نازنینش خون چکیده
تو دیدی شمر بر سینه نشسته
دل فرزند زهرا را شکسته
تو دیدی شمر دون خنجر کشیده
سر بابای مظلومت بریده
تو دیدی آتش بر خیمه ها را
سر بابا به روی نیزه ها را
تو دیدی دیده گریان قلب سوزان
تن بابا به زیر سم اسبان
تو دیدی عمه ی قامت خمیده
بزد بوسه به رگ های بریده
تو دیدی بر یتیمان بی بهانه
عدو می زد به کعب و تازیانه
به زخم عمه ات دشمن نمک زد
تو را و عمه هایت را کتک زد
تو دیدی رنج و ماتم در اسیری
تو دیدی در سفر رنج کثیری
تو دیدی رنج و داغ و ابتلا را
تو دیدی کوفه و شام بلا را
تو دیدی که بزد در شهر کوفه
سر بابا به روی نی شکوفه
سر بابا به روی نی مقابل
سرش را عمه زد بر چوب محمل
عدو بنموده روزت را چنان شام
بزد بر رویِ تان سنگ از لب بام
دل تو زین مصیبتها کباب است
که جای عمه در بزم شراب است
بسوزانده عدو از کین دل او
شرر زد از ستم بر حاصل او
یزید و رو به رویش تشت زر بود
میان تشت زر رأس پدر بود
عزیز تو دم از محبوب میزد
به لب هایش عدو با چوب میزد
(رضایم) عبد درگاه سکینه
که می گریم به یاد آن حزینه
عزیز فاطمه دردم دوا کن
نصیب نوکرت کرب و بلا کن
#رضا_یعقوبیان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴 پایبندی به حجاب و عفاف
وقتى سهل بن سعد، اسيران را شناخت كه از دودمان پيامبرند جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستى؟ گفت: «سكينه(س)، دختر امام حسين(ع)»
پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ من، سهل، صحابی جدّت رسول خدايم. سكينه(س) فرمودند: «به نيزهدارى كه اين سر مقدس را مىبرد بگو از ما جلوتر حركت كند تا مردم به نگاهكردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله(ص) چشم ندوزند.»
سهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزهدار داد. او هم سر مطهّر را از زنان دور كرد.
در گزارش ديگرى آمده است: يزيد دستور داد اسيران آل محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را وارد مجلس كردند. نام تک تک آنها را پرسيد و خطاب به حضرت سكينه(س) گفت: اين زن كيست؟ گفتند: سكينه دختر حسين(ع).
يزيد گفت: تو سكينه هستى؟ سكينه گريه كرد و به قدرى ناراحت شد كه نزديک بود جان بسپارد. يزيد گفت: چرا گريه مىكنى؟ فرمود: «چگونه گريه نكند كسى كه پوشش ندارد تا صورتش را از نگاه تو و اهل مجلس بپوشاند؟»
يزيد گفت: اى سكينه! پدرت حقّ مرا منكر شد و قطع رحم با من كرد و در رياست و رهبرى با من ستيز نمود. سكينه(س) گريست و فرمود: «اى يزيد از كشتن پدرم خوشحال مباش. او مطيع خدا و رسولش بود و دعوت حق را لبّيک گفت و به سعادت نايل گرديد. ولى روزى خواهد آمد كه تو را بازخواست مىكنند. خود را آماده پاسخگويى كن. ولى از كجا تو بتوانى پاسخ بدهى؟»
يزيد گفت: اى سكينه ساكت باش! پدرت بر من حقّى نداشت.
📚منبع
مقتل الحسین (علیهالسلام)، موفق بن احمد خوارزمی، ج۲، ص۶۸
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۲۸
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_سکینه_س
#سکینه_بنت_الحسین_ع
#وفات_حضرت_سکینه_س