وای_از_یتیمی__هادی_همتی.mp3
زمان:
حجم:
5.3M
نوحه حضرت رقیه س، #هادی_همتی
#زنجیرزنی #واحد #تک #زمینه #شور
با پاهای پُر آبله
دویدم دویدم
نرسیدم به قافله
بُریدم بُریدم
شب تاریک و خستگی
بابا جون بابا جون
واسه یاری یه آشنا
ندیدم ندیدم
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
منو کُشته زخم زبان
بابایی... بابایی...
به لبانم آمده جان
کجایی ؟ کجایی؟
نفسم بالا نمیاد
عزیزم عزیزم
همه ی شب منتظرم
بیای... بیایی...
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
پاهای کوچکم شده
پُر از خون پُر از خون
شده ام از فراق تو
پریشون پریشون
شبا تا صبح می سوزم و
می سازم می سازم
چرا یادم نمی کنی
بابا جون بابا جون
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
داره چشمام بارون غم
می باره می باره
خونه ی ما خرابه شد
چه چاره ؟ چه چاره !
صورتم با دست عَدو
سیاه شد سیاه شد
گوش زخمی گوشواره شو
نداره ... نداره...
وای از غریبی
وای از یتیمی
وای از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه_س #زنجیرزنی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
نوحه اربعین #زنجیرزنی
زبانحال زینب س با امام حسین ع
برادر برادر.. زینب شود فدایت
الهی الهی... پَرپَر شَوَم برایت
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
حسینم ای عزیزم، ای تشنه لب شهیدم
یک اربعین ز داغت، خَم شدم و خمیدم
به دشت کربلایی، شدی بُریده حنجر
سرت به نیزه ها رفت، در پیش چشم خواهر
ای زخمی در غربت... دار و ندارِ خواهر
ای تنها ای بی کس... عطشان غریب مادر
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
جانم حسین حسینم
جانم حسین حسینم
میریزم میریزم... خاک عزایت بر سر
می سوزم می سوزم... با یاد جسم پَرپَر
در مقتل در مقتل... یک محشری بپا شد
سر تو سر تو... سمت قفا جدا شد
یادمه تشنه بودی، خون گلوت و خوردی
رفتی و خیمه هات و، به خواهرت سپُردی
یادم میاد چه جوری، پَرپَری زدی به گودال
با سُمّ اسب دشمن، شد پیکر تو پامال
چهل روز چهل روز... به خاک غم نشستم
چهل روز چهل روز... از داغ تو شکستم
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
جانم حسین حسینم
جانم حسین حسینم
برادر برادر... بنما منو حلالم
بدون رقیه... بدون اون سه ساله م
به جای طفلانت... من تازیانه خوردم
رقیه شهید شد... کاشکی به جاش می مُردم
طفلی همه نگاهش، سوی تو بود بیایی
شبانه روز به گریه، می گفت بابا کجایی؟
یه شب که دختر تو، به آه و ناله افتاد
سرت تو رو آوردن، بغل گرفت و جان داد
یتیمِ سه ساله ت، جا مونده در خرابه
بیاد رقیه ت، عمری دلم کبابه
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
جانم حسین حسینم
جانم حسین حسینم
شاعر #هادی_همتی (دلسوخته)
#اربعین #امام_حسین_ع
#زینب_س #رقیه_س
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️
4_5929212518315592167.opus
زمان:
حجم:
196.7K
زبانحال حضرت زینب در کوچ از خرابه ی شام
(من اومدم دوا بشه ،دردم)
رقیه دور چاتیب باشا / هجران
عمّن بو خیردا قبریوه / قربان
قسمت اولوب گیداخ قیزیم / اَلآن
کرب و بلایه
دیمه بی بیم منی قویوب / گیتدی
تَندن وفا رَختین سویوب / گیتدی
عمّن دیمه سندن دویوب / گیتدی
کرب و بلایه
ایوای بالام ایوای بالام / ایوای ۳
ایوای بالام وای
بوندانصورا نه بیر دییوب / گوللَّم
خرابه ده نه چَکموسن / بوللَّم
سندن اوتور شامه گینه / گللَّم
قیزیم رقیًه
آخر گجه گَلدون قیزیم / جانه
غمدن گوزون یاشی دونوب / قانه
بیر یانه دوشدون ، باشدا بیر / یانه
قیزیم رقیّه
باشدان باشا درد و غم و / آهَم
آخر بو شَهره گلمیشوخ / باهم
نِیلیم گیدیم مسافرِ / راهَم
گَرک گیدَم من
حسین دییوب اَشکیم اولار / جاری
قافله یوللانور اونا / ساری
قبرینین اوسته آغلییم / باری
گَرک گیدَم من
عمّه وه قبریدن قیزیم / ویر سَس
دولدورا بولمز یِریوی / هیچ کَس
کیمه دیوم دردیمی من /(بیکَس)
ایدیم نه چاره
قَمچی لر آلتیندا چیخان / جانی
قبرون اولار روضه لره / بانی
بابان دِئسه رقیّه بَس / هانی؟
ائدیم نَه چاره
#کوچ_از_خرابه
#رقیه_س
#صفر
التماس دعای فرج
الاحقر مهدی عبادی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها