eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•می‌شوره جای تازیونه رو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میسوزه ابوتراب داره می ریزه آب به روی آب می‌شوره جای تازیونه رو با دستی که داره جای طناب روضه ها مگه کمِ علی شکسته از کدوم غمِ داره می بینه زیر نور ماه بنفشه های چشم فاطمه خونابهٔ کدوم زخم رو باید با دست بگیرم من مگه یکی دو تاست زخمات بمیرم من وای فاطمه بمیرم برات وای مادرم بمیرم برات دست سنگین کی بود به روی صورتِ تو جا گذاشت میخواست غرور من رو بشکنه به روی چادر تو پا گذاشت هیچ کسی شبیه تو اسیر دست شعله ها نشد به زحمت افتادم ولی ببین گره ز موی سوخته وا نشد خون مردگیِ رو بازو امون حیدر رو برده این سر چرا پُر از زخمِ کجا خورده؟ *اینقدر این سر جراحت داشت که حضرت زهرا این روزای آخر این نانجیبا که اومدن ملاقاتش حضرت به اسما فرمود:سَرِ من رو برگردون .. یعنی حتی قدرت اینکه سر رو برگردونه دیگه نداشت ..حالا میفهمی چرا بی بی "ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ.."(1) همیشه سرش رو می‌بست...* خون مردگیِ رو بازو امون حیدر رو برده این سر چرا پُر از زخمِ کجا خورده؟ *امشب همش یاد این افتاد وقتی که پیغمبر دست فاطمه رو‌ تو‌ دستش گذاشت فرمود :"هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِ"..(2) این امانت خداست ..امانت پیغمبر خداست .. هر زخمی رو‌ میدید علی سرش رو‌ پایین‌ میانداخت .. هی می گفت: یا رسول الله! شرمندۀ شما هستم... لذا امشب اومد بدن رو بسپاره به دستای پیغمبر، مولا نگاه کرد دید که حسنین کودکن، زینب هم همینطور،ام کلثوم همین طور .. یه کسی داخل قبر باید بدن رو بگیره ..مونده بود امیرالمؤمنین، روضه حیرت یه دونه اش همینه، مونده بود چیکار کنه یه وقت دید دستای پیغمبر بالا اومد از قبر، روایت میگه دست هایی شبیه دستای رسول خدا، تا دستا اومد بالا گفت: *"فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ"نگفت امانت رو بهت برگردوندم، گفت امانت بهت برگردونده شد .. یعنی من امانت دار بدی نبودم .. اگه من امانت رو‌میخواستم بهت بدم اینطور شکسته تحویل نمیدادم .. "وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ"یعنی زهرام رو ربودن ازدستم‌، کنار قبر یه عبارت دیگه هم امیرالمؤمنین گفته : عرضه داشت یارسول الله! فاطمه رو سؤال پیچ‌کن..عین عبارت سؤال پیچش بکن، شاید به تو‌چیزی بگه با من که از درداش هیچی نگفت .. شاید به تو بگه چرا صورتش کبود شده. امشب وقتی بدن رو غسل داد کفن‌کرد ، نگاه‌کرد دید گوشه صحن خانه، حسنین دست گردن هم انداختن دارن میلرزن .. زینبین دارن‌میلرزن ..دیه نگاه کرد صدا زد حسنم بیا ..حسینم بیا ..زینب بیا ..‌ کلثومم‌دخترم بیا.. برا بار آخر با مادر وداع کنید انگار منتظر دستور بابا بودن دویدن .‌‌.خودشون رو رو‌ی مادر انداختن... از اینجا به بعد روضه خون خودِ امیرالمؤمنینِ، فرمود: دیدم‌ بندهای کفن بازشد .. دستای فاطمه بالا اومد .. یعنی دست شکسته هم به امداد اومد با یه دست حسن رو‌گرفته با یه دست حسین رو درآغوش گرفته ..بچه ها دارن‌ میلرزن رویِ بدن‌مادر.. از یه طرف امیرالمؤمنین داره نوازششون‌میکنه ..از یه طرف اسما و فضهٔ خادمه ..همه دارن بچه‌هارو‌ نوازش میکنن... مولا میگه: بین زمین و آسمان شنیدم منادی میگه بچه هارو از رویِ بدن‌مادر بردار..‌ (3) ملائکه طاقت ندارن این منظره رو ببینن .. دلت رفت کجا؟ بگو‌: خدامگه این ملائک‌ نبودن کربلا وقتی سکینه اومد کنار بدن بابا یه نفر نبود نوازش کنه"فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ"(4) یه عده بی حیا ریختن تو‌گودال یکی تازیانه میزنه...وای یکی کعب نی میزنه ... دارن بچه رو با زور از با با جدا میکنن ..."حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْن" میزننش، اما نگفت بابا دارن‌ من رو‌میزنن...چی گفت؟...* تو ای داده از خون به دین آبرو ز جا خیز و با قاتل خود بگو که بر دخترم هرچه خواهی بزن ولی تازیانه به زینب مزن منابع: 1)مناقب ج3:362 2)أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109 امالی شیخ مفید، صفحه: 281-283 3) بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج‏43، ص: 179 4) لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134 ــــــــــــــــــ 👇
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh-1.mp3
5.77M
|⇦•می‌شوره جای تازیونه رو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری
. |⇦•می‌شوره جای تازیونه رو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● میسوزه ابوتراب داره می ریزه آب به روی آب می‌شوره جای تازیونه رو با دستی که داره جای طناب روضه ها مگه کمِ علی شکسته از کدوم غمِ داره می بینه زیر نور ماه بنفشه های چشم فاطمه خونابهٔ کدوم زخم رو باید با دست بگیرم من مگه یکی دو تاست زخمات بمیرم من وای فاطمه بمیرم برات وای مادرم بمیرم برات دست سنگین کی بود به روی صورتِ تو جا گذاشت میخواست غرور من رو بشکنه به روی چادر تو پا گذاشت هیچ کسی شبیه تو اسیر دست شعله ها نشد به زحمت افتادم ولی ببین گره ز موی سوخته وا نشد خون مردگیِ رو بازو امون حیدر رو برده این سر چرا پُر از زخمِ کجا خورده؟ *اینقدر این سر جراحت داشت که حضرت زهرا این روزای آخر این نانجیبا که اومدن ملاقاتش حضرت به اسما فرمود:سَرِ من رو برگردون .. یعنی حتی قدرت اینکه سر رو برگردونه دیگه نداشت ..حالا میفهمی چرا بی بی "ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ.."(1) همیشه سرش رو می‌بست...* خون مردگیِ رو بازو امون حیدر رو برده این سر چرا پُر از زخمِ کجا خورده؟ *امشب همش یاد این افتاد وقتی که پیغمبر دست فاطمه رو‌ تو‌ دستش گذاشت فرمود :"هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِ"..(2) این امانت خداست ..امانت پیغمبر خداست .. هر زخمی رو‌ میدید علی سرش رو‌ پایین‌ میانداخت .. هی می گفت: یا رسول الله! شرمندۀ شما هستم... لذا امشب اومد بدن رو بسپاره به دستای پیغمبر، مولا نگاه کرد دید که حسنین کودکن، زینب هم همینطور،ام کلثوم همین طور .. یه کسی داخل قبر باید بدن رو بگیره ..مونده بود امیرالمؤمنین، روضه حیرت یه دونه اش همینه، مونده بود چیکار کنه یه وقت دید دستای پیغمبر بالا اومد از قبر، روایت میگه دست هایی شبیه دستای رسول خدا، تا دستا اومد بالا گفت: *"فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ"نگفت امانت رو بهت برگردوندم، گفت امانت بهت برگردونده شد .. یعنی من امانت دار بدی نبودم .. اگه من امانت رو‌میخواستم بهت بدم اینطور شکسته تحویل نمیدادم .. "وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ"یعنی زهرام رو ربودن ازدستم‌، کنار قبر یه عبارت دیگه هم امیرالمؤمنین گفته : عرضه داشت یارسول الله! فاطمه رو سؤال پیچ‌کن..عین عبارت سؤال پیچش بکن، شاید به تو‌چیزی بگه با من که از درداش هیچی نگفت .. شاید به تو بگه چرا صورتش کبود شده. امشب وقتی بدن رو غسل داد کفن‌کرد ، نگاه‌کرد دید گوشه صحن خانه، حسنین دست گردن هم انداختن دارن میلرزن .. زینبین دارن‌میلرزن ..دیه نگاه کرد صدا زد حسنم بیا ..حسینم بیا ..زینب بیا ..‌ کلثومم‌دخترم بیا.. برا بار آخر با مادر وداع کنید انگار منتظر دستور بابا بودن دویدن .‌‌.خودشون رو رو‌ی مادر انداختن... از اینجا به بعد روضه خون خودِ امیرالمؤمنینِ، فرمود: دیدم‌ بندهای کفن بازشد .. دستای فاطمه بالا اومد .. یعنی دست شکسته هم به امداد اومد با یه دست حسن رو‌گرفته با یه دست حسین رو درآغوش گرفته ..بچه ها دارن‌ میلرزن رویِ بدن‌مادر.. از یه طرف امیرالمؤمنین داره نوازششون‌میکنه ..از یه طرف اسما و فضهٔ خادمه ..همه دارن بچه‌هارو‌ نوازش میکنن... مولا میگه: بین زمین و آسمان شنیدم منادی میگه بچه هارو از رویِ بدن‌مادر بردار..‌ (3) ملائکه طاقت ندارن این منظره رو ببینن .. دلت رفت کجا؟ بگو‌: خدامگه این ملائک‌ نبودن کربلا وقتی سکینه اومد کنار بدن بابا یه نفر نبود نوازش کنه"فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ"(4) یه عده بی حیا ریختن تو‌گودال یکی تازیانه میزنه...وای یکی کعب نی میزنه ... دارن بچه رو با زور از با با جدا میکنن ..."حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْن" میزننش، اما نگفت بابا دارن‌ من رو‌میزنن...چی گفت؟...* تو ای داده از خون به دین آبرو ز جا خیز و با قاتل خود بگو که بر دخترم هرچه خواهی بزن ولی تازیانه به زینب مزن منابع: 1)مناقب ج3:362 2)أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109 امالی شیخ مفید، صفحه: 281-283 3) بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج‏43، ص: 179 4) لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134 ــــــــــــــــــ 👇
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-zemzemeh-1.mp3
5.77M
|⇦•می‌شوره جای تازیونه رو.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج‌محمد رضا طاهری