شروع می شود اندوه شعر با گریه
اشاره ایست به داغ دل شما گریه
شبیه پرچم شبهای بیت الاحزان است
بلند شد به قیام تو بی صدا گریه
کنار برکه جریان گرفته در تاریخ
به خواب برده گمانم سقیفه را گریه
اگرچه واژه در اندوه تان کم آوردم
زبان دیگری آورده ایم با گریه
زمین به شوق تو گرم است و رودها سرمست
به ربنای تو شد زمزم دعاگریه
شکوه مادری ات را به آیه ای برسان
گرفته گونه ی تقدیر هل اتی، گریه
غزل، حماسه ای از شعر مادرانه شده
و مثنوی پر احساس عاشقانه شده
بگو برای علی از قرار زندگی ات
دفاع کرده ای از اقتدار بندگی ات
بخند تا که علی جان بگیرد از جانت
که مرهم است عسل روی زخم پنهانت
نشسته ای و سرت گرم موی زینب شد
و ناگهان همه ی بیت ها مرتب شد
چقدر شانه زدی حجم غصه هایت را
شنید قصه ی بی تاب در، صدایت را
میان مادری و دختری و همسری ات
چه خطبه ها که نخوانده مقام سروری ات
بگو برای جهان رازی از وجودت را
سکوت میکنم انبوهی از نبودت را
و ذکر مهره ی تسبیح می شود کوثر
فرشته آمده پابوس حضرت مادر
#فاطمه_فاطمه_است
#هدیه_ارجمند
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها