eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
360 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد آتش شوقم میکشد شعله این نوا میل بر نینوا دارد میروم بینم در کجا عباس ناله و بانگ وا اخا دارد میروم بینم در کجا صغری ماتم اصغر او به پا دارد میروم بینم در کجا زینب شکوه از شمر بی حیا دارد میروم بینم در کجا زینب گمشده ای در کربلا دارد میروم بینم در کجا لیلا ماتم شاه کربلا دارد میروم بینم در کجا قاسم جامه خونین بر تنش دارد میروم بینم در کجا اصغر تیر سه پیکان بر گلو دارد میروم بینم در کجا اکبر تیر سه شعبه بر دو چشم دارد میروم بینم در کجا لیلا از غم اکبر ناله ها دارد میروم بینم در کجا زینب ماتم عون و جعفرش دارد گل ستان من کربلا باشد شمع گلزارش داستان دارد زینب مضطر تا صف محشر به جگر داغ شش جوان دارد ام لیلا بین با غم و اندوه لاله سان داغ نوجوان دارد ام کلثوم بین با دل خسته داغ عباس و نوجوان دارد مادرقاسم با غم و حسرت نقل دامادی بر زبان دارد راس شاه دین بر سر نیزه آیه قرآن بر زبان دارد.
زمینه؛ مثل الامام، مثل الکعبه.mp3
1.57M
🔹مثل الامام مثل الکعبه🔹 زندگی بی اباعبدالله، نداره صفایی هر کسی که بشه عبدالله، می‌شه کربلایی با هروله به شوقِ کمال عشق اومده از خیمه سمت کعبه، با بال عشق اومده کم سن و ساله اما، دنبال عشق اومده نشون می‌ده اوج پرندگی‌شو هروله داره عشق و بندگی‌شو می‌خواد که بگذرونه پای کعبه یازدهمین بهار زندگی‌شو «مثل الامام، مثل الکعبه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زندگی بی اباعبدالله، زندگی نمی‌شه هر کسی که بشه عبدالله، حسین زندگیشه به قلب ظلمت زده با چهرۀ سپیدش به استلام اومده با دستای رشیدش رسیده پابرهنه به کعبۀ امیدش از خیمه شد شبیه چشمه جاری دویده با امید جان‌نثاری کعبه گرفتار شیاطین شده اعوذ بالله... شده وقت یاری «مثل الامام، مثل الکعبه» شاعر: رضا خورشیدی فرد
. (ع) حلقه زده دست غربت به پای من یابن الزهرا مولا مسلم غریب است بسته خزان سنگ محنت به پای من ورد لبم جانا امن یجیب است من یار ندارم_غمخوار ندارم راهی به سیر_گلزار ندارم سرگشته و حیرانم_در کوفه سرگردانم خون میچکدخون‌جگر ازلبهای‌عطشانم عهد و وفا بسته بار سفر امشب از کوفه میآید بوی جدایی قلب من خسته درد از ریا دارد نه محرم رازی نه آشنایی از کوفه یکسر_آید مکرر بانگ خیانت_الله اکبر دیشب‌دستان‌یاری_بامسلم‌غمگساری امشب‌تن رنجور من‌مجروح زخم‌کاری بازار شمشیر و تیر و سنان گرم است نخل وفاداری خشکیده امشب داد از دورنگی ها از بی وفایی ها من بی خبر هستم از حال زینب با قلب خسته_این دل شکسته صید طناب است_دستان بسته جا‌ مانده‌ام‌حسین‌جان_از کاروان‌یاران این‌جان ناقابل‌شود خون‌خدا راقربان منزل به منزل شد مرآت پیغمبر با حضرت لیلا رو سوی کوفه محمل به محمل شد شیرین زبان اصغر با زینب کبری رو سوی کوفه ترک سفر کن_عزمی دگر کن از شهر کوفه_مولا حذر کن داد از غم غریبی_فریاد از غم نصیبی نه‌مونسی نه‌همدمی‌نه یار و نه‌حبیبی از شهر مختار و از وادی هانی حرف از وفاداری آید نیاید دارد نسیم غم حرف از جفا بر لب یک نکهت از یاری آید نیاید در شور و شینم_فکر حسینم اشک «فرات» است_از هر دو عینم ذاکرالحسین 👇
. حر ریاحی علیه الرحمه_شب چهارم محرم: نعم الامیر نعم النصیر افتاده ام دستم بگیر دلدار من ای در خم گیسوی تو این دل اسیر تا که ببخشی تو مرا دعا میکنم سرو لب علقمه را صدا میکنم ضمانتم کن یا ابوفاضل شفاعتم کن یا ابوفاضل با چشم بسته با دلم خلوت نمودم قلبی شکسته با دلم خلوت نمودم محزون و خسته با دلم خلوت نمودم گفتی بیا گفتم کجا گفتی بهشت کربلا یارب‌من‌و این‌کوله‌بار،عصیان‌کجا این‌جا کجا غمزده رو به درگه خدا میکنم سرو لب علقمه را صدا میکنم ضمانتم کن یا ابوفاضل شفاغتم کن یا ابوفاضل ای وای من مولا اگر دستم نگیری از درگهت منما ردم نعم الامیری خاکم به سر زینب رود فردا اسیری بد کرده ام بد کرده ام راه تو را سد کرده ام غافل‌شدم یابن الکریم‌دست‌تو را رد کرده ام جان به ره دین خدا فدا میکنم سرو لب علقمه را صدا میکنم ضمانتم کن یا ابوفاضل شفاغتم کن یا ابو فاضل من را سکینه دخترت بخشیده یا نه؟ غمدیده زینب خواهرت بخشیده یا نه؟ آیا به حق مادرت بخشیده یا نه؟ شرمنده‌ام‌شرمنده‌ام_سر را به‌زیر‌ افکنده ام راهم بده راهم بده تو شاهی و من بنده ام حلقه ی این خانه کجا رها میکنم سرو لب علقمه را صدا میکنم ضمانتم کن یا ابوفاضل شفاعتم کن یا ابوفاضل یک رشته از بند قماط اصغرت من جانا بلا گردان رعنا اکبرت من مولا فدای ساقی آب آورت من حرم ولی حر حسین_آزاده ام در عالمین اذنم بده گردم فدا_ای مرتضی را نور عین اشک «فرات» از بصر و نوا میکنم سرو لب علقمه را صدا میکنم ضمانتم کن یا ابوفاضل شفاعتم کن یا ابوفاضل ذاکرالحسین 👇
6_144227340199263910.mp3
6.64M
🏴 🎤•| |• زینب مضطرم آمدم از حرم تا بگیرم اذن میدان ای برادرم کودکانم ببین چون طفل خوشه چین لطفی هی نازنین جان و جان مادرم من مورم و تو سلیمان جان خواهر را
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️ پنجم محرم عبدالله بن حسن(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم ♦️رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم ♦️رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی ♦️نشان حرمله و خولی و سنان بدهم ♦️دلم قرار ندارد در این قفس باید ♦️کبوتر دل خود را به آسمان بدهم ♦️عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو ♦️من آمدم که حسن را نشانتان بدهم ♦️عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است ♦️خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم ♦️سپر برای تو با سینه می شوم هیهات ♦️اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم ♦️مگر که زنده نباشم که در دل گودال ♦️اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم ♦️من آمدم که شوم حائل تو با عمه ♦️مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم ♦️عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان ♦️جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم ♦️کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم ♦️عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم ♦️صدای مرکب و نعل جدید می آید ♦️عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم ♦️فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر ♦️که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم ♦️عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش ♦️بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم ♦️برای آنکه جسارت به پیکرت نشود ♦️خودم لباس تنت را به این و آن بدهم ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شب‌های محرم حاجت روا بشید امشب شب پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری امشب هر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجته از امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن قربون غریبیش برم مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی روضه ی جانسوزی داره دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود مخصوصا عبدالله بن حسنو صدا زد خواهرم. زینبم مواظب عبدالله ام باش خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش. زینب جان این نانجیبها رحم ندارن. دیدی قاسمم شهید کردن علی اکبرم قطعه قطعه کردن ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن خواهرم اینا رحم ندارن.زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش دستهاش رو گذاشت توی دست عمه دستش به دست عمه جانش زینبه بالای تل زینبیه یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است. دور تا دور عمو رو گرفتن شمشیرها بالا میره پایین میاد دیگه طاقت نیاورد دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ، یاصاحب الزمان.. نانجیب تیر از کمان رها کرد... سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن. یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن. دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️ ۱۴۰۳/۳/۱۰
زمینه؛ رفیق امام حسینی.mp3
3.26M
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹رفیق امام حسینی🔹 من عبداللهم درسته نوجوونم، ولی پر از اراده قراره با رفیقم، عَمرو بن جناده مرد و مردونه بایستیم روبروی هر کسی بایسته روبروی امام تا یه روزی نوجوونا کربلاشونُ پیدا کنن و برن به سوی امام رفیق هر چی صمیمی بهتر رفیق یار دلِ آشوبه رفیق هر چقدم خوب باشه «رفیق امام حسینیش خوبه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هم‌عهدیم با هم رؤیامون بزرگه، رؤیامون قشنگه یکی‌مون شهید شد، دومی بجنگه تا به آخر نفسامون مثل مسلم بن عوسجه بشیم برای حبیب اون‌جوری که به حبیب گفت ما همون‌طور بگیم به هم «وَ اوصیکَ بِهذَا الغریب» رفیق، رفیقِ روز سخته رفیق، یه رزقِ که مکتوبه خدا، برا همه بنویسه «رفیق امام حسینیش خوبه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو قتلگاهم فدایی حسینم، فدایی امیرم من حاضرم تو این راه، هزار دفعه بمیرم من به آرزوم رسیدم آرزوی خوشِ «وَ الجهادَ فی سَبیلِ حسین» هر کسی بیاد تو این راه آخرش یه روز می‌رسه که می‌شه قتیل حسین رفیق، به یادتم این لحظه سرم، رو زانوی محبوبه رفیق، به همه ثابت کردیم «رفیق امام حسینیش خوبه» 📝
عبدُاللَّهَم من، عاشقِ آگاهِ مولا تاقت ندارم بشنوم من، آهِ مولا تیرِ سه شعبه خواهم و تیغِ بُرنده تا زود گردم کشته ی درگاهِ مولا بگذار ای عمه، عمو را یار باشم بگذار سر اُفتَد، به روی ماهِ مولا من بیم از کشته شدن هرگز ندارم خواهم شَوَم امروز خود خونخواهِ مولا بهتر که بعد از کشتنِ مولای مظلوم دیگر نباشد زنده عبداللهِ مولا یا عَمَّتی بگذَر ز من، دستم رها کن ممنونِ لطفت میشود، وَاللهِ مولا دستی که از دستانِ زینب در بیاید دانم جدا گردد، ولی در راهِ مولا ای عمه بنگر، نیزه ها دارند بدجور قصدِ تهاجم بر جلال و جاهِ مولا خواهند اینان آبرویش را بریزند ترسم کنون، خونِ گلویش را بریزند یارب مدد کن تا شوم یارِ عمویم در لحظه های سخت و دشوارِ عمویم این دست را پس من برای کِی بخواهم حالا سپر خواهد، منم یارِ عمویم سرعت بده بر پای من تا مَقتلِ او مهلت بده، گَردم مددکارِ عمویم گر لحظه ای دیر از پسِ کارش برآیم ترسم بسازد حرمله کارِ عمویم سرنیزه ها دارند، قلبش را نشانه افتاده با اَخنَس، سروکارِ عمویم این چکمه پوشانِ زنازاده، چه خواهند؟! از جسمِ نیمه جانِ خونبارِ عمویم هر نیزه ای دارید، سوی من ببارید تا من شوم نائل، به دیدارِ عمویم این دست، این سر، این گلو، این پیکرِ من پس دست بردارید از کارِ عمویم آه ای عموجان، من فدای حنجر تو چون چشمه، خون میریزد از روی و سر تو به به چه زیبا شد، که دستِ من جدا شد همچون عمو عباس، حقِ من اَدا شد تیرِ سه شعبه، قلبِ من را هم نشان رفت یک تیر، سوی دو هدف اینک رها شد حالا تنِ من، دوخته شد با عمویم پس عبد و مولا شد یکی، ترکِ دوتا شد دیدی بلوغِ عشقِ من را، عمه جانم! این یازده ساله، چه با عزت فدا شد شد خونِ عبدالله و ثارالله، دَرهَم خونِ سرم، آغشته با خونِ خدا شد ای وای من با چشمِ خود دیدم، عمویم..‌. عطشان و خون اَفشان، بزیرِ دست و پا شد یک چکمه پوش آمد بروی سینه ی او خنجر به روی حنجرِ مولای ما شد ای وایِ من، در پیشِ چشمِ مادر ما شد پشت و رو جسمش، ذبیحاًبالقفا شد همراهِ مادر آمده، با چشمِ گریان جدم رسول الله، با موی پریشان حاج محمودژولیده
4_5803368898505999596.mp3
1.8M
🌷🌷🌷 ✅بنداول رسیده شب یتیمه مجتبی(ع) مرغ دل داره یه بوم و دو هوا گاهی میره تو بقاع مدینه گاهی هم میره حریم نینوا 🌷 عبدالله بن الحسنه داروی دردای منه از لطفش و از کرمش همه جا حرف وسخنه 🌷 عبدالله یتیمه مجتبی (ع) عبدالله شهیدکربلا _ ✅بنددوم مثل بابا حسنش ماریه توی میدون نبرد محشریه اسمش عبدالله وعبدالحسین (ع) نعره هاو رجزاش حیدریه 🌷 یک نفری یه لشکره رزم آوره دلاوره حسین میگه برای من مثل علی اکبره 🌷 عبدالله یتیمه مجتبی (ع) عبدالله شهیدکربلا __ ✅بندسوم چشمش افتاده به لشکرو سپاه داره به عمه میگه باسوز و آه دستامو رها کنید تا من برم که عمو مو می کشن توقتلگاه جونم بره به جا عموم برم بشم فدا عموم دستم قلم بشه براش سرم بره برا عموم 🌷 عبدالله یتیمه مجتبی ع عبدالله شهیدکربلا 💠💠4⃣4⃣5⃣💠💠 .
4_6026124503979918140.mp3
1.13M
🔘🔘ا🔘🔘 ✅بنداول ای عمه رهایم کن تا من بروم میدان بنگر عمویم را در بین این همه عدوان در بین دشمنان عمو غریب است بی یارو یاور. و بی حبیب است واوویلا واویلا عمو حسین جان ✅بند دوم از خون عمو گشته مقتل شبیه دریا ۳ یک لشکر خون ریزو او یک تنه و تنها ۳ عمه ببین جبین او شکسته قاتل به روی سینه اش نشسته واویلا ۲ عمو حسین جان ✅بند سوم دیدم که عدو قصد جان عمویم دارد۳ از هر طرفی سویش شمشیر و سنان بارد ۳ بهرش سپر نمودم دست خود را کردم فدایش همه هست خود را واویلا ۲ عمو حسین جان 💠💠4⃣5⃣5⃣💠💠 .
. |⇦•امشب حرم آل علی.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد علی! ز عطش بی قراری علی! به تنت جان نداری علی! اشک مادرِ تو جاری علی! روی دست ربابی علی! چه کنم که بخوابی علی! در خیمه نمانده آبی «علی لای لای لالایی لالایی» از داخل گهوارهٔ خود با لب عطشان علی آمده میدان، علی آمده میدان فرمود: خدا آجرک الله حسین جان علی آمده میدان علی آمده میدان علی! برسد کاش عمویت علی! حرمله روبرویت علی! تیر آمد سوی گلویت زد و رگ های تو وا شد زد و سر از تن جدا شد چرا دیگر هلهله به پا شد «علی لای لای لالایی لالایی» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ (کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده) المُتَشَحِّطِ دَما (به خون تیپده) المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ( و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد) حالا باید بلند شه فَرَمٰاهُ حَرمَلةُ بنُ کاهِلِ الأسَدی سهم من همین دو بیت باشه شب هفتم این روضه شب باب الحوائجِ از اون روضه هایی که برا بعضیا مثل سید حیدر حلی ها ایجاد تشرف کرد به محضر امام زمان ، روضه شیرخواره ی حسینِ 🔻سه غم آمده بر دلم، هر سه یکبار حسین داره میگه 🔻سه بار پیاپی مصیبت کشیدم هم سه غم و هم سه تا مصیبت رو بشنو 🔻سه غم آمده بر دلم، هر سه یکبار 🔻سه بار پیاپی مصیبت کشیدم سه غم کدومه 🔻هم از حنجره تو هم از خواهر تو 🔻هم از مادر تو خجالت کشیدم حالا سه تا مصیبت رو گوش بده 🔻خودم قبر کندم.... فحفر بجفن سیفه 🔻...خودم دفن کردم 🔻خودم تیر را از گلوی تو کشیدم حسین...... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
3_4567890123996655.mp3
2.71M
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ المُتَشَحِّطِ دَما ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
4_5825568253019164269.mp3
10.17M
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ المُتَشَحِّطِ دَما المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیه ▪️آمدم خیمه تا وداع کنم، دیدم از داغ آب، می سوزی ▪️بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ المُتَشَحِّطِ دَما المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیه ▪️آمدم خیمه تا وداع کنم، دیدم از داغ آب، می سوزی ▪️بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی زبان حال ابی عبدالله و شیرخواره اش ها امروز روضه را من از زبان شعر بخونم ▪️کاش آبی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم... سکینه خواهر علی اصغره غروب تاسوعا، شب عاشورا که شد گفت سهمیه آب توخیمه ما بچه ها تمام شد با خودم گفتم می رم خیمه عمه جانم زینب هرجوری شده عمه جانم منو سیراب می کنه امان از دل زینب آهسته، مخفیانه وارد خیمه عمه جانم شدم یه صحنه ای دیدم دیگه خجالت کشیدم بگم تشنمه دیدم برادرم علی اصغرو عمه بغل گرفته هی زمین می نشینه هی بلند میشه هی میگه اِصبِر یَابنَ اَخی ▪️کاش ابی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم ▪️سعی کردم که وقت بردن تو ،چشم در چشم مادرت نشوم چقدر ای عبدالله خجالت کشیده ▪️پشت سر رانگاه کن پسرم .... بچه را بغل می کنی افق نگاهش می شه پشت سرش سرش اینجا می افته دیگه ها ▪️پشت سر رانکاه کن پسرم جلو خیمه ها رباب نشست ▪️به امید ی که خیمه برگردی و آمد و زیر آفتاب نشست دیگه کیا بارباب اومدند ▪️من که طاقت ندارم ای گل من ▪️که نگاهی کنم به پشت سرم ▪️لیک حس می کنم که امده اند ▪️جلوی خیمه ها زنان حرم حالا ببین زبان حال ... ▪️گرچه ای کودکم نمی بینم ،ذره ای رحم در دل اعداء ▪️شاید این دفعه وضع فرق کند ،کودک من توکلت به خدا ▪️به رخ کودکم نگاه کنید،رنگ دیگر به روی طفلم نیست ▪️کوفیان اِرحَموا بِهٰذَا الطّفل، قطره ای هم برای او کافیست علی اصغرم ، ▪️وقتی می آمدیم خواهر تو .... این سکینه چند بار اشک ابی عبدالله را درآورده: یکیش مال همینجاست. یکیش مال وداعه همه را ساکت کرد دید مرکبش حرکت نمی کند سکینه گفت بابا پیاده شو می دونم اگر بری بر نمی گردی یکی هم مال گوداله یکی هم مال مجلس یزیده هاااا یه دونشو من امروز بگم ▪️وقتی می آمدیم خواهر تو با نگاهش مرا معذب کرد ▪️تا تو برگردی و بخوابی باز، عمه گهواره را مرتب کرد ▪️تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم اضطراب را بدهم ▪️عمه با من علی.... ▪️عمه با من علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم یکی دو بندشو بخونم و تقدیم کنم ▪️این گلو مثل ساقه ی گل بود ▪️قطع کردنش تبر نیاز نداشت ▪️ کس نپرسید ز حرمله این طفل ▪️به سه شعبه دگر نیاز نداشت اینجا ابی عبدالله به تعبیر ما، مستأصَل شد موند چکار کنه لذا برای تنها شهیدی که از آسمان ، برا ابی عبدالله هاتفی ندا داد ، علی اصغره چرا آقا یه لحظه موند چکار کنه ▪️ آه تصمیم واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود یه لحظه دید اگر تیر رو از گلو بکشه، سر جدا میشه اگر تیر را از گلو نکشه ، بچه نمی تواند نفس بکشد ▪️آه تصمیم واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود ▪️تیر را ازجلو اگر بکشد ترسم این است که سر جدا بشود حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی
Mahmood Karimi - Abalfazle Bavafa (320).mp3
8.96M
🖤🖤 نوحه ابوالفضل با وفا علمدار لشکرم🖤🖤 محمود کریمی ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── ابالفضلِ با وفا؛ علمدار لشکرم ●♪♫ مه هاشمی نسب؛ امیرِ دلاورم ●♪♫ شاه با وفایی و شهید کربلایی و شاهدِ بزمِ مایی و ●♪♫ شمعِ خدا نمایی و شورش سینه هایی؛ یا ابالفضل… ابالفضل… ●♪♫ ابالفضلِ با وفا؛ علمدار لشکرم ●♪♫ مه هاشمی نسب؛ امیرِ دلاورم ●♪♫ چشمِ دلگشایی و ●♪♫ چشمه ی نینوایی و بارش نوحه هایی و… ●♪♫ چهره ی دلربایی و ●♪♫ چاره ی درد مایی و برق شیر گیری و ●♪♫ بنده بی نظیری و به عاشقان امیری و ●♪♫ مرادِ هر فقیری و بیرق این مسیری؛ یا ابالفضل… ابالفضل… ●♪♫ ابالفضلِ با وفا؛ علمدار لشکرم ●♪♫ مه هاشمی نسب؛ امیرِ دلاورم ●♪♫ شور آسمانی و شبه ستارگانی و ●♪♫ شرار عاشقانی و شمعِ فرشتگانی؛ یا ابالفضل… ابالفضل… ●♪♫ نور خیمه گاهی و یک نفره سپاهی و ●♪♫ به خواهرت پناهی و ●♪♫ صلابتِ نگاهی و به عرش؛ تکیه گاهی؛ یا ابالفضل ابالفضل ●♪♫ ابالفضلِ با وفا؛ علمدار لشکرم ●♪♫ مه هاشمی نسب؛ امیرِ دلاورم ●♪♫
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 مِـه آرزو بِیّـه تِـه فـدا بَـوّم مثل عمو عباس دَس جدا بَوّم خواسّمه که ته ره کَشه بَهیرم نفس نفس بَـزنم و بَمیرم عمو بغل هاکن شه برار زا ره شه آخرین سرباز جان فدا ره بَهیمه مثـل زهـرای مـدینه بَوین با تیر پاره بَیّه مه سینه تِـوسّه بَمیـرم بعـی گـرفتار نا اکبر دارنی نا عباس علمدار تـره داغ علی اکبـر بَکـوشته غـم جـان علی اصغر بَکوشته غریبی دَکِتی مه جان ته قروون تِـه جانِ تن بَهییه چشمهٔ خون عمو حلال هاکن خـدا نگهدار مه غمّه «مداح» بِنالِسّه زار زار 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتها
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار الهی تَـش بَهیتبو مِـه اِقبـال آمه غریبِ برار تِره اینجور نَدیبوم زَنّی بال بال آمه غریب برار من و تِه میون جدایی دَکِته آمه غریب برار من تَلِّ زینبیه و ته گودال آمه غریب برار خدا مِه سرگذشتِ که نِوشته گمونم غم وغصه بَنِوشته برار ای کاش که دنیا دَنیبیبوم تِه دَس وپا بَزوعن ره نَدیبوم آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار چیکار هاکِنم تره شمر نَـزنه این نانجیب ته جا اینجور نکنه چیکار هاکنم دَسّ و پا نَزِنی؟ آنّـه جانِ مار ره صدا نَـزِنی شمرِ نانجیب ره بعو نکنه تِره اینجوری پشت رو نکنه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار چیکار هاکِنم مه جا دیر دَکِتی ته نانجیبونِ دَس گیر دَکِتی چی بَوِّم سینه ی سر راس بَهووه الان خواسه که تِه عباس دَهووه خواخر بَمیره که بشکِسّه بالی خَله جای تِه اکبر هَسّـه خالی آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار من وتِه سرگذشت چه بِرمه داره پُر از غم و پر از دنیای زاره چِتی دل داشته بَورینه گَلی ره چَنّه لُو زوعه تِه پشت و پَلی ره هرچی داشتی ره دَرنّـه وَرنّـه تِه تنِ پیرهَن و سر ره وَرنّـه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار مره غصّه باره تِه غم مه سینه خَله بی تابی کِنّـه تِه سکینه الهـی بَمـیرم زارِ رقـیه بابا بابا وِنِـه وَنگ و وا بَیّـه تِه دَنی باشی مره بی بهانه تسلیت گِننه بـا تـازیـانه ته که دَنی باشی آواره بومه از دوریِ تِه من بیچاره بومه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار غریبی دَکِتی خواخر بَمیره از نفس بَکِتی خواخر بَمیره برار دنیا چه بی وفا بَهییه زینب دیگه تِه جا جدا بَهییه کِمین خواخر تَنِ بی سر بَدیّه برار ره اینجوری پرپر بَدیّـه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار اسیری درشومه دیار به دیار مره حلال هاکِن خدانگهدار اسیری که شومه دل تِسّـه تنگه مِه قسمت این سفری چوب وسنگه چنه سخته سفر برار دَنیبو سپهسالار و علمدار دَنیبو دیگه زینب چتی شه خِدِّه داره بنال«مداح»که زینب خون بواره آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتها
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار الهی تَـش بَهیتبو مِـه اِقبـال آمه غریبِ برار تِره اینجور نَدیبوم زَنّی بال بال آمه غریب برار من و تِه میون جدایی دَکِته آمه غریب برار من تَلِّ زینبیه و ته گودال آمه غریب برار خدا مِه سرگذشتِ که نِوشته گمونم غم وغصه بَنِوشته برار ای کاش که دنیا دَنیبیبوم تِه دَس وپا بَزوعن ره نَدیبوم آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار چیکار هاکِنم تره شمر نَـزنه این نانجیب ته جا اینجور نکنه چیکار هاکنم دَسّ و پا نَزِنی؟ آنّـه جانِ مار ره صدا نَـزِنی شمرِ نانجیب ره بعو نکنه تِره اینجوری پشت رو نکنه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار چیکار هاکِنم مه جا دیر دَکِتی ته نانجیبونِ دَس گیر دَکِتی چی بَوِّم سینه ی سر راس بَهووه الان خواسه که تِه عباس دَهووه خواخر بَمیره که بشکِسّه بالی خَله جای تِه اکبر هَسّـه خالی آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار من وتِه سرگذشت چه بِرمه داره پُر از غم و پر از دنیای زاره چِتی دل داشته بَورینه گَلی ره چَنّه لُو زوعه تِه پشت و پَلی ره هرچی داشتی ره دَرنّـه وَرنّـه تِه تنِ پیرهَن و سر ره وَرنّـه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار مره غصّه باره تِه غم مه سینه خَله بی تابی کِنّـه تِه سکینه الهـی بَمـیرم زارِ رقـیه بابا بابا وِنِـه وَنگ و وا بَیّـه تِه دَنی باشی مره بی بهانه تسلیت گِننه بـا تـازیـانه ته که دَنی باشی آواره بومه از دوریِ تِه من بیچاره بومه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار غریبی دَکِتی خواخر بَمیره از نفس بَکِتی خواخر بَمیره برار دنیا چه بی وفا بَهییه زینب دیگه تِه جا جدا بَهییه کِمین خواخر تَنِ بی سر بَدیّه برار ره اینجوری پرپر بَدیّـه آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار اسیری درشومه دیار به دیار مره حلال هاکِن خدانگهدار اسیری که شومه دل تِسّـه تنگه مِه قسمت این سفری چوب وسنگه چنه سخته سفر برار دَنیبو سپهسالار و علمدار دَنیبو دیگه زینب چتی شه خِدِّه داره بنال«مداح»که زینب خون بواره آمه غریبِ برار زینبِ دلِ قرار خواخر بَیّـه گرفتار 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتها