eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
_معصومه(سلام الله علیها) سائل لطف نوشتند بنی‌آدم را سر ِ این سفره نشاندند همه عالم را صبح فردا عجبی نیست اگر بنشانند یک طرف آسیه و یک طرفت مریم را حس ِ معراج نشینیِ من این است فقط گوشه ای از حرمت پهن کنم بالم را در ضریحت شرف آدمیت ریخته اند پس محال است که آدم نکند آدم را همه بالفعل مسیح اند اگر پخش کنند نفس ِ دختر موسایِ مسیحا دم را مثل یک عرش برای تو حرم ساخته اند کاش میشد حرم حضرت زهرا هم را با گدایی حرم فخر به دنیا داریم هرچه داریم از این دختر موسی داریم قصد کردی بکِشی و بکِشانی همه را تا به معراج ِ بلندت برسانی همه را ریشه‌های دلِ ما رشته ای از چادر توست چادرت را بتکان تا بتکانی همه را به خدا ذره ای از خانمی ات کم نشود چه برانی همه را و چه بخوانی همه را تربت پای تو بودن چه به ما می‌آید پس چه بهتر سر راهت بنشانی همه را یک دو قربانی ما نیست برازنده تو وقت آن است بیایی بستانی همه را بشکند گر سر عشاق فدای سر تو همه ما به فدای نخی از معجر تو ما گداییم همه وقت نظر داشتنت خاک پاییم همه وقت گذر داشتنت آمدی مردم ایران به نوایی برسند ورنه جز اینکه بهانه ست سفر داشتنت علم شد تربت سجاده بیت النّورت حوزه علمیه شد لطف سحر داشتنت یک نفس در جگرت سوخت و شد روح الله برکت داشت چقدر ، آهِ جگر داشتنت فتنه ای آمد و چون فاطمه جمعش کردی ای به قربان تو و سینه سپر داشتنت در طریقت نفس از پا که بیفتد خوب است سیر معراج به اینجا که بیفتد خوب است گاه بابا سخنش را به تو تنها میگفت چون نبی گرچه علی داشت به زهرا میگفت جایگاه تو چنان در نظرش بالا بود جای آن داشت به تو اُمِّ ابیها میگفت دست خطِ تو که میدید فقط می‌بوسید تا که یادِ تو می‌افتاد "فداها" میگفت خبر از عصمت بی چون و چرایت میداد هر امامی که مقامات شما را میگفت عمه کرب و بلا در تو تجلی کرده باید این آینه را زینب کبری میگفت بر روی چشم همه جای شما محفوظ است احترام تو در این شهر خدا محفوظ است مطمئن باش در این شهر پریشان نشوی بی برادر نشوی پاره گریبان نشوی مطمئن باش کسی سنگ نمی اندازد از عبورت ز سر کوچه پشیمان نشوی محملت بر روی چشم همگان جا دارد به خدا مورد آزار مغیلان نشوی آن قدر پوشیه و حله سرت میریزند زیر یک معجر پاره شده پنهان نشوی زیور آلات تورا مردم اینجا نبرند وسط خیمه آتش زده حیران نشوی محملت شعله ور از واژه غارت نشود حَرمت بسته به زنجیر اسارت نشود  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🎤 👇
4_5843648918579054698.mp3
25.12M
🎤 ای حجابت فرشته را چادر حوریان در طواف معجر تو آن قدر ناز داری ای بانو..! بال جبریل فرش معبـر تو پیش پایـت تــــمام حـــور و ملـــک در رکـــــوع و سجـــــود افتـــــاده نســل برتـر ز خانــــواده نـــــور..! دخت مـولا و فاطمـه  زاده  ای مقـــامت فـراتـر از مریــــم ای شکوهـت رسـاتـر از حــــوا ام کلثــوم ! خواهــر زینب  عصمت الله دوم زهــــرا   از نفسهایت ای نسیم بهشت..! بــوی عطــر و گــلاب می آیــــد التمــاس دعـای نیمــه شبـــان سوی تو مستجـــــاب می آیــد تو کجـــــا و تبـــــار ناپـاکان....!؟ تـو ملیکـه ز عالــم ملکـــــــوت! تـو بهشتـی چـه نسبتی داری به کویــر و به دوزخ و برهــوت؟   قرص خورشید و زمهریر سیاه...!؟ جمع ایمان و کفـر ممکن نیست هرکـــه ایــن قصـه را کنـد بــاور به خدا شیعه نیست مؤمن نیست انتــهـای عــروج جبـرائـــیل اولیــن پــله مقــــام شمــا کربـلا زنـده مانـده امــا، بـا خطبه زینب و کلام شمـا مثل زینب غروب عاشورا داغـــــدار بـــــرادرت بـــودی آمــــدی در حوالـــی گـــودال و کمک حـــال مـــادرت بودی دست سنگین عصر عاشورا روی مـــاه تو را کبـود، نمود آن طرف زینبی که بود سپـر این طرف تو میان آتش و دود مثل زینب  میان بزم شراب تکیـــه گــاه یتیــم اربـابــــــی کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا تا مـدینـه چـو مـاه، می تابی زینـب  و تـــــو؛ مکمــــل عشـقـیـــد تو درخشــنده؛ زینب  المــاس است ادبـــت در مـقــابــــــل خـــواهـــــــــــــر در مثل، چون حسیـن و عباس  است
. ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر در اول وصفت زبان از پای افتاد در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را از نان تو دارند نام جاودان را مدح تو را باید که پیغمبر بگوید یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟ شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه! زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه! وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است، در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال امروز اگر داریم حبّ احمد و آل امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست درد رسول‌الله را تسکین تو بودی در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی بیداری اسلام را تضمین تو بودی الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی ایثار کردی فاطمه ایثارگر شد وقتی برای جان مولایش سپر شد زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند مرثیۀ مکشوف میخ در بماند اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته زهرا به زینب داد درس استقامت تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت اما امان از لحظه‌های تلخ غارت زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد ✍ .