━━━🍀🌑🖤🌑🍀━━┓
┗━━━🍀🌑🖤🌑🍀━━
﷽
#روضه_و_توسل_جانسوز
#وفات_حضرت_ام البنین(س)
گفت:آری به زینب عزیزم
من در این خانه تنها کنیزم
تو نبودی و یک کربلا درد
از عطش رنگ آلاله ها زرد
کودکان تشنه بودند اما
آسمان هم به رویش نیاورد
*تصور کن دو جا حضرت زینب سلام الله علیها برای اُم البنین روضه خون شد،یکی در بدو ورود اُم البنین شروع کرد روضه ی در و دیوار و کوچه رو برای ام البنین خوندن، یکی هم وقتی از کربلا برگشتن، گفت:اُم البنین بشین من روضه ی حسین رو برات بخونم،گریه کنی،اُم البنین!..*
دیدن خیمه ی مشک ها هم
کودک تشنه را تشنه تر کرد
*اُم البنین این بچه ها دامن عربی رو بالا زده بودن،شکم ها رو روی زمین نمناک قرار داده بودن، هی میگفتن:العطش،....*
دیدن خیمه ی مشک ها هم
کودک تشنه را تشنه تر کرد
این طرف یک نفر بود تنها
آن طرف لشکری ناجوانمرد
آه از آن زمانی که دشمن
پیش عباس اَمان نامه آور
من بمیرم برایت اباالفضل
جان عالم فدایت اباالفضل
رنگ از روی ماهت پریده
مانده با دو دست بریده
تو نبودی به دامان بگیریش
جای تو مادری قد خمیده
درد خیلی کشید است اما
او بیشتر خجالت کشیده
تا کنار برادر ،برادر
خویشتن را به زانو کشیده
او نفس میزد اما نفسهاش
مثل جسمش بریده بریده
*تمام غم اباالفضل توی این بیت اومده*
دید از روی نیزه غم را لبالب
ریسمان را به دستان زینب
* یه بزرگی این رو میگفت: وقتی قافله به سمت شام حرکت کرد،این زن و بچه ها روی ناقه های عریان،سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن،برای اینکه این دل بچه هارو بیشتر بسوزونن،کنار محمل نجمه سر قاسم،کنار محمل رباب....،اما اُم البنین که کربلا نیومده،سر عباس کنار محمل زینب،اُم لیلا که کربلا نیومده،سر علی اکبر هم کنار محمل زینب، سر حسین هم کنار محمل زینب، سر دو تا بچه هاشم کنار محمل زینب، این نازدانه،ده ساله ی حسین،سکینه خانم، کنار بی بی زینب ِ، سئوال کرد:عمه جان!یه سئوالی ازت دارم. چیه عزیز دلم؟ عمه جان چرا هر وقت سر عمومون میاد کنار محمل ما چشماش رو می بنده؟ گفت: عزیز دلم هنوز عموت خجالت زده است،روی نگاه کردن به شما بچه هارو نداره.....*
🎧#مداح_استادحاج_پیرزاده🎤
#پیشنهاد_دانلود👌
#التماس دعای فرج
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها