eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ▪️افتاده باز کار به دست کریم ها ▪️ما را نوشته اند گدا از قدیمها ▪️شانه زده به زلف کمندی نسیمها ▪️باید کشید ناز نگاه یتیم ها ▪️دست دعا به خاک قدمهای او بزن ▪️عبد خداست کودک ده ساله ی حسن ▪️ده ساله بود قامتش اما وقار داشت ▪️بالای چشم خویش دو تا ذوالفقار داشت ▪️مثل ابالحسن سخنش اقتدار داشت ▪️بر یاری عمو جگری بی قرار داشت ▪️شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود ▪️از کودکی کنار امامش نشسته بود ▪️با چشم خویش رفتن عشاق دیده بود ▪️شش ماهه هم به فیض شهادت رسیده بود ▪️او را عمو به بند محبت کشیده بود ▪️دستش به دست عمه ی قامت رشیده بود ▪️بوسید دست عمه، به او التماس کرد ▪️جان کند تا ز خیمه خودش را خلاص کرد خیلی دقت کردم ببینم این بچه، چجوری با زینب آمده بیرون، استغاثه ی ابی عبدالله تو گودال، چجوری صداش به خیمه ها رسیده، من اینجوری برداشت میکنم، وقتی مرکب ابی عبدالله رفت به خیمه ها، این بچه همراه عمه ها از خیمه ها دنبال مرکب اومده رسید بالا بلندی، اونجا استغاثه رو شنید اون لحظه ای که ابی عبدالله با صورت، زمین خورده، نوشتند حتی چندین ضربه زدند به حسین ۷۲ ضربه تو بدنش زدند، خون داره فواره میزنه، تیر به قلبش زدند نتونست رو مرکب دوام بیاره، با صورت خورد زمین، دیگه مهلتش ندادند.... فَحَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ ابن سعد دستور داد از چهار طرف ، بزننش، لَقَدْ قُتِل بِالسَّيفِ وَ السَنان وَ بِالحِجارَةِ وَ بِالخَشَبِ و بِالعَصَاء حتی مرحوم سید می‌نویسد شمشیری به فرق آقا زدند، ابی عبدالله با پارچه ای سر مبارکشو بست، همه دارن ضربه میزنند، اینجا استغاثه کرد ، همینجا بود که این بچه دستشو از دست عمه کشید، حسین داره میبینه، فرمود، اُختِی، اِحبِسیهِ نگذار بیاد، اما هر چی زینب تلاش کرد حریف نشد، نه اینکه زینب دستشو رها کنه، شاید این همون لحظه ای بود که عمه ی سادات ، دست گذاشت رو سرش، گفت وَا مُحمَّداه ، وا عَلیاه حسینمو دارند میکشند، اینجا دستش رها شد، این یتیم امام حسن، با عجله دوید بسمت گودال، چجوری این ازدحامو کنار زد فریاد حَسَنیش بلند شد والله لا اُفارِقُ عَمّی، خدا کنه ماهم تا آخر عمر، اینجوری با ابی عبدالله باشیم بگیم والله لا اُفارِقُ حُسینا بعضیا با مرکب اومده بودند، چجوری از لای پای مرکبها خودشو رسوند به عمو، الله اعلم، دید همه دارند تقربا الی الله شمشیر میزنند، دستشو سپر کرد دست از پوست آویزان شد، دیگه شدت جراحت ،اجازه نداد حرف بزنه، فقط یه جمله گفت، وا اُمّاه، من اینجوری میفهمم، این وا اُمّاه، یعنی یازهرا، تازه فهمید دست فاطمه سپر ولایت شد ، اون روزی که تو کوچه همه محاصرش کردند، نا نجیب نه به قنفذ، نه به مغیره، به هر کی دور فاطمه بود گفت اِضرِبُوا فَاطمَة افتاد تو بغل عمو ، مراد حضرت زهرا بود ک همه ی اهل بیت دردی به اونها عارض می‌شد مادرشونو صدا میزدند، خیلی برا ابی عبدالله سخته، هنوز دستای حسینو نبریده بودند، این یتیمِ برادرو بغل کرد اما اجازه ندادند ، اینجا بود حرمله آمد نمیدونم چ لزومی داشت با تیر سه شعبه بزنه، اونم با این فاصله ی نزدیک، نوشتند با تیر سه شعبه.... فَذَبَحَه فِی حِجرِ عَمّه... حسین..... یه سوال کنم من ندیدم دیگه هیچ نقلی نوشته باشه، این زن و بچه تونستند پیکر عبدالله رو ببرند، تازه ابی عبدالله به زینب فرمود برگرد ، از شما میپرسم آن لحظه ای ک اسب بر بدن میتازوندند این یتیم امام حسن کجا بود؟؟؟ حسین.....
11.mp3
16.32M
بسم الله الرحمن الرحیم «السلام علی القاسم بن الحسن ابن علی بن ابی طالب المضروب هامَتُه ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
بسم الله الرحمن الرحیم «السلام علی القاسم بن الحسن ابن علی بن ابی طالب المضروب هامَتُه (سلام بر آن شهیدی که با شمشیر به فرق مبارکش زدند) آمد خدمت ابی عبدالله، هرچه تلاش کرد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد. به بعضی نقل‌ها فرمود:«در شماها برادر حسنم را می‌بینم .مایه تسلای دلم هستید کجا بذارم برید؟!»اجازه نداد. بعضی‌ها نوشتند: اومد تو خیمه سر به زانو گذاشت شروع کرد به گریه کردن؛ یه مرتبه یادش افتاد یه بازوبندی از باباش امام حسن براش ارث مونده. اینو باز کرد و دید بابا چند جمله اونجا نوشته:«پسرم اگه رفتی کربلا و امام حسین اجازه نداد بری میدان ، این دست خط را بهش نشان بده» تا اومد این نوشته را نشان داد؛ ابی عبدالله یاد امام حسن افتاد. یه چیزی میگم و رد میشم این دو برادر در کودکی خاطرات شیرینی نداشتند یا بهتره بگم خاطرات شیرینشون کمتر از خاطرات تلخشان بود... سنی نداشتند پیامبر را از دست دادند، چیزی از شهادت پیغمبر نگذشت جلوی چشمشون مادرشون رو زدند تا ابی عبدالله نگاهش به دست خط برادر افتاد بوسید، گذاشت روی چشم شروع کرد گریه کردند... نوشتند دست قاسم را گرفت و آورد توی خیمه، عباس را صدا زد، زینب هم صدا زد. فرمود خواهرم اون صندوقچه را بیار زینب کبری سال‌ها امانت‌دار این یادگاری برادر بوده ؛ در صندوق را باز کردند. عباس هم نمی‌دونه چه خبره دید ابی عبدالله قبای امام حسن را بیرون آورد، عمامه امام حسن را بیرون آورد. عمامه را بست رو سر قاسم... تا این لباس را به تنش کرد مقاتل نوشتند اهل خیمه شروع کرد گریه کردن ... هنوز که خبری نبود اومد وسط لشکر، رجزش رو خوند، نوشتند ۳۵ نفر را به درک واصل کرد. دشمن متحیر... اینی که حتی زره نداره چه جوری داره تار و مار می‌کنه!! اولین کاری که کردند سنگبارونش کردند هر شب ما با این کار داریم جوری سنگبارونش کردند که حضرت توی این محاصره گیر افتاد یک نانجیبی چنان با شمشیر به فرقش زد.. اینجا بود با صورت به زمین خورد عمو را صدا زد... ابی عبدالله با سرعت خودش را رساند دید ظالمی بالا سر اومده برای چی ابی عبدالله با عجله آمده ؟ چون نوشتند نشسته بود سر قاسم را زنده زنده جدا کنه. ابی عبدالله اومد بالا سرش، این شهید هم نگذاشت ، زنده زنده به دست دشمن ذبح بشه . می‌خوام گریزی به دیشب بزنم: اما توی گودال نتونست کاری کنه برای برادر ۱۱ ساله اش... زنده زنده جلوی چشم ابی عبدالله حرمله، عبدالله رو ذبح کرد ... حسین... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_ششم.mp3
4.95M
شبِ زیارتیِ مخصوص ابی عبدالله است. کل دهه محرم یک طرف امشب یک طرف. امشب همه ی انبیا اوصیاء ‏اولیا ملائکه می آیند کربلا... ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
شبِ زیارتیِ مخصوص ابی عبدالله است. کل دهه محرم یک طرف امشب یک طرف. امشب همه ی انبیا اوصیاء ‏اولیا ملائکه می آیند کربلا. مادرش فاطمه هم می آید کربلا. چه خبر است امشب؟ روایات ما فرمودند : ان الله ‏یزورُ الحسین فی کل لیلةِ الجمعه، ی عنی امشب خدا هم زائر حسین است. اول برویم کربلا از محضر ارباب این ‏کربلا اجازه بگیریم ، با مادرش قدری هم ناله بشویم . بعد روضه ی یتیم امام حسن را برای حضرت بخوانیم. ‏ ▪️چقدَر نام تو زیباست ابا عبدالله ▪️حَرَمت عرش مُعلاست اباعبدالله . ▪️زائر کرب و بلا حق شفاعت دارم ▪️قطره در کوی ‏تو دریاست اباعبدالله. ببین اگر اینجوری هست شکرش را بجا بیاور که نام اربابت را میبرند سلام به اربابت ‏میکنی ببین اگر اشکت جاری میشود شکرش را بجا بیاور . ▪️هرکسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت ▪️او نظر ‏کرده ی زهراست اباعبدالله آماده ای سلام بدهی یا نه؟ السلامُ علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب ‏الحسین ▪️ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم آقا جان ما کجا و دم زدن از تو کجا؟ ▪️ما که باشیم که ‏سنگ تو به سینه بزنیم ؟ ▪️سینه زن زینب کبراست اباعبدالله حالا که رفتی کربلا بسم الله. ▪️مادرت گفت بُنَیَّ ‏دل ما ریخت بهم ببین میشنوی صدای مادرش را؟ ▪️مادرت گفت بُنَیَّ دل ما ریخت بهم ▪️بردن نام تو غوغاست ‏اباعبدالله اسمش را ببر ببین چه غوغایی تو دلت بپا میشود؟ حسین جان.... حیف حنجره هایت خرج ابی ‏عبالله نشود حسین جان.‏..... آمد خدمت ابی عبدالله یتیم امام حسن اجازه بگیرد، بوی امام حسن می دهد . یادگار آن برادر مسمومش است. ‏ نوشتند عمو و برادرزاده هردو بغل کردند همدیگر را. آنقدر گریه کردند که از حال رفتند. بعضی ها نوشتند ‏هرچه تلاش کرد ابی عبالله اجازه ی میدان رفتن نداد. مادرش کربلا بود . بلافاصله آمد تو خیمه ، آن یادگار ‏پدر را برای ابی عبدالله آورد. عمو اگر اجازه نمی دهی بروم میدان ببین نامه ی بابایم حسن را، ابی عبدالله تا ‏دستخط برادر را دید گذاشت روی چشمهایش بوسه زد. یادش بخیر مادوتایی کنار پیغمبر می رفتیم. یادش ‏بخیر دوتایی خواهرمان را می بردیم حرم پیغمبر. یادش بخیر محضر مادر باهم خط می نوشتیم. باهم برای مادر ‏گریه کردیم ، من صورت به کف پای مادر گذاشتم داداشم صورت رو سینه ی زخمیِ مادر گذاشت. دوتایی ‏دم در بدنمان می لرزید. نامردها هم بابایم را می بردند هم مادرمان را می زدند. خاطرات یادآوری شد. ‏... نامه را بوسید و گریه کرد. قاسم ابن الحسن هم تو همین فرصت خم شد دست و پای عمو را بوسید. عمامه ‏ی امام حسن را بست دور سر قاسم. یتیم برادر را راهی میدان کرد . تا آمد رجز بخواند این جوری رجز خواند. ‏ ان تُنکِرونی أنا ابن الحسن سبطُ النبی المصطفی المُعتمل هذا حسینٌ کَلاسیر المرتحم ، این عموی من ‏است که محاصره اش کردید ، یک جوری میمنه و میسره ی لشکر را بهم ریخت محاصره اش کردند دیدند ‏حریف یتیم اما حسن نمی شوند سنگ اندازها آمدند جلو آنقدر یتیم امام حسن را با سنگ زدند . قدرت دیدش ‏را گرفتند. یک نانجیبی چنان با شمشیر به فرقش زد با صورت از مرکب به زمین افتاد. عمو را صدا زد. ابی ‏عبدالله به سرعت آمد بالاسر قاسم. اینجا چه اتفاقی افتاد؟ نمی گویم رد می شوم. دید پاها دارد روی زمین ‏کشیده می شود . چه کرد؟ وَضَعَ صَدرَهُ علی صَدرِه. سینه اش را گذاشت رو سینه قاسم. یا صاحب الزمان یک ‏جا دیگر این سینه سنگین شد ، اینجا بدن قاسم را گذاشت رو سینه ی مبارک ، ها فهمیدی کجا بردمت یا ‏نه؟ ‏ ساعتی نگذشت دید سینه ی مبارک خودش سنگین شده. چشمان غرق خونش را باز کرد ، دید و الشمرُ ‏جالسٌ علی صَدره. حسین.... ‏ ==================== متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
12.mp3
16.13M
اَلسَّلامُ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة، وَ یَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة، مَنْ اَتاکُمْ نَجیٰ حسین جان این شبا اومدم نجاتم بدی ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اَلسَّلامُ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة، وَ یَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة، مَنْ اَتاکُمْ نَجیٰ حسین جان این شبا اومدم نجاتم بدی وَ مَنْ لَمْ يَأتِكُمْ هَلَكَ هر کی نیومد ضرر کرد ما تا قیامت پای علمت میمونیم آقا! قیامتم ما رو از چشمت نینداز فرمود جلوتر از گریه‌کنام وارد بهشت نمیشم به به چه مدالی به ما میدند ما قراره کنار سعید بن عبدلله حَنَفی قراره در معیت حسین بریم اونا تیرش رو خوردند ما فقط گریه‌اش رو کردیم، مگه نفرمود گریه کن ما کسیه که وَصَلَ فَاطِمَةَ هم از مادرم صله میگیره هم متصل به مادرم میشه وقتی مهلت گرفت صدای طبل و دهل راه افتاد اومد کنار خیمه داداش دید اباعبدالله هم داره اشعاری رو زمزمه میکنه اُف بر تو باد روزگار یا دَهرُ اُفّ ٍ لَک َ مِن خَلیلِ... شمیشرش رو داشت تمیز میکرد یه لحظه متوجه نشد زینب آمده گفت داداش اینا چیه داری زیر لب میخونی هَذَا كَلَامُ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَتْلِ این زبون قال کسیه که میدونه میکشنش، فرمود آره خواهرم این همونجاییه که منو از تو جدا میکنند همین امشب گفت لَيتَ المَوتَ أعدَمَنِي الحَياةَ! کاش اصلا من به دنیا نمی‌اومدم هنوز که چیزی ندیدی... بعد اینجا سه تا کار کرده، دل حسین رو به هم ریخت خواهر اولین کاری که کرد شروع کرد با سیلی به صورتش زدن دومین کاری که کرد گریبانش رو پاره کرد سومی کاری که کرد دیدند زینب با صورت به زمین خورد الله اکبر ابی‌عبدلله بلافاصله آب ریخت رو صورت خواهر، به هوشش آورد، آرومش کرد این مال اول شب بود آخرای شبم اومد دوباره تو خیمه‌ی زینب، اما دید زینب تو خیمه داره راه میره یه قنداقه بغل گرفته هی مینشینه و بلند میشه هی میگه إصْبِر یَابنَ أخي خواهرم چه میکنی فرمود رباب خسته شده اونقد بچه رو تکون داده حریفش نشده، گفتم برم رباب رو کمک کنم، خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله مدنی رو، اینجا میگفت آدم باید جان بده ، جاداره صدا زد داداش بیا ببین چجوری زبان خشکش رو دور لباش میچرخونه یعنی میخواد بگه من لالایی نمیخوام آب میخوام هان... یه چیزی بگم تا حالا نشنیدی اولین باری که حسین زبون بچه‌اش رو تو کام خودش گذاشت مال امشبه خواهرم بده این بچه رو دید زبونش رو حسین گذاشت تو دهان علی اصغر دیگه تا فردا ظهر کسی ندید این بچه زبونش رو بچرخونه، کنایه از این که بابا خجالت کشیدم از تشنگی تو... حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_دهم.mp3
3.44M
بریم کربلا معطلت نکنم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وقتی از دشمن امشب مهلت گرفت فرمود عباس جان ==================== متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
بریم کربلا معطلت نکنم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وقتی از دشمن امشب مهلت گرفت فرمود عباس جان، امشب رو مهلت بگیر من عاشق نمازم، عاشق تلاوت قرآن و دعا و استغفار هستم، همه برگشتند تو خیمه‌هاشون اما زین العابدین فرمود عمه جانم از خیمه اومد بیرون آمد نزد ابی‌عبدلله داداش این اشعاری که الان خوندی این زبان قال کسیه که یقین داره میکشنش فرمود بله خواهرم یه لحظه الان خوابم برد پیغمبر و بابام علی رو دیدم فرمودند حسین بیا، ما منتظر توئیم بیا دلمون برات تنگ شده... فقط همینو اشاره کرد دیگه نگفت فردا منو قطعه قطعه میکنند نگفت فردا زیر سم مرکب میبرند نگفت سرم رو به نیزه میزنند نگفت لباسامو به غارت میبرند فقط گفت آری خواهرم کشته میشم نوشتن تا زینب این رو شنید چنان با سیلی به صورت زد لَطَمَتْ وَجْهَها..فَغُشیَت... نمیدونم چه سرّی بود، تا لطمه زد با صورت خورد زمین از حال رفت وَ خَرَّت مَغشِیَّةً عَلیها جلو چشم ابی‌عبدلله، نمیدونم این خاطره‌ی مادر زنده شد یا نه بلافاصله اومد خواهر رو به هوش آورد به قول ما قربون صدقه‌ی خواهر رفت دست رو قلب زینب گذاشت بلکه بتونه آرومش کنه اما مگه میشه این خواهر رو آروم کرد، گفت داداش تازه فهمیدم مادرم از دنیا رفته، تازه فهمیدم بابام علی رو از دست دادم میخوام بگم حسین جان اینجا هرجور بود تا صبح خواهرت رو آروم کردی کاش فردا شبم بودی و زینبت رو آروم میکردی یا صاحب الزمان شما فرمودی من از اینجا به بعد خون گریه میکنم برا اسارت عمه‌جانم زینب این زینب همون خانمی که وقتی تا ساعتی قبل آمد تا مقتل علی اکبر شما صورت رو صورت علی گذاشته بودی تا صدای نفس نفس‌های خواهرت رو شنیدی بدن جوانت رو رها کردی، نزاشتی یه لحظه هم بین نامحرم بمانه آخ نبودی ببینی از فردا نامحرم دورش حلقه میزنند یا صاحب الزمان وقتی میخواست سوار ناقه بشه سنان میگه عمرسعد به خود من دستور داد گفت همه‌ی لشکر رو ، دور زن و بچه احاطه کنید، میخواد بچه‌ها رو سوار کنه یه نگاه کرد دید هزاران چشم نامحرم داره ناموس حسین رو میبینه یه فریاد حیدری زد، اَما تَستَحیُون مِنَ اللّه وَ رَسولِه.... نانجیبا ما دختر پیغمبریم حالا که چراغ خاموش شد بعضیا راحت‌تر میتونن گریه کنند منم ادامه میدم آخ بمیرم از اینجا دیگه نامحرما هی دور زن وبچه حلقه میزدند یه اشاره کنم شاید دیگه زنده نباشیم، اون روضه‌ی ماه صفر رو بخوانیما تا رسیدن به دروازه‌ی شام... یا صاحب الزمان مرحوم محدث قمی مینویسد پانصد هزار نفر به تماشا آمدند دم دروازه‌ی شام یه نگاه کرد دید سر بریده چشمان رو روی نیزه میبنده گفت یٰا اَخا اُنظُر اِلَینا... تو دیگه چشماتو نبند اونایی که باید چشماشونو ببندند خیره خیره دارن به من نگاه میکنند آی حسین... ==================== متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
11.mp3
43.21M
▪️مباد لحظه‌ای از یاد تو جدا باشم(٢) ▪️خدا کند همه‌ی عمر با شما باشم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️مباد لحظه‌ای از یاد تو جدا باشم(٢) ▪️خدا کند همه‌ی عمر با شما باشم ▪️مرا رها مکن از آستانه‌ات آقا ▪️رضا مشو که ز درگاهتان جدا باشم ▪️اگرکه فیض دعای تو شاملم گردد ▪️ز دام غفلت و بند گنه رها باشم ▪️اگر نصیب کنی طول عمر با عزت ▪️همیشه و همه‌جا خادم شما باشم شب عاشورا آرزوت چیه؟ ▪️دلم قرار ندارد بیا و کاری کن ▪️که عاقبت سفری با تو کربلا باشم یابن الحسن.. با امام زمان بریم زیارت جد غریبش ▪️السّلام ای بدن مُثلِه‌ی گرما دیده اصلا همین یه بیت برا سلام بسِ ▪️السَّلام ای بدن مُثلِه‌ی گرما دیده ▪️السَّلام ای سر مجروح کلیسا دیده حسین... ▪️امشب شهادت‌نامه‌ی عشاق و امضا میکنی... ببین میتونی شهادتت رو بگیری از آقا یا نه؟ ▪️امشب شهادت‌نامه‌ی عشاق و امضا میشود... همه بخونن، شعری که شهدا شب عملیات میخوندند ▪️فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود ▪️امشب شهادت‌نامه‌ی عشاق و امضا میکنی ▪️فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود ▪️امشب ابوفاضل بود گرم طواف خیمه‌ها ▪️فردا سنان و حرمله، آتش کشند به خیمه‌ها واویلتا واویلتا مرحبا نوحه خون شو واویلتا واویلتا ▪️امشب کنار یک دگر... قدیمی میگفتند امشب بچه‌ها خواب راحت داشتند اما این درست نیست چون از امروز غروب شمر اومده کربلا من زبان قدیمیا رو عوض کردم ▪️امشب کنار یک دگر، طفلان به خیمه بیقرار ▪️فردا غروب کربلا، طفلان همه حال فرار واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا حالا میخوای گریه کنی نوحه‌ات رو خوندی؟ ▪️امشب بیا شانه زنم ،با گریه بر گیسوی تو ▪️فردا به دست این و آن ،ترسم بیافتد موی تو داداش... ▪️امشب اجازه میدهی بوسه زنم پا تا سرت... توقع نداشته باش ما دیگه داد بزنیم... ▪️فردا تو را گم میکنم بر هم بریزد پیکرت ▪️امشب لباس کهنه را ،آماده کن با سوز و آه ▪️فردا همین را از تنت ،بیرون کشند از قتلگاه واویلتا واویلتا... السلام علیک یا اباعبدالله.. به همه داره سلام میکنه... السلام عَلی عَلیٍ الکبیر السلام علی الرَّضِیع الصَّغیر السلام علی النّسوَة البارزات السلام علی اباالفضل العباس السلام علی البَدَن السَّلِیب حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
1_5985710617.mp3
11.12M
▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من ▪️همه رفتندفقط مادر تو مانده و من ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من ▪️همه رفتندفقط مادر تو مانده و من هر کی هر چی تونست غارت کرد، حتی نعلیناش رو هم غارت کردن، ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من ▪️همه رفتندفقط مادر تو مانده و من ببین اینجوریه یا نه با یه کسی میخای روبوسی کنی کجا رو می بوسی؟؟؟ ▪️بوسه باید به روی گونه نشیند اما ▪️چاره ای نیست رگ حنجر تو مانده و من حسین..... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله تا شبم روضه گوش بدی نه تموم میشه نه تو خسته میشی باشه برا کربلا، اربعین جبران کنیم میخواهیم یه خداحافظی بکنیم، ما که از امام حسین، خداحافظی نداریم نکنه از امشب یادت بره، امشب نظم زندگیت دیگه برمیگرده، سر ساعت دیگه غذا میخوری ، سر ساعت میخابی، سر ساعت بیدار میشی، سر ساعت سر کار میری، اما از امشب نظم زندگی زینب بهم میخوره، کم نگذاری، ما تا اربعین با این قافله میایم نکنه این مشکیت رو در بیاری ها، تازه عزا شروع شد از امروز، تا اینجا به پیشواز رفتی از امروز به بعد تازه عزا شروع شد، منتهی اين رو به هر کسی نمیدن، خیلیا امروز، خداحافظی میکنند میرند، اما اوناییکه با زینب میمونند اربعینی میشند تو لشکر صاحب الزمان اسمشونو مینویسه عمه جان، لذا تو محله ات، تو خونه ی خودت ، تکیه ها، ایستگاه صلواتیها، هر شب ، ولو شده چند دقیقه برا این خانم، روضه بپا کن، حالا خداحافظی رو از زبون زینب داره میگند نمی‌خواست بره از کربلا، فردا وقتی اومد کنار گودال، گفت داداش، اگه این درنده های بیابون هم تکه تکه ام کنند بازم میمونم اما چه کنم هر چی توقف کنم بچه هاتو میکشند، با یه حسرتی خدافظی کرد ▪️چون چاره نیست میروم و می گذارمت ▪️ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت حسین.... ▪️سپردیم به که رفتی به دلغکان و کنیزان ▪️به شمر و خولی و اخنس به حرمله به سنان حسین..... بالحسین و بالزینب یا الله.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
1_1666994262.mp3
5.07M
▪️روضه خوان بر فراز منبر رفت ▪️السلام علیک یا عطشان ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
▪️روضه خوان بر فراز منبر رفت ▪️السلام علیک یا عطشان ▪️روضه را بی مقدمه وا کرد ▪️السلام علیک یا عریان ▪️گرگها تکه تکه اش کردند ▪️تا که از اسب بر زمین افتاد ▪️گریه کن لطمه زد شنید ارباب ▪️نیزه ای خورد و با جبین افتاد دیگه تماشاچی نباید باشی ▪️چشمش از تشنگی سیاهی رفت ▪️مادرش را فقط صدا میزد ▪️آتشی زد به قلب زهرا آنکه کی؟ ▪️پیرمردی که با عصا میزد ▪️روضه خوان گفت خاک بر دهنم ▪️رحم حتی نشد به پیرهنش ▪️نیزه ای در میان آن بلوا ▪️آمد از راه و رفت در دهنش ▪️آه از آن دم که خواهرش آمد ▪️دید قاتل گرفته مویش را ▪️ناله زد دور شو که جان دارد ▪️شمر،خنجر ،خدا گلویش را حسین.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
مناجات_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب.mp3
6.09M
▪️ای واسطه‌ی فیض خدا آجرک الله ▪️وی حجت حق صاحب عزا آجرک الله ▪️با ناله‌ی زهراست عجین سوز صدایت ▪️هم ناله‌ی اُمُّ النُّجَباء آجرک الله ==================== متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️ای واسطه‌ی فیض خدا آجرک الله ▪️وی حجت حق صاحب عزا آجرک الله ▪️با ناله‌ی زهراست عجین سوز صدایت ▪️هم ناله‌ی اُمُّ النُّجَباء آجرک الله ▪️اذنی بده تا گریه‌کن جد تو باشم ▪️هر جا که شود روضه به پا آجرک الله ▪️ما روضه گرفتیم قدم رنجه نمایید ▪️تا جلوه‌ کنی بر دل ما آجرک الله ▪️ما هر چه که داریم از آن گوشه‌ی چشم است ▪️تو روی مگردان ز گدا آجرک الله ▪️ای بانی هر ساله‌ی روضه مددی تا ▪️در روضه بیابیم تو را، آجرک الله ▪️بر عاشق جا مانده‌ی ارباب عطا کن ▪️یک تذکره‌ی کرب و بلا آجرک الله شام غریبان ابی‌عبدلله هست، شب چهارشنبه خانه خانه‌ی امام زمانه، همون آقایی که فرمود برا روضه‌ی اسیری عمه جانم زینب خون گریه میکنم آماده‌ای آقاجان رو صدا بزنی گریه هامون با گریه‌ی مهدوی عجین بشه الان صدامون رو آقامون داره میشنوه دونه دونه‌مون رو دارن نظر میکنند یابن الحسن... أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ از زبان امام زمان به اعضا و جوارح جدش سلام بدید أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ سلام بر اون زن و بچه‌ای که از امروز غروب، با آتش زدن خیمه‌ها پا به فرار گذاشتند تو خانه‌ی امام زمان برا عمه‌جانش زینب(س) گریه کردن، لیاقت میخواد اون خانومی که خود امام زمان سفارش کرده به توسل بهش ▪️عمه‌ی من نائبة الحیدر است ▪️سَیِّدةُ النِّساء پس از مادر است ▪️عمه‌ی من سفیر خون خداست ▪️همدم هجده سر از تن جداست ▪️عمه‌ی من است که در قافله ▪️نشسته آورده به جا نافله مثل امشبی زین العابدین دیدند عمه جانشون نافله رو دارند نشسته میخوانند عمه جان چرا نشسته میخوانی فرمود دیگه رمقی به زانوهام نمانده از غروب که پا به فرار گذاشتند هشتاد و چهار زن و بچه به بیابان فرار کردند چه کشید زینب حالا میخوای آقا و مولای بی‌کفنت رو صدا بزنی از امروز دیگه ذکر زینب همینه ذکر سکینه و رقیه همینه حسین جان.. اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّهَ اللَّهِ ساعَدَ اللّهْ قَلبَکْ في مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسَین در این شام غریبان ابی‌عبدلله به محضر عزادار حقیقی این ایام، آقا و ولی‌نعمتمون، امام زمانمون صلواتی هدیه کنیم ==================== متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_یازدهم.mp3
6.18M
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️غروب بودو زنی بی قرار تنها بود(۲) ▪️زنی ز داغ برادر فِکار تنها بود ==================== ✍متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا اباعبدالله ▪️غروب بودو زنی بی قرار تنها بود(۲) ▪️زنی ز داغ برادر فِکار تنها بود حسیـــــــن... ▪️غروب بود وعلمدار خفته وزینب ▪️میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود میدونم بعضی هاتون صداتون گرفته اما امشب عقیله ی بنی هاشم رو مدد کنید تو خونه ی امام زمان نشستید همون آقایی که به شیخ حسین سامرایی فرمود به شیعیان سلام من مهدی رو برسان به اونا بگو آقا گفته خیلی خدا رو بحق عمه جانم زینب سلام الله علیها قسم بدند موانع فرجم برطرف بشه روضه ،روضه ی عمه ی امام زمانه ▪️غروب بود وتنهایی واسیری وزینب ▪️هزار و نهصد و پنجاه بار تنها بود عین مقتل رو برات بگم وَ تَسَابَقَ القَوم عَلی نَهبِ بُیوتِ آلِ الرَّسول قُرَّةُ عَین البَتول یعنی نه یه نفر ،نه ده نفر،دسته جمعی همه حمله کردند به خیمه ها عمر سعد ملعون دستور داد به شمر اول خیمه گاه رو محاصره کنند گوشِت با منه یا نه؟؟ همه محاصره کردند، بعد گفتن شمر خیمه ها رو با اهلش زنده زنده بسوزاند یاصاحب الزمــــان اگه امام سجاد نمیفرمود عَلیکُنَّ بِالفَرار این زن وبچه مثل مادرشون فاطمه تو آتش میسوختند بی بی دوعالم همه رو فراری داد اومدن خیمه ها رو دونه دونه سوزوندند ، شمر دستور دادهرچی توخیمه هست به غارت ببرید، فاطمه ی بنت الحسین میفرماید حتی به زور چادر از،سرما میکشیدند یاصاحب الزمـــــــان زینت ها رو به زور از گوش بچه ها و پاهاشون میکشیدند آخ بمیرم .... ▪️از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد.... ▪️از گوش هابپرس که بی گوشواره ماند... همه خیمه ها رو که آتش زدند ، دیدند یک زنه بلند والا که خیمه اش آتش گرفته داره آتیش رو خاموش میکنه ، از خیمه بیرون نمیره حُمَیدِبن مسلم میگه من بودم ، خولی بود، شمربود آمدیم در این خیمه گفتم توچرا فرار نمیکنی فرمود اینجا عزیز برادرم خوابیده، خیمه خیمه ی زین العابدینه این خانمم زینبه حُمَیدبن مسلم مینویسد خولی بدون اجازه وارد خیمه شد بی بی دوعالم مانع شد چنان سیلی به صورت زینب زدم زیر انداز زین العابدین رو کشید امام باصورت زمین خورد حسین...... ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
6_1152921504633282389.mp3
11.45M
▪️تاکسی را به سر کوی تو راهش ندهند ▪️گریه و سوز دل و ناله و آهش ندهند ▪️به غباری که ز کویت به رخم مانده قسم ▪️هر که خاک تو نشد ، عزت و جاهش ندهند ==================== ✍ متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️تاکسی را به سر کوی تو راهش ندهند ▪️گریه و سوز دل و ناله و آهش ندهند ▪️به غباری که ز کویت به رخم مانده قسم ▪️هر که خاک تو نشد ، عزت و جاهش ندهند ▪️دیده صد بار اگر کور شود بهتر از آن ▪️که به دیدار تو یک فیض نگاهش ندهند ▪️تو نوازش کنی آن را که نگاهش نکنند ▪️تو دهی راه کسی را که پناهش ندهند شب جمعه است شام غریبان زینب کبری و ابی عبدالله ست از امام زمانت دعوت کن یابن الحسن... السلام علیک یا اباعبدالله شب زیارتی مخصوص ابی عبدالله، امشب مادرش فاطمه مهمان حسینه، اگه میخای زائر باشی بسم الله وَ عَلی الاَرواحِ التی..... فرمود هر که شب جمعه زائر حسین ما باشه مادرم فاطمه برائت از آتش جهنم رو به اونها میده، حالا آماده ی این احسان فاطمه باش السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین.... ▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد ▪️مادری گفت حسین جان، همه را بخشیدی حسین جان.... به عنوان عرض تسلیت به محضر قطب عالم امکان صلوات ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
🔹السَّلام عَلَیکِ یا أُختَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلام عَلَیکِ یا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّه یا فاطمة المَعصومَة در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که پیکر پاک و مطهر حضرت‌ معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد، «موسی بن خزرج» که بزرگ طایفه «اشعریون» و میزبان آن حضرت در قم بود، سقف و سایبانی از «بوریا» بر سر قبر مطهر آن حضرت برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام جواد علیه‌السلام وارد قم گردید و قبّه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. 📚تاریخ قم ص۷۱۴ ✍ آه یا حضرت معصومه... حتی نگذاشتند اندکی آفتاب بر قبر مطهرتان بتابد؛ چه رسد به جسم شریف‌تان... حال چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن پیکر صد چاکی که سه روز زیر آفتاب سوزان کربلا بر روی ریگ و رمل بیابان، رها شده بود؟! بمیرم وقتی که بنی اسد اومدند دیدند ابدان مطهری روی خاک گرم کربلا.... گفتند قَد غَيّرتْ مَعالِمَهُ الشّمسُ و التّرابُ ▪️آفتاب و خاک، وضعش را بهم ریخته است. 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵‌‌ ص۱۰ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۵ چی دیدند مگه چه بر سر این بدن ها اومده بود که این جمله رو گفتند ، بماند.... یه وقت دیدند یه سواری داره از دور میاد رسید یکی یکی بدن های شهدا رو معرفی کرد بدن ها رو یکی یکی به خاک سپردند بنی اسد بالا یه بدن متحیر موندند امام سجاد فرمودند این بدن ، بدن بابامه چی شده که این بدن قابل شناسایی نبود بگم و رد شم فقط همین رو بگم عصر عاشورا یه عده سواره بر این بدن تازاندند ناله بزن یا حسین... ====================
🔹السَّلام عَلَیکِ یا أُختَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلام عَلَیکِ یا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّه یا فاطمة المَعصومَة در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که پیکر پاک و مطهر حضرت‌ معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد، «موسی بن خزرج» که بزرگ طایفه «اشعریون» و میزبان آن حضرت در قم بود، سقف و سایبانی از «بوریا» بر سر قبر مطهر آن حضرت برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام جواد علیه‌السلام وارد قم گردید و قبّه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. 📚تاریخ قم ص۷۱۴ ✍ آه یا حضرت معصومه... حتی نگذاشتند اندکی آفتاب بر قبر مطهرتان بتابد؛ چه رسد به جسم شریف‌تان... حال چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن پیکر صد چاکی که سه روز زیر آفتاب سوزان کربلا بر روی ریگ و رمل بیابان، رها شده بود؟! بمیرم وقتی که بنی اسد اومدند دیدند ابدان مطهری روی خاک گرم کربلا.... گفتند قَد غَيّرتْ مَعالِمَهُ الشّمسُ و التّرابُ ▪️آفتاب و خاک، وضعش را بهم ریخته است. 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵‌‌ ص۱۰ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۵ چی دیدند مگه چه بر سر این بدن ها اومده بود که این جمله رو گفتند ، بماند.... یه وقت دیدند یه سواری داره از دور میاد رسید یکی یکی بدن های شهدا رو معرفی کرد بدن ها رو یکی یکی به خاک سپردند بنی اسد بالا یه بدن متحیر موندند امام سجاد فرمودند این بدن ، بدن بابامه چی شده که این بدن قابل شناسایی نبود بگم و رد شم فقط همین رو بگم عصر عاشورا یه عده سواره بر این بدن تازاندند ناله بزن یا حسین... ====================
🔹السَّلام عَلَیکِ یا أُختَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلام عَلَیکِ یا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّه یا فاطمة المَعصومَة در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که پیکر پاک و مطهر حضرت‌ معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد، «موسی بن خزرج» که بزرگ طایفه «اشعریون» و میزبان آن حضرت در قم بود، سقف و سایبانی از «بوریا» بر سر قبر مطهر آن حضرت برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام جواد علیه‌السلام وارد قم گردید و قبّه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. 📚تاریخ قم ص۷۱۴ ✍ آه یا حضرت معصومه... حتی نگذاشتند اندکی آفتاب بر قبر مطهرتان بتابد؛ چه رسد به جسم شریف‌تان... حال چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن پیکر صد چاکی که سه روز زیر آفتاب سوزان کربلا بر روی ریگ و رمل بیابان، رها شده بود؟! بمیرم وقتی که بنی اسد اومدند دیدند ابدان مطهری روی خاک گرم کربلا.... گفتند قَد غَيّرتْ مَعالِمَهُ الشّمسُ و التّرابُ ▪️آفتاب و خاک، وضعش را بهم ریخته است. 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵‌‌ ص۱۰ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۵ چی دیدند مگه چه بر سر این بدن ها اومده بود که این جمله رو گفتند ، بماند.... یه وقت دیدند یه سواری داره از دور میاد رسید یکی یکی بدن های شهدا رو معرفی کرد بدن ها رو یکی یکی به خاک سپردند بنی اسد بالا یه بدن متحیر موندند امام سجاد فرمودند این بدن ، بدن بابامه چی شده که این بدن قابل شناسایی نبود بگم و رد شم فقط همین رو بگم عصر عاشورا یه عده سواره بر این بدن تازاندند ناله بزن یا حسین...