هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
11
#پانزدهم_رجب #حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام
#واحد، #زمزمه، #زمینه و #شور
الحمدالله ، غم و آه ، شد آخر
گشتم خمیده،شهیده،چو مادر
یکسال ونیم است روضه خوانم
در زیر بار ِ غم کمانم
از لحظه رفتن به گودال
پیر وشکسته،نیمه جانم
مظلومه یاام المصائب....
یا
ام المصائب یاعقیله......
یا
یازینب ای ام المصائب....
🌸🌸🌸🌸🌸
مانده همیشه ،به یاد ِ، نگاهم
رفتی به میدان،توتنها ،پناهم
یاری برای تو ندیدم
تا قتلگاه تو دویدم
مُردم زداغ لحظه ای که
رأس تورابرنیزه دیدم
مظلومه یاام المصائب....
یا
ام المصائب یا عقیله......
یا
یازینب ای ام المصائب....
🌸🌸🌸🌸🌸
از داغ اکبر ، نمانده دگر تاب
با یاد اصغر، نخوردم دگر آب
قلبم ازاین دنیا کباب است
فکر ِ لب طفل رباب است
اززخم آن تیرسه شعبه
این زندگی برمن عذاب است
مظلومه یاام المصائب....
یا
ام المصائب یاعقیله......
یا
یازینب ای ام المصائب....
🌸🌸🌸🌸🌸
مانده به دستم ، نشان ِ، اسارت
گشتم زمین گیر،ز شام و،جسارت
بزم شراب و ، زخم کاری
ازدیده ها خون گشته جاری
می زد زکینه خیزران را
بر روی دندانهای قاری
مظلومه یاام المصائب....
یا
ام المصائب یاعقیله......
یا
یازینب ای ام المصائب....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
13
#پانزدهم_رجب #حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب_علیها_السلام
#زمینه و #شور
از غصه ها پیرم، دل گیرم،دارم می میرم
اززندگی دیگر،دل سیرم ،دارم می میرم
غصه ی کرب وبلا،سوز دشت نینوا
سیلی اعدا شده ، زخم قلبم را دوا
می روم سوی حسین
درسرم کوی حسین
می کند دردم دوا
یک نظرروی حسین
یاحسین سوی توأم
زینبم من زینبم(3)
یا
عمتی زینب مدد........
🌸🌸🌸🌸🌸
از رأس روی نی،شکستم،دارم می میرم
درکوچه ها از پا، نشستم،دارم می میرم
غصه ی طفل رباب ،قحطی درخیمه آب
جای آب, تیرسه پَر، برگلویش شد جواب
بر لبم ذکر حسین
بر سرم فکر حسین
بر مشامم می رسد
دم به دم عطرحسین
یاحسین سوی توأم
زینبم من زینبم(3)
یا
عمتی زینب مدد......
🌸🌸🌸🌸🌸
در مجلس اعدا ،چه دیدم،دارم می میرم
در زیر بار ِ غم ، خمیدم ، دارم می میرم
غصه ی شام خراب ، زینب و بزم شراب
زخم چوب خیزران ،کرده قلبم را کباب
ای شه عطشان حسین
ده مرا سامان حسین
با شهادت می شود
درد من درمان حسین
یاحسین سوی توأم
زینبم من زینبم(۳)
یا
عمتی زینب مدد....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
هدایت شده از جمله خوبان قطره و دریا علی
◾️یا زینب
◾️زبان حال بی بی زینب سلام الله علیها
◾️شاعر واعظ
◾️با صدای اسماعیل سپهوندی
◾️اللهم عجل لولیک الفرج
آبی نخورده ام
بی یادت ای حسین
ای ماه تشنه لب
ای شاه عالمین
یک سال و نیم من
با غصه ها گذشت
هر لحظه با غم
کرب و بلا گذشت
شد حاصلم
اشک روان
موی سفید
قد کمان
آه ای حسین
******
آه از دل من و
غم های بی شمار
جان داده ام حسین
بی تو هزار بار
یادم نمی رود
قرآن نی نشین
جسم تو مانده بود
زخمی روی زمین
آه از تو و
گودال تو
وای از تن
پامال تو
****
دل بی قرار توست
با یاد سم اسب
آه از تن تو و
بیداد سم اسب
من آب می شوم
با قلب بی قرار
هر لحظه مانده ام
چشم انتظار یار
ای ماه من
مهدی بیا
کاری بکن
مشکل گشا
منابع اشک های خونین در سوگ امام حسین علیه السلام و...
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹کیست این زن...🔹
کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت عین عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده
کیست این زن، اینکه چون سروی میان آتش و دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور
زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
📝 #سعید_بیابانکی
.
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹پرچمداری زینب🔹
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
اوج تفسیر تمام آیههای عاشقی
در میان خطبههای کربلا تا شام اوست
مثل نام مرتضی بعد از پیمبر دیدهام
هر کجا نام حسین آمد، پس از آن نام اوست
چشمهایش هیچ چیزی غیر زیبایی ندید
«ما رأیت الا جمیلا» آخرین پیغام اوست
شیعه بیتردید بیزینب به پایان میرسید
در دل، ایمانی اگر داریم از اسلام اوست
از نجف تا کربلا موکب به موکب میروم
هر کجا پا میگذارم سفرۀ اکرام اوست
کربلا پایان پرچمداری زینب نبود
تازه این آغاز ختم سورۀ انعام اوست
📝 #سمانه_روشنایی
.
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#غزل
🔹شهید داغ حسین🔹
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو اینگونه دست و پا نزدهست...
📝 #فائزه_زرافشان
.
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
.
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه
خوشا بسعادت شما که توفیق پیدا کردید توی مجلس ابی عبدالله بیایید
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
شب عاشورا دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
شب عاشورا کربلا چه خبر بود...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
.
حسن رضا محمودی:
واحد حضرت زینب سلام الله علیها
داغ پیغمبر حق بدیدم/پشت در اه مادر شنیدم
فرق بشکسته ی مرتضی را/با دو چشمان خود من بدیدم
پاره های دل مجتبی را /غصه و درد بی منتها را
گریه های حسن بعد مادر/شکوه هایش از آن کوچه و در
غصه ها با خون دل ها خورده ام من
در زمانه رنج بسیار برده ام من
زینبم من زینبم من زینبم من 2
داغ هجده عزیزم بدیدم/ العطش های طفلان شنیدم
کربلا در پی شاه بی سر /روی خار بیابان دویدم
استخوان های سینه بدیدم /اه و ناله ز مادر شنیدم
پاره های تنه پاره ی را /تکه تکه خودم جمع نمودم
وای از این قلب هزینم من غریبم
خواهم از حق تا حسینم را ببینم
زینبم من زینبم من زینبم من2
ساقی و مشک خوشکیده اش را /آن لبان ترک خورده اش را
فرق بشکافته و چشم خونش/ قد رعنای پاشیده اش را
این همه را به عینه بدیدم /گفتنه یا اخاش را شنیدم
بهر او شد هراسان حسینم/انکسر ظهریش را شنیدم
گریه های کودکان را من شنیدم
بی کسیه شاه دین را من بدیدم
زینبم من زینبم من زینبم من2
کوفه و شام غم را بدیدم/زخم زبان و طعنه شنیدم
بعد عباس علمدار لشکر /دست بسته چه رنج ها کشیدم
شام و بزم شراب عیش و نوشش/طفل سه سالو درد گوشش
طعنه بر سکینه زد حرامی /دخترت را حسین کرد نشانی
طاقت از کف داده بودم ای حسین جان
نور عینم تارو پودم ای حسین جان
زینبم من زینبم من زینبم من2
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها
حسن رضا محمودی