eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
"امشبی را شه دین، در بغلم مهمان است" صبح فردا بدنم روی زمین بی جان است
اذیتت کردن اذیتم کردن چه غارتت کردن چه غارتم کردن ملامتت کردن ملامتم کردن موهای سرتو سوزوندن/موهای سرمو سوزوندن بال و پر تو رو سوزندن/هی بال و پرمو سوزوندن میون شام و کوفه تحقیر شدم اسیر رنج و داغ و زنجیر شدم برات عجیب نیست زیادی پیر شدم؟؟؟ *********** با لگد افتادی با لگد افتادم سنگ زد افتادی سنگ زد افتادم تموم قد افتادی تموم قد افتادم تنتو رو خاکا کشیدن/تنمو رو خاکا کشیدن بابا امونتو بریدن/بابا امونمو بریدن گوشوارمو کشید، گوشامو برید سیلی که خوردم هوش از سرم پرید دیگه چشام هیچی رو واضح ندید
hamid-alimi-dishab-khabe-bbabamo(128).mp3
3.44M
حضرت رقیه(،س) 🙏😭🙏😭🙏😭 با نوای: ذاکر سبک : شیرازی 🙏😭🙏😭🙏😭 دیشب خواب بابامو دیدم دوباره•♪ϟ نوری بهشتی دیدم بر چهره داره•♪ϟ وقتی به نزدیک بابا رسیدم•♪ϟ دیدم که زخماش خدا چه بیشماره•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪ϟ•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪ϟ•♪ϟ بابا برام حرف بزن•♪ϟ پس اکبرت کجاس•♪ϟ بابا برام حرف بزن•♪ϟ انگشترت کجاس•♪ϟ بابا برام قصه بگو•♪ϟ بابا برام قصه بگو•♪ϟ آب اورت کجاس•♪ϟ بابا برام قصه بگو•♪ϟ پس اصغرت کجاس•♪ϟ نگاش کردم به روم خندید•♪ϟ صداش کردم دلم رزید•♪ϟ نگاش کردم به روم خندید•♪ϟ صداش کردم دلم رزید•♪ϟ تا رومو دید با اون چشمهای پر اشکش به من خندید•♪ϟ منو بوسید منو بوسید منو بوسید•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪
hamid-alimi-dishab-khabe-bbabamo(128).mp3
3.44M
حضرت رقیه(،س) 🙏😭🙏😭🙏😭 با نوای: ذاکر علیمی سبک : شیرازی 🙏😭🙏😭🙏😭 دیشب خواب بابامو دیدم دوباره•♪ϟ نوری بهشتی دیدم بر چهره داره•♪ϟ وقتی به نزدیک بابا رسیدم•♪ϟ دیدم که زخماش خدا چه بیشماره•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪ϟ•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪ϟ•♪ϟ بابا برام حرف بزن•♪ϟ پس اکبرت کجاس•♪ϟ بابا برام حرف بزن•♪ϟ انگشترت کجاس•♪ϟ بابا برام قصه بگو•♪ϟ بابا برام قصه بگو•♪ϟ آب اورت کجاس•♪ϟ بابا برام قصه بگو•♪ϟ پس اصغرت کجاس•♪ϟ نگاش کردم به روم خندید•♪ϟ صداش کردم دلم رزید•♪ϟ نگاش کردم به روم خندید•♪ϟ صداش کردم دلم رزید•♪ϟ تا رومو دید با اون چشمهای پر اشکش به من خندید•♪ϟ منو بوسید منو بوسید منو بوسید•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪ϟ بابا بابا بابا بابا•♪
ستاره ها رو میشمرم بابا دل به غم تو میسپرم بابا بیا بابا بیا ببین چه حالی و روزی پیدا کرده دخترت شدم یه زحمتی برای خواهرت بیا ببین شدم شبیه مادرت من الذی ایتمنی یا ابتا سحر آخره که بیدارم سرتو روی زانو میزارم از غم تو بابا عزادارم دوست دارم یادم میاد که خیمه های ما نشد یه قطره آب بابا جونم سؤالمو بده جواب چرا ما رو زدن به نیت ثواب یادم میاد که دستمونو بستن اینجا با طناب خودم دیدم به زور ازش میزد رباب خودم دیدم میریخت روی سرت شراب من الذی ایتمنی یا ابتا
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 بابا، برلب رسید ازغصه جونم کجـا بـودی بـابـای مهـربونم تمـام دختـران شـامی امروز همه بابا شونو دادن نشونم بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب شدم از طعنه های شام بیتاب یکی ازدختران باطعنه می گفت رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب پدر داران مرا تحقیر کردند دگر از زنده ماندن سیر کردند همه بر گریه ام خندیده بودند سه ساله دخترت را پیرکردند اگر دردمندی بگو با رقیه اسیری به بندی بگو یا رقیه بکارت گره گر فتاده بگو ز کارت گره وا کند تا رقیه میان خاک ها دادند جایش پر از تیغ مغیلان بود پایش برای دخترک جای عروسک سر ببریده آوردند برایش دهان من ز مشت زجر کج شد تمام دنده هایم رج به رج شد دگـر پاها و دستم حس ندارند رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد سه ساله بـار غم بـردم بدوشم دگر افتادم از آن جنب وجوشم شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم به شام و کوفه دلم رامحک زدند ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
8⃣ روضه وداع با سر مطهر و پیوستن به بابا ثم أنها وضعت فهمها علي فمه الشريف، وبکت بکاءا شديدا حتي غشي عليها، فلما حرکوها فاذا بها قد فارقت روحها الدنيا آن گاه دهان بر دهان پدر شهيد و مظلوم خود نهاد و آن قدر گريست تا بيهوش شد. وقتي که او را تکان دادند، ديدند که جان سپرده و روح پاک او به ملکوت اعلي پيوسته است. الطريحي، المنتخب، 141 - 140/2 مساوي عنه: البهبهاني، الدمعة الساکبة، 142 - 141/5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 515؛ مثله القمي، نفس المهموم، / 457 - 456 9⃣ روضه غسل و کفن رقیة س طبق بعضي روايت، بعد از رحلت حضرت رقيه (س) يزيد دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پيراهن کهنه اش ‍ کفن کنند. زنان شام ازدحام کردند و در حالي که سياه پوش شده بودند، براي بدرقه اهل بيت (ع) از خانه ها بيرون آمدند. صداي ناله و گريه آنها از هر سو شنيده مي شد و با کمال شرمندگي با اهل بيت (ع) وداع نمودند، و تا کاروان اهل بيت (ع) پيدا بود، مردم شام گريه مي کردند. الخصائص الزينبيه، ص 296. 0⃣1⃣ روضه وداع اهل البیت با خرابه شام و قبر رقیه زينب (س) از اين فرصت استفاده هاي بسيار کرد. از جمله اينکه هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بيرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود: «اي اهل شام، از ما در اين خرابه امانتي مانده است؛ جان شما و جان اين امانت. هر گاه کنار قبرش برويد (او در اين ديار غريب است) آبي بر سر مزارش بپاشيد و چراغي در کنار قبرش روشن کنيد» رياض القدس، ج 2 ص 237. نکته مهم اینکه در روایات متعدد در ج 52 بحار مجلسی آمده است که در شام درگیری عظیمی شروع خواهد شد و لشگری از خراسان به سمت شامات روانه خواهد شد در آن وقت است که حضرت حجت تشریف می آورند و قیام آغاز خواهد شد.یا ابتاه رقیه س در خرابه لبیک داده خواهد شد . هجرت رقیه از کربلاء تا کوفه و از کوفه تا شام حداقل هشتصد کیلومتر است . این کاروان تا قلب شام دنبال سرمطهر سید الشهداء ع رفته است. ایام اربعین و انشاء الله جهانی شدن عاشوراء و آمدن صاحب اصلی بقول مرحوم بهجت است.زوار اربعین امام حسین همواره از کاروان اسراء و رقیه س غافل نباشند. التماس دعا- خادم الحسین ع / محمد حسین تابع منش ایام شهادت زهرای سه قسمت دوم السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل
. هفت شبی شهادت سلام الله علیها مناسب اوایل ماه صفر بند ثابت : رمز حیات کربلا/راه نجات کربلا میگیرم از سفره ی تو /برگ برات کربلا عنایتی به حال عاشقا کن با یه نگاه راه حرم رو وا کن بیا و با اون دستای کوچیکت رقیه جان برا فرج دعا کن رقیه جان برا فرج دعا کن۴ *روضه حضرت رقیه سلام الله علیها* بند اول: بلا آوردن سر تو / تو کوفه و شام بلا شامیا مانعت شدن/ تا نرسی به کربلا چه زجری تو کشیدی از حرمله بسته بودن دستاتو با سلسله یه کاری کن برای جامونده ها آخه خودت جاموندی از قافله بند دوم: کنار سفرت میشینم / برا تو گریه میکنم خار مغیلان میبینم / براتو گریه میکنم چشام مثه ابر بهار میباره مرهمی رو زخمای پات بذاره آتیش میگیرم تا میگه روضه خون: *طفل سه ساله که زدن نداره* *حضرت رقیه و حضرت زینب سلام الله علیهما* برات بمیرم عمه جون/ یه روزه قامت خمید قبل از تو بین اهلبیت/ هیشکی اسارت نکشید برام سپر شدی با حال خسته هم قلب تو هم سر تو شکسته سهم غذاتو هم به من میدادی که میخونی نمازتو نشسته ............................. چیزی سرم نیومده / گریه نکن برای من ببین دیگه نمیسوزه / آبله های پای من بابامو میخوام اگه دلغمینم بگو کجاس عموی نازنینم پهلوم اگر شکسته گریه نکن نمیتونم که اشکاتو ببینم ........................ روضه این شبام شده/ من الذی ایتمنی اگر کبوده تن من/ تو هم کبودتر از منی همراه قافله منو آوردی به جای من تو تازیونه خوردی سر مزار بابا یاد من باش اگه منو تا کربلا نبردی *حضرت رقیه و حضرت ام کلثوم سلام الله علیهما* عمه ی مهربون من / بلا کشیدی این سفر شبیه عمه زینبم / تو هم برام شدی سپر مراقب من و یتیما بودی تن تو هم شده پر از کبودی سر کی بود از روی نیزه افتاد با سنگ اون پیرزن یهودی ............ عمه برام گریه نکن/ به قلب من تاب بده من تشنه و گرسنه ام / یه کم به من آب بده توو مهربونی هیچی کم نذاشتی تو این مسیر خیلی هوامو داشتی هرشبی که آب و غذا میدادن سهمتو واسه من کنار گذاشتی .............. من ذره ذره آب میشم/ دیگه به لب رسیده جون اگر که بابامو دیدی / سلاممو بش برسون نگو بهش از پای پر آبله از دست و پای بسته با سلسله بگو رقیه خیلی خوبه حالش نگو که سیلی خوردم از حرمله *حضرت رقیه و خواهرش نوعروس حضرت قاسم علیهم السلام* خواهر من گریه نکن / آه نکش تو از جگر ایشالا قاسمت میاد/ همراه بابا از سفر تو نوعروسی با لباس پاره!! گریه برا تو خوبیت نداره غصه نخور گوشواره هاتو بردن قاسم میاد بازم برات میاره .......... خوب میدونم خیلی دلت / برای اون تنگ شده بگو که دست و صورتت /چرا با خون رنگ شده ببین شبیه عمه قدکمونم از غصه ها به لب رسیده جونم منو حلال کن که دارم می میرم سلامتو به بابا میرسونم .......... حق داری ای خواهرمن/ اگه بمیری از غمش چی اومده بود به سرش/ یه بار رو نیزه دیدمش شوهر تو مثل عمو رشیده رو نیزه ها عجب قدی کشیده وقتی تو رو با کعب نی میزدن با چشم خون ازون بالا میدیده *حضرت رقیه وحضرت سکینه سلام الله علیهما* از سوز اشک و ناله هام/ آب دل سنگ میشه می میرم اما دل من/ برای تو تنگ میشه تو این مسیر چقد بلا کشیدیم رو نیزه ها سر بابا رو دیدیم با دست بسته روی خار صحرا با پای پر آبله می دویدیم ............ تو بودی گفته به عمو / خشکه لبای خواهرم عمو که رفت آب بیاره/ دیگه نیومد به حرم بگو به من رفته کجا عموجون خالیه جات تو خیمه ها عموجون بگو رقیه دیگه آب نمیخواد از علقمه خودت بیا عموجون .............. خوب میدونم سکینه جون /برا تو سخته اسیری با دستای تو سلسله / منو تو آغوش می گیری صورت تو شبیه من کبوده این یادگار کوچه ی یهوده چه انتقامی از ماها گرفتن آخه مگه گناه ما چی بوده ....... و روضه یکی بیاد به من بگه / داداش بزرگترم کجاس اونکه منو بغل میکرد / علیه اکبرم کجاس لیلا مگه دیگه پسر نداره تا سرمو رو شونه هاش بذاره اگه داداش علی اکبرو دیدین بگید برام یه گوشواره بیاره ............. اگه داداشم میومد / رقیه سیلی نمیخورد کسی منو نمیزد و / رو خار صحرا نمی برد میگن موذن حرم رو کشتن داداش علیه اکبرم رو کشتن رقیه رو غریب گیر آوردن همونا که برادرم رو کشتن ............... لیلا با گریه میخونه / فقطعوه بالسیوف دل مارو میسوزونه/ فقطعوه بالسیوف داغ جوون قاتل لیلا شده میگه علیم اربا اربا شده تنش رو توی یک عبا آوردن که قتلگاهش همه صحرا شده ✍ 👇
. و روضه یکی به من خبر بده / داداش علی اصغر کجاس چند روزیه ندیدمش/ گمونم اون پیش باباس تنگه دلم براش خدا میدونه منو جدا کرده ازش زمونه میخوام بغل بگیرمش دوباره کاشکی یکی منو بش برسونه .............. بگید چرا مادرمون / اصلا آروم نمیگیره یکی به دادش برسه /از غصه داره میمیره دلشوره هام فقط برا ربابه همیشه جاش به زیر آفتابه لطمه و سینه میزنه برا چی یکی بگیره دستشو ثوابه ........... ازشاخه چيد حرمله/غنچه پر پر منو به جاى آب تير زد/گلوى اصغر منو تموم این روضه ها رو شنیدم برا علی آه از جیگر کشیدم دیدم به روی نیزه ها سرش رو ولی تیر سه شعبه رو ندیدم جواب های پیشنهادی: واویلتا واویلتا واویلا رقیه یا رقیه یا رقیه امون امون امون ازین غریبی ✍ 👇
Shab03Moharram1402[02].mp3
25.34M
🎙 رو نیزه از رقیه دور بودی () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 ۱۴۰۲ سلام بابای‌ خسته‌ام، چه خوب شد آخر اومدی جامونده پیکرت کجا؟ چی شد که با سر اومدی؟ باباجون باباجون اون که شبیه مادرت، نشسته روبروت منم لبای من خونی میشه، هر جا رو بوسه می‌زنم باباجون باباجون گلایه‌ای نیست، همه چی خوبه فقط دلم برا تو آشوبه زخمای رو لبت برا چوبه رو نیزه از رقیه دور بودی می دیدمت، یه پارچه نور بودی راسته که میگن تو تنور بودی؟ تو رو خدا منو ببر بابا غصم شده چرا باهام، یه چادر اضافی نیس موهای رو سرم دیگه، اونقدی که ببافی نیس خودت که می‌بینی مثل مادربزرگ شده، از همه بیشتر این نوه از بس که سیلی زدنم، گوشم دیگه نمیشنوه خودت که می‌بینی از غصه طاقتم دیگه طاقه ببین گلت شکسته از ساقه از شبی که افتادم از ناقه بذار نگم چرا چشام تاره بذار نگم چی شده گوشواره رو میگیرم با آستین پاره تو رو خدا منو ببر بابا شاعر: محمد رسولی✍ نغمه پرداز : مهدی زنگنه🎼 .
. بر درد تنهایی دچارم ای نگارم پایان ندارد انتظارم ای نگارم پاییزی ام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم خواب مرا فکر وصال از من گرفته هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود ای رحمت پروردگارم ای نگارم می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقت سخت احتضارم ای نگارم مثل همیشه آخر کارم، خودم را دست رقیه می سپارم ای نگارم ** کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم بابا بیا امشب کنارم ای نگارم دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه کم سو شده چشمان تارم ای نگارم بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم ✍ .
. ؛ بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین سینه‌زن‌ها یا ز نسل جون یا که قنبرند! خیر دیده قرن‌ها ایل و تبارم با حسین من گنهکارم! قبول! اما می‌آیم روضه‌اش شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین هرکجا که می‌روم مردم سلامم می‌کنند پیش مردم این‌همه بااعتبارم با حسین! کربلا یعنی هرآنجا که سلامش می‌کنند! السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین روضه رفتن‌های ما تجدید بیعت کردن است روضه روضه دستِ بیعت می‌فشارم با حسین حاجت من را نداده! ناز شصتش که نداد بهر حاجت‌ها مگر من‌کار دارم با حسین؟! دوست دارم مرگ را، چون‌ وقت مرگم می‌رسد کیف دارد لحظه‌های احتضارم با حسین اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین من فقط سر را به سجده می‌گذارم با حسین ** دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بی‌کس است آمدم در روضه‌اش حالا ببارم با حسین #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
. ، ، سلام الله علیها سلام بابا من از این جهان فقط تو رو میخوام بابا سرِ تو بزار تو رویه این پاهام بابا.. شده گلشن شبِ ویرونه با دستِ تو شده روشن چه خوبه گرفتی باز سراغی هم از من.. کتک خوردم نبودی پیشم بابا هزار دفعه مُردم بسکه سیلی خورده صورتم چه پژمُردم.. کتک خوردم... دستای زجر و نگم...چقد بابا سنگین بود منو زدن روی نِی...دیدم عمو غمگین بود یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی... لالا لالا به روی پاهای من بخواب بابا حالا صورتت چرا خونین شده گل زهرا.. فدای تو بگو کی بریده اینطوری رگای تو بمیره رقیه واسه ی غمای تو.. پر از خونه موهای تو بابایی چقد پریشونه منو هم ببر که دخترت نمی تونه.. پر از خونه... نمی تونم بی بابام...زنده بمونم اینجا ببین قد من شده...شبیه بی بی زهرا یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی... .👇
♦️نَمی از دریای کرامات حضرت سیدتنا و مولاتنا رقيه بنت الحسین "علیهماالسلام"... افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلام‌الله‌علیها" اینگونه نقل کرده‌اند: وقتی که خانه‌هاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مي‌نمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت. بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي مي‌شد. او را نزد پزشك معالج مي‌بردند، بعد از معاينه مي‌گويد: بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر مي‌باشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد. 🔻صاحب خانه مي‌گويد: همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانه‌ام را به تو تقديم مي‌كنم. مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است. همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم. گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليه السلام شدي! گفتم از كجا مي‌داني؟ 🔻زن جواب داد: من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش مي‌شدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت: ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است. اَبلغِي سَلامي الى زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ حُسَين 🔹 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد! گفتم: شما كه هستيد؟ آن دختر گفت: اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِ السَّلَام 🔹من رقيّه دختر امام حسين عليه‌السلام هستم. 📚کرامات السیدة الرقیة علیهاالسلام ص ٨ ✍كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم...
AUD-20210909-WA0035.mp3
4.53M
🕯🥀🍂 🥀 ❇️ نوآهنگ| غریبونه 🌴 دارم میرم ازاین ویرونه 🥀 دیگه سراومده پیمونه 🕯 حال منو خدا میدونه 🎙 علی فانی ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان
بابا نوای قرآن تو.mp3
2.14M
شماره 723 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ بابا نوای قرآنه تو به،دلم چه میشینه بابا کجای این ویرونه ای،چِشَم نمیبینه بابا شبیه تو دخترتم،غریب و مظلومه بابا سرت روی دامنمه،دلم چه آرومه خیلی از این زمونه دلگیرم توی سه سالگی زمین گیرم منم شبیه مادرت پیرم بسکه لگد زدن به من اینا جونی ندارم افتادم از پا تیر میکِشه پهلوی من بابا ▪️بابا حسین بابا حسین بابا ▪️مَن الذی ایتمنی بابا بابا هر جا تورو صدا زدم،فقط کتک خوردم بابا منو ببر پیش خودت،دیگه کم آوردم بابا نبودی اون شبی که از،رو ناقه افتادم بابا نبودی زیر دست و پا،رفتم و جون دادم دیدی چقدر بد دهنن بابا دیدی سرم داد میزنن بابا حرمتمونو میشکنن بابا بی حرمتی کارشونه بابا هر جا گرفتم بهونه بابا زدن به من تازیونه بابا ▪️بابا حسین بابا حسین بابا ▪️مَن الذی ایتمنی بابا بابا توام ترک خورده لبات،مثه لبای من بابا لخته شده خون تو چشات،مثه چشای‌ من بابا سوخته توام موی سرت،مثه موهای من بابا کی پا گذاشته رو سرت،بگو برای من کجا بودی بابا سرت سوخته گونه و چشمای ترت سوخته رگهای زیر حنجرت سوخته ببین بابا که معجرم سوخته ببین بابا چشم ترم سوخته ببین تمومه پیکرم سوخته ▪️بابا حسین بابا حسین بابا ▪️مَن الذی ایتمنی بابا شاعر: امیرحسین سلطانی هشتک کانال حذف نشود ❌
چقدر می گفتی که منو.mp3
2.15M
شماره 724 ◾️◾️◾️◾️◾️ چقدر میگفتی منو میندازی یاد مادرم برام دعا میکردی که پیر شی الهی دخترم نشسته میخوابم یه ماهه که با پهلوی شکسته میخوابم چشام وَرم داره یه ماهه با چشای نیمه بسته میخوابم تبم نمی اُفته یه ماهه اسمت از روی لبم نمی افته یعنی عمو عباس دیگه به یاد عمه زینبم نمی افته؟ ▪️بابا حسین من، من الّذی أیتمنی بابا حسین من سخته که بابا باشه و تو بغلش جات نده بگو به دختر یزید به ماها خیرات نده شال رو دوشم سوخت گوشواره مو یکی کشید لاله ی گوشم سوخت خبر داری بابا لباسی که دلم میخواست برات بپوشم سوخت تنم که اب میره پاهام ورم که میکنه دوباره خواب میره کنار سر نیزه ت رباب بخاطر تو زیره آفتاب میره ▪️بابا حسین من، من الّذی أیتمنی بابا حسین من گشواره هام پیدا بشه صبح به بازار میبرم گوشواره هامو میفروشم کفن براتو میخرم برات بمیرم من نشد یه مجلس عزا برات بگیرم من دلم بغل میخواد تو بغل کسی به غیره تو نمیرم من مگه امون میده با خیزرون یزید لبِ تو رو نشون میده اخه چطور میشه گرسنته ولی سره توی بوی نون میده ▪️بابا حسین من، من الّذی أیتمنی بابا حسین من شاعران: محمدصادق باقی زاده امیرحسین ثابتی هشتک کانال حذف نشود ❌
648001b5bdf59b13b0226afbacf71af1.mp3
8.51M
خوش اومدی تو از سفر بابا خوش اومدی تو از سفر بابا تورو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی دیگه تمومه گریه و زاری تمومه این شبای بیداری اخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی نذار بازم بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا بابایی نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مردم به خاطر تو طاقت آوردم بابا بابایی بیابونا نمیره از یادم تو راه کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم رو نیزه بودی سه سالتو چقدر دادن آزار گوشای خونیمو دیدی انگار بذار بگم چی شد توی بازار رو نیزه بودی مارو بهم دیگه نشون میدن به زور النگوهامو دزدیدن بابا نامحرما منو دیدن
4.28M
دقت کنید برای آن عزیزان که درخواست گریز دارند خیلی مهم 🎤جناب استاد پیرزاده🎧
کنارِ قدم های جابـــر؛ سویِ نینوا رهسپـاریـم…●♪♫ ستون های این جــاده را ما؛ به شوقِ حـــرم، می شمــاریم●♪♫ کنارِ قدم های جابــر؛ سویِ نینوا رهسپاریــم…●♪♫ ستون های این جـاده را ما؛ به شوقِ حــرم، می شمـاریم●♪♫ شبیه رباب وُ سُکَینه؛ برای شما، بیقــراریم…●♪♫ از این سختی وُ دوریِ راه؛ به شوقِ تو، باکی نداریم!●♪♫ شبیه رباب وُ سُکَینه؛ برای شما، بیقــراریــم…●♪♫ از این سختی وُ دوریِ راه؛ به شوقِ تو، باکی نداریم!●♪♫ فداییه زینب…●♪♫ پُر از شـور وُ عشقیم…●♪♫ فداییه زینب…●♪♫ پُر از شـــور وُ عشقیـــم…●♪♫ اگر که خدا خواست؛ به زودی دمشقیم!●♪♫ لبیکَ یابن الزهرا… یابن الزهرا… یابن الزهرا…●♪♫ لبیکَ یابن الزهرا… یابن الزهرا… یابن الزهرا…●♪♫ لبیکَ یابن الزهرا… یابن الزهرا… یابن الزهرا…●♪♫ لبیکَ یابن الزهرا… یابن الزهرا… یابن الزهرا…●♪♫ شعر : محسن رضوانی قَطَعنا اِلیک الصَحــاری●♪♫ اَلا یا اَمیـر الفُـراتی●♪♫ اَضِفنا فَانا ضیوفک●♪♫ اضِف هولاء المُشاة●♪♫ قَطَعنا اِلیک الصَحاری●♪♫ اَلا یا اَمیر الفُراتی●♪♫ اَضِفنا فَانا ضیوفک●♪♫ اضِف هولاء المُشاة●♪♫