.
#بیست_وهشتم_رجب
#خروج_از_مدینه
(تقدیم به عمه سادات علیهاالسلام)
سبک #زمزمه، #زمینه، #شور
بیا ای خواهرم بار دگر دردم دوا کن
به همراه حسینت رهسپارنینوا شو
رسیده موسم عهدووفا برنور عینت
مهیای رشادت در ره خون خدا شو
ماعمری همدم همیم
اسیر ِ غصه و غمیم
مظلوم آل حیدر و
غریب نسل خاتمیم
شدی آماده زینبا
برای ماتم و بلا
برای درد کربلا
گل مظلومه، زینبا.......
🌸🌸🌸🌸🌸
محارم بهرتوای خواهرمن صف کشیدند
سوار ناقه ی ، آن ساربان بی حیا شو
ببین زانو زده ، عباس تا زحمت نبینی
کنارت قاسم واکبر هست از غم رها شو
امان از غربت حرم
شود تنها شه کرم
می افتد روی علقمه
به صورت صاحب علم
شدی آماده زینبا
برای ماتم و بلا
برای درد کربلا
گل مظلومه ،زینبا......
🌸🌸🌸🌸🌸
به عبدالله گو دیگرعصای پیری ام باش
برایِ دیدن موی سپید من رضا شو
به وقت سر سپردن بر تمام غُصه ی راه
مهیّا از برای ِ، کوچه و سنگ جفا شو
امان ازغصه های شام
یهودی های روی بام
یزید و چوب خیزران
جسارت بر لب امام
شدی آماده زینبا
برای ماتم و بلا
برای درد کربلا
گل مظلومه،زینبا.....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
4_585913270947283006.ogg
148.5K
🕊#زمزمه_امام_حسین_ع
🕊#خروج_از_مدینه
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگـر سـر بـرای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون ناله زینب است
«طرماح» یک لحظه محمل مران!
خدا را که وقت نماز شب است
نفسها همه نال? یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ چشم انتظار
به هر محملی نغم? «یارب» است
شما هم چو مرغ شب ای ناقهها
بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـهها
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لب تشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نـوای جـرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر امالبنین
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان
بوَد روز و شب اشک «میثم» روان
#کانال_نوحه_یا_زینب_سلام_الله_علیها
@eetazeinab