.
#_رضا_صلوات_الله_علیه
#غزل_مرثیه
۸۵۰
ز سوز زهر شراری به حنجرش افتاد
نفس نفس زد و از پای آخرش افتاد
اگر چه سخت در آنجا به خویش می پیچید
ولی به حجره به در،دیده ی ترش افتاد
رضا به مثل حسین و جواد چون اکبر
حسین بود که در فکر اکبرش افتاد
به کوچه روی زمین می نشست و برمی خاست
زمین که خورد فقط یاد مادرش افتاد
همین که در وسط حجره فرش را برچید
به یاد قتلگه و جد اطهرش افتاد
چگونه خورد به حجره زمین نمی دانم
ولی حسین به گودال با سرش افتاد
اگر که غش کنم از این کلام کم باشد
نگاه هر چه حرامی به خواهرش افتاد
ز ابن سعد عقیله چقدر خواهش کرد
ببین به تنگی گودال پیکرش افتاد
تو را به جان عزیزت بگو سرش نبرند
که بین خیمه از این غصه دخترش افتاد
#محمود_اسدی_شائق✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها