#میبینم_تار
خدا یا این جهانت را چرا من تارمیبینم
همه گویا نمی بینن ، منه بیمار میبینم
مثل باشد بگو بر در صدایت بشنوددیوار
من آن در را نمی بینم فقط دیوار میبینم
رفیقان دغل را دید سعدی دور شیرینی
مگس میخواند آنها را ولی من مارمیبینم
چرا بایدسرو سامان کشوراین چنین باشد
به جانت کنجکاوم من خلل درکارمیبینم
همه گویند ایران را گلستان میکنیم آخر
اگر تنها گلی باشد هزاران خار میبینم
بگو مسئول خائن را که تا کی این خیانتها
ز تو خدمت نمی بینم فقط اخبار میبینم
اگر گرگی زند گله خسارت ها به با ر آید
سگ و چوپان آن گله به اوهمکار میبینم
نه هستم فرقهء دشمن نه آب آسیابم من
تمام این خیانت ها دَم ِ بازار میبینم
قسم بر آه مظلومان قسم بر آیه ی قران
که بعضی از رجالان را ضعیف افکارمیبینم
بترس ازآه مظلومان زمین گیرت کندروزی
تو و اهل و عیالت را شبی تب دار میبینم
شبی درخلوت جانان سریک سفره ءخالی
پدر را با عیال خود سر پیکار میبینم
ملامت میکنم خود را اگرهم کیش توباشم
به ناحق گر دنم گویا طناب دار میبینم
بدی دیدم،بدی دیدم دراین دنیای وانفسا
خیا لم عالمِ رویاء ،ولی بید ار میبینم
هزاران شِکوِها دارم ابر مردان این میهن
کناره سفره ی خالی پدر را خار میبینم
سعیدی شاعری بودم دلم روزی به درد آمد
کمی ازشکوه های خوددراین اشعارمیبینم
اگر ناحق سخن گفتم به جان حضرت آدم
بیا دارم بزن جانا تو را مختار میبینم
(#سعیدی)✍✍✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها