eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2224518877.mp3
زمان: حجم: 1.42M
علیه‌السلام 🔹 العَجل یابن الحسن🔹 رو خاک بقیع، با اشک می‌شینم صحن مادرمو، کی می‌شه ببینم؟ ایشالا می‌سازیم، اون حرم زیبا رو ایشالا می‌سازیم، گلدسته و صحنا رو ایشالا می‌سازیم می‌دونم تموم می‌شه، روزای درد و غم می‌شینم یه گوشه‌ای محو حرم می‌شم به روی بال نسیم، دیدنیه پرچم «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» اینجا زائرا، حرفایی دارن می‌دونی زیر لب، چه دعایی دارن؟ ایشالا می‌‌خونیم، از غصه‌های حیدر ایشالا می‌‌خونیم، روضه برای مادر ایشالا می‌‌خونیم توی آتیش می‌سوزه، انگار هنوزم در اینجا هر روز می‌پیچه، بوی گل پرپر می‌دونم اما میاد، منتقمش آخر «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» از راه می‌رسه، غم‌خوار علی توی دست می‌گیره، ذوالفقار علی ایشالا می‌گیریم، انتقام زهرا رو ایشالا می‌گیریم، تقاص اون اشکا رو ایشالا می‌گیریم می‌شه توی مدینه،‌ قیامتی برپا رسیده وقت عبور، از کوچۀ غم‌ها فدکو پس می‌گیریم، از دشمن زهرا «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» داره می‌رسه، روزای ظهور همه جا می‌پیچه، عطر سورۀ نور ایشالا می‌بینیم، اون روزای زیبا رو ایشالا می‌بینیم، اومدن آقا رو ایشالا می‌بینیم وقتی که خورشید ما، تو آسمون تابید برا پابوسش میاد، از آسمون خورشید می‌خونیم پشت سرش، اینجا نماز عید «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» 📚شاعر: 🎙
1_2224518877.mp3
زمان: حجم: 1.42M
علیه‌السلام 🔹 العَجل یابن الحسن🔹 رو خاک بقیع، با اشک می‌شینم صحن مادرمو، کی می‌شه ببینم؟ ایشالا می‌سازیم، اون حرم زیبا رو ایشالا می‌سازیم، گلدسته و صحنا رو ایشالا می‌سازیم می‌دونم تموم می‌شه، روزای درد و غم می‌شینم یه گوشه‌ای محو حرم می‌شم به روی بال نسیم، دیدنیه پرچم «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» اینجا زائرا، حرفایی دارن می‌دونی زیر لب، چه دعایی دارن؟ ایشالا می‌‌خونیم، از غصه‌های حیدر ایشالا می‌‌خونیم، روضه برای مادر ایشالا می‌‌خونیم توی آتیش می‌سوزه، انگار هنوزم در اینجا هر روز می‌پیچه، بوی گل پرپر می‌دونم اما میاد، منتقمش آخر «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» از راه می‌رسه، غم‌خوار علی توی دست می‌گیره، ذوالفقار علی ایشالا می‌گیریم، انتقام زهرا رو ایشالا می‌گیریم، تقاص اون اشکا رو ایشالا می‌گیریم می‌شه توی مدینه،‌ قیامتی برپا رسیده وقت عبور، از کوچۀ غم‌ها فدکو پس می‌گیریم، از دشمن زهرا «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» داره می‌رسه، روزای ظهور همه جا می‌پیچه، عطر سورۀ نور ایشالا می‌بینیم، اون روزای زیبا رو ایشالا می‌بینیم، اومدن آقا رو ایشالا می‌بینیم وقتی که خورشید ما، تو آسمون تابید برا پابوسش میاد، از آسمون خورشید می‌خونیم پشت سرش، اینجا نماز عید «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» 📚شاعر: 🎙
1_2224518877.mp3
زمان: حجم: 1.42M
علیه‌السلام 🔹 العَجل یابن الحسن🔹 رو خاک بقیع، با اشک می‌شینم صحن مادرمو، کی می‌شه ببینم؟ ایشالا می‌سازیم، اون حرم زیبا رو ایشالا می‌سازیم، گلدسته و صحنا رو ایشالا می‌سازیم می‌دونم تموم می‌شه، روزای درد و غم می‌شینم یه گوشه‌ای محو حرم می‌شم به روی بال نسیم، دیدنیه پرچم «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» اینجا زائرا، حرفایی دارن می‌دونی زیر لب، چه دعایی دارن؟ ایشالا می‌‌خونیم، از غصه‌های حیدر ایشالا می‌‌خونیم، روضه برای مادر ایشالا می‌‌خونیم توی آتیش می‌سوزه، انگار هنوزم در اینجا هر روز می‌پیچه، بوی گل پرپر می‌دونم اما میاد، منتقمش آخر «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» از راه می‌رسه، غم‌خوار علی توی دست می‌گیره، ذوالفقار علی ایشالا می‌گیریم، انتقام زهرا رو ایشالا می‌گیریم، تقاص اون اشکا رو ایشالا می‌گیریم می‌شه توی مدینه،‌ قیامتی برپا رسیده وقت عبور، از کوچۀ غم‌ها فدکو پس می‌گیریم، از دشمن زهرا «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» داره می‌رسه، روزای ظهور همه جا می‌پیچه، عطر سورۀ نور ایشالا می‌بینیم، اون روزای زیبا رو ایشالا می‌بینیم، اومدن آقا رو ایشالا می‌بینیم وقتی که خورشید ما، تو آسمون تابید برا پابوسش میاد، از آسمون خورشید می‌خونیم پشت سرش، اینجا نماز عید «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» 📚شاعر: 🎙
. شب جمعه به لب نوا دارد نفسش بوی کربلا دارد به روی سر در حسینیه اش پرچم صاحب اللوا دارد بارها گفته کربلا رفتن پا برهنه عجب صفا دارد روضه می خوانَد اشک چشمانش مگر این روضه انتها دارد؟ هر کسی که دلش حسینی شد سهمی از آن همه بلا دارد نیمه شب شعله می کشد آتش از دری که حریم ها دارد آمده این کسی که دنبالش از جسارت مگر اِبا دارد؟ پا برهنه ، کشان کشان ، می بُرد نه عمامه وَ نه عبا دارد وسط کوچه دست بسته ی او یک مدینه غم و عزا دارد به رویش تیغ می کشند اما آهِ مظلوم ماجرا دارد آمد اینجا پیمبر خاتم آری این مرد هم خدا دارد او پی فرصتی ست تا هر دم روضه ی کربلا به پا دارد آتشش می زند غمی جانسوز ولی از گفتنش حیا دارد حرف از عمه جان سادات است شرح این روضه ، روضه ها دارد می رسد بر فراز تل ، زینب ناله ی وا محمدا دارد حنجری تشنه ذکر حق گویان خنجری تشنه از قفا دارد ... پیکری غرق خون رها مانده و سری روی نیزه جا دارد می رسد وارثش به خون خواهی خون این کشته خون بها دارد شاعر: ✍ 👇
مولا یا امام رضا(ع).mp3
زمان: حجم: 2.72M
علیه‌السلام فرمودند: رأيتُ أبي عليه‌السلام في المَنامِ فقالَ: يا بُنَيَّ، إذا كُنتَ في شِدّةٍ فأكْثِرْ أنْ تقولَ: «يا رئوفُ يا رحيمُ». پدرم را در خواب ديدم فرمود: پسرم! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله «يا رئوفُ يا رحيم» را فراوان بگو. 📗 مهج الدعوات، ص۳۹۷ 🔹يا رئوف🔹 اگه به سختی دچار شدی اگه بی صبر و قرار شدی اگه غمی تو دلت نشست اگه یه وقتی دلت شکست اینو گفته آقام از قدیم که باشه چراغ زندگیم تا نفس داری صدا بزن بگو یا رئوفُ یا رحیم «يا رئوفُ یا رحیم» رئوف، هیچ وقتی ما رو دست خالی رد نکرده رئوف، هیچ کسی رو با خسته‌حالی رد نکرده «مولا یا امام رضا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده پر از غم نگاه من شده حریمت پناه من دلم شکسته آقای من خبر داری از دعای من خونهٔ امیده این حریم نمی‌ذاری نا امید بشیم صدای تپش قلبمون شده یا رئوفُ یا رحیم «یا رئوفُ یا رحیم» آقا، من اومدم با دست خالی برنگردم آقا، نگاه مهربونته دوای دردم «مولا یا امام رضا» شاعر و نغمه‌پرداز:
زمینه؛ اَبکی للحسین و آل الحسین.mp3
زمان: حجم: 1.63M
🔸أبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین🔸 سفیر حسینم اما، اسیر دیار غم‌ها طعنه می‌زنن به مسلم، آدمای بی‌سروپا می‌گن مرد گریه نمی‌کنه، می‌گن مرد ناله نمی‌زنه آهای مردم خدا می‌دونه، چه آتیشی تو دل منه اگه گریه می‌کنم، برای حسین و بچه‌هاشه می‌باره چشای من، برا گلای یاسی که باهاشه گریه می‌کنم برا حرم گریه می‌کنم برا حسین کاشکی به آقام یکی می‌گفت سمت کوفیا نیا حسین «اَبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌کسیه لشکر من، بی‌پناهی یاور من می‌دونم آخر رسیده، لحظه‌های آخر من شهادت افتخار منه، شهادت آرزوی منه دلم اما یه جای دیگه‌ست، اگه بغض تو گلوی منه اگه بغضه تو گلوم، برای آقایی بی‌سپاهه اگه آهه رو لبم، برا کاروانیه که تو راهه بی‌کس و غریب بشه آخه توی این دیار چرا حسین؟ کاشکی به آقام یکی می‌گفت سمت کوفیا نیا حسین «اَبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی لب من سلامه، شاید آخرین کلامه با لبایی خشک و خونین، دلم به یاد آقامه نصیبِ مهمون کوفیا، نمی‌شه غیر داغ عطش لبم خشکه ولی عوضش، نگاهم بارونیه همه‌ش زیر لب همه‌ش می‌گم، نکنه خدایا زیر دینم اگه ابریه چشام، نگران شش‌ماهۀ حسینم با اسماعیلش همین روزا راهی می‌شه از منا حسین کاشکی به آقام یکی می‌گفت سمت کوفیا نیا حسین «اَبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین» ✍🏻
زمینه؛ اَبکی للحسین و آل الحسین.mp3
زمان: حجم: 1.63M
🔸أبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین🔸 سفیر حسینم اما، اسیر دیار غم‌ها طعنه می‌زنن به مسلم، آدمای بی‌سروپا می‌گن مرد گریه نمی‌کنه، می‌گن مرد ناله نمی‌زنه آهای مردم خدا می‌دونه، چه آتیشی تو دل منه اگه گریه می‌کنم، برای حسین و بچه‌هاشه می‌باره چشای من، برا گلای یاسی که باهاشه گریه می‌کنم برا حرم گریه می‌کنم برا حسین کاشکی به آقام یکی می‌گفت سمت کوفیا نیا حسین «اَبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌کسیه لشکر من، بی‌پناهی یاور من می‌دونم آخر رسیده، لحظه‌های آخر من شهادت افتخار منه، شهادت آرزوی منه دلم اما یه جای دیگه‌ست، اگه بغض تو گلوی منه اگه بغضه تو گلوم، برای آقایی بی‌سپاهه اگه آهه رو لبم، برا کاروانیه که تو راهه بی‌کس و غریب بشه آخه توی این دیار چرا حسین؟ کاشکی به آقام یکی می‌گفت سمت کوفیا نیا حسین «اَبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی لب من سلامه، شاید آخرین کلامه با لبایی خشک و خونین، دلم به یاد آقامه نصیبِ مهمون کوفیا، نمی‌شه غیر داغ عطش لبم خشکه ولی عوضش، نگاهم بارونیه همه‌ش زیر لب همه‌ش می‌گم، نکنه خدایا زیر دینم اگه ابریه چشام، نگران شش‌ماهۀ حسینم با اسماعیلش همین روزا راهی می‌شه از منا حسین کاشکی به آقام یکی می‌گفت سمت کوفیا نیا حسین «اَبکِی لِلحسین وَ آلِ الحسین» ✍🏻
شهادت افتخار ماست جنگ ما آغاز شد، روز نبرد آخر است آی صهیون حرامی! وقت فتح خیبر است گور خود را کنده ای بنشین و میدان را ببین می رسد سجیل ها از راه و صبح محشر است گوش کن تا بشنوی فریادهای فتح را گوش کن! هرچند می دانم که گوش تو کر است! نالۀ مظلوم را یک عمر نشنیدی، دریغ پیک مرگت را ببین اکنون که در پشت در است ذوالفقار است این که می آید برای انتقام این خروش خون اوالد شهید حیدر است مرگ در بستر برای ما همیشه ننگ بود پس شهادت آخرین اوراق سرخ دفتر است (انتخاب شعر) استاد حاجیان فر
هیئت سفیران زینب(س)هیئت سفیران زینب(س)... 1 .mp3
زمان: حجم: 2.02M
🔹ماه بنی‌هاشم🔹 اشکا و دلتنگیامو باور کن بهترین‌ها رو برام مقدر کن به جمالت چشممو منور کن تو غصه و دلواپسی تو روزای بی‌کسی تا به دادم برسی صدا زدم اباالفضل ای امید اهل حرم تویی آروم دلم تو گرفتاری و غم صدا زدم اباالفضل ماه بنی‌هاشم، قمر علقمه‌ای ماه بنی‌هاشم، پسر فاطمه‌ای ماه بنی‌هاشم، تو امید همه‌ای «دخیلَک یا ابوفاضل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشک چشمامو بیا و قیمت کن حاجت این عاشقو اجابت کن منو تا صحنت دوباره دعوت کن ماه شبای تیره‌ای قمر العشیره‌ای نافذ البصیره‌ای روح وفا، اباالفضل تویی که عبد صالحی تو صبور و ناصحی تا همیشه فاتحی دست خدا، اباالفضل ماه بنی‌هاشم، ماه بین‌الحرمین ماه بنی‌هاشم، تویی نور نشأتین ماه بنی‌هاشم، کاشف الکرب حسین «دخیلَک یا ابوفاضل» شاعر و نغمه‌پرداز:
با نور استجابت و ایمان عجین شدی وقتی که با ولی خدا همنشین شدی عطر بهشت در نفست موج می‌زند حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود تو آمدی و این همه شورآفرین شدی بی‌شک برای مادری زینب و حسین شایسته‌ای که فاطمهٔ دومین شدی... با خود دوباره خاطره‌ها را مرور کن از روزهای خوب مدینه عبور کن این روزها که خاطره‌ها همدمت شدند تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند چندی‌ست پاره‌های دلت رفته‌اند آه تو مانده‌ای و نم‌نم این اشک گاه‌گاه با قلب تو حکایت هجران چه‌ها نکرد یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت مانند چشم ابری تو آسمان گرفت پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید: مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید یک شهر چشم منتظر و اشک بی‌امان برگشته است از سفر عشق کاروان برگشته با تلاطم اشک و خروش آه دارد هزار خاطره از دشت و خیمه‌گاه تو می‌رسی و روضه هم آغاز می‌شود بغض از گلوی خاطره‌ها باز می‌شود هرکس نشسته گوشه‌ای و روضه‌خوان شده اما سکینه با دل تو همزبان شده هم‌ناله با دو چشم ترت، حرف می‌زند از جای خالی پسرت حرف می‌زند: یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو یادش بخیر زمزمه‌های عمو عمو یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا شب‌ها صدای پای علمدار کربلا یادش بخیر مشک و علم در دو دست او آرامش تمام حرم در دو دست او سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو نام‌آور تمام عرب بود ماه تو داغ تو تازه‌تر شده با حرف‌های او وقتش شده تو روضه بخوانی برای او رو می‌کنی به او که فدایت سکینه جان جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان شاید نگاه توست به قدّ خمیده‌ام یا این‌که شرم می‌کنی از اشک دیده‌ام دیگر شکسته قامت ام‌البنین، بخوان از روضه‌های ماه من ای نازنین، بخوان نام‌آوران به شوکت او بُرده‌اند رشک در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟ از چشم خون گرفته برایم سخن بگو از ماجرای تیر سه‌ شعبه به من بگو آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه شرمنده‌ام ز روی تو و مادرت رباب شرمنده‌ام اگر نرسیده به خیمه آب قلب مرا بیا تو رها از ملال کن آرام جان من! پسرم را حلال کن ✍ https://eitaa.com/eetazeinab
زمینه؛ دلگیره زمونه بعد تو.mp3
زمان: حجم: 1.24M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله رفتی و جهان بعد تو لبریز از مصیبت و غمه چارده قرنه آسمون ما رنگ اشک و آه و ماتمه نامهربونه این زمان نامهربونه این زمین ای نور رحمت خدا احوال اُمّت‌و ببین غزه روز و شب، حسرت و غم داره تنها مونده و رنگ ماتم داره کی می‌شه بیاد، وارث تو از راه اون‌که واسهٔ زخما مرهم داره «ختم الانبیا، یا رسول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از تو مهر و رحمت مدام از تو لطف دم‌به‌دم رسید از دنیای ما ولی به تو تنها رنج و درد و غم رسید نامهربونه روزگار غم‌ها روی دلت گذاشت شصت و سه سالی که برات جز غصه قصه‌ای نداشت بستی چشماتو، ای عزیز دل‌ها اما قلب تو، بی‌قرار فردا... می‌دونستی که روزای بعد از تو زهرا و علی، می‌شن اینجا تنها «ختم الانبیا، یا رسول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلگیره زمونه بعد تو دلگیره مدینۀ غمت یک‌ساله برای فاطمه هر روز از روزای ماتمت نامهربونه این دیار بی‌تو با کوثرت آقا بی‌تو تو کوچه‌ها شده اجر رسالتت ادا از راه اومدن، واسه بار چندم بی شرم و حیا، پیش چشم مردم واسه تسلیت! تازیانه داشتند از راه اومدن، با آتیش و هیزم شاعر و نغمه‌پرداز:
علیهاالسلام: چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بی‌‏هوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم می‌‏فرمود: شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی... ‏ 📗 منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج۲، ص۹۳۰؛ به نقل از مصباح کفعمی، ص۹۶۷. 🔸آیات شگفت🔸 تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم: «شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی» راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟ خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم: «اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش... کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش... «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی» می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش: «كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی» بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری: «وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی» ✍