#حضرت_علی_اصغر
قرار شد برود کار بوتراب کند
فرات را سر بدخواه خود خراب کند
قرار شد برود با لب ترک خورده
هزار حرمله را از خجالت آب کند
امیدوار به این است مادر اصغر
قرار نیست کسی طفل را جواب کند
سهشعبهای به دوراهی رسیده و باید
میان کودک و باباش انتخاب کند
چه انتخاب که با کشتن پسر، بابا
برای دادن جان خودش شتاب کند
سهشعبه از گلوی او بزرگتر باشد
کسی بیاید و این غصه را حساب کند
نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند
بدا به حالش اگر شکوهای رباب کند
#شهریار_سنجری
#امام_حسین
#شب_هفتم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
#امام_سجاد_شهادت
شهر رفته به خواب کشت تو را
گریه ی بی حساب کشت تو را
بین خیمه عطش که جاری شد
روضه ی آب آب کشت تو را
گاه گهواره ی علی ، گاهی
لای لای رباب کشت تو را
در مسیری که داشتی تا شام
محمل بی حجاب کشت تو را
گاه بازار و کوچه گردی ها
گاه بزم شراب کشت تو را
آفتاب چهارم اسلام !
دیدن آفتاب کشت تو را
موقع ذبح گوسفندان هم
دیدن ظرف آب کشت تو را
#شهریار_سنجری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد
به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد
خدا کند که نبینی یگانه مادر تو
همین که پا شود از بسترش زمین بخورد
سر نماز قیامش چونان رکوع شود
هنوز سجده نرفته ، سرش زمین بخورد
بدا به حال مدینه که در نبود نبی
گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد
اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما
نخواست ثانیه ای حیدرش زمین بخورد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شهریار_سنجری
.
#امام_علی علیه السلام
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
عرب باور نخواهد کرد ، عجم باور نخواهد کرد
رسد بر گوش هر کس ، دست کم باور نخواهد کرد
چنان که وصف رزمت در خیال او نمی گنجد
مصیبت های تان را هم قلم باور نخواهد کرد
چرا بنویسم از آنچه برایت اتفاق افتاد
منی که مطمئنم دفترم باور نخواهد کرد
اگر گویم که با یک ضربه ی شمشیر افتادی
جهان باور کند تیغ دو دم باور نخواهد کرد
اگر گویم که دیگر کیسه ی خرما به دوشت نیست
یتیم کوفه هم مثل کرم باور نخواهد کرد
تو بودی آن زمانی که نبود از هیچ کس حرفی
بدون شک نبودت را عدم باور نخواهد کرد
چگونه خواهم از او در رثایت شعر بنویسد
زمین افتادنت را محتشم باور نخواهد کرد
تو را فرزند ملجم نه فراق فاطمه کشته است
جز این را شیعه به اسمت قسم باور نخواهد کرد
#شهریار_سنجری ✍
۲۰ رمضان ۱۴۴۵
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زبانحال_جامانده_های #اربعین
به #امام_حسین
بیا اجازه بده میهمان تو باشم
تمام آرزویم هست از آن تو باشم
منی که بنجلم و کس پی خریدم نیست
به چشم آیم اگر در دکان تو باشم
حسینِ فاطمه از هر که جز تو سیرم تا
فقط گرسنه ی یک لقمه نان تو باشم
گناه های من آن قدْر بر زمینم زد
پری نمانْد که در آسمان تو باشم
جهان بدون حرم جای ماندن من نیست
بیا نخواه ز جاماندگان تو باشم
من خراب کجا ؟ زائرت کجا؟ بگذار
زباله جمع کنِ آستان تو باشم
زیارت حرمت کار انبیا باشد
به کربلا ببرم در امان تو باشم
ببین در اوج جوانی خود عزیز دلم
چگونه پیر عزای جوان تو باشم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شهریار_سنجری ✍
.
#فاطمیه
برای کارگر روضه هات شدن
میشه لطفا منم انتخاب کنی
دست و بالم خالیه اما علی
میشه روی گریه هام حساب کنی؟
یادگرفتم از مرام فاطمه
جون بدم ولی دل از تو نکنم
تا فقط یه بار به چشم تو بیام
خیلی به این در و اون در می زنم
توی تاریخ اومده ، اهل زمین
قدر تو نمی دونستن ، آسمون!
یه روز از قدرت شمشیر دو دم
یه روز از صبر تو بند اومد زبون
هر جوری شده اذیتت کنن
بنا رو بر این گذاشتن آقا
این که وقت دیدنت سلام کنن
لیاقت می خواست ، نداشتن آقا
یه نفر تا تو رو دید توی مسیر
روشُ چرخوند و راهش رو جدا کرد
هر کسی پشت سر غیر تو رفت
توی هر دو دنیا پشت به خدا کرد
تو صف نماز بهت جا ندادن
تا شاید وقت دعاتو بگیرن
ولی بی خبر از اینکه نمیشه
جلوی دید خدا رو بگیرن
دوست دارم یه بار ببینمت تا که
قبل هر کسی بهت سلام کنم
قول دادی میای و باید دم مرگ
برای عرض ادب قیام کنم
#حضرت_زهرا
#محاوره_ای
#شهریار_سنجری ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اکبر_شهادت
برا من بعد اکبر حاصلی نیست
جهان هیچه برام وقتی علی نیست
شاید عیب از نگاهم باشه زینب
همه صحرا رو می گردم ولی نیست
همه سعی می کنن اما نمیشه
میون هیچ عبایی جا نمیشه
ندارم غم از این که تاره چشمام
با چشم سالمم پیدا نمیشه
شبیه من کسی تنها نمیشه
قدش اندازه ی من تا نمیشه
نکش بیهوده زحمت زینب من!
علی بیشتر از این پیدا نمیشه
از این لحظه کارم جز بیدلی نیست
جوونم رفت و واسم حاصلی نیست
علی از یک طرف خیلی زیاده
ولی از یک سو حتی یک علی نیست
#شهریار_سنجری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#اربعین
بیابانی که خون بر قلب زینب شد همینجا بود
همانجا که تن تو نامرتب شد همینجا بود
تنت پامال سم چند مرکب شد همینجا بود
اسیر مردمان نامؤدب شد همینجا بود
همینجا بود افتادی و من هم با تو افتادم
تو در گودال جان دادی و من صدبار جان دادم
صدایت قطع شد بین حرم واویلتاه افتاد
نگاهت قطع شد از ما به سمت ما نگاه افتاد
سرت را میبرید و سمت ما لشکر به راه افتاد
سرت با شمر بیرون رفت تن در قتلگاه افتاد
تنور و دامن شمر و درخت و بر سنان رفتی
مگر خواهر نداری روی دست این و آن رفتی
به دنبال سرت غم بی قرین خوردم چهل منزل
چه طعنه ها که از شمر لعین خوردم چهل منزل
به پایت سنگها از آن و این خوردم چهل منزل
تو از نیزه زمین خوردی زمین خوردم چهل منزل
چهل منزل به هر سنگی که خوردی سنگ هی خوردم
سرت را که بغل کردم ببوسم کعب نی خوردم
الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها
شترها بی جهاز آمد فراوان گشت مشکلها
بگویم دختران رفتند بی محرم به محملها
چه ها بر ما گذشت آه ای برادر بین محفلها
عزیزم روضه ها باز است دل را آب و آتش کرد
فقط سربسته میگویم سکینه چند جا غش کرد
تو را از من گرفتند و عزا کردند عیدم را
بگویم چه کشیده ها که خوردم چه کشیدم را
نمیدیدند اگر نامحرمان شمع چکیدهم را
نشان میدادمت یک لاخه از موی سفیدم را
جوانی هام قربان سر تو که مقدس بود
همان بزم شراب شام بهر پیری ام بس بود
#حضرت_زینب
#اربعین_1403
#وحید_عظیم_پور ✍
.................
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دنیای بی تو نداره تعریفی
دنیای بی تو رو اصلا نمیخوام
روم نشد حتی به یک نفر بگم
چی به روز ما آورده شهر شام
کوچه بازار و دیدم ولی حسین
دلم از بزم شراب شون پره
اونی که خیزرون و زد به لبت
قیامت چوب گناشو می خوره
با چشام دیدم که پژمرده شدی
زیر دست و پای شمر ، لاله ی من
قرار این نبود که از پیشم بری
رفیق پنجاه و چند ساله ی من
کربلا کاری ازم بر نیومد
تا که زخم بدن تو خوب بشه
حالا گریه می کنیم من و رباب
تا که زخمای تن تو خوب بشه
بعد تو روی خوشی رو ندیدم
بعد تو غم یه قدم عقب نرفت
هیچکی مثل من تو سختی کشیدن
راه صد ساله رو تو یه شب نرفت
#شهریار_سنجری ✍
...............
#حضرت_رقیه علیها_سلام
رفتنت مثل رفتن خورشید
بعد تو سهم دخترت شامه
توی تاریکی خرابه ی شهر
روی ماهت چیزی که میخوامه
حق داری حرف نمی زنی با من
خسته ای تازه از سفر اومدی
خیلی تحویل گرفتی دختر تو
تا که گفتم بیا با سر اومدی
اومدی و خرابه روشن شد
تو برا ما همیشه نور بودی
طوری که بوش میاد بابای گلم
چن شبی مهمون تنور بودی
.
نمیشه خوب ببینمت آخه
دشمنا نور چشمامو بردن
خدا می دونه مردای شامی
چی به روز سر تو آوردن
همونی که گرفته پیرهن تو
دوتا گوشواره ی منم برده
میشه از اخم صورتت فهمید
به رگ غیرت تو برخورده
نکنه دیدی دستامو بستن
نکنه دیدی ماجراها رو
نگو که دیدی می زدن طعنه
نگو که دیدی می زدن ما رو
کاش منو می زدن همیشه ولی
رو سر تو شراب نمی دیدم
بلایی رو که اومده سرمون
بابا حتی تو خواب نمی دیدم
#شهریار_سنجری ✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها