السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین رسول یا سیده تنها و مولا تنا انا توجهنا وستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدین حاجاتنا یا وجیهتا عند الله اشفعی لنا عند الله......
به سمت زهــرا تا به ســــر دویدم من
آتیــــش جلــوتر بود دیر رسیـــدم من
بیـــن در و دیــوار فاطمـــه پـرپـر شــد
دیــدم که قـــرآنــم بـدون کــوثــر شــد
زهــرای مظلــــــومه(۴)
میــونِ اون آتیش محشـــر کبـــریٰ بود
نــوای "یا مهــــدی" رو لب زهــــرا بود
امان از اون وقتی که در به روش افتاد
نالهٔ زهــــرا داشت عرشو تکون می داد
زهــرای مظلــــــومه(۴)
می دید منـــو بردن با دستـــای بسته
دنبـال من بود با پهلـــــوی بشکســـته
چشمـــامو بستـــم تا روی زمین افتاد
غــلاف شمشیــــر و نمــی برم از یــاد
زهـــرای مظلـــــومه(۴)
کاش بجای دستام چشامو می بسـتن
نمی دیدم وقتی بازوشو میشکـســتن
این همه بی رحمی جون به لبـــم آورد
وقتی به جای من زهرا کتک می خورد
زهــرای مظلــــومه(۴)
جـــوون بیمـــارم قصـــد سفـــر داره
نشــونیـــاش امـــا رو در و دیـــواره
میـــره ولــی از این دشمنــــا بیــزاره
سینـــهٔ مجروحش زخمـــــیِ مسماره
زهــرای مظلــــومه(۴)
میگه خـــداحافــظ علــی حـــلالم کن
نبینـم اشکـــاتو رحمــی به حـــالم کن
نــذار دل زینــب بگیـــــــره از غصـــه
یا حسنــم بی من بمیــــــره از غصـــه
مـــراقب اشـک نور دو عیــــنـــم باش
شبــا به فکــــر آب برا حــسینـــم باش
دم دمای آخر بیبیِ؛ خانم صدا زد : زینبم،دخترم بیا.....آخه مادرِ...میخواد از الان فضا رو براش آماده کنه...اگه از الان آماده نکنه،زینب کربلا جون میده...
یه بقچهای کنار گذاشتم... بقچه رو برام بیار.گفت: چشم مادر.بقچه رو آورد جلو مادر گذاشت... گفت: دخترم خودت بازش کن...
با اون دستهای کوچولوش بقچه رو بازکرد...تا بازکرد دید سه تا کفن میونشه...
اول کفن مالِ خودمه... دوم کفن مالِ باباته...
سومی مالِ حسنه....زدن زیر گریه هم مادر فهمیده،هم زینب... مادر داره روضه میخونه... ای بی کفن حسین...
صدا زد نگران نباش...برا حسینم یه پیراهن کنار گذاشتم.... با دستهای خودم بافتم....
زینب این پیراهن باشه... روز آخر ازطرف من زیر گلوی حسین رو ببوس، پیراهنو تنش کن....
زینب گفت چشم مادر... به وصیت مادر باید عمل کنه....تا حسین اومد بره میدون صدا زد یابن زهرا ...مهلا مهلا....یه مرتبه حسین برگشت،چیه خواهرم؟
صدازد:مادرم وصیت کرده گفت پیراهن رو به تو بدم ....زیر گلوی تورو بوسه بزنم....از طرف مادر میخوام ببوسم....از طرف مادر بوسه زد...هنوز به دلِ زینبه از طرف خودش یه بوسه به گلوی حسین بزنه....
*فهمیدی چی شد؟!*
چند لحظه بیشتر نگذشت اومد تو گودال نیزه هارو کنار زد، بذار از طرف خودم ببوسمت ...اما یه نگاه کرد دید سر نداره....همه دیدن زینب خم شد... لبهاشو گذاشت به رگها....یاحسین....یا اباعبدالله....یا اباعبدالله....شب آخر فاطمیه از قدیم رسم بوده درِ خونه ی باب الحوائج ابالفضل العباس علیه السلام میرن...فقط یه جمله عرض کنم امام زمان بیان...فرمودند هرجا نام عموم عباس برده شه میام....خیلی عباس حضرت زهرا رو دوست داره...کشته مرده ی اسم فاطمه ست...
میگه هروقت با اباعبدالله تو کوچههای بنی هاشم قدم میزدم، میدیدم اباعبدالله رو زمین میشینه ناله میزنه...ادبِ عباس اجازه نمیده بپرسه چیه؟ اما یه بار فرمود: چرا تو کوچه این نقطه میرسی رو زمین میشینی؟ چه خبر شده اینجا ؟گفت عباسم دست رو دلم نذار....تازه حسین که ندیده....
علامه حسن زاده آملی میفرمودند: هروقت امام حسن از این کوچه رد میشد، رو زمین میشینه دستاشو رو سرش میذاره... خودم دیدم که مادر رو زمین افتاد.....
همش میگفت: حسین! ایشالله یه روزی منم مثل مادر تو بشم...
مثل فاطمه هم شد. تاابیعبدالله اومد.... راوی میگه دیدم وسط میدان روز زمین افتاد حسین.... یه شیئ رو برداشت هی میبوسه به چشماش میذاره.... گفتم نکنه قران پیدا کرده. یه نگاه کردم دیدم دستهای قلم شده عباسه... گفت:حسین جان اگه دستای مادرت رو با غلاف زدن منم دستای منم فدایی برا مادرت باشه.... اگه تو کوچه سیلی به صورت مادرت زدن...چشمای مادرت سرخ شد... به چشمای منم تیر زدن... چشمای منم پُرِ خون شده حسین جان....آی حسین.... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
بتاب اى مه تو بر کاشانه من
که تاریک است امشب خانه من
بتاب اى مه که بینم روى نیلى
بشویم در دل شب جاى سیلى
بتاب اى مه که تا با قلب خسته
دهم من غسل ، پهلوى شکسته
بتاب اى مه که شُویم من شبانه
ز اشک دیده ، جاى تازیانه
بتاب اى مه که تا کلثوم و زینب
ببیند روى مادر در دل شب
بتاب اى مه حسن مادر ندارد
حسین من کسى بر سر ندارد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
بتاب اى مه گلستانم خزان شد
به زیر خاک ، زهراى جوان شد
نسرین:
میرزاوند🍂🍁🍂
نوحه حضرت زهراس
زمینه
حاج نریمان پناهی
😭😭
به سمت زهرا از
حجره دویدم من
عدو جلوتر بود
دیر رسیدم من
فاطمه افتاد و
ناله کشیدم من
لگد به پهلوش خورد
دیر رسیدم من
صدایی از بینِ
شعله شنیدم من
سینه ی زهرا سوخت
دیر رسیدم من
دود فراگیر بود
خوب ندیدم من
محسنِ من سقط شد
دیر رسیدم من
رو بدنِ زهرا
عبا کشیدم من
فاطمه از حال رفت
دیر رسیدم من
صدای سیلی از
کوچه شنیدم من
چشم ، پر از خون شد
دیر رسیدم من ...
به سمت گودال از
خیمه دویدم من ؛
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
نعره کشیدم من
سرِ تورو بردند
دیر رسیدم من
خستگی از بدنت می ریزه
داره نیزه به تنت می ریزه
مگه چی گفتی عدو سنگت زد
داره خون از دهنت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🍂🍁🍂
🏴#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی امیر برومند
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حدیثی میگم من ازکلامہ
حضرت هادی که خیلی نابہ
زائر عبدالعظیم توی رِی
جزء زوار الحسین حسابہ
وسط صحنش
دل هوایی میشہ،نینوایی میشہ،کربلایی میشـــــــہٓ
وسط صحنش
دل کنار حسینہ،در جوارِ حسینہ،بیقرار حسینـــــــہٓ
در مقامش دختر ،یارِ امامش بوده
هم کلامش بوده در پناهِ لطفِ مستدامش بوده
از فقیهان بوده ،اهل ایمان بوده
ولی برحقِ نور یزدان بوده
مولا یا عبدالعظیم...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وسط جنگ اُحُد تو میدون
اونی که خسته نشد یه لحظه
وکناره مرتضی می جنگید
کسی نیست به جزجناب حمزه
حضرت حمزه
افتخاره نبی شد آخه یاره نبی شد جان نثار نبی شد
حضرت حمزه
غرق نور خداشد،واسه مولا فداشد،سیدالشهداشد
درمقام شهدا که کاشف الکرباتہ
فاعل الخیراتہ یاورپیغمبر اکثر اوقاتہ
ازدلیران بوده،مرد میدان بوده
طبق حرف معصوم شیر غُران بوده. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🏴#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🏴 #حضرت_حمزه
🏴#روضه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شاعر : محمد فردوسی
464.2K
.
#پانزدهم_شوال10
#شهادت_حضرت_حمزه علیه_السلام
💠🔹🔹💠
تسلیت، یا مهدی، شد داغ قلبت تازه
شدی تو عزادار بهر عمویت حمزه
رفتی سوی مدینه
با اشک و آه سینه
مهدی آجرک الله
یا
یا مهدی جان تسلیت
🖤🕊
از چه هند ملعون، سینه اش را دریده
انگشتان او را با چه جرمی، بُریده
مثلِه شده تن او
ازکینه های عدو
مهدی آجرک الله
یا
یا مهدی جان تسلیت
🖤🕊
حاضر شد پیغمبر با اشک خون گنارش
شکر حق عبایش اینجا آمد به کارش
پوشانده شد پیکرش
تا نبیند خواهرش
مهدی آجرک الله
یا
یا مهدی جان تسلیت
🖤🕊
یک عبا مدینه به کار حمزه آمد
کربلا هم آمد به کار شبه احمد
پیکر ارباً اربا
چیده شد روی عبا
مهدی آجرک الله
یا
یا مهدی جان تسلیت
🖤🕊
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍
بانوای#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداح اهل بیت ع🎧
#استاد_حاج
#پیرزاده🎤🎤
.
#نوحه
#حضرت_حمزه(ع)
#سبک_آتش_گرفته_خانه_ام
غوغا بپا شد در احد یارسول الله
حمزه عمویت کشته شدیارسوال الله
واویلتا واویلتا آه واویلا4بار
ذوبین به پهلویش زدند. یارسول الله
خنجر سر و رویش زدند یارسول الله
واویلتا
مثله شده اعضای او یارسول الله
پوشان تو سرتاپای او. یارسوالله
واویلتا
عبابکش برپیکرش یارسول الله
مثله نبیندخواهرش یارسول الله
واویلتا
این داغدیده خواهرش یارسول الله
ترسم دهدجان دربرش یارسول الله
واویلتا
بیا زیثرب کربلا یا رسول الله
بنگرحسینت سرجدا یارسول الله
واویلتا
قامت کمان با اشک وآه. یارسول الله
زینب رسیده قتله گاه یارسول الله
واویلتا
#عبدالحسین_محبی
..................
.
#زنجیرزنی
#شب_سوم_محرم
#نوحه_حضرت_رقیه(س)
#سبک_آتش_گرفته_خانه ام
ای همسفرخوش آمدی ای پدرجانم
ببریده سر خوش آمدی ای پدرجانم
یا ابتا یا ابتا باباحسین جان۴بار
ببریده حنجر آمدی ای پدرجانم
از تن جدا سر آمدی ای پدرجانم
یا ابتا یا ابتا
کی حنجر خشکت درید ای پدرجانم
رویت بخاک وخون کشید ای پدرجانم
یا ابتا یا ابتا
کی کرده طفلت را یتیم ای پدرجانم
بنشانده بر سوگ عظیم ای پدرجانم
یاابتا یاابتا
ازناقه شب افتاده ام ای پدرجانم
تنهابه صحرامانده ام ای پدرجانم
یاابتایاابتا
دویدم پی قافله ای پدرجانم
پایم شده پر آبله ای پدرجانم
یاابتایاابتا
زدخصم وحشیانه ام ای پدرجانم
سیلی و تازیانه ام ای پدرجانم
یاابتایاابتا
زجر اسارت دیده ام ای پدرجانم
دل ازجهان ببریده ام ای پدرجانم
یاابتایاابتا
بی تو نخواهم جان دگر ای پدرجانم
امشب مرا با خود ببر ای پدرجانم
یا ابتا یا ابتا...
#عبدالحسین_محبی
..................
.
#زنجبر_زنی
#شب_دهم_محرم
#نوحه_شب_عاشورای_حسینی(ع)
#سبک_آتش_گرفته_خانه ام
امشب شب جانبازی عاشقان آمد
هنگام سر افرازی عاشقان آمد
واویلتا واویلتا آه وواویلا۴بار
وای العش وای العطش ازحرم برپاست
اصغربه خیمه کرده غش درحرم غوغاست
واویلتا
امشب بپاازخیمه ها صوت قرآن است
فردا شود ذبح عظیم عیدقربان است
واویلتا
از بی وفایی دم زند حسین زهرا
ناله ز اشک غم زند زینب کبری
وا ویلتا
اف ن لک من خلیلی برتوای دنیا
حسین به کربلاشود سرجدافردا
واویلتا
جدانگرددازحسین یک امشب زینب
فردازداغش میشود جان بلب زینب
واویلتا
غم امشب آورده هجوم بردل زینب
آخرشود داغ حسین قاتل زینب
واویلتا
زینب اسارت میرود آه وواویلا
براو جسارت میشود آه وواویلا
واویلنا
#عبدالحسین_محبی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها