eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6019218183683048784.mp3
6.68M
سه ساله‌ی حسینم و خرابه خونه‌ی منه اشکای من تنها چراغ آشیونه‌ی منه وای‌، میگن رقیه، بی کس و کاره، میگن رقیه، بابا نداره ولی تو برمیگردی و تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو می گیری (وای بابای خوبم) خوش اومدی بابا ولی چرا لبات وا نمیشه؟ چرا تو چهره تو جای بوسه پیدا نمیشه؟ آه، با لب خونین، منو صدا کن، دلم گرفته، دلم رو وا کن عمه می‌گفت که عاقبت، تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو میگیری (وای بابای خوبم) بابای مهربون من تاول پاهامو ببین تو های و هوی دشمنا عمه‌ی تنهامو ببین وای، بیا بابا جون، که خیلی تنهام، تو رو می خونه، خشکی لبهام تو میرسی با ذوالجناح، تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو می‌گیری (وای بابای خوبم) شاعر: میلاد عرفان پور
4_6019218183683048784.mp3
6.68M
سه ساله‌ی حسینم و خرابه خونه‌ی منه اشکای من تنها چراغ آشیونه‌ی منه وای‌، میگن رقیه، بی کس و کاره، میگن رقیه، بابا نداره ولی تو برمیگردی و تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو می گیری (وای بابای خوبم) خوش اومدی بابا ولی چرا لبات وا نمیشه؟ چرا تو چهره تو جای بوسه پیدا نمیشه؟ آه، با لب خونین، منو صدا کن، دلم گرفته، دلم رو وا کن عمه می‌گفت که عاقبت، تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو میگیری (وای بابای خوبم) بابای مهربون من تاول پاهامو ببین تو های و هوی دشمنا عمه‌ی تنهامو ببین وای، بیا بابا جون، که خیلی تنهام، تو رو می خونه، خشکی لبهام تو میرسی با ذوالجناح، تموم میشه اسیری از دست این نامحرما، گوشوارمو می‌گیری (وای بابای خوبم) شاعر: میلاد عرفان پور
_🏴🏴🏴🏴🏴🏴 چه آروم اون گوشه خوابیده چه خنده ای کنج لبهاشه تو خواب ناز داره میبینه که توی آغوشه باباشه داره خواب میبینه که بابا دوباره گل بوسه تو باغ چهرش می کاره نه لبهاش کبوده نه موهاش پریشون نه اون روی ماه زیر گرد و غباره بابا، بابای مهربون من نپرس از حال پریشون من روی زرد و قد کمون من بابا من الذی ایتمینی یه مرتبه می پره از خواب ولی نمیبینه باباش و نمی بینه خوابش و حتی هر چی که می بنده چشماش و نمیبینه چیزی به جز یه خرابه که تاریک و سرده غمش بی حسابه می پرسه با گریه که بابای من کو ولی این سوالش بازم بی جوابه تا کی قسمت من تنهاییه بابا نگو وقت جداییه آخه دختر بچه باباییه چه آروم اون گوشه خوابیده  بدون این غصه ها، غم ها ولی دیگه خواب نمیبینه روی زانوشه سر بابا می دونستم این غصه امشب تمومه می دونسته که دیدنش آرزومه حالا اومده تا که تنها نمونم نخواب، نه رویا، خودش روبرومه بابا، دیگه منو تنها نگذار تو این ویرونه ی سرد و غم بار از تو جدا نمیشم من این بار چه آروم اون گوشه خوابیده چه خنده ای کنج لبهاشه تو خواب ناز داره میبینه که توی آغوشه باباشه داره خواب میبینه که بابا دوباره گل بوسه تو باغ چهرش می کاره نه لبهاش کبوده نه موهاش پریشون نه اون روی ماه زیر گرد و غباره بابا، بابای مهربون من نپرس از حال پریشون من روی زرد و قد کمون من بابا من الذی ایتمینی یه مرتبه می پره از خواب ولی نمیبینه باباش و نمی بینه خوابش و حتی هر چی که می بنده چشماش و نمیبینه چیزی به جز یه خرابه که تاریک و سرده غمش بی حسابه می پرسه با گریه که بابای من کو ولی این سوالش بازم بی جوابه تا کی قسمت من تنهاییه بابا نگو وقت جداییه آخه دختر بچه باباییه چه آروم اون گوشه خوابیده  بدون این غصه ها، غم ها ولی دیگه خواب نمیبینه روی زانوشه سر بابا می دونستم این غصه امشب تمومه می دونسته که دیدنش آرزومه حالا اومده تا که تنها نمونم نخواب، نه رویا، خودش روبرومه بابا، دیگه منو تنها نگذار تو این ویرونه ی سرد و غم بار از تو جدا نمیشم من این بار چه آروم اون گوشه خوابیده چه خنده ای کنج لبهاشه تو خواب ناز داره میبینه که توی آغوشه باباشه داره خواب میبینه که بابا دوباره گل بوسه تو باغ چهرش می کاره نه لبهاش کبوده نه موهاش پریشون نه اون روی ماه زیر گرد و غباره بابا، بابای مهربون من نپرس از حال پریشون من روی زرد و قد کمون من بابا من الذی ایتمینی یه مرتبه می پره از خواب ولی نمیبینه باباش و نمی بینه خوابش و حتی هر چی که می بنده چشماش و نمیبینه چیزی به جز یه خرابه که تاریک و سرده غمش بی حسابه می پرسه با گریه که بابای من کو ولی این سوالش بازم بی جوابه تا کی قسمت من تنهاییه بابا نگو وقت جداییه آخه دختر بچه باباییه چه آروم اون گوشه خوابیده  بدون این غصه ها، غم ها ولی دیگه خواب نمیبینه روی زانوشه سر بابا می دونستم این غصه امشب تمومه می دونسته که دیدنش آرزومه حالا اومده تا که تنها نمونم نخواب، نه رویا، خودش روبرومه بابا، دیگه منو تنها نگذار تو این ویرونه ی سرد و غم بار از تو جدا نمیشم من این بار